● معنای کلمه «احلال»
در مجمع البیان گفته است: کلمه «احلال» به معناى نهادن چیزى در محلى است، البته اگر از قبیل اجسام است معنایش مجاور قرار دادن آن جسم یا چیز دیگر و اگر از اعراض است، معنایش داخل کردن آن عرض در چیز دیگر مىشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 78 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «بوار»
در مجمع البیان گفته است: کلمه «بوار» به معناى هلاکت است. وقتى مىگویند: «بار الشیء» یعنى هلاک شد آن چیز و «یبور» یعنى هلاک مىشود. و «قوم بور» به معناى «قومى هلاک شده».
راغب در باره «بوار» گفته به معناى کسادى مفرط است، و چون کسادى مفرط سرانجام به فساد منتهى مىشود تا آنجا که گفته شده «کسد حتى فسد (کساد شد تا آنجا که فاسد شد)» از این نظر، هلاکت را هم «بوار» خوانده و گفتهاند: فلان چیز «بار، یبور، بورا» یعنى هلاک شد، خداى سبحان هم فرموده: «تِجارَةً لَنْ تَبُورَ» (فاطر/29).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 78 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پیشوایان کفر هم خود و هم پیروانشان را به هلاکت کشاندند
آیه شریفه، وضع پیشوایان کفر و رؤساى ضلالت که ظلم نموده و کفران نعمت کردند را بیان مىکند که چگونه نعمتها از هر طرف احاطهشان کرده، و ایشان به جاى شکر نعمت خدا و ایمان به پروردگار، کفران نعمت نمودند،و سرانجام کار، قوم خود را به هلاکت کشانیدند که به خوبى اشعار دارد که اینها افرادى متنفذ بودند، که از آنها شنوایى داشتند.
و لازمه به هلاکت کشاندن قوم، این است که خود را هم به هلاکت کشانده باشند، چون پیشواى ضلالت بودند. و پیشواى ضلالت معلوم است که هم خود و هم دیگران را به گمراهى مىکشاند، و دیگران او را در ضلالتى که دارد پیروى مىکنند. و نظیر این تعبیر در آیه« یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» (هود/98) در باره فرعون است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : آیه شریفه، وضع پیشوایان کفر و رؤساى ضلالت که ظلم نموده و کفران نعمت کردند را بیان مىکند که چگونه نعمتها از هر طرف احاطهشان کرده، و ایشان به جاى شکر نعمت خدا و ایمان به پروردگار، کفران نعمت نمودند، با اینکه قبلا تذکر داده بود، که چگونه خداى تعالى آسمان و زمین را خلق کرده، و هیچ احتیاجى به آنها نداشت، و فقط منظور و غرضش انعام بود. و نیز فرموده بود که کلمه حق، که انبیاء مردم را به آن و به آثار نیکو و ثابت آن مىخوانند، نعمتى دیگر است.
و لازمه به هلاکت کشاندن قوم، این است که خود را هم به هلاکت کشانده باشند، چون پیشواى ضلالت بودند. و پیشواى ضلالت معلوم است که هم خود و هم دیگران را به گمراهى مىکشاند، و دیگران او را در ضلالتى که دارد پیروى مىکنند. و نظیر این تعبیر در آیه« یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» (هود/98) در باره فرعون است.
بنابراین، معناى آیه این مىشود: آیا به پیشوایان و رؤساى ضلالت، چه در امتهاى گذشته و چه در امت خودت نمىنگرى که چگونه شکر نعمت خدا را مبدل به کفران کرده، و مردمى هم پیرویشان نمودند. و در نتیجه هم خود و هم مردم خود را به هلاکت و شقاوت و آتش کشاندند؟.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 78 تا 80 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مقصود از اینکه «نعمت خدا را مبدل به کفر کردند»
مقصود از اینکه مىفرماید: «نعمت خدا را مبدل به کفر کردند» این است که شکر نعمت خدا را مبدل به کفران نمودند. پس در حقیقت کلمه شکر حذف شده، و تقدیر آیه چنین بوده: «بدلوا شکر نعمة اللَّه کفرا».
