● تمسخر پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 640 |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : داستان قوم پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «شانئ»
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 640 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «أبتر»
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 640 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ابتر شمردن پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
در الدر المنثور (ج 6، ص 403) است که ابن سعد و ابن عساکر از طریق کلبى از ابى صالح از ابن عباس روایت کردهاند که گفت: بزرگترین فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) قاسم، سپس زینب، و آن گاه عبد اللَّه، و پس از او ام کلثوم، و آن گاه فاطمه و در آخر رقیه بود، قاسم از دنیا رفت و اولین کس از فرزندان آن جناب بود که در مکه از دنیا رفت، و بعد از او عبد اللَّه از دنیا رفت، و عاصى بن وائل سهمى گفت: نسل او قطع شد، پس او أبتر و بى عقب است، در پاسخش خداى تعالى این آیه را فرستاد که خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و در همان کتاب (الدر المنثور، ج 6، ص 403) است که زبیر بن بکار و ابن عساکر، از جعفر بن محمد از پدرش روایت کردهاند که فرمود: قاسم پسر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در مکه از دنیا رفت و بعد از دفن جنازه آن جناب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به عاصى بن وائل و پسرش عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را از دور دید گفت: الآن زخم زبانى به او مىزنم. همین که آن جناب نزدیک شد گفت: چه خوب شد که اجاقش کور شد. در پاسخ او این آیه نازل شد: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ».
و نیز در همان کتاب (الدر المنثور، ج 6، ص 403) است که ابن ابى حاتم از سدى روایت کرده که گفت: قریش را رسم چنین بود که وقتى فرزند ذکور کسى مىمرد مىگفتند: «بتر فلان»؛ و چون فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از دنیا رفت عاصى بن وائل گفت «بتر» یعنى فرزند ذکورش مرد، و این فرد (رسول خدا ص) از همه بیشتر بتر شد، (چون هیچ فرزند ذکور برایش نماند).
علامه طباطبایی: و در بعضى (روح المعانى، ج 30، ص 248) از تواریخ آمده که شماتت کننده ولید بن مغیره بوده. در بعضى دیگر (روح المعانى، ج 30، ص 248) آمده که ابو جهل بوده. در بعضى دیگر (روح المعانى، ج 30، ص 248) آمده که عقبة بن ابى معیط بوده. در بعضى (روح المعانى، ج 30، ص 248) آمده که کعب بن اشرف بوده، ولى معتبر همان است که مىگفت عاصى بن وائل بوده است.
مؤید آن، روایتى است که مرحوم طبرسى آن را در احتجاج (احتجاج طبرسى، ج 1، ص 411) از حسن بن على (علیه السلام) نقل کرده که آن جناب در حدیثى که روى سخنش در آن با عمرو بن العاصى است، فرموده: و تو در بسترى مشترک متولد شدى (یعنى مادرت هم با عاصى بن وائل هم بستر مىشده و هم با دیگران)، و وقتى متولد شدى عدهاى از رجال قریش بر سر تو نزاع کردند، ابو سفیان بن حرب گفت این پسر از نطفه من است. ولید بن مغیره گفت: از من است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن کلده، و عاصى بن وائل هر یک ادعا کردند که از من است، تا آنکه از میان همه آنان لئیمتر و بى حسب و نسبتر و خبیثتر و ستمکارتر و زناکارترشان عاصى بن وائل زورش بر سایرین چربید و تو را به خود ملحق ساخت. و نیز این تو بودى که براى بر شمردن افتخاراتت به خطبه ایستادى، و گفتى این منم. که محمد را زخم زبان مىزنم، و عاصى بن وائل گفت: محمد مردى أبتر است، یعنى اولاد ذکورى ندارد، اگر از دنیا برود نامش از صفحه روزگار محو مىشود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ»- تا آخر حدیث.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 642 و 643 |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : داستان قوم پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «ابتر»
کلمه «ابتر» در اصل به حیوان دمبریده و در اصطلاح به کسى گفته مىشود که نسلى از او به یادگار باقى نمانده باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 610 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان معناى «کوثر» با استفاده از این آیه
