● سوگند به زمان در قرآن
خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند یاد کرده است.
فجر: «والفجر» (فجر/1)، صبح: «و الصبح» (تکویر/18)، روز: «و النّهار» (لیل/2)، شب: «و الّیل» (لیل/1)، چاشت: «و الضُحى» (ضحی/1)، سحر: «والّیل اذ ادبر» (مدّثر/33) عصر: «و العصر» گر چه به سحر چند بار سوگند یاد کرده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 584 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : قرآن کریم |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان یکی از مصادیق «عصر»
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 584 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : زمان |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از «عصر»
بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفتهاند.
بعضى عصر را به معناى لغوى آن یعنى فشار گرفتهاند، زیرا که فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتکار انسانهاست.
بعضى مراد از عصر را عصاره هستى یعنى انسان کامل گرفتهاند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانستهاند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 584 و 585 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : زمان |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خواندن این سوره هنگام خداحافظیخواندن این سوره هنگام خداحافظی
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: تفسیر نور: ج10، ص: 584584 |
قالب : تاریخی |
موضوع اصلی : تلاوت قرآن |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عصر پیامبر(ص)، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند-نکته -
حاجيه تقي زاده فانيد
1 - سوگند خداوند، به عصر پیامبر(ص)
و العصر
حرف «ال» در «العصر»، براى عهد حضورى است; یعنى، سوگند به این عصر!
2 - عصر پیامبر(ص)، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند
و العصر
3 - سوگند خداوند به روزگار
و العصر
یکى از معانى «عصر» دهر است; یعنى، زمانى طولانى و غیر محدود که انقضاى آن، به انقراض اهل آن زمان بستگى دارد. (تاج العروس)
4 - سوگند خداوند، به عصر هر روز و نماز فریضه آن*
و العصر
چنانچه «عصر» به معناى «عشىّ» (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : حاجیه تقی زاده فانید |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از عصر -
ليلا حسين زاده
در ابتداى این سوره با قسم تازهاى روبرو مىشویم ، مىفرماید : به عصر سوگند ! ( و العصر).
واژه عصر در اصل به معنى فشردن است ، و سپس به وقت عصر اطلاق شده ، به خاطر اینکه برنامهها و کارهاى روزانه در آن پیچیده ، و فشرده مىشود .
سپس این واژه به معنى مطلق زمان و دوران تاریخ بشر و یا بخشى از زمان ، مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) ، و امثال آن استعمال شده است ، و لذا در تفسیر این سوگند مفسران احتمالات زیادى گفتهاند:
1 -بعضى آن را اشاره به همان وقت عصر مىدانند ، به قرینه اینکه در بعضى دیگر از آیات قرآن به آغاز روز سوگند یاد شده است مانند و الضحى ( سوره ضحى آیه 1 ) - یا - و الصبح اذا اسفر ( مدثر - 34).
این سوگند به خاطر اهمیتى است که این موقع از روز دارد چرا که زمان زمان دگرگونى نظام زندگى و حیات انسانها است ، کارهاى روزانه پایان مىگیرد ، پرندگان و حیوانات به لانههاى خود بازمىگردند ، خورشید سر در افق مشرق فرو مىکشد ، و هوا تدریجا رو به تاریکى مىرود .
این دگرگونى انسان را به قدرت لا یزال الهى که بر این نظام حاکم است متوجه مىسازد ، و در حقیقت نشانهاى از نشانههاى توحید و آیتى از آیات پروردگار است که شایسته سوگند مىباشد.
2 -بعضى دیگر آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانستهاند که مملو از درسهاى عبرت ، و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است ، و روى همین جهت آنچنان عظمتى دارد که شایسته سوگند الهى است .
تفسیر نمونه ج : 27ص :294
3 -بعضى روى قسمت خاصى از این زمان مانند عصر قیام پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) یا عصر قیام مهدى (علیهالسلام) که داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده ، و سوگند را ناظر به آن مىدانند.
4 -بعضى نیز به همان ریشه لغوى این واژه برگشته ، و سوگند را ناظر به انواع فشارها و مشکلاتى مىدانند که در طول زندگى انسانها رخ مىدهد ، آنها را از خواب غفلت بیدار مىکند ، به یاد خداوند بزرگ مىاندازد ، و روح استقامت را پرورش مىدهد .