ممکن است بگوئیم: مراد، تبدیل خود نعمت به کفر است، البته در این صورت باید یک نوع مجاز مرتکب بشویم، و در قرآن نظیر این تعبیر را داریم، آنجا که مىفرماید: «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ» (الواقعه/82).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 79 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیه شریفه مطلق است و تنها کفار زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را شامل نمیشود
این آیه شریفه مطلق است، و هیچ دلیلى نیست که آن را به کفار مکه و یا کفار قریش اختصاص دهد، گر چه خطاب در آن، مربوط به رسول خدا است، و در ذیلش دارد: «بگو از کفر خود بهرهمند شوید که بازگشت شما به سوى آتش است»، و به نظر مىرسد که پس مراد از کفار هم، کفار معاصر آن حضرت است، لیکن این چیزها باعث نمىشوند که، آیه را، اختصاص به آنان دهیم، زیرا مضمون آن مطلق است، و شامل همه طاغوتها و اعمال ایشان مىشود، چه طاغوتهاى این امت، و چه طاغوتهاى امتهاى گذشته.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پس آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً» وضع طاغوتها، یعنى پیشوایان ضلالت امتهاى گذشته و امت اسلام را بیان مىکند. به دلیل اینکه مىفرماید: «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» (سرانجام کار، قوم خود را به هلاکت کشانیدند) که به خوبى اشعار دارد که اینها افرادى متنفذ بودند، که از آنها شنوایى داشتند.
جمله «جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ» (إبراهیم/29)، «دار البوار» را معنا مىکند. بعضى (روح المعانى، ج 13، ص 218) احتمال دادهاند کلمه «جهنم» به عامل اشتغال منصوب شده باشد یعنى تقدیر کلام این بوده: «یصلون جهنم یصلونها»، و جمله مزبور بیان دار البوار نبوده، بلکه جملهاى مستانفه باشد. لیکن احتمال ایشان صحیح نیست، چون دلیلى ندارد زیرا منصوب بودن کلمه مرجوح است. و مستانفه بودن جمله هم، هیچ نکته اضافى را نمىرساند.
و از همین جا فساد گفتار بعضى دیگر (روح المعانى، ج 13، ص 218، فخر رازى، ج 19، ص 23)، روشن مىشود که گفتهاند: آیات مورد بحث، در مدینه نازل شده و مقصود از کفار، بزرگان مکه و صنادید قریش است، که لشکرى فراهم ساخته و در بدر با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جنگیدند و کشته شدند و مردم را هم به کشتن دادند.
و فسادش از این جهت است که گفتیم آیه شریفه مطلق است و هیچ دلیلى بر تخصیص آن به کشته شدگان در بدر نیست. بلکه آیه شریفه شامل تمامى پیشوایان ضلالت، که قوم خود را به گمراهى و دار البوار کشانده و مىکشانند مىشود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 79 و 80 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان مصداق یکی از نعمتهای الهی
امیر المؤمنین (علیهالسلام) در ذیل آیه: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً» فرمود: مائیم نعمت خدا که خداوند بر بندگان خود انعام فرموده است.
علامه طباطبایی: این روایت نیز از باب تطبیق کلى بر مصداق است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى (ج 2، ص 229، ح 24) از اصبغ بن نباته روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 93 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : نعمت الهی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان مصداقی از اقوامی که کفران نعمت کردند
على بن ابى طالب (علیهالسلام) در ذیل جمله: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً» فرمود: مقصود دو فامیل از قریش است که فاجرتر از آن دو نیست، بنى مغیره و بنى امیه، اما بنى مغیره که خدا روز جنگ بدر کارشان را ساخت و اما بنى امیه یک چندى مهلت داده شدهاند، تا آنچه مىخواهند بکنند.
علامه طباطبایی: مقصود از این بیانات تطبیق و بیان مصداق است، نه بیان شان نزول آیه.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 1-این روایت در الدر المنثور (ج 4 ص 84) است که ابن جریر، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم، و طبرانى (در کتاب تفسیر اوسط) و ابن مردویه، و حاکم (وى حدیث را صحیح دانسته) از طرق مختلفى از على بن ابى طالب (علیهالسلام) نقل کردهاند.
