از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(یحسب ان ماله اخلده ):(گمان می کند که مالش او را تا ابد از مرگ نگه می دارد)(همزه )یعنی کسی که بی جهت به دیگران طعنه می زند و عیب جویی و خرده گیری می کند(در غیاب افراد)،(لمزه ) یعنی کسی که پیش روی افراد به آنها طعنه می زند وایراد می گیرد، به هر جهت می فرماید: وای بر هر کسی که بسیار مردم را عیب گویی وغیبت می کند، همانکسی که مال ناچیز و حقیر دنیوی را جمع می کند و به شمارش آن سرگرم و خوشحال می شود، در حالی که آن مال هیچ دردی را از او دوا نمی کند، اما اوگمان می کند که مالش می تواند او را جاودان سازد(و به جهت دلبستگی که به دنیا و مال آن دارد، جاودانگی در این دنیا آرمان مطلوب اوست ). [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
یَحسَب‌ُ أَن‌َّ مالَه‌ُ أَخلَدَه‌ُ (3)

یَحسَب‌ُ أَن‌َّ مالَه‌ُ: گمان‌ می‌کند مال‌ جمع‌ کرده ‌او‌ و تقدیر نموده‌ ‌او‌، أَخلَدَه‌ُ: جاوید خواهد ساخت‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ دنیا. ‌ یا ‌ پندارد ‌که‌ ‌او‌ مخلد ‌است‌ و ‌به‌ جهت‌ ‌اینکه‌ عملی‌ کند مانند عمل‌ کسی‌ ‌که‌ مظنه‌ خلود نماید و گمان‌ موت‌ نداشته‌ ‌باشد‌.

تنبیه‌‌-‌ آیه شریفه‌ اشاره‌ ‌است‌ ‌به‌ آنکه‌ آنچه‌ باعث‌ خلود ‌است‌، سعی‌ ‌به‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ موجب‌ خلود صاحبش‌ ‌باشد‌ ‌در‌ بهشت‌، امّا مال‌ ‌برای‌ هیچ‌ کس‌ موجب‌ خلود ‌در‌ دنیا نشود. مروی‌ ‌است‌ اخنس‌ ‌را‌ ده‌ هزار دینار سرخ‌ ‌بود‌ ‌با‌ وجود ‌بر‌ ‌اینکه‌ یک‌ ساعت‌ ‌از‌ جمع‌ ‌آن‌ غافل‌ نمی‌شد و ‌به‌ شآمت‌ ‌آن‌ عناد و انکارش‌ نسبت‌ ‌به‌ حضرت‌ زیاده‌ شد، عاقبت‌ ‌به‌ جهنم‌ واصل‌ و ‌به‌ عذاب‌ ابدی‌ گرفتار شد«2». [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
'' Then Allah says,
﴿یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴾
(He thinks that his wealth will make him last forever!) meaning, he thinks that gathering wealth will make him last forever in this abode (the worldly life).

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - شیفتگان ثروت، بقاى خود را در گرو انباشتن آن دانسته و آن را نشانه جاودانگى مى نمایانند.

یحسب أنّ ماله أخلده

جمله «یحسب...» استعاره است; یعنى، زراندوزان مانند کسى عمل مى کنند که خود را جاودان مى دانند.

2 - انسان، خواهان بقا و پویاى عوامل آن است.

یحسب أنّ ماله أخلده

آیه شریفه کسانى را ملامت مى کند که عامل جاودانه شدن را ثروت مى پندارند; ولى علاقه آنان به جاودانگى را مذموم ندانسته و وجود آن را مفروض گرفته است.

3 - ثروت، زمینه ساز فراموشى مرگ و آخرت

یحسب أنّ ماله أخلده

4 - انباشتن ثروت، نشانه احساس کاذب جاودانگى است.

الذى جمع مالاً و عدّده . یحسب أنّ ماله أخلده

5 - دنیا براى هیچ انسانى، حتى در صورت برخوردارى او از ثروت هنگفت، جاودانه نخواهد ماند.

یحسب أنّ ماله أخلده

6 - بى توجهى به محدودیت عمر، زمینه ساز بى اعتنایى به شخصیت دیگران و ضربه زدن به اعتبار آنان است.

همزة لمزة ... یحسب أنّ ماله أخلده
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر ص‍ف‍ی‌ ع‍ل‍ی ش‍اه‌
می‌بپندارد چنین‌ کاندر جهان‌ مال‌ ‌او‌ سازد مر ‌او‌ ‌را‌ جاودان‌ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مجمع البیان
سپس در اشاره به پندار سست و آرزوهاى دور و دراز آن عنصر عیب جو و حق ستیز مى فرماید:

یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ

مى پندارد که ثروت بسیارش او را از مرگ نجات داده و جاودانه خواهد ساخت.

