از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمات «همزة» و «لمزة»
1) «همزة» از «هَمز» به معناى عیب جویى از طریق چشم و ابرو و اشاره است. «لَمز» به معناى عیب جویى با زبان است. حرف (ة) در پایان این دو کلمه براى مبالغه است، نظیر «ضحکة» به معناى کسى که زیاد مى‏خندد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 590 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «حطمة»
4) «حطمة» به معناى خورد کردن و شکستن کامل است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 590 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «موصدة»
8) «موصدة» به حفره‏اى گفته مى‏شود که در کوه ایجاد کنند و درب آن را محکم ببندند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 590 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  مراد از «عمد ممدّدة»
9) منظور از «عمد ممدّدة» (ستون‏هاى بلند و کشیده)، یا میخ‏هاى بلندى است که اهل عذاب را با آن میخکوب و زندانى مى‏کنند و یا شعله‏هاى عظیم آتش که همچون ستون‏هاى بلند، کشیده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 590 و 591 قالب : تفسیری موضوع اصلی : عذاب گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  حرمت عیب جویی و طعنه زنی
1) عیب جویى و طعنه به هر نحو و شکل ممنوع و حرام است. غیابى یا حضورى، با زبان یا اشاره، شوخى یا جدى، کوچک یا بزرگ مربوط به کار و صنعت یا آفرینش طبیعت. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 591 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : شماتت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  نکوهش قرآن درباره حب دنیا
2) برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ کشیدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‏بردند و گمان مى‏کنند این ثروت همیشگى است و آنها را براى همیشه در دنیا نگه مى‏دارد و دیگر بیمارى و مرگ به سراغ آنها نمى‏آید. قرآن این دیدگاه را مذمّت کرده و مى‏فرماید: این نگاه به دنیا، انسان را دوزخى مى‏کند. وگرنه داشتن مال دنیا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 591 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پول گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  نگاه قرآن به مال
2) در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتید ارزش است، «قضیت الصّلاة فانتشروا فى الارض وابتغوا...» (جمعه/10) ولى اگر به جاى یاد خدا به سراغ مال رفتید مورد انتقاد است. «و اذا رأوا تجارة او لهوًا انفضوا...» (جمعه/11) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 591 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پول گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  خطاب سوره به چه کسانی است؟
4) چون آخر این سوره کیفر اهل‏نیش و زخم‏زبان را دوزخ سرپوشیده و در بسته دانسته و این نوع عذاب براى کافران است، پس به نظر مى‏رسد که سوره مربوط به کسانى است که پیامبران الهى را مسخره مى‏کنند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 591 قالب : تفسیری موضوع اصلی : استهزا- تمسخر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  حطمه - اعظم زارع بيدکي
4) حطمه: این واژه به معنى «پرخور» آمده است. با این بیان هنگامى که گفته شود: «رجل حطمة» منظور مرد بسیار پرخور است؛ همین گونه «رحل نکحة» و یا «رجل ضحکة» به معنى مردى که بسیار ازدواج مى‏کند، و مردى که بسیار مى‏خندد، آمده است و همین گونه دو واژه «همزه» و لمزه» معنى مبالغه دارند.
واژه «حطمه» از ریشه «حطم» به معنى شکستن و خردکردن نیز آمده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان قالب : لغوی موضوع اصلی : کلمه گوینده : اعظم زارع بیدکی
  ویل - محمدامين احمدي فقيه
1) سلام و درود
دو سوره همزه و مطففین بعد از بسم الله الرحمن الرحیم با کلمه «ویل» شروع می شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : لغوی موضوع اصلی : آیات خاص گوینده : محمدامین احمدی فقیه
  نکته سوره همزه - ليلا حسين زاده
1) 1-کبر و غرور ، سرچشمه گناهان بزرگ است
خود برتربینى بلاى عظیمى است که خمیر مایه بسیارى از معاصى محسوب مى‏شود ، غفلت از خدا ، کفران نعمتها ، غرق شدن در عیاشى و هوسبازى ، تحقیر دیگران ، و استهزاى مؤمنان ، همه از آثار شوم این صفت رذیله است ، افراد کم ظرفیتهمین که به نوائى مى‏رسند ، چنان گرفتار کبر و غرور مى‏شوند که مطلقا ارزشى براى دیگران قائل نیستند ، و همان سبب جدائى آنها از جامعه ، و جدائى جامعه از آنها مى‏شود.
