● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109)
و چون از جمله شبهات منکرین نبوت حضرت ختمى مرتبت آنکه: اگر خداوند متعال اراده مىفرمود ارسال پیغمبر را هر آینه ملکى را مبعوث مىنمود، حق تعالى بر رد و الزام آنها فرمود:
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ: و نفرستادیم پیش از تو براى رسالت و دعوت خلق به حقانیت. إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى: مگر مردانى را که وحىفرمودیم بسوى ایشان از اهل شهرها که از جهت علم و فضل و عقل و کمال سر آمد عصر بوده که پیغمبر از جنس خودشان مبعوث مىشد، چگونه تعجب نمایند در حق تو اى رسول اکرم و حال آنکه مقام جمع الجمعى را دارا و افضلیت و اکملیت تو بر عالمیان هویدا، بلکه علت غائى موجودات، وجود تو؛ و ظهور مخلوقات، پرتو نور تو باشند.
علّة الکون و لولاه لما
کان للعالم عین و اثر
تبصره- چون نبوت، ریاست تشریعى و مقام ولایت کلیه الهى است، لذا کسى را شایسته باشد که در قواى جسمانى و عقلانى هم به مرتبه کمال باشد؛ بنابراین اهل بادیه و صحرانشینان و دهات را پیغمبرى نشاید، زیرا از حیث علم و عقل و ادراکات، پستتر از شهریها هستند.
و ایضا زنان هم از این سمت محرومند، زیرا هر چه داراى کمالات شوند باز به درجه علم و عقل و کمال مردان نرسند، و ترجیح مادى و معنوى با مردان است «الرّجال قوّامون على النّساء» گذشته از اینها تمام عقلا و حکما و فلاسفه عالم تصدیق دارند که مردان در اصل خلقت بر زنان ممتاز، و تساوى رتبه نخواهند داشت، و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام از حقیقت آنان اخبار فرموده: هنّ نواقص العقول و نواقص الایمان. بنابراین وجودى که نقص عقل و نقص ایمان داشته باشد، البته اقصى مرتبه کمال را نیابد.
و ایضا از طایفه جن هم پیغمبر مبعوث نشود، زیرا طبع نارى آنها غلبه، لذا مزاج اعتدال را ندارند؛ و بعلاوه سنخیت و جنسیت را که ملاک دعوت و تکمیل جامعه بشریت است فاقد باشند.
بعد از آن در مقام تهدید مخالفان فرماید: أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ: پس سیر نمىکنند و سفر ننمایند این جاحدان و کافران در زمین. فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ
«1» نهج البلاغه فیض ص 179 و در آن چنین است: معاشر النّاس انّ النّساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول- الخ.
عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ: تا بنگرند و نگاه کنند چگونه شد عاقبت و سر انجام کسانى که پیش از ایشان بودند و مانند اینان تکذیب و عناد ورزیدند از قبول حق، لا جرم عذاب استیصال آنها را هلاک و آثارشان به کلى محو گشت؛ اکنون منکرین نبوت و شریعت تو اى رسول محترم مگر این واقعات را ندیدند یا نشنیدند تا عبرت یابند و متنبه شوند.
وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا: و هرآینه سراى دیگر که محل ثواب است بهتر باشد مر کسانى را که بیاندیشند مخالفت الهى را و بترسند عذاب سبحانى را به درک واجبات و ترک محرمات. أَ فَلا تَعْقِلُونَ: پس چرا تعقل و تفکر ننمایند منکرین و مخالفین تا حقیقت مطلب را دریابند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحِی إِلَیهِم مِن أَهلِ القُری أَ فَلَم یَسِیرُوا فِی الأَرضِ فَیَنظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَیرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوا أَ فَلا تَعقِلُونَ (109)
و نفرستادیم از پیش از تو مگر مردانی که وحی فرستادیم بسوی آنها از اهل شهرستانها و آبادیها پس سیر نمیکنند در روی زمین پس نظر کنند چگونه بوده عاقبت کسانی که از پیش از آنها بودند و هر آینه دار آخرت بهتر است از برای کسانی که متقی باشند آیا پس تعقل نمیکنید.
وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِکَ إِلّا رِجالًا اشاره بانبیاء سلف است از آدم و شیث و نوح و ابراهیم و هود و صالح و لوط و شعیب و ذا الکفل و موسی و هارون و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و عیسی و اسحق و یعقوب و غیر اینها از پیغمبران نُوحِی إِلَیهِم که بر آنها وحی فرستادیم برای هدایت و ارشاد بندگان مِن أَهلِ القُری که هر کدام در یک قسمت زمین بر قوم خود از شهرستانها و آبادیها که آنها را سوق دهند بسعادت دارین و نجات از مهالک نشئتین و تکمیل عقائد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه و رفع مفاسد و مضار و جلوگیری از عقائد باطله و صفات خبیثه و افعال قبیحه و اعمال سیئه.
أَ فَلَم یَسِیرُوا اینکه قوم شما از مشرکین و کفار و مؤمنین بسیر تاریخ و پرسش از حالات سابقین که ما در هر قومی مؤمنین بانبیاء را نجات دادیم و کسانی که ایمان نیاوردند و مخالفت انبیاء را کردند بعذابهای گوناگون هلاک کردیم فی الارض در هر نقطه از زمین.
فَیَنظُرُوا بنظر علمی و فکری و تذکری کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم از طوفان قوم نوح و ریح قوم هود و صیحه قوم صالح و خسف قوم لوطو صاعقه قوم شعیب و غرق قوم موسی و ارسال ابابیل بر اصحاب فیل و غیر اینها بخود بیایند و بترسند که سنّة الهی با کفار و مشرکین چه بوده و با مؤمنین چه بوده وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبدِیلًا احزاب آیه 62 فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِیلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِیلًا فاطر آیه 41 و 42.
وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَیرٌ بهشت و نعمتهای او و سعادت و رستگاری و حیات ابدی بهتر است از زخارف دنیوی و حیات موقّتی که کفار و مشرکین علاقهمند بآنها هستند.
لِلَّذِینَ اتَّقَوا که مراتب تقوی را تحصیل کند از ترک عقائد فاسده و اخلاق رذیله و معاصی الهیه.
أَ فَلا تَعقِلُونَ خداوند بانسان عقل افاضه کرده که درک حسن و قبح و خیر و شرّ و نفع و ضرر و سعادت و شقاوت و حق و باطل را کند و متنبه شود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّٰ رِجٰالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرىٰ یعنى تو در این دعوت توحیدى ابتدا به ساکن و تنها نیستى بلکه پیش از تو به پیامبران دیگر شهرها چنین وحى کرده ایم و به مردم بازگو کرده اند، این راه و سنت دائمى خداست أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ این جمله از یک طرف استدلال است به صدر آیه که از آن شهرها و از پیامبرانشان آگاهند و از طرف دیگر تهدید است که در صورت عدم قبول دعوت قرآن، به سرنوشت آنها دچار خواهند شد وَ لَدٰارُ اَلْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اِتَّقَوْا أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ این جمله نصیحت است که قبول دعوت پیامبران که همان تقوى باشد به حال آنان مفید و سبب سرفرازى و نعمت دائمى در آخرت بود، این ظاهرا براى عٰاقِبَةُ اَلْمُکَذِّبِینَ است که ایمان نیاورند و اهل عذاب شدند و گرنه تقوى شامل بهره هاى دنیا و آخرت هر دو است و خلاصه: اگر ایمان مى آوردند به چنان عاقبت دچار نمى شدند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر گازر