5 -بعضى دیگر آن را اشاره به انسانهاى کامل مىدانند که عصاره عالم هستى و جهان آفرینشند.
6 -بالاخره بعضى آن را ناظر به نماز عصر شمردهاند ، به خاطر اهمیت ویژهاى که در میان نمازها دارد ، زیرا آنها صلاة وسطى را که در قرآن روى آن تاکید خاصى به عمل آورده نماز عصر مىدانند.
با اینکه تفسیرهاى فوق با هم تضادى ندارد و ممکن است همه در معنى آیه جمع باشد و سوگند به تمام این امور مهم یاد شود ، ولى در میان آنها از همه مناسبتر همان عصر به معنى زمان و تاریخ بشر است ، چرا که بارها گفتهایم سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبى است که سوگند به خاطر آن یاد شده ، و مسلم است که خسران انسانها در زندگى نتیجه گذشتن زمان عمر آنها است ، و یا عصر قیام پیغمبر خاتم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به خاطر اینکه برنامه چهار مادهاى ذیل سوره در چنین عصرى نازل گردیده .
از آنچه گفته شد عظمت آیات قرآن و گستردگى مفاهیم آن به خوبى
تفسیر نمونه ج : 27ص :295
روشن مىشود که یک کلمه از آن تا چه حد پر معنى و شایسته تفسیرهاى عمیق و گوناگونى است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : زمان |
گوینده : لیلا حسین زاده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سرمایه آدمى زندگى او است -
مسعود ورزيده
سرمایه آدمى زندگى او است، با زندگى است که مى تواند وسیله عیش خود در زندگى آخرت را کسب کند، اگر در عقیده و عمل حق را پیروى کند تجارتش سودبخش بوده ، و در کسبش برکت داشته است، و در آینده اش از شر ایمن است، و اگر باطل را پیروى کند، و از ایمان به خدا و عمل صالح اعراض نماید، تجارتش ضرر کرده (نه تنها از سرمایه عمر چیزى زاید بر خود سرمایه به دست نیاورده، بلکه از خود سرمایه خورده، و سرمایه را وسیله بدبختى خود کرده است) و در آخرتش از خیر محروم شده، لذا در سوره مورد بحث مى فرماید: (ان الانسان لفى خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات) و مراد از ایمان، ایمان به خدا، و مراد از ایمان به خدا ایمان به همه رسولان او، و مراد از ایمان به رسولان او اطاعت و پیروى ایشان است، و نیز ایمان به روز جزا است همچنان که قرآن در جاى دیگر تصریح کرده به اینکه کسانى که به بعضى از رسولان خدا ایمان دارند، و به بعضى ندارند، مومن به خدا نیستند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : نه تنها از سرمایه عمر چیزى زاید بر خود سرمایه به دست نیاورده، بلکه از خود سرمایه خورده، و سرمایه را وسیله بدبختى خود کرده است)
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تبیان |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خسران |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● «وَ الْعَصْرِ» -
مسعود ورزيده
در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خدا حافظى و جدا شدن از یکدیگر این سوره را تلاوت مىکردند. «1»
خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند یاد کرده است. فجر: «وَ الْفَجْرِ» «2»، صبح:
«وَ الصُّبْحِ» «3»*، روز: «وَ النَّهارِ» «4»*، شب: «وَ اللَّیْلِ» «5»*، چاشت: «وَ الضُّحى» «6»، سحر:
«وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ» «7» عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند یاد کرده است.
در حدیثى از امام صادق علیه السلام نقل شده است که منظور، عصر خروج حضرت مهدى علیه السلام است.
بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفتهاند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن یعنى فشار گرفتهاند، زیرا که فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتکار انسانهاست. بعضى مراداز عصر را عصاره هستى یعنى انسان کامل گرفتهاند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانستهاند. «1»
خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانیّت، بالاترین خسارتهاست. «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»
سفارش دیگران به حق، ممکن است عوارض تلخى داشته باشد که باید با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
فخر رازى مىگوید: انسان در دنیا مانند یخ فروشى است که هر لحظه سرمایهاش آب مىشود و باید هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت کرده است. «3»
با اینکه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهمیّت جداگانه بیان شدهاند. همانگونه که صبر و استقامت نیز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن مىشود ولى به خاطر اهمیّت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
قرآن در آیهاى دیگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مىفرماید:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» «4» بنابراین ایمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سایه فضل و رحمت الهى حاصل مىشود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدایت مىشود که به ایمان برسد و نه اهل عمل صالح مىگردد.