در عالمى از پندار فرو مى‏روند ، خود را تافته‏اى جدا بافته مى‏پندارند و
حتى از مقربان خدا مى‏شمارند ، و همین سبب مى‏شود که عرض و آبرو و حتى جان دیگران در نظر آنها ، بى ارزش و بى مقدار باشد ، به همز و لمز مشغول مى‏شوند ، و با عیبجوئى و مذمت دیگران ، به گمان خود بر عظمت خویش مى‏افزایند ! جالب اینکه در بعضى از روایات اینگونه افراد به عقرب تشبیه شده‏اند ، که کارشان نیش زدن است ، ( و اگر نیش عقرب نه از ره کین است ، نیش آنها از راه کینه‏توزیهاست ) .
در حدیثى آمده است که پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) فرمود : من در شب معراج گروهى از دوزخیان را دیدم که گوشت از پهلویشان جدا مى‏کردند و به آنها مى‏خوراندند ! ، از جبرئیل پرسیدم اینها کیانند ؟ ! گفت : هؤلاء الهمازون من امتک ، اللمازون ! : اینها عیبجویان و استهزاء کنندگان از امت تواند همانگونه که در بالا اشاره کردیم ، بحث مشروحى در این زمینه ذیل آیات سوره حجرات داشته‏ایم .
2 -حرص بر جمع مال
در باره مال و ثروت ، نظرات متفاوتى در جهت افراط و تفریط وجود دارد ، بعضى چنان اهمیتى براى آن قائلند که حلال تمام مشکلاتش مى‏دانند ، تا آنجا که طرفداران این عقیده در اشعار خود داد سخن در این زمینه داده‏اند ، از جمله شاعر عرب : مى‏گوید : فصاحة سحبان و خط ابن مقلة و حکمة لقمان و زهد بن ادهم اذا اجتمعت فى المرء و المرء مفلس فلیس له قدر بمقدار درهم!
:فصاحت سحبان ( فصیح معروف عرب ) و خط ابن مقله ( خطاط معروف ) و حکمت لقمان و زهد ابراهیم بن ادهم اگر در انسانى جمع شود و مفلس و بى پول باشد قدر و مقامى حتى به مقدار یک درهم نخواهد داشت ! و لذا جاى تعجب نیست که این گروه دائما به جمع اموال پردازند و آنى راحت ننشینند و هیچ قید و شرطى براى آن قائل نباشند و حلال و حرام در نظرشان یکسان باشد .
در نقطه مقابل این گروه جمعیتى هستند که براى مال و ثروت ، کمترین ارزشى قائل نیستند ، فقر را مى‏ستایند و براى آن ارج قائلند ، حتى مال را مزاحم تقوى و قرب خدا مى‏دانند ! ولى در برابر این دو عقیده که در طرف افراط و تفریط قرار دارد آنچه از قرآن مجید و روایات اسلامى استفاده مى‏شود ، این است که مال خوب است اما به چند شرط : نخست اینکه : وسیله باشد و نه هدف .
دیگر اینکه انسان را اسیر خود نسازد ، بلکه انسان امیر بر آن باشد.
سوم اینکه از طرق مشروع به دست آید و در راه رضاى خدا مصرف گردد.