هى ایمن شده اند اینان از آنکه به ایشان آید عذابى که بازپوشد ایشان را از عذاب خداى تعالى یعنى عذاب استیصال چنانکه همه را فرارسد، یا خود همى ناگاه قیامت به ایشان رسد و ایشان را از آن خبر نباشد و ندانند و خداى تعالى قیامت را ساعت خوانده است تا مبنى باشد از قرب و سرعت او در آمدن چنانکه گفت: وَ مٰا أَمْرُ اَلسّٰاعَةِ إِلاّٰ کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ آنگه خطاب کرد رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را و گفت: [قُلْ هٰذِهِ سَبِیلِی] بگو اى محمّد که: این راه من است یعنى این دین که شما را به آن دعوت مى کنم راه من است آنگه بیان کرد و گفت: [أَدْعُوا إِلَى اَللّٰهِ ] دعوت مى کنم با خداى تعالى و با دین او بر بصیرت و حجّت و برهان [أَنَا وَ مَنِ اِتَّبَعَنِی] من دعوت مى کنم و آنکه بر دین منست همچنین دعوت مى کند ابن عبّاس گفت: مراد صحابۀ رسول اند که ایشان بر نیکوترین طریقى بودند معدن علم بودند و گنج ایمان و لشکر خداى رحمان [وَ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ ] منزّه است خداى از آنکه با وى شرک آرند آن خدائى که خالق و رازق خلقانست، و اگر شما مشرکید من از جملۀ مشرکان نیستم آنگه حقّ تعالى بر ایشان ردّ کرد آنچه ایشان گفتند که: خداى تعالى چرا پیغمبر از جنس آدمى فرستاد و چرا پیغمبران او فریشتگان نبودند به آنکه گفت: [وَ مٰا أَرْسَلْنٰا] و ما نفرستادیم از پیش تو اى محمّد الّا مردانى را از جملۀ آدمیان دون فریشتگان از أهل شهرها نه از اهل بادیه که مردمان شهرها عاقل تر و حلیم تر باشند اگر این مشرکان نمى دانند چرا نروند و در زمین و سفر نکنند تا بدانند که ما پیغمبران که فرستادیم چگونه بودند؟ و کسانى که به ایشان ایمان نیاوردند حال ایشان چگونه شد؟ و بنگرند تا عاقبت و سرانجام کسانى که پیش از ایشان بودند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّٰ رِجٰالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرىٰ أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ خداى متعال ازروى فضل و کرم در هر موقعى که مصلحت ایجاب مى نموده از طرف خود رسولى فرستاده که افراد بشر را از کج روى بطریق مستقیم توحید ارشاد نمایند و سنّت الهى بر این جارى شده که از اهل شهرها فردى که لایق منصب رسالت و نبوّت باشد آن را انتخاب نماید نه از بادیه و بیابانها و نیز انسان باشد نه ملک زیرا چادرنشین ها غالبا افراد بى خرد و کم فهمند و یکى از خصوصیات رسول این است که باید در قوت عقل نظرى و عقل عملى سرآمد اهل زمانش باشد تا اینکه عقلاء او را به رسالت و پیشوائى خلق بشناسند و باید انسان باشد تا بشود با افراد بشر تماس نماید و آنها او را بشناسند و قول او را بپذیرند و باید مرد باشد نه زن چونکه زن نوعا عقلش نصف عقل مرد است زنى را هجو کردند که دعوى نبوّت کرد اصبحت بیّتنا انثى نطوف بها و لم تزل انبیاء اللّه ذکرانا شعر بالا را درباره سجاح کاهنه که دعوى نبوّت کرد گفته اند و در تفسیر کاشفى در ذیل آیه 109 (وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّٰ رِجٰالاً) آورده أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ همزه(أ فلم)همزه استفهام و ظاهرا در مقام توبیخ و سرزنش کفار اهل مکه برآمده که آیا اینها در زمین و اطراف ولایات سیر نمى کنند تا اینکه نظر کنند و از حال امم پیشین و عذابى که از قبل اعمال بدشان و کفرشان آنها را فراگرفته عبرت گیرند و قدرى به خود آیند که ممکن است بر ما نیز بغتة غاشیه اى از عذاب فراگیرد و ما را هلاک گرداند وَ لَدٰارُ اَلْآخِرَةِ خَیْرٌ
