تناسب قسم با جواب قسم آیا یک قاعده جزمی است و از کجا آمده است؟
توضیح : قسم اصالتاً برای تأکید جواب قسم میآید. ساز وکار تأکید هم این گونه هست که در مقوله قسم، یک مطلب عظیمی را، یک مطلب مهمی را، که برای مخاطب خیلی جدی هست، ذکر میکند و با توجه به آن مطلب مهم این شخص آمادگی پذیرش پیدا میکند.
مثلا خدا بیان میکند که « و الشمس و ضحاها» در اینجا خدا به شمس و روشنایی شمس که برای مخاطب عظمت روشنی دارد، اشاره میکند و مخاطب با توجه به عظمت شمس و روشنایی متوجه عظمت سخن گوینده میشود و حرف را میپذیرد.
یک فرایند بینشی و روانی برای پذیرش جواب قسم هست و معنای تأکید این است. اما در محاوره هم ما رابطهای بیش از قسم و جواب آن انتظار نداریم.
مثلاً اگر کسی به ما بگوید که به حضرت عباس قسم که این چیز را به فلان قیمت خریدهام ما دنبال رابطه بین آن چیز و حضرت عباس نیستیم که آیا بین اینها تناسب هست یا نه.
تناسب قسم و جواب آن در قرآن
در اینجا سخن قرآن هست و آیا قرآن که سخن حکیم هست، بین قسم و جواب قسم غیر از تأکید رابطه دیگری هم وجود دارد، مانند اینکه قسم برای جواب قسم یک بستر سازی بکند؟ یعنی این همه تفاوت قسم در قرآن هست که در یک جا به شمس هست و یک جا به قرآن و یک جا هم به نجوم هست و… ما نباید هیچ تحلیل و توجیهی داشته باشیم؟ و صرفا بگوییم که قسم خورده و تأکید کرده و تمام شده است؟ یا بگوییم که هر جایی به وسیله این قسم و محتوایی که در آن قسم هست برای جواب قسم بستر سازی کرده است؟
لزوم تناسب بین قسم و جواب قسم از نظر استاد
ما میگوییم با توجه به این که سخن خداست، این دو باید علاوه بر آن رابطه تأکید، تناسب هم باهم داشته باشند. اما این تناسب به چیست که ما با مطالعاتی که در تفاسیر داشتیم، فرمول خاصی را بر این مسئله نیافتیم.
علامه طباطبایی یک بیانی دارند که معقول به نظر میآید، ولی حجتی برای آن ذکر نشده است و ایشان میگویند: قسم هم جواب قسم را تأکید میکند و هم حجتی برای جواب قسم هست. یعنی یک نوع استدلال در قسم و یک نوع احتجاج در قسم هست و مثلا وقتی خدا میفرماید «والعصر» یک حجتی در قسم هست و زمان، حجت خسران هست.
ما خودمان تا به حال حداقل به این نکته رسیدهایم، که اصل تناسب بین قسم و جواب قسم باید باشد. ثانیا بهترین تناسب بین اینها حجیت هست. یعنی قسم باید حجت برای جواب آن باشد و دلیل بهتر بودنش این است که خود قسم محتوای تأکیدی دارد. بار استدلالی و احتجاجی ندارد. اگر این قسم شامل یک بار استدلالی باشد، این کمال تأکید و کمال شرایط پذیرش را برای مخاطب به ارمغان میآورد.
پس این بستر سازی کردن و حجت بودن را ترجیح میدهیم، ولی در این محدود نیستیم و در موارد حرکت میکنیم و خیلی از موارد هست که ما خودمان به یک نتیجه قطعی نرسیدهایم و فقط احتمالاتی دادهایم. و به طور قاطع به دلیلی نرسیدهایم.
[ بستن توضیحات ]