بازار دنیا
نگاه اجمالى به آیات قرآن ما را به این نکته اساسى مىرساند که دنیا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مىکنند و فروش جنس در این بازار اجبارى است. حضرت على علیه السلام مىفرماید: «نفس المرء خطاه الى اجله» «5» یعنى نفس کشیدن انسان گامى به سوى مرگ است. پس انسان الزاماً سرمایه عمر را هر لحظه از دست مىدهد و ما نمىتوانیم از رفتن عمر و توان خود جلوگیرى کنیم. بخواهیم یا نخواهیم توان و زمان ما ازدست ما مىرود. لذا در این بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مىکنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مىدارند این افراد، عمر فانى را باقى کرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهى معامله مىکنند.
این دسته برندگان واقعى هستند، زیرا اولًا خریدار آنها خداوندى است که تمام هستى از اوست.
ثانیاً اجناس ناچیز را هم مىخرد. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»
ثالثاً گران مىخرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالِدِینَ فِیها»
رابعاً اگر به دنبال انجام کار خوب وبدیم امّا موفق به عمل نشدیم باز هم پاداش مىدهد.
«لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» «3» یعنى اگر کسى سعى کرد گرچه عملى صورت نگرفت کامیاب مىشود.
خامساً پاداش را چند برابر مىدهد. «أَضْعافاً مُضاعَفَةً» «4» به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مىدهد و پاداش انفاقهاى نیک مثل دانهاى است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.
امّا کسانى که در این بازار، عمر خود را به هوسهاى خود یا دیگران بفروشند و به فکر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگین کردهاند که قرآن چنین تعبیراتى در مورد آنها دارد:
تجارت بد انجام دادهاند. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»
تجارتشان سود ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»
زیان کردند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»
زیان آشکار کردند. «خُسْراناً مُبِیناً»
در زیان غرق شدند. «لَفِی خُسْرٍ»
در دید این گروه، زرنگ و زیرک کسى است که بتواند با هر کار و کلام و شیوهاى، خواه حق وخواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست کند و در جامعه شهرت و محبوبیّتى یا مقام و مدالى کسب کند و در غیر این صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مىدهند.
امّا در فرهنگ اسلامى، زیرک کسى است که از نفس خود حساب بکشد و آن را رها نکند، براى زندگى ابدى کار کند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود.
امام هادى علیه السلام فرمودند: «الدنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنیا بازارى است که گروهى سود بردند و گروهى زیانکار شدند. «1»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عصر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای عصر -
مسعود ورزيده
معنای عصر که به معنای وقت عصر، در مقابل وقت ظهر و یکی هم زمان و روزگار هست. که در اینجا با توجه به سیاق زمان که مفهوم دوم هست، مناسبتر هست. قسم به زمان که انسان در خسران است. سوگند به روزگار ( روزگار لازم نیست که یک مصداق خاص داشته باشد یک مفهوم است) و زمان که انسان در خسران هست. معنای خسران
در اینجا جنس انسان مراد هست و خسران یعنی چه؟ خسران در مقابل ضرر هست و ضرر به این است که انسان سود نکند. ولی خسران یعنی اصل سرمایه را ببازد.
به عنوان مثل به یکی صد هزار تومان پول میدهند که با آن کار کند و او وقتی کار میکند، یک بار هست که کار میکند، فرضاً اگر در طول یک سال باید بیست هزار تومان سود میکرد، ده هزار تومان سود میکند، پنج تومان سود میکند و یا اصلا سود نمیکند، این شخص ضرر کرده و این مال قاعدتا باید سود میکرد.
یا در نظر بگیرید شخصی یک خانهای را میخرد به پنجاه ملیون و سال بعد آن را به همان پنجاه ملیون یا پنجاه و پنج ملیون میفروشد، این شخص سود نکرده است یک سال پولش خوابید ولی سود نکرد و او با خود میگوید که من اگر این سرمایه را در کار دیگری به کار میگرفتم، برایم بهتر بود و نفع داشت. اما یکبار هم هست که این خانه را میفروشد و به سی ملیون از او میخرند و این خسران هست، یعنی اصل سرمایه را از دست دادن و فرقی هم نمیکند که در ذات باشد یا آثار.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صبر- شکیبایی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نگاه فنی به سوره -
مسعود ورزيده
در نگاه فنی به سوره «عصر» قسم است و «انّ الانسان لفی خسر» جواب هست، ولی جواب قسم نسبت به خود قسم اصالت دارد. ما سوگند یاد میکنیم که جواب را تأکید کنیم.