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّٰ رِجٰالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرىٰ مراد از «اهل القرى» کسانى هستند که ساکن شهر باشند، نه بیابان بادیه، خواه این شهر کوچک باشد و یا بزرگ مفسران مى گویند: «این آیه نشان مى دهد که خداوند هیچ زنى را به طور کلّى [نه از شهر و نه از روستا] و هیچ مردى را از بیابان به پیامبرى مبعوث نکرد؛ زیرا در طبیعت آنها نوعى خشونت و ستمگرى وجود دارد» مفسران، ستمگرى بیابان نشینان را یادآور شده اند، امّا فراموش کرده اند که آنان به مراتب راستگوتر و پاک تر از شهرنشینان هستند و نیز فراموش کرده اند که توجّه خاص زنان به بزک کردن است [نه به خشونت و ستمگرى] در هر حال، خدا بهتر مى داند که رسالت خود را در چه جایى مى باشد اما هدف آیه اقامۀ دلیل بر کسانى که منکر رسالت محمّد صلّى اللّه علیه و آله هستند مى باشد، بدین ترتیب که تنها او پیامبر نیست، بلکه مردانى پیش از وى هم پیامبر بودند که همانند او غذا مى خوردند و در بازار راه مى رفتند و دعوت این پیامبران کاملا همانند دعوت او بود بنابراین، اى مشرکان! چگونه شما از فرستادن محمّد صلّى اللّه علیه و آله به شگفت آمدید و از فرستادن دیگران در شگفت نشدید؟ این آیه مى تواند پاسخ شایسته اى باشد براى کسانى که خداوند در آیۀ 41 از سورۀ فرقان به آنها اشاره کرده است: «چون تو را دیدند مسخره ات کردند که آیا این است آن پیامبرى که خدا بر ما مبعوث کرده است ؟
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» خلاصه تفسیر نمونه
(آیه 109)- و از آنجا که یک اشکال همیشگی اقوام گمراه و نادان به پیامبران این بوده است که چرا آنها انسانند! قرآن مجید یک بار دیگر به این ایراد پاسخ میگوید: «ما هیچ پیامبری را قبل از تو نفرستادیم مگر این که آنها مردانی بودند که وحی به آنها میفرستادیم، مردانی که از شهرهای آباد و مراکز جمعیت برخاستند» (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُری).
آنها نیز در همین شهرها و آبادیها همچون سایر انسانها زندگی میکردند، و در میان مردم رفت و آمد داشتند و از دردها و نیازها و مشکلاتشان به خوبی آگاه بودند.
سپس اضافه میکند: برای این که اینها بدانند سر انجام مخالفتهایشان با دعوت تو که دعوت به سوی توحید است چه خواهد بود، خوب است بروند و آثار پیشینیان را بنگرند «آیا آنها سیر در زمین نکردند تا ببینند عاقبت اقوام گذشته چگونه بود؟» (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
که این «سیر در ارض» و گردش در روی زمین، مشاهده آثار گذشتگان، ویرانی قصرها و آبادیهایی که در زیر ضربات عذاب الهی درهم کوبیده شد بهترین درس را به آنها میدهد، درسی زنده، و محسوس، و برای همگان قابل لمس! و در پایان آیه میفرماید: «و سرای آخرت برای پرهیزکاران مسلما بهتر است» (وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا).