علاقه به چنین مالى نه تنها دنیاپرستى نیست بلکه دلیلى بر علاقه به آخرت است ، و لذا در حدیثى از امام صادق (علیه‏السلام‏) مى‏خوانیم : هنگامى که حضرت ذهب و فضه ( طلا و نقره ) را لعن و نفرین فرمود : یکى از یاران تعجب کرد و در این سؤال نمود امام (علیه‏السلام‏) فرمود : لیس حیث تذهب الیه انما الذهب الذى ذهب بالدین و الفضة التى افاضت الکفر : منظور از ذهب چیزى است که دین را از بین برد و منظور از فضه چیزى است که سرچشمه کفر و بى ایمانى مى‏شود .
در حدیث دیگرى از امام امیر مؤمنان (علیه‏السلام‏) مى‏خوانیم : السکر اربع سکرات سکر الشراب ، و سکر المال ، و سکر النوم ، و سکر الملک : مستى چهار - گونه است ، مستى شراب ، مستى مال ، مستى خواب و مستى قدرت!.
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه‏السلام‏) آمده است که مردى خدمتش آمد و عرض کرد پدر و مادرم به فدایت باد ، مرا موعظه‏اى کن ، فرمود : ان کان الحسنات حقا فالجمع لما ذا ؟ و ان کان الخلف من الله عز و جل حقا فالبخل لما ذا ؟ ! : اگر حسنات حق است و به آن ایمان داریم ، جمع مال براى چیست ؟ ( چرا در راه خدا انفاق نکنیم ) و اگر پاداش و جبران الهى حق است ، بخل براى چیست ؟ .
بسیارى هستند تا پایان عمر به جمع آورى مال مشغولند ، و سرانجام براى دیگران وامى‏گذارند ، حسابش را آنها باید بدهند و بهره‏اش نصیب دیگران است لذا در حدیثى مى‏خوانیم از امیر مؤمنان على (علیه‏السلام‏) سؤال کردند ، من اعظم الناس حسرة ؟ : چه کسى حسرتش از همه بیشتر است ؟ ! فرمود : من رأى ماله فى میزان غیره ، و ادخله الله به النار و ادخل وارثه به الجنة ! : کسى که اموال خود را در ترازوى سنجش اعمال دیگران ببیند ، خداوند او را به خاطر اموالش وارد دوزخ کند ، و وارث او را به خاطر آن وارد بهشت سازد ! .
و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه‏السلام‏) در تفسیر آیه کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم : اینگونه خداوند اعمال آنها را مایه حسرتشان قرار مى‏دهد فرمود : هو الرجل یدع المال لا ینفقه فى طاعة الله بخلا ثم یموت
فیدعه لمن یعمل به فى طاعة الله او فى معصیته : این در باره کسى است که مالى را وامى‏گذارد و به خاطر بخل ، در راه طاعت الهى انفاق نمى‏کند ، سپس مى‏میرد و آن را براى کسى مى‏نهد که در طاعت الهى یا در معصیتش مصرف مى‏کند .
سپس امام (علیه‏السلام‏) افزود اگر در طریق اطاعت خدا صرف کند آن را در میزان عمل دیگرى مى‏بیند و حسرت مى‏خورد ، چرا که مال مال او بوده ، و اگر در معصیت الهى صرف کند سبب تقویت او شده تا گناه کند ( و باز عقوبت و حسرتش متوجه او است).
آرى موضعگیرى انسانها در برابر اموال مختلف است گاه از آن بت خطرناکى مى‏سازند و گاه وسیله سعادت بزرگى.
این سخن را با حدیث پر معنائى از ابن عباس پایان مى‏دهیم ، او مى‏گوید : ان اول درهم و دینار ضربا فى الارض نظر الیهما ابلیس فلما عاینهما اخذهما فوضعهما على عینیه ، ثم ضمهما الى صدره ، ثم صرخ صرخة ، ثم ضمهما الى صدره ، ثم قال : انتما قرة عینى ! و ثمرة فؤادى ما ابالى من بنى آدم اذا احبوکما ان لا یعبدوا وثنا ! حسبى من بنى آدم ان یحبوکما : هنگامى که نخستین سکه درهم و دینار در جهان زده شد ابلیس نگاهى به آنها افکند وقتى آنها را تماشا کرد آن دو را گرفت و بر چشمانش گذاشت ، سپس برداشت و به سینه‏اش چسباند ! بعد فریاد عاشقانه‏اى کشید ! دگر بار به سینه‏اش چسباند ، سپس گفت : شما ( خطاب به درهم و دینار ) نور چشمان منید و میوه دل من ! اگر انسانها شما را دوست دارند براى من مهم نیست که بت‏پرستى نکنند .