واژه «اخلد» گرچه در قالب ماضى است، امّا به مفهوم مضارع یا «یخلد» مى باشد، و قرینه این سخن واژه «یحسب» در آیه است. و با این که قطعى بودن مرگ بر همگان روشن است، این تعبیر بدان جهت که آن زرسالار مغرور و مست، رفتارش به گونه اى بود که گویى مى پنداشت ثروت و قدرت بادآورده اش مى تواند او را از مرگ نجات دهد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
در آیه بعد مى افزاید: این انسان زراندوز و مال پرست گمان مى کند اموالش سبب جاودانگى او است (یحسب ان ماله اخلده ).
جالب اینکه ((اخلد)) در اینجا به صورت فعل ماضى آمده ، یعنى او گمان مى کند اموالش او را به صورت یک موجود جاودانه در آورده است ، نه مرگ مى تواند به سراغ او آید، نه بیماریها و حوادث جهان مشکلى براى او ایجاد مى کند، چرا که مشکل گشا در نظرش تنها مال و ثروت است و این مشکل گشا
را در دست دارد.
چه پندار غلط و خیال خامى ؟ اموالى که آنقدر در اختیار قارون بود که کلید گنجهایش را چندین مرد زورمند به زحمت برمى داشت ، ولى به هنگام حمله عذاب الهى نتوانستند مرگ او را ساعتى به تاءخیر اندازند، و خداوند او و گنجهایش را در یک لحظه با یک زمین لرزه مختصر در زمین فرو برد: فخسفنا به و بداره الارض (قصص - 81).
اموالى که نمونه کاملش در دست فراعنه مصر بود، ولى به مصداق کم ترکوا من جنات و عیون و زروع و مقام کریم و نعمة کانوا فیها فاکهین : چه بسیار باغها و چشمه ها از خود به جاى گذاشتند و زراعتها و قصرهاى جالب و گرانقیمت و نعمتهاى فراوان دیگر که در آن متنعم بودند (دخان - 25 تا 27) ولى همه اینها به آسانى در عرض ساعتى به دیگران رسید: کذلک و اورثناها قوما آخرین (دخان - 28).
و لذا در قیامت که پرده ها کنار مى رود آنها به اشتباه بزرگشان پى مى برند و فریادشان بلند مى شود: ما اغنى عنى مالیه هلک عنى سلطانیه : مال و ثروتم هرگز مرا بى نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت (حاقه - 28 و 29). اصولا انسان از فنا و نیستى متنفر است ، و طرفدار خلود و جاودانگى است ، و همین علاقه درونى به ما در مباحث معاد کمک مى کند که بدانیم انسان براى جاودانگى آفریده شده است ، و الا غریزه عشق به جاودانگى در او نبود.
ولى این انسان مغرور و خودخواه و دنیاپرست گاه جاودانگى خود را در امورى مى بیند که درست مایه فنا و نیستى او است ، فى المثل مال و مقام را که غالبا دشمنان بقاى او هستند وسیله جاودانگى مى شمرد.
از این بیان روشن شد که پندار جاودانگى به وسیله مال دلیلى براى جمع مال ، و جمع مال نیز عاملى براى استهزاء و سخریه دیگران در نظر این کوردلان
محسوب مى شود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
( أخلده ) وخلده بمعنی ، أی طول المال أمله ، ومناه الأمانی البعیدة ، حتی أصبح لفرط غفلته وطول أمله یحسب أن المال ترکه خالدا فی الدنیا لا یموت . أو یعمل من تشیید البنیان الموثق بالصخر والَجر وغرس الأشجار وعمارة الأرض : عمل من یظن أن ماله أبقاء حیا . أو هو تعریض بالعمل الصالح . وأنه هو الذی أخلد صاحبه فی النعیم ، فأما المال فما أحلد أحدا فیه . وروی أنه کان للأخنس أربعة آلاف دینار . وقیل : عشرة آلاف . وعن الحسن : أنه عاد موسرا فقال : ما تقول فی ألوف لم أفتد بها من لئیم ، ولا تفضلت علی کریم ؟ قال : ولکن لماذا ؟ قال : لنبوة الزمان ، وجفوة السلطان ، ونوائب الدهر ، ومخافة الفقر . قال : إذن تدعه لمن لا یحمدک ، وترد علی من لا یعذرک . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
[3] چه‌ چیز ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ گرد کردن‌ و شمردن‌ مال‌ و پول‌ ‌بر‌ می‌انگیزد! آیا تنها ‌برای‌ نازیدن‌ ‌به‌ ‌آن‌ ‌است‌! و بزرگی‌ فروختن‌ ‌از‌ طریق‌ ‌آن‌، ‌بر‌ دیگران‌! نه‌، بلکه‌ نیز تمایل‌ شدید ‌به‌ جاودانه‌ شدن‌ ‌است‌، همان‌ تمایلی‌ ‌که‌ سبب‌ ‌آن‌ شد ‌تا‌ پدرمان‌ آدم‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ ‌از‌ درخت‌ حرام‌ شده ‌بر‌ ‌او‌ بخورد، و همان‌ میل‌ و رغبتی‌ ‌که‌ شاهان‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آن‌ می‌دارد ‌که‌ حوزه استیلای‌ ‌خود‌ ‌را‌ گسترش‌ دهند و ‌به‌ قلع‌ و قمع‌ مخالفان‌ ‌خود‌ برخیزند، و همین‌ میل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ‌به‌ بیشتر کارها و کردارهایمان‌ برمی‌انگیزد.