«آیا تعقل نمیکنید و فکر و اندیشه خویش را به کار نمیاندازید» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
چرا که اینجا سرایی است ناپایدار و آمیخته با انواع مصائب و آلام و دردها، اما آنجا سرایی است جاودانی و خالی از هرگونه رنج و ناراحتی.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
- پیغمبر اکرم بعد از اتمام حجّت بر اهل شرک و نفاق مأمور شد بآنها بفرماید که این دعوت بتوحید و اعداد براى معاد راه و طریقه من است و آن طریقه این است که میخوانم بسوى خدا مردم را از روى بصیرت و بینائى و یقین نه از روى حدس و گمان و تقلید من میخوانم و کسیکه شما میدانید از روز اوّل دعوت متابعت نمود از من بتمام معنى و کمال تبعیّت که على بن أبی طالب است و بعد از او اولادش که اوصیاء منند چنانچه در کافى از امام باقر علیه السّلام نقل نموده و در بعضى از روایات اختصاص بامیر المؤمنین علیه السّلام داده شده و معلوم است که او فردا کمل است و از امام جواد علیه السّلام نقل شده که براى رفع استبعاد از امامت خود در خردسالى فرمود قسم بخدا متابعت ننمود پیغمبر را جز على با آنکه نه سال داشت و من نیز نه سال دارم و این آیه را تلاوت فرمود که دلالت دارد بر آنکه دعوت بحقّ بصیرت لازم دارد سالخوردگى در آن معتبر نیست و این معنى را قمّى ره و عیاشى ره نیز نقل نمودهاند و بعضى تمسّک کردهاند باین آیه بر آنکه داعى الى اللّه و مبلّغ اسلام باید عالم و مجتهد باشد و از مقلّد روا نیست و حقیر در ذیل آیه شریفه و لتکن منکم امّة یدعون الى الخیر سوره آل عمران شرایط آنرا مستوفى بیان نمودم و تکرار نمیشود و بنابراین مراد از کسانیکه متابعت نمودند پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را آنانند که لیاقت این مقام را دارند و وظیفه آنها دعوت بحقّ و تبلیغ احکام است چنانچه مستفاد از ظاهر آیه شریفه است و اختصاص بائمّه اطهار ندارد اگر چه ایشان اکمل افراد و اوضح مصادیق میباشند و بعضى على بصیرة را خبر مقدّم و انا را مبتداء مؤخّر و من اتّبعنى را
جلد 3 صفحه 183
عطف بر آن دانستهاند و بنابراین جمله مستقلّهایست و مربوط بکلام سابق نمیباشد یعنى من و پیروانم با بصیرتیم و بنابر معناى اوّل انا تأکید ضمیر مستتر در ادعو است و من اتبعنى فاعل یدعوکم مقدر میباشد و مربوط بجمله قبل است و شک نیست که معناى اوّل اظهر و احسن و اتقن است. و منزّه است خدا از شریک و از آنکه غیر بصیر را داعى بسوى خود قرار دهد و من فقط براى رضاى خدا دعوت میکنم و اغراض دیگر را با خدا شریک در قصد نمینمایم و در زمره مشرکین بهیچ وجه از وجوه مذکوره قبلى نیستم تا اینجا مفاد آیه اوّل است که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مأمور بود بابلاغ آن و در آیه دوّم خداوند میفرماید و نفرستادیم پیش از تو مگر مردانى را از بشر نه ملائکه و نه جن و نه زن که وحى نمودیم بآنها و ممتاز شدند بآن از غیر خودشان و ایشان از اهل آبادیها بودند اعمّ از ده و شهر، و صحرا نشین نبودند چون آنها از علم و معرفت و ادب دورند چرا سیر ننمودند در زمین و بدیده عبرت نظر نکردند کسانیکه بهواى نفس با تو عناد و لجاج مینمایند در آثار باقیه اقوام سابقه که بعذاب الهى گرفتار شدند تا به بینند و بدانند که چیزى با خود نبردند جز حسرت و ندامت یا چرا سیر ننمودند در احوال اهل زمین که در تواریخ و قرآن ذکر شده تا به بینند چگونه بوده است عاقبت پیشینیان آنها که تکذیب انبیاء را نمودند و مغرور شدند بنعمت موقت دنیاى دنى با آنکه سراى آخرت که باقى و ثابت است بهتر است براى کسانیکه پرهیز نمودند از شرک و معصیت خدا آیا تعقّل و تفکّر نمیکنید تا بدانید و بفهمید خیریّت آنرا
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.