● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و خاصه ذات احدیت الهى است علم آنچه غائب است در آسمان و زمین، و مخفى نباشد چیزى از علم او، یا براى خداست خزائن آسمان و زمین.
تنبیه: انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام در مرتبهاى باشند که تلقى نمایند مغیبات را به تعلیم سبحانى مانند وحى و الهام مانند سایر معلومات دینیه، بنابراین منافات ندارد با اختصاص غیب به ذات غیب الغیوب، چه احدى بدون تعلیم الهى، مغیبات را عالم نخواهد بود.
وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ: و به سوى حکم الهى بازگردد در معاد تمام کارها، زیرا در دنیا گاهى به عنوان عاریه مالک شوند بعضى امر و نهى و نفع و ضرر را، و لکن در آخرت احدى را ملک و ملک نخواهد بود و فرمانفرمائى
اختصاص دارد به ذات سبحانى جل جلاله. فَاعْبُدْهُ: پس پرستش و ستایش کن ذات احدیت الهى را که مالک الرقاب است. وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ: و توکل بکن بر او در تمام امور و اعتماد و اطمینان به او بدار.
نکته: تقدیم عبادت بر توکل اشاره است به آنکه نفع توکل به عابدان رسد، و توکل به مجرد گفتن بىاعتبار بود، بلکه باید عقد قلبى راسخ و ثابت باشد به اینکه کارگذار عالم وجود، ذات سبحانى است لا غیر.
وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ: و نیست پروردگار تو بىخبر از آنچه بجا مىآورند بندگان، بلکه عالم است به تمام اعمال از جزئى و کلى، ظاهرى و مخفى و هر یک را بر وفق افعال خود مجازات خواهد داد. در تیسیر- از کعب الاحبار نقل شده که فاتحه تورات، اول سوره انعام و خاتمه آن آخر سوره هود است. «1» تبصره: آیه شریفه مشتمل است اصول مطالب را از اثبات مبدأ و توحید و معاد و دعوت به حق و ارشاد بر توکل به خداوند مطلق و اخطار به مجازات اعمال بر سبیل حق.
اما اثبات مبدأ و توحید بقوله «وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اشاره به آنکه در عالم وجود ذاتى باشد مستجمع تمام صفات کمالیه و منزه از کلیّه نقایص و او ذات احدیت غیب الغیوب است که خاصه حضرت او است غیب آسمان و زمین.
اما معاد- قوله «وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ» اعلام فرموده که به سوى ذات سبحانى است بازگشت تمام امور، و آن روز معاد باشد که افعال و اعمال بندگان به محضر عدلش حاضر آیند.
اما مرحله سوم- قوله «فَاعْبُدْهُ» که پرستش و ستایش مالک الرقاب را عقل حاکم باشد.
اما مرحله چهارم- قوله «وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ» اشعار بسر آمد تمام صفات حمیده فرموده، یعنى توکل و در مرحله اخیره اخطار به مجازات و مکافات اعمال بقوله
«وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» عملیات بندگان مخفى و مستور نیست از علم ازلى الهى، بلکه احاطه دارد به تمامى ممکنات از کلى و جزئى و به حق مجازات یابند.
تمام شد سوره هود به استعانت خداوند محمود و الحمد لله رب العالمین و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرین
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ لِلّٰهِ غَیْبُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ اَلْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ مٰا رَبُّکَ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ جملات اول آیه در رابطه با دو آیه گذشته است، در آن دو دستور رسید که به کفار بگوید: هر چه مى توانید بکنید و انتظار آینده را بکشید، در این آیه براى اطمینان آن حضرت مى گوید: آینده در دست خداى تو است، آینده حتما به نفع تو و به ضرر مشرکان خواهد بود غیب السموات گرچه اعمّ است ولى منظور از آن در اینجا آیندۀ اسلام و مشرکان است، مراد از إِلَیْهِ یُرْجَعُ اَلْأَمْرُ کُلُّهُ آنست که همه کارها مربوط به خداست و او کارها را به نتیجه مى رساند، هیچ کس تصرف مستقل در کارها ندارد، پس کار اسلام و مشرکان نیز مربوط بخدا است، على هذا خدا عاقبت را خاص تو خواهد کرد نه خاص مشرکان حالا که غیب خاص خدا و امور راجع به خداست؛ خدا را عبادت کن و بر او اعتماد و اطمینان داشته باش، اسباب دیگر را مستقل حساب نکن، خدا از کار بندگان آگاه است، پس نمى شود در عبادت و توکل سستى کرد روز جمعه پنجم ذو القعدة الحرام 1401 مطابق 1360 6 13 تفسیر سورۀ مبارکه هود را در مشهد مقدس در جوار حضرت ثامن الأئمه صلوات اللّٰه و سلامه علیه و على آبائه تمام کردم و آخر دعوانا ان الحمد للّٰه رب العالمین