از آنجا که فرزندان پسر پیامبر در کودکى از دنیا رفتند، دشمنان مىگفتند: او دیگر عقبه و نسلى ندارد و ابتر است. زیرا در فرهنگ جاهلیّت دختر لایق آن نبود که نام پدر را زنده نگاه دارد. بنابراین جمله «انّ شانئک هو الابتر» دلیل آن است که مراد از «کوثر»، نسل کثیر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است که بدون شک از طریق حضرت زهرا (علیهاالسلام) مىباشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 611 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : نسل |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نحوه دفاع خداوند از اولیایش
خداوند از اولیاى خود دفاع مىکند. به کسى که پیامبر را بىعَقَبه مىشمرد، پاسخ قولى و عملى مىدهد. وجود فاطمه پاسخ عملى و جمله «هو الابتر» پاسخ قولى است. خداوند نه تنها از اولیاى خود، بلکه از همه مؤمنان دفاع مىکند: «انّ اللّه یدافع عن الّذین آمنوا» (حج/38).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 611 و 612 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : افعال خداوند |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هر چه ضربه قوى، دفاع قوىتر
هر چه ضربه به دین و مقدّسات دینى شدیدتر باشد، دفاع هم باید قوىتر باشد. به پیامبر اسلام جسارتهاى زیادى کردند و او را ساحر، کاهن، شاعر و مجنون خواندند که همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است.
به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گفتند: «انّک لمجنون» (حجر/6) تو جنّ زدهاى، ولى خداوند فرمود: «ما انتَ بنعمة ربّک بمجنون» (قلم/2) به لطف الهى تو مجنون نیستى.
به آن حضرت گفتند: «لَستَ مُرسلاً» (رعد/43) تو فرستاده خدا نیستى، خداوند فرمود: «انّک لمن المرسلین» (یس/3) قطعاً تو از پیامبرانى.
به حضرت نسبت شاعرى و خیالبافى دادند: «لشاعر مجنون» (صافات/36) خداوند فرمود: «و ما علّمناه الشعر و ما ینبغى له» (یس/69) ما به او شعر نیاموختیم و براى او سزاوار نیست.
گفتند: این چه پیامبرى است که غذا مىخورد و در بازار راه مىرود: «و قالوا ما لهذا الرسول یاکل الطعام و یمشى فى الاسواق» (فرقان/7) خداوند فرمود: پیامبران پیش از تو نیز غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند: «و ما ارسلنا قبلک من المرسلین الاّ انّهم لیاکلون الطعام و یمشون فى الاسواق» (فرقان/20).
به آن حضرت ابتر گفتند، خداوند فرمود: «انّ شانئک هو الابتر».
آرى، پاسخ کسى که به اشرف مخلوقات ابتر بگوید، آن است که خداوند به او کوثرى عطا کند که چشم همه خیره و عقل همه مبهوت شود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 612 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : دفاع |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پاسخى کوبنده به جسارت کنندگان به اسلام
هر زخم زبان و کلامى وزنى دارد. به شخص پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) توهینها شد، کلماتى از قبیل مجنون، شاعر، کاهن و ساحر به او گفتند و به یاران او نیز توهینها شد تا آنجا که گفتند: این بیچارگان را از خود دور کن تا ما دور تو جمع شویم. براى هیچ کدام سوره اى مستقل نازل نشد، امّا در نسبت ابتر دادن یک سوره نازل شد که خیر کثیر به تو عطا کردیم و دشمن تو ابتر است و این به خاطر آن است که جسارت به شخص و یاران قابل تحمّل است، امّا جسارت به راه و مکتب که او ابتر و راه او گذرا و بىآینده است، قابل تحمّل نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 615 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اسلام |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نحوه برخورد با انواع جسارت
گاهى جسارت برخاسته از لغوگویى است که باید با کرامت از کنارش گذشت. «اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما»
گاهى جسارت به خاطر جوّ فاسد و دوستان ناباب است، که باید از آنان اعراض کرد. «اذا رأیت الّذین یخوضون فى آیاتنا فاعرض عنهم» (انعام/68)
امّا گاهى جسارت به مکتب و رهبر است، آن هم از سوى افراد سرشناس و سیاسى که باید جواب سخت به آن داده شود. «انّ شانئک هو الابتر» همان گونه که منافقان از روى غرور مىگفتند: آیا ما مثل افراد بى خرد به پیامبر ایمان بیاوریم. «أنُومن کما آمن السفهاء» قرآن، جسارت اینگونه افراد را چنین پاسخ مىدهد: «الا انّهم هم السّفهاء و لکن لا یعلمون» (بقره/13) آنان خود بىخردند ولى نمىدانند!