همین که شما را دوست دارند براى من کافى است ( چرا که شما برترین بت هستید).

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره همزة گوینده : لیلا حسین زاده
  وای بر عیب جوی مسخره کننده - ليلا حسين زاده
1) این سوره با تهدیدى کوبنده آغاز مى‏شود مى‏فرماید : واى بر هر عیبجوى مسخره کننده‏اى ! ( ویل لکل همزة لمزة ) آنها که با نیش زبان وحرکات ، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو ، دیگران را استهزاء کرده ، یا عیبجوئى و غیبت مى‏کنند ، یا آنها را هدف تیرهاى طعن و تهمت قرار مى‏دهند.
همزة و لمزة هر دو صیغه مبالغه است اولى از ماده همز در اصل به معنى شکستن است و از آنجا که افراد عیبجو و غیبت کننده شخصیت دیگران را درهم مى‏شکنند به آنها همزة اطلاق شده.
و لمزة از ماده لمز ( بر وزن رمز ) در اصل به معنى غیبت کردن و عیبجوئى نمودن است.
در اینکه آیا این دو واژه به یک معنى است ، و اشاره به غیبت کنندگان و عیبجویان مى‏کند ؟ یا در میان این دو فرقىاست ؟ مفسران احتمالات زیادى داده‏اند ، بعضى آنها را به یک معنى گرفته‏اند ، و بنابر این ذکر این دو با هم براى تاکید است.
ولى بعضى گفته‏اند همزه به معنى غیبت کننده و لمزه به معنى عیبجو است.
بعضى دیگر همزه را به معنى کسانى که با اشارت دست و سر عیبجوئى
مى‏کنند و لمزه را به معنى کسانى که با زبان این کار را انجام مى‏دهند دانسته‏اند.
بعضى اولى را اشاره به عیبجوئى روبرو ، و دومى را به عیبجوئى پشت سر مى‏دانند.
بعضى اولى را به معنى عیبجوئى آشکار ، و دومى را عیبجوئى پنهانو با اشاره چشم و ابرو شمرده‏اند.
و گاه گفته شده هر دو به معنى کسى است که مردم را با القاب زشت و زننده یاد مى‏کند.
و بالاخره در سخنى از ابن عباس آمده است که در تفسیر این دو چنین مى‏گفت : هم المشاؤون بالنمیمة ، المفرقون بین الاحبة ، الناعتون للناس بالعیب : آنها کسانى هستند که سخن‏چینى مى‏کنند ، و میان دوستان جدائى مى‏افکنند ، و مردم را با عیوب توصیف مى‏کنند.
گویا ابن عباس این سخن را از حدیثى که از پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نقل شده است استفاده کرده ، آنجا که فرمود : الا انبئکم بشرارکم ؟قالوا : بلى یا رسول الله (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) قال : المشاؤون بالنمیمة ، المفرقون بین الاحبة ، الباغون للبرآء المعایب : آیا شما را از شریرترین افراد خبر دهم ؟ گفتند : آرى اى رسول خدا ! فرمود : آنها که بسیار سخن‏چینى مى‏کنند ، در میان دوستان جدائى مى‏افکنند ، و براى افراد پاک و بیگناه در جستجوى عیوبند.
ولى از مجموع کلمات ارباب لغت استفاده مى‏شود که این دو واژه به یک معنى است ، و مفهوم وسیعى دارد که هر گونه عیبجوئى و غیبت و طعن و استهزاء به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن‏چینى و بدگوئى را شامل مى‏شود .
