1) در بادی امر، بذهن اینگونه متبادر میشود که؛ این امر، که با کلمه قل شروع میشود چند وجه بشرح زیر داشته باشد:
1 – آنکه خداوند تبارک و تعالی در یک مکالمه دو طرفه میخواهد برسولش دستوری داده باشد که تا منفعتی برای پیامبرش حاصل شود؛ یعنی بیان یک تاکتیک و طرح یک استراتژی در موفقیت. بدینمعنی که در حال آموزش نبی خویش باینکه؛ حرف بزن و عمل کن.یعنی اینگونه حرف بزن؛ زیرا حرف مقدمه عمل است.
از جهت روانشناسی این یک گونه تلقین به نفس نیز میباشد که یک وقتی یک کسی از آدمی میخواهد که جمله ای را تکرار کنیم با این هدف که تکرار این جمله یا بیان آن باعث ثبات روانی میشود ودر اینجا صرفا منظور آموزشی و تربیتی در کار است.
2 – وجه دیگر آن این است که خداوند برسولش میفرماید که چنین بگوی؛ در برابر کسانی که دارند با تو گفتگو میکنند؛ یعنی فرد یا افرادی مخاطب رسولش هستند و خداوند که مربی رسول است میخواهد باو بیاموزد که بدیگران و در پاسخ دیگران چنین بگوی. این مطلب نیز میتواند یک زیروجه آموزشی داشته باشد بدین معنی که خدای تبارک و تعالی غیرمستقیم از طریق رسولش میخواهد به بندگانش بیاموزد که باید باو پناه برد.
اما آنچه که این حقیر از سبک و سیاق آیات شریفه میفهمم؛ خلاصه اش این است که درست مثل سوره " ناس " امری آموزشی از سوی خداوند برسول گرامیش است که از آنطریق نیز قصد هدایت ناس، براه راست در نظر است.
قل اعوذ برب الفلق
بگو پناه میبرم ( حفظ میکنم خویش را؛ می پرهیزم از شر ) به پروردگار صبحدم.
فلق؛ بنا بر قول مشهور و متواتر، یعنی شکافتن و جدا کردن و لذا لحظه ای که نور صبح؛ تاریکی را میشکافد؛ فلق ایجاد میشود.
گویا نور را باید با شکاف تاریکی و ظلمت بوجود آورد. یک معنی استعاره ای هم میتوان در این رابطه بیان کرد و آن اینکه اگر در تشبیه؛ شب را ( در مثل ) شر بگوئیم یا حداقل پوشاننده و ساتر خیر؛ شکاف شب و آغاز نور و روشنائی را میتوان شروع و آغاز خیر تشبیه کرد.
پس باید بکسی پناه برد که ستر و پوشش و لایه ای را که بر روی خیر کشیده شده بود؛ با فلق برداشته و می شکافد تا نور و روز و روشنائی و خیر پدیدار گردد.
تعابیر دیگری را هم میتوان از فلق، منظور داشت که از سوی مفسرین بیان نیز شده است؛ باینکه فلق ناظر به خلقت و وجود نیز میباشد یعنی هر چیزیکه از عدم به خلقت می آید؛ فلق است. یعنی بایستی عدم، شکافته شود تا وجود؛ موجود شود. پس بقول مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان " رب فلق " یعنی " رب مخلوق
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
1) پناه بردن به خدا را باید همچنان که بر زبان جاری میسازیم باید نیز در مقام عمل بدان عمل کنیم/
فعل قل = بگو، چه چیزی را بگوید.؟ مگر قرار بود پیامبر صلئات الله علیه قرآن را که بر او نازل شده به مردم انتقال ندهد.؟ یکی از وظایف پیامبر صلوات الله علیه انتقال کلام وحی به مردم بود. چرا گفته قل. _ سوره هایی که با قل شروع شدن سوره هایی هستن که نشان توحیدی هستند. سوره انعام بیشترین قل را دارد. بیشترین منابع اعتقادی را دارد _ قل یعنی اینکه تنها به گفتن بسنده نکن باید در مقام عمل نیز بیایی. اعوذ یعنی پناه جستن. پس وقتی میگوییم قل اعوذ یعنی وقتی این را به زبانم جاری میسازم باید عمل نیز کنم. بعنوان مثال به هنگام وقوع بلایی مانند سیل نمیشه فقط بگوییم اعوذ من السیل باید به جای امن نیز رفت و حرکت کرد.
پس قل اعوذ یعنی اعتقادداشته باشیم و سعی کنیم از محیطهای گناه دوری کنیم.
[ نظرات / امتیازها ]