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ لِلّٰهِ غَیْبُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ اَلْأَمْرُ کُلُّهُ الخ مخصوص بخدا است علم به آنچه در آسمانها و زمین از شما غائب است یعنى حقایق و آنچه در عالم واقع مى گردد علم آن نزد خدا است و بازگشت تمام امور نیز بسوى او است و اى رسول(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)تو خدا را عبادت کن و بر او توکل و اعتماد نما و پروردگار تو از آنچه مى کنید غافل نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
آخرین آیه این سوره به بیان توحید (توحید علم و توحید افعال و توحید عبادت) مى پردازد همانگونه که آیات آغاز این سوره از علم توحید سخن مى گفت در حقیقت در این آیه انگشت روى سه شعبه از توحید گذاشته شده است نخست توحید علمى پروردگار، غیب آسمانها و زمین مخصوص خدا است و او است که از همه اسرار آشکار و نهان با خبر است ( وَ لِلّٰهِ غَیْبُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ ) و غیر او علمش محدود و در عین محدودیت از ناحیه تعلیم الهى است، بنا بر این علم نامحدود، آن هم علم ذاتى، نسبت به تمام آنچه در پهنه زمین و آسمان قرار دارد، مخصوص ذات پاک پروردگار است و از سوى دیگر زمام تمام کارها در کف قدرت او است، همه چیز به سوى او باز مى گردد ( وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ اَلْأَمْرُ کُلُّهُ ) و این مرحله توحید افعالى است سپس نتیجه مى گیرد اکنون که آگاهى نامحدود و قدرت بى پایان، مخصوص ذات پاک او است و بازگشت هر چیز به سوى او مى باشد، بنا بر این تنها او را پرستش کن (فَاعْبُدْهُ ) و فقط بر او توکل نما ( وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ ) و این مرحله توحید عبادت است و از آنچه نافرمانى و سرکشى و طغیان و گناه است، بپرهیز، چرا که خداوند از آنچه انجام مى دهید غافل نیست ( وَ مٰا رَبُّکَ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ )
*** در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
*** 1- علم غیب مخصوص خدا است.
همانگونه که در جلد هفتم ذیل آیه 188 اعراف و در جلد پنجم ذیل آیه 50 سوره انعام مشروحا بیان کردیم جاى تردید نیست که آگاهى بر اسرار نهان و اسرار گذشته و آینده مخصوص خداوند است، آیات مختلف قرآن نیز بر این حقیقت گواهى مىدهد، او در این صفت تنها است و هیچکس شبیه و مانند او نیست.
و اگر مىبینیم در پارهاى از آیات قرآن، بخشى از علم غیب به پیامبران نسبت داده شده و یا در آیات و روایات فراوانى در باره پیامبر ص و على ع و ائمه معصومین ع مىخوانیم که آنها گاهى از حوادث آینده و از اسرار نهان خبر مىدادند باید دانست که آن هم به تعلیم الهى است.
او است که در هر مورد صلاح بداند، قسمتى از اسرار غیب را به بندگان خاصش تعلیم مىدهد اما این علم، نه ذاتى است و نه نامحدود، بلکه از طریق تعلیم الهى است و محدود به مقدارى است که او اراده کرده است.
و با این توضیح پاسخ تمام بد گویانى که عقیده شیعه را در زمینه علم غیب به باد انتقاد گرفتهاند که پیامبران و امامان را" عالم الغیب" مىدانند روشن مىگردد.
نه تنها خداوند اسرار غیب را در مورد لازم به پیامبران و امامان تعلیم مىدهد بلکه گاهى به غیر پیامبر و امام نیز چنین تعلیمى مىدهد همانگونه که در داستان مادر موسى در قرآن مىخوانیم که خداوند به او گفت" نترس و اندوه به خود راه مده، ما این کودک را به تو باز مىگردانیم و او را از پیامبران قرار مىدهیم وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ" (قصص آیه 7).
حتى گاهى پرندگان و جانداران دیگر به خاطر ضرورتهاى زندگى، آگاهیهایى از اسرار نهان و حتى از آینده نسبتا دور پیدا مىکنند که تصورش براى ما مشکل و پیچیده است، و به این ترتیب بعضى از مسائلى که براى ما غیب محسوب مىشود، براى آنها غیب نیست.
*** 2- عبادت مخصوص او است.
در آیه فوق دلیل لطیفى بر اختصاص پرستش به خدا بیان شده است، و آن اینکه اگر پرستش به خاطر عظمت و صفات جمال و جلال باشد، این صفات بیش از همه در خدا است، و دیگران در برابر او ناچیزند، بزرگترین نشانه عظمت، علم نامحدود و قدرت بىپایان است که آیه فوق مىگوید هر دو مخصوص او است و اگر پرستش به خاطر پناه بردن در حل مشکلات به معبود باشد، چنین کارى در مورد کسى شایسته است که از همه نیازها و احتیاجهاى بندگان و از اسرار غیب و نهان آنها با خبر است و توانایى بر اجابت دعوت و انجام خواستهها دارد، و به همین دلیل توحید صفات، سبب توحید عبادت مىگردد (دقت کنید).