به هر حال تعبیر به ویل تهدید شدیدى است نسبت به این گروه ، و اصولا آیات قرآن موضعگیرى سختى در برابر اینگونه افراد نموده ، و تعبیراتى دارد که در باره هیچ گناهى مانند آن دیده نمى‏شود ، مثلا بعد از آنکه منافقان کوردل را به خاطر سخریه مؤمنان به عذاب الیم تهدید مى‏کند ، مى‏فرماید : استغفر لهم او لا تستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعین مرة فلن یغفر الله لهم : چه براى آنها استغفار کنى و چه نکنى ، حتى اگر هفتاد بار براى آنها استغفار کنى خداوند آنها را هرگز نمى‏بخشد ( توبه 80).
شبیه همین معنى در باره منافقانى که پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) را استهزا مى‏کردند در سوره منافقون آیه 5 آمده است.
اصولا آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است ، و هر کارى که موجب تحقیر مردم گردد گناه بزرگى است ، در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمده است : اذل الناس من اهان الناس : ذلیل‏ترین مردم کسى است که به مردم توهین کند!.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : استهزا- تمسخر گوینده : لیلا حسین زاده
  فرق همز و لمز - سمانه عباس نژاد
1) همز و لمز هر دو به معنای عیب جویی و تمسخر کردن هستند با این تفاوت که :
1- همز ؛ عیب جویی در غیاب و از موارد غیبت است . لمز ؛ عیب جویی و مسخره کردن رو در رو است
2- همز ؛ عیب جویی با چشم و ابرو و اشاره است . لمز ؛ عیب جویی با زبان است .
خداوند به حضرت عیسی خطاب کرد : مادامی که علم نداری گناهت بخشیده شه است ، عیب دیگران را مگیر [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر همراه قالب : تفسیری موضوع اصلی : بهانه جویی گوینده : سمانه عباس نژاد
  منظور از ویل چیست ؟ - سمانه عباس نژاد
1) مفسرین برای ویل معانی مختلفی کرده اند از جمله :
الف) نکوهش و سرزنش یا نفرین و هلاکت همراه با توبیخ است و تنوین آن برای بیان بزرگی آن عذاب سخت است .
ب) چاهی است در قعر جهنم به نام ویل ، که آتش جهنم از آن چاه بیرون می آید . حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند : در قعر این چاه صندوقی است که چهارده نفر در آن صندوق حبس و معذبند ، هفت نفر از سابقین هستند ، مثل قابیل ، نمرود، شداد، کشنده شتر صالح، قارون ، فرعون ، هامان و هفت نفر از لاحقین
ج) نام یکی از درهای جهنم است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر همراه قالب : تفسیری موضوع اصلی : جهنم گوینده : سمانه عباس نژاد
  جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1) هشدار و انذار درباره ثروت و آتش جانسوز جهنم.
ثروتی که به پندار جاودانگی، باعث خودبرتربینی، عیب‌جویی و بدگویی از دیگران گردد، آتش شکننده و جانسوز جهنم است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره همزة گوینده : مسعود ورزیده
  فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1) فضای سخن: فضای سوره از همان سه آیه نخست قابل استفاده است: عیب جویی و بدگویی از دیگران به سبب ثروت اندوزی و توهم جاودانگی بر اثر ثروت.
جهت هدایتی: این سوره ساختار اجمال و تفصیل دارد و جهت هدایتی آن به طور خلاصه و اجمال در نخستین آیه آمده است. آیات دوم تا نهم نیز شرح و تفصیل آیه اول است. بدین بیان که هم (همزة لمزة) را ریشه یابی می کند (آیات دوم و سوم) و هم (ویل) را به تفصیل مشخص می سازد (آیات چهارم تا نهم)
بر این ‌اساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «هشدار و انذار درباره ثروت و آتش جانسوز جهنم: ثروتی که به پندار جاودانگی، باعث خودبرتر بینی، عیب جویی و بدگویی از دیگران گردد، آتش شکننده و جانسوز جهنم است».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره همزة گوینده : مسعود ورزیده
  توهم جاودانگی به واسطه ثروت، - مسعود ورزيده
1) توهم جاودانگی به واسطه ثروت، با دو بیان قابل طرح است:
دنیا گرای ثروت اندوز بر اثر حب مال و آرزوهای دور و درازی که دارد، مرگ را از خود دور ببیند و خود را در این دنیا جاودان بپندارد.