ولی‌ آیا مال‌ سبب‌ جاودانی‌ شدن‌ ‌در‌ دنیا ‌است‌! هرگز.

«یَحسَب‌ُ أَن‌َّ مالَه‌ُ أَخلَدَه‌ُ‌-‌ گمان‌ می‌کند ‌که‌ مال‌ ‌او‌ سبب‌ جاودانگی‌ ‌او‌ خواهد شد.»

قارون‌ ‌با‌ همه گنجهایش‌ ‌که‌ کشیدن‌ بار کلیدهای‌ ‌آنها‌ مردمان‌ نیرومند ‌را‌ ‌به‌ زحمت‌ می‌انداخت‌ کجا ‌است‌!؟ و فرعونی‌ ‌که‌ ‌در‌ مصر ‌به‌ مردمان‌ ستم‌ می‌کرد و ‌به‌ نهرهایی‌ ‌که‌ ‌در‌ برابر ‌او‌ روان‌ ‌بود‌ افتخار می‌کرد چه‌ شد!؟ آنان‌ همه‌ دوستدار بقا و جاودانه‌ ماندن‌ بودند، ولی‌ جز کفن‌ چیزی‌ ‌با‌ ‌خود‌ ‌به‌ گورهاشان‌ نبردند، و رفتند بی‌ ‌آن‌ ‌که‌ بتوانند بار دیگر ‌به‌ ‌اینکه‌ دنیا باز گردند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تدبرقران


«ویل» در بر سر همه سیاق آمده است:

یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (٣)
مجموع، دارد تهدید می‌شود. عیب‌جوی بدگویی که جمع مال می‌کند و این وصف می‌شود بر عیب‌جوی بدگو. بنابراین وصف می‌شود بر کل همزه‌ای که این وصف را دارد. خود این وصفی که در اینجا بیان می‌کند، دارد علت وضعیت قبلی را مشخص می‌کند، که در واقع می‌گوید: وصف مشعر به علیت هست.
وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (١)که این وصف را دارد: الَّذِی جَمَعَ مَالا وَعَدَّدَهُ (٢)و این فرد ثروت اندوزی می‌کند، و به دنبال این همز و لمز می‌کند، و این عیب‌جویی او ریشه در ثروت اندوزی او دارد.
بنابراین بحث این سوره هر نوع عیب‌جویی نیست. آن عیب‌جویی و بدگوییی که ریشه در مال اندوزی و شمارش مال دارد.
گمان بر اینکه مال و ثروت‌اندوزی باعث خلود می‌شود
گویا سوال می‌شود که مگر مال اندوزی و ثروت اندوزی باعث بدگویی و عیب‌جویی می‌شود؟ جواب این است یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (٣)گمان می‌کند که مالش او را جاودان کرده است. و با خودش می‌گوید منی که مال دارم، جاودانم و آن کس که مال ندارد جاودان نیست.
یعنی آن چه را که مایه خلود می‌داند، مال و ثروت است. او می‌گوید که انسان با مال و ثروتش هست که باقی و جاودان هست و خود به خود این نگاه، انسانها را در ذهن او طبقه‌بندی کرده است.
برخورد فردی که همز و لمز می‌کند با دیگران
با توجه به این پندار این همز و لمزی که او دارد متوجه کسانی است که مال ندارند، اگر توجه کنید نوع افرادی که ثروت در قلب آنها جایگاهی پیدا کرده، تفاوتی در نگاه خود به فقرا دارند، در صحبت کردن با آنهایی که ندار هستند و در رفتار با آنهایی که ندار هستند، و حتی در نشستن هم، خود را روی صندلی ول می‌کنند و از موضع بالا با فقرا حرف می‌زنند. وقتی که می‌خواهند که نقدی کنند آنها را می‌شکنند.
مثال این حرف همان شخصیت قرآنی در سوره کهف هست که صاحب دو باغ هست و آن طرف مقابلش، فرد مومنی است که این باغ را ندارد. و با هم راه می‌روند و وقتی وارد باغ می‌شوند می‌گوید من مال و افراد بیشتری نسبت به تو دارم، و در همان جا «یحسب انّ ماله اخلده» اظهار می‌شود، و می‌گوید «ما اظن ان تبید هذه ابدا» بعید می‌دانم که این مالم از بین رفتنی باشد! و بر فرض مثال اگر از بین رفتنی هم باشد من باز در نزد خدا جایگاه بهتری دارم! «و لئن رددت الی ربی لاجدن خیراً‌ منها منقلبا» چون من عزیزم در نزد خدا اوضاع من دگرگون نمی‌شود، اگر بشود هم، باز هم همین است! و اینجا استصاب جاری می‌کند. و می‌گوید چه دلیلی دارد که اوضاع من دگرگون شود؟
این فرد دو نگاه به جاودانگی دارد یا می‌گوید که اصلاً مرگی وجود ندارد، و من تا ابد باقی خواهم ماند، یا او آن قدر در دنیا غوطه خورده و از اموال خود لذت می‌برد که گویا اصلاً مرگ را برای خود نمی‌داند و بین خودش و مرگ فاصله زیادی می‌بیند. می‌بینید آن کسانی که به ثروت دل خوش می‌کنند با گذر زمان به دنیا بیشتر دل بسته می‌شود. و در نگاه بعدی می‌بینی که در لایه‌های درونی فکری خودش جاودانگی را در رتبه خودش می‌داند و می‌گوید ما بالاخره عزیز کرده خداییم و مرگی هم برسد، همین هست!
طبقه‌ای نگاه می‌کنند. فلذا نسبت به کسانی که در طبقه آنها نیستند، همز و لمز می‌کنند، و عیب‌جویی می‌کنند و بدگویی می‌کنند و شخصیت آنها را می‌شکنند و این وضعیت رفتاری آنها است.
آیا او جاودانه خواهد ماند؟
بعد خدا می‌فرماید «کلا». که این «کلا» می‌خورد به «یحسب» و آن را به هم می‌ریزد. و وقتی پایه این همز و لمز مبتنی بر جمع مال به هم ریخت. ( پندار جاودانگی بر اثرمال هست)، می‌فرماید «کلا» این طور نیست چه جاودانگیی؟
اولا اگر گمان می‌کنی که نخواهی مرد! می‌میری و به درک واصل می‌شوی. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آسيه افشار - ترجمه تفسیر المیزان، ج‏20، ص616
" یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ"- یعنى او خیال مى‏کند مالى که براى روز مبادا جمع کرده زندگى جاودانه به او مى‏دهد، و از مردنش جلوگیرى مى‏نماید، بنا بر این منظور از جمله" اخلده" که صیغه ماضى است، معناى مضارع- آینده- است، به قرینه جمله" یحسب" که آن نیز مضارع است.
پس انسان نامبرده به خاطر اخلاد در ارض و چسبیدنش به زمین و زندگى مادى زمینى، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنیا به آن مقدارى که حوائج ضرورى زندگى کوتاه دنیا و ایام گذراى آن را کفایت کند قانع نمى‏شود، بلکه هر قدر مالش زیادتر شود حرصش تا بى‏نهایت زیادتر مى‏گردد، پس از ظاهر حالش پیداست که مى‏پندارد مال، او را در دنیا جاودان مى‏سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست مى‏دارد، تمام همش را صرف جمع مال و شمردن آن مى‏کند، و وقتى جمع شد و خود را بى‏نیاز احساس کرد، شروع به یاغى‏گرى نموده، بر دیگران تفوق و استعلا مى‏ورزد، هم چنان که در جاى دیگر فرمود:
" إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏"، و این استکبار و تعدى اثرى که براى آدمى دارد همز و لمز است.
از اینجا روشن مى‏گردد که جمله" یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ" به منزله تعلیل است براى جمله" الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ"، و مى‏فهماند اگر مال پشیز دنیا را جمع مى‏کند و مى‏شمارد، انگیزه و علتش پندار غلطى است که دارد، و این خطاى عملیش مستند به خطاى فکر است، که پنداشته مال او را جاودان مى‏سازد، و نیز جمله" الَّذِی جَمَعَ ..." به منزله تعلیل است براى جمله" وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ"، و مى‏فهماند علت اینکه ویل را نثار هر همزه و لمزه کردیم این است که او مال پشیز دنیا را جمع مى‏کند و مى‏شمارد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.