روایات دیگر در باب تطبیق آیه: «الذین بدلوا نعمة اللَّه کفرا ...» بر بنى امیه و بنى مغیره:
2-در کتاب تفسیر عیاشى (ج 2 ص 230 ح 28) از معصم مسرف از على بن ابى طالب (علیهالسلام) نقل کرده که در ذیل جمله «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» فرمود: مقصود دو فامیل از قریش است که فاجرترین فامیلها بودند، فامیل بنى امیه و فامیل بنى مغیرة.
3-در الدر المنثور (ج 4 ص 84) آمده که بخارى در تاریخ خود، و ابن جریر، و ابن منذر، و ابن مردویه، از عمر بن خطاب روایت کردهاند که در تفسیر آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً» گفته است منظور از آنها که نعمت خدا را کفران کردند دو فامیل از قریش است که فاجرترین ایشان است، یکى بنى مغیره و یکى بنى امیه که خدا شر بنى مغیره را در روز بدر، از سر شما کوتاه کرد، و اما بنى امیه چندى مهلت داده شدند.
4-در کتاب الدر المنثور (ج 4 ص 84) است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که گفت: به عمر گفتم در باره آیه:« الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً» چه مىگویى گفت: مقصود از آن دو فامیل از قریش است که فاجرترین ایشانند، و آنها دایىهاى من و عموهاى توأند، اما دایىهاى مرا خداوند در جنگ بدر منقرضشان کرد، و اما عموهاى تو، خداوند تا مدتى مهلتشان داده است.
5-در تفسیر عیاشى (ج 2 ص 229 ح 25) از ذریح از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که گفت شنیدم مىفرمود: ابن الکواء خدمت امیر المؤمنین (علیهالسلام) آمده، از کلام خدا که مىفرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا»، سؤال نمود، حضرت فرمود: مقصود قریشند که نعمت خدا را مبدل به کفر کرده پیغمبر او را در روز بدر تکذیب نمودند.
علامه طباطبایی: اختلافى که در تطبیق این روایت و روایات دیگر دیده مىشود خود شاهد بر همین است که مقصود از این بیانات تطبیق و بیان مصداق است، نه بیان شان نزول آیه.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 93 و 94 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : کفران نعمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● طغیان وکفر نعمت ها -
محمد عطار
آیات از 28 تا 34 باهم تفسیر میشن نه جداگانه؛ به این معنی:
انسان اگه عبودیت نکند وعمل به قوانین ومقررات خلقت وتنفیذ قسط الهی وعزیمت اجرائی نکند (چون بدون هزینه و پرداخت دستمزد؛ جهان را مُسخّر شده بود ) مُنجر به طغیان وکفر نعمت ها میشه؛ ومنزل سکونت به سرزمین هلاکت تبدیل میشه.
انّ الانسان لیطغی (خودش خدارا میداند یا خلیفه الله را یا فرزند خدارا یا احباء الله را یا فرزندان ایزد را یا شعب الله المختار را... وامثاله!)
انّ الانسان لجهول= انه کان ظلوما جهولا ( بدون کتاب رهنما واستاد به گمراهی وبن بست ها عدید منجر میشه)
ان الانسان (بدون طاعت وتبعیت از قرآن هدایت ورسول الله) لظلوم کفّار (به ستم فراوان واسراف وتبذیر واتلاف ثروتها و ناسپاس وبه هلاکت خاتمه میشود وبدون بازخورد وجواب اعمالش باقی نخواهد ماند)
این مصداق معنی تبدیل نعمت الله (سخّر لکم) به طغیان وگستاخی (کفر) وبی هدف وتباهی در زندگی(دار البوار).
هیچ حرف یا کلمه یا آیه یا سوره را جداگانه تفسیر وتدبّر نمیشود؛ مگه ناقص یا مُبهم باقی خواهدماند:
هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : قرآن |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : انسان |
گوینده : محمد عطار |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.