اگر هر دو جمله را اسمیه آورد و بر سرشان «ان» در آورد- که دلالت بر تاکید دارد- و نیز ضمیر فصل آورد، یعنى در اول فرمود: «أَنَا الْغَفُورُ ... » و در دومى فرمود: «هُوَ الْعَذابُ»، و اگر بر سر خبر «الغفور» و «العذاب» الف و لام آورد، همه براى این است که صفات مذکور در آیه را تاکید کند و بفهماند مغفرت و رحمت، و الیم بودن عذاب، به آخرین درجه و نهایت حد خود رسیدهاند، بطورى که دیگر نمىتوان با هیچ مقیاسى آنها را اندازهگیرى نمود، و چیزى را با آنها قیاس کرد.
آرى، هیچ مغفرت و رحمتى نیست مگر اینکه ممکن است فرض شود که مانعى نگذارد آن مغفرت و رحمت به ما برسد، و یا اندازهگیرى بتواند آن را اندازه بگیرد، و یا حدى برایش معین نماید. ولى خداى تعالى چنین نیست که کسى بتواند جلو مغفرت او را بگیرد (لا معقب لحکمه) و یا بدون مشیت او، امرى آن را تحدید نماید.
پس با اینحال دیگر جائز نیست کسى از مغفرت او مایوس و از روح و رحمتش ناامید گردد، زیرا نمىتوان این یاس و نومیدى را به مانعى که جلو مغفرت خدا را بگیرد توجیه نمود، تنها چیزى که مایه وحشت است و باید هم باشد ترس از خود خداى تعالى است. هم چنان که بعد از آیه مربوط به مغفرت و رحمت که دارد: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (زمر/53) دنبالش فرموده «وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ» (زمر/54).
نیز کسى نیست که عذاب او را سبک شمرده، یا احتمال دهد که روزى خداى تعالى نتواند عذاب کند و یا از مکر