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 616 |
قالب : اخلاقی |
موضوع اصلی : توهین- اهانت |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فرد جسارت کننده به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که بود؟
بر اساس روایات، آن دشمن کینهتوزى که به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جسارت کرد و او را ابتر خواند، پدر عمرو عاص بود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 616 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خداوندِ سبب سازِ سبب سوز
خداوند هم سبب ساز است هم سبب سوز. او مىتواند از یک فاطمه کوثر بیافریند و مىتواند افرادى را که پسران رشید دارند به فراموشى بسپارد.
او مىتواند دریا را با زدن عصاى موسى خشک، «اِضرب بعصاک البحر فانفلق» (شعراء/63) و با زدن همان عصا به سنگ، دوازده چشمه جارى سازد. «و اضرب بعصاک الحجر فانفجرت» (بقره/60)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 616 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : افعال خداوند |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شناخت محتوای آیه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
ان شانئک هو الابتر او است که کارش بی نتیجه است . اواست که بی نام نشان است ، او است که هیچ ارزشی و شخصیتی ندارد ، تو که کمبود نداری . همه چیز داری . او است که چیزی ندارد . حالا این همه چیز را از چه کسی داری ؟ قطعا" از خداوند داری . و لذا روزی که خدا را نداشته باشیم .اگر خدا نداشته باشیم و هر چیز دیگری را داشته باشیم در حقیقت هیچ چیزی نداریم .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره کوثر |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شناخت کلمات -
سيد مصطفي فاطمي کيا
شان: از ماده ی شنئانو فعل شنأگرفته شده است یعنی دشمنی کرد . شانی یعنی دشمن . اینکه در رابطه با قومی شما یک بغض و کینه ای در دلتان است این باعث نشود که شما میزان و محدوده ی عدالت دا دعایت نکنید ، دشمنی ها سبب نشود ظالم شوید .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : سوره کوثر |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بحث روایتی سوره کوثر -
ليلا حسين زاده
در الدر المنثور است که بخارى ابن جریر و حاکم از طریق ابى بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : کوثر آن خیرى است که خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) داد. ابو بشر مى گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعى از مردم معتقدند که کوثر نام نهرى در بهشت است . سعید گفت نهرى هم که در بهشت است یکى از خیرهایى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته .
روایاتى درباره اینکه مراد از (نحر) در (فصلّ لربّک و انحر) بلند کردن دستها در موقع اداء تکبیر است
و در همان کتاب آمده که ابن ابى حاتم ، حاکم ، ابن مردویه ، و بیهقى در کتاب سنن خود، از على بن ابى طالب روایت کرده اند که فرموده وقتى این سوره بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نازل شد، از جبرئیل پرسید: این (نحیره ) که خداى عزوجل مرا بدان مامور فرموده چیست ؟ گفت : منظور نحیره نیست ، بلکه خداى تعالى مامورت کرده وقتى مى خواهى احرام نماز ببندى دستهایت را بلند کنى ، هم در تکبیره الاحرام و هم در هنگام رکوع رفتن و هم در موقع سر از رکوع برداشتن ، که این نماز ما و نماز فرشتگانى است که در هفت آسمان هستند، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز دست بلند کردن در هر تکبیر است .
و رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) فرمود: دست بلند کردن یکى از مظاهر استکانت و التماس است که خداى تعالى (در مذمت کفار) فرموده : (فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون - براى پروردگار خود نه استکانت دارند و نه تضرع و زارى ).
مؤ لف : این روایت را صاحب مجمع البیان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل کرده ، سپس گفته ثعلبى و واحدى این روایت را در تفسیرهاى خود آورده اند. و نیز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل کرده اند، که معناى نحر بلند نمودن دو دست تا محاذى گودى زیر گلو در هنگام نماز است .
و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر از ابى جعفر روایت کرده که در ذیل آیه (فصل لربک ) گفته است : یعنى نماز بخوان ، و در معناى کلمه (وانحر) گفته : یعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر افتتاح ، بلند کن .
و نیز در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در تفسیر آیه (فصل لربک و انحر) گفته : خداى تعالى به رسول گرامیش وحى فرستاد که وقتى تکبیر اول نماز را مى گویى دستها را تا برابر نحرت - گودى زیر گلویت - بلند کن ، این است معناى نحر.
و در مجمع البیان در ذیل آیه از عمر بن یزید روایت کرده که گفت : من از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که در تفسیر آیه (فصل لربک و انحر) مى فرمود: این نحر عبارت است از بلند کردن دستهایت تا برابر صورت .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت دارالقران |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره کوثر |
گوینده : لیلا حسین زاده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره کوثر دلیلی بر اعجاز قران -
فرزانه يزداني فر
با خواندن این سوره متوجه می شویم که این سوره به صورت نظم است. پس اگر قرار باشد سوره ای مانند این بیاوریم باید به صورت نظم باشد. از طرفی کلمات نظم به دقت انتخاب شده اند. کوثر و انهر و ابتر هر سه چهار حرف دارند که نوشتن نظمی مثل آن را مشکل می کنند. در قدم بعد به دنبال این سه لغت در قرآن گشتم. متوجه شدم که این سه لغت تنها و تنها یکبار و آنهم در این سوره آمده اند. این یعنی اگر قرآن ساخته سخنان پیامبر می بود او باید با لغاتی که نه قبل و نه بعد از آن استفاده می کند شعر بگوید. این نوشتن سوره ای مثل این را بسیار مشکل می کند. ما شاید بتوانیم از سخن دیگران تقلید کنیم ولی اگر لازم بود که با لغاتی که هرگز استفاده نکرده ایم نظم بگوییم کار بسیار مشکلی می داشتیم
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : آیات پیشگویی هستند در مورد مخالفان پیامبر که در زمان پیامبر به حقیقت پیوست. پیامبر به اوج اقتدار رسید و خداوند نعمتش را بر او کامل کرد و دشمنانش همه کوتاه دست ماندند. هیچ انسانی هرگز نخواهد توانست آینده را پیشگویی کند. اگر اعراب زمان پیامبر در برابرنظم و آهنگ سوره کو ثر سر تسلیم فرد آوردند اکنون ما باید سر تعظیم بر مفهوم آن نیز فرود بیاوریم. این یعنی ما با درک اندکی که از قرآن داریم اگر بدون تعصب به کوچکترین سوره قرآن بنگریم اذعان می کنیم که این سوره سخن قدرتی است که دانای نهان و غیب است. خداند در قرآن می فرماید:
و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمىداند و آنچه در خشکى و دریاست مىداند و هیچ برگى فرو نمىافتد مگر [اینکه] آن را مىداند و هیچ دانهاى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : مقاله اگر راست مىگویید سورهاى مانند آن بیاورید مجتبی قلی زاده |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : معجزه |
گوینده : فرزانه یزدانی فر |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.