«الا الذین آمنوا» مستثنی و تا آخر سوره مستثنی منه است. مستثنی مانند تبصره میماند و مستثنیمنه مانند ماده میماند. ماده و تبصره. ماده این است که «انّ الانسان لفی خسر»، و تبصره این است «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر».
بالاخره سوره شما را به خسران که هدایت نمیکند، به ایمان هدایت میکند. ولی در اینجا طریقی که سوره میپیماید موضوعیت دارد.
بله همه قرآن ما را به ایمان و عمل صالح هدایت میکند و دعوت میکند، ولی سوره عصر از چه منظری به ایمان و عمل صالح نگاه میکند؟ سوره عصر میخواهد این قاعده را و این سنت الهی را نصب العین انسان قرار دهد که «انّ الانسان لفی خسر». انسان در خسران هست و اگر شما دنبال راه نجاتی! راه نجات ایمان و عمل صالح و تواصی به حق و تواصی به صبر است
بنابراین جهت هدایتی در آیه دوم ثقل بیشتری دارد تأکید بر این معنا که انسان در خسران است ولی با لحاظ آن استثنایی که در آیه وجود دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : سوره عصر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی -
مسعود ورزيده
اقتضای گذر زمان، خسران انسان هست، مگر برای اهل ایمان.
با گذر زمان، سرمایه عمر از کف میرود، و انسان دچار خسران میگردد؛ مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کنند.
ذوالمراتب بودن بحث سوره
بحث سوره هم تشکیکی است. یعنی ذوالمراتب است. « و العصر إنّ الانسان لفی خسر» این نیست که انسان دو حالت دارد یا مومن است یا مومن نیست. و اگر مومن است در خسر نیست و اگر مومن نیست در خسر است. بلکه بحثی هست ناظر به تمام نکتههای قابل تصور در زمان و هیچ استثنا ندارد.
یعنی با گذر زمان یا به ایمان و عمل صالح افزوده میشود، یا نمیشود. اگر میشود خسران نیست و اگر نمیشود خسران است. یعنی یک مسیر هست.
مثلا یک شخص آدم مومنی است ولی امروزش گذشت، بی آنکه به ایمان و عمل صالح او افزوده شود؛ در خسران هست و حتی یک ساعت او گذشت و او به ایمان خود نیفزود و عمل صالحی در پرونده خود ثبت نکرد، او در خسران هست.
و حتی میزان خسران هم مراتب دارد چه قدر خسران کرده؟
یعنی یک قاعده عامی است که در لحظه لحظه عمر باید به آن توجه داشته باشیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عصر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
فضای سخن: قسم به روزگار برای بیان خسران انسان، حاکی از تأکید خدا بر این معنی است و این تأکید نشان دهنده غفلت انسان از خسران خویش بر اثر گذر زمان است.
جهت هدایتی
أ.نخستین آیه این سوره مبارکه، قسم و دومین آیه، جواب آن است که جهت هدایتی در جواب قسم است.
ب.سومین آیه سوره، استثنا از عموم آیه دوم است که جهت هدایتی در مستثنی منه است.
بر این اساس، جهت هدایتی سوره چنین است: «اقتضای گذر زمان، خسران انسان؛ مگر برای اهل ایمان: با گذر زمان، سرمایه عمر از کف می رود و انسان دچار خسران می گردد؛ مگر کسانی که ایمان آورده، عمل صالح انجام دهند و همدیگر را به حق و صبر سفارش کنند».
[۱].(تواصوا بالحق) جنبه اجتماعی (آمنوا) و (تواصوا بالصبر) جنبه اجتماعی (عملوا الصالحات) است؛ چون تواصی، سفارش کردن متقابل است و جز با جنبه اجتماعی تأمین نمی گردد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عصر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خسران عالم انسان را فراگیر است -
مسعود ورزيده
منبع : تفسیر المیزان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خسران |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● برنامه چهار ماده اى خوشبختى -
مسعود ورزيده
نکته : برنامه چهار مادهاى خوشبختى
قابل توجه اینکه قرآن براى نجات از آن خسران عظیم برنامه جامعى تنظیم کرده که در آن بر چهار اصل تکیه شده است : اصل اول در این برنامه مساله ایمان است که زیربناى همه فعالیتهاى انسان را تشکیل مىدهد ، چرا که تلاشهاى عملى انسان از مبانى فکرى و اعتقادى او سرچشمه مىگیرد ، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزههاى غریزى است .