دنیاگرای ثروت اندوز، ثروت را نشانه سعادت خویش دانسته، معتقد به ادامه یافتن این سعادت، حتی پس از مرگ خود باشد؛ یعنی او بر این باور باشد که حتی اگر بمیرد، در دنیای دیگر نیز سعادتمند خواهد بود؛ به همان دلیل که در این دنیا (به تصور خویش) سعادتمند بوده است.
به هر تقدیر همین توهم، او را گرفتار خود برتربینی، عیب جویی و بدگویی درباره مردم کرده است.
چنین نیست که او به واسطه ثروت، جاویدان شود، بلکه حتماً مرگ او فرا خواهد رسید و قطعاً در آن آتش شکننده افکنده خواهد شد«۴» و چه چیزى تو را آگاه کرده است که آن آتش شکننده چیست؟«۵» آتشِ برافروخته خداست«۶» که بر دلها چیره مى شود و جان آدمیان را مى سوزاند.«۷» آن آتش بر آنان در بسته خواهد بود و راه خلاصى از آن نخواهند داشت.«۸» این در حالى است که آنان در ستونهایى بسیار دراز به بند کشیده شده اند.«۹»
آری، آتش شکننده و سوزان جهنم بر قلبش مسلط مى‏گردد و روح و جان او را که کانون این همه خود برتر بینی و تحقیر دیگران بود، به آتش مى‏کشد؛ آتشى خرد کننده و جانسوز به سزای اینکه در دنیا قلب دیگران را می سوزاند و شخصیت آنان را خرد می کرد. او مال خود را مایه جاودانگی می داند و به پشتوانه آن از دیگران عیب جویی و بدگویی می کند، ولی باطن چنین مالی، آتش شکننده و جانسوز جهنم است.
یکی از ثمرات این سوره، دلجویی از کسانی است که شخصیتشان لگدمال فخرفروشی و خود برتر بینی ثروت اندوزان دنیاگرا شده است.
هشدار و انذار درباره ثروت و آتش جانسوز جهنم
ثروتی که به پندار جاودانگی، باعث خود برتر بینی، عیب جویی و بدگویی از دیگران گردد، آتش شکننده و جانسوز جهنم است.


[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره همزة گوینده : مسعود ورزیده
  عیب جویی و تمسخر - ياسين محمدي
1) ویل نام چاهی است در جهنم
همزه : غیبت کننده مردم ( پشت سر )
لمزه : طعنه زننده به مردم که عیب آنان را از روی تمسخر به رخ شان می کشد . ( حضوری )
با توجه به اینکه ویل نام چاهی در جهنم است می توان این برداشت را نمود که کسانی که غیابا یا حضورا عیب دیگران را مطرح میکنند در قیامت جهنمی بوده و روانه ویل میشوند .

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : - قالب : لغوی موضوع اصلی : استهزا- تمسخر گوینده : یاسین محمدی
  فضیلت تلاوت سوره همزه و خلاصه مطالب - داريوش بيضايي
1) سوره همزه در مکه نازل شده و شامل نه آیه و سی و سه کلمه و صد و سی حرف میباشد.

در خواص و ثواب تلاوت این سوره ابن بابویه از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره همزه را در نمازهای واجب قرائت کند فقر و احتیاج از او دور گردد و روزی او زیاد شود و از مرگ بد ایمن باشد.
در خواص القرآن از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: هر کس این سوره را قرائت کند به تعداد کسانیکه به پیغمبر اکرم(ص) و اصحابشان سخریه کردند خداوند به او اجر عطا کند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی قالب : روایی موضوع اصلی : سوره همزة گوینده : بیضایی