*** [3- سیر انسان در" فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ"]
3- بعضى از مفسران گفتهاند که تمام سیر انسان در طریق عبودیت پروردگار در دو جمله در آیه فوق خلاصه شده: فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ چرا که عبادت خواه عبادت جسمانى باشد مانند عبادات معمولى و یا عبادت روحانى باشد مانند تفکر در عالم آفرینش و نظام اسرار هستى، آغاز این سیر است.
و توکل یعنى واگذارى مطلق به خدا و سپردن همه چیز بدست او که یک نوع" فناء فى اللَّه" محسوب مىشود، آخرین نقطه این سیر مىباشد.
در تمام این مسیر از آغاز تا انتها توجه به حقیقت توحید صفات، رهروان این راه را یارى مىدهد، و به تلاش و تکاپوى آمیخته با عشق وا مىدارد.
*** پروردگارا! چنان کن که ترا با صفات جلال و جمالت بشناسیم.
و چنان کن که با آگاهى به سوى تو حرکت کنیم.
پروردگارا! به ما توفیقى ده که مخلصانه ترا" پرستش" کنیم و عاشقانه به تو" توکل" نمائیم.
پروردگارا! در این برهه از زمان که پس از انقلاب شکوهمند اسلامى ما مشکلات روز افزون از هر سو ما را احاطه کرده، و دشمنان براى خاموش کردن نور این انقلاب تلاش و کوشش مىکنند، تنها امید ما تویى، و تکیه گاه براى حل این مشکلات ذات پاک تو است.
پروردگارا! این ما نبودیم که راه را تا بدینجا پیمودیم، بلکه تاییدات آشکار و نهان تو بود که در همه جا ما را در رسیدن به این مرحله توان بخشید،
در باقیمانده راه نیز ما را از این موهبت بزرگ محروم مفرما و لطف خاصت را از ما دریغ مدار و به ما نیز توفیق مرحمت کن که بتوانیم این تفسیر را که دریچه تازهاى به کتاب بزرگ آسمانیت مىگشاید بپایان برسانیم.
(پایان سوره هود)
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
نکته ها
علم غیب، به طور مطلق مخصوص خداوند است، امّا به اذن و ارادهى الهى، پیامبران نیز از علم غیب برخوردارند. «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»
پیام ها
1- آگاهى از اسرار جهان مخصوص خداوند است. «لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
2- زمین و آسمان (تمام هستى)، علاوه بر ظاهر، داراى غیب و نهانى نیز هست. «لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
3- مرجع همه چیز او و بازگشت هر چیزى به سوى اوست. «إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ»
4- ایمان به غیب، زمینهساز عبادت وتوکّل بر خداوند است. لِلَّهِ غَیْبُ ... فَاعْبُدْهُ
5- هر کس به خداوند توکّل کند، مورد لطف او قرار مىگیرد. وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ ...
6- آگاهى بر عملکرد انسان، از شئون ربوبیّت خداوند است. وَ ما رَبُّکَ ...
«و الحمد لله رب العالمین»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ لِلّٰهِ غَیْبُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ هر پنهانى در نزد خدا آشکار و هر غیبى در نزد او حضور است به همین معناست سخن خداوند: «کلیدهاى غیب نزد اوست جز او کسى را از غیب آگاهى نیست هرچه را که در خشکى و دریاست مى داند هیچ برگى از درختى نمى افتد مگرآنکه از آن آگاه است و هیچ دانه اى در تاریکى هاى زمین و هیچ ترى و خشکى نیست جز آن که در کتاب مبین آمده است» وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ اَلْأَمْرُ کُلُّهُ هیچ کس توان فرار از حکومت او را ندارد فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ «فا» براى تفریع بر ماقبلش مى باشد؛ یعنى وقتى شأن خدا چنین است، پس او شایسته عبادت و اعتماد است، نه دیگرى رکوع و سجود آسان است، امّا اعتماد به خدا و روى گردانیدن از دیگران بسیار دشوار است، جز بر پرهیزگاران وَ مٰا رَبُّکَ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ بنابراین، خدا بدکاران را به بدى و نیکوکاران را به نیکى پاداش مى دهد در نهج البلاغه آمده است: غفلت نکن که از تو غفلت نمى شود پس واى بر غفلت کننده اى که عمرش علیه او حجّت باشد خداوند سبحان مسئول است همۀ ما را از چیزى که پشیمانى و سختى دارد نگهدارد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.