و به تعبیر دیگر اعمال انسان تبلورى است از عقائد و افکار او ، و به همین دلیل تمام انبیاى الهى قبل از هر چیز به اصلاح مبانى عقیدتى امتها مىپرداختند ، مخصوصا با شرک که سرچشمه انواع رذائل و بدبختیها و پراکندگیها است به مبارزه مىپرداختند.
جالب اینکه ایمان در اینجا به طور مطلق ذکر شده است ، تا شامل ایمان به همه مقدسات گردد ، یعنى از ایمان به خدا و صفات او گرفته ، تا ایمان به قیامت و حساب و جزا و کتب آسمانى و انبیاى الهى و اوصیاى آنها .
در اصل دوم به میوه درخت بارور و پر ثمره ایمان پرداخته از اعمال صالح سخن مىگوید.
چه تعبیر وسیع و پر محتوائى ، آرى صالحات همان اعمال شایسته نه فقط عبادات ، نه تنها انفاق فى سبیل الله ، نه فقط جهاد در راه خدا ، نه تنها کسب علم و دانش ، بلکه هر کار شایستهاى که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الى الله و پیشرفت جامعه انسانى در تمام زمینهها شود.
این تعبیر حتى کارهاى کوچکى همچون برداشتن یک سنگ مزاحم را از سر
راه مردم شامل مىشود ، تا نجات میلیونها میلیون انسان از گمراهى و ضلالت و نشر آئین حق و عدالت در تمام جهان.
و اگر در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) اعمال صالح به مواسات و مساوات با برادران دینى تفسیر شده از قبیل بیان مصداق روشن است.
ممکن است گاهى اوقات اعمال صالح از بعضى از انسانهاى غیر مؤمن سر زند ولى مسلما ریشهدار و پایدار و گسترده نیست ، چرا که از انگیزههاى عمیق الهى سرچشمه نمىگیرد ، و از جامعیت برخوردار نیست.
قرآن در اینجا صالحات را مخصوصا به صورت جمع آورده ، جمعى که با الف و لام همراه است ، و معنى عموم دارد .
و بیانگر این حقیقت است که راه جلوگیرى از آن خسران طبیعى و قهرى بعد از ایمان ، انجام همه اعمال صالح است ، نه تنها قناعت به یک یا چند عمل صالح ، و به راستى اگر ایمان عمیقا در جان انسان جاى گیرد ، چنین آثارى را از خود ظاهر مىسازد.
ایمان تنها یک اندیشه و اعتقاد در زوایاى روح و فاقد هر گونه تاثیر نیست ، ایمان تمام وجود انسان را به رنگ خود درمىآورد.
ایمان همانند چراغ پر نورى است که درون اطاقى روشن شود نه تنها فضاى اطاق را نورانى مىکند ، بلکه شعاع آن از تمام دریچههاى اطاق به بیرون مىافتد ، و هر کس از خارج بگذرد به خوبى مىفهمد آنجا چراغ پر نورى روشن است .
همین گونه وقتى چراغ ایمان در سراى در قلب انسان روشن شود نور آن از زبان و چشم و گوش و دست و پاى انسان منعکس مىشود ، حرکات هر کدام از آنها نشان مىدهد نورى در قلب است که اشعهاش بیرون تافته.
به همین دلیل در آیات قرآن غالبا عمل صالح همراه ایمان به عنوان
لازم و ملزوم یکدیگر آمده است ، در آیه 97 سوره نحل مىخوانیم : من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة : هر فردى از مرد یا زن عمل صالحى انجام دهد در حالى که ایمان دارد ما او را با حیات پاکیزهاى زنده مىکنیم و در آیه 100 سوره مؤمنون مىخوانیم : تاسف بدکاران بعد از جدائى از این عالم در این است که چرا عمل صالحى انجام ندادهاند ، و لذا با اصرار زیاد تقاضاى بازگشت براى انجام عمل صالح مىکنند : رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت .
و در آیه 51 سوره مؤمنون آمده است که خداوند به رسولانش دستور مىدهد از طیبات تناول کنید و عمل صالح بجا آورید یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا.
و از آنجا که ایمان و اعمال صالح هرگزتداوم نمىیابد مگر اینکه حرکتى در اجتماع براى دعوت به سوى حق و شناخت و معرفت آن از یکسو ، و دعوت به استقامت و صبر در طریق انجام این دعوت از سوى دیگر صورت پذیرد ، به دنبال این دو اصل ، به دو اصل دیگر اشاره مىفرماید که در حقیقت ضامن اجراى دو اصل اساسى ایمان و عمل صالح است.
در اصل سوم به مساله تواصى به حق یعنى دعوت همگانى و عمومى به سوى حق اشاره مىکند ، تا همگان حق را از باطل به خوبى بشناسند و هرگز آن را فراموش نکنند در مسیر زندگى از آن منحرف نگردند.
تواصوا از ماده تواصى همانگونه که راغب در مفردات آورده به معنى آن است که بعضى بعض دیگر را سفارش کنند و حق به معنى واقعیت یا مطابقت با واقعیت است ، در کتاب وجوه قرآن دوازده معنى و مورد استعمال براى این کلمه در قرآن مجید ذکر شده است ، مانند خدا ، قرآن اسلام ، توحید ، عدل ، صدق ، آشکار بودن ،
واجب بودن و مانند اینها ، ولى همه آنها به ریشهاى که در بالا گفتیم باز مىگردد.
به هر حال جمله تواصوا بالحق معنى بسیار وسیعى دارد که هم امر به معروف و نهى از منکر را شامل مىشود ، و هم تعلیم و ارشاد جاهل و تنبیه غافل و تشویق و تبلیغ ایمان و عمل صالح را .
بدیهى است کسانى که یکدیگر را به حق سفارش مىکنند ، خود باید طرفدار حق و عامل به آن باشند.
در اصل چهارم مساله شکیبائى و صبر و استقامت و سفارش کردن یکدیگر به آن مطرح است ، چرا که بعد از مساله شناخت و آگاهى ، هر کس در مسیر عمل در هر گام با موانعى روبرو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نمىتواند احقاق حق کند ، و عمل صالحى انجام دهد و یا ایمان خود را حفظ کند.
آرى احقاق حق ، و اجراى حق ، و اداى حق در جامعه جز با یک حرکت و تصمیمگیرى عمومى و استقامت و ایستادگى در برابر موانع ممکن نیست .
صبر در اینجا نیز معنى وسیع و گستردهاى دارد که هم صبر بر اطاعت را شامل مىشود ، و هم صبر در برابر انگیزههاى معصیت ، و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار ، و از دست دادن نیروها و سرمایهها و ثمرات.
با توجه به آنچه در بالا در مورد این اصول چهارگانه که به حق جامعترین برنامه حیات و سعادت انسانها است گفته شد روشن مىشود که چرا در روایات آمده است که وقتى اصحاب و یاران پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به یکدیگر مىرسیدند پیش از آنکه از هم جدا شوند سوره و العصر را مىخواندند ، و محتواى بزرگ این سوره کوچک را یادآور مىشدند ، سپس با یکدیگر خدا حافظى کرده به سراغ کار خود مىرفتند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : فته شد روشن مىشود که چرا در روایات آمده است که وقتى اصحاب و یاران پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به یکدیگر مىرسیدند پیش از آنکه از هم جدا شوند سوره و العصر را مىخواندند ، و محتواى بزرگ این سوره کوچک را یادآور مىشدند ، سپس با یکدیگر خدا حافظى کرده به سراغ کار خود مىرفتند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : رابطه انسان و دنیا |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت تلاوت سوره. عصر. و خلاصه مطالب -
داريوش بيضايي
سوره عصر در مکه نازل شده و شامل سه آیه و چهارده کلمه و شصت و هشت حرف است.
در خواص و ثواب تلاوت این سوره ابن بابویه از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره عصر را در نمازهای نافله قرائت کند روز قیامت با صورت نورانی محشور شود تا داخل بهشت گردد.
در خواص القرآن از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: هر که این سوره را قرائت کند خداوند در نامه اعمال او ده حسنه بنویسد و عاقبت به خیر باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : سوره عصر مشتمل است بر وعید و توبیخ کفار و منافقین و توصیه به صبر و شکیبایی
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره عصر |
گوینده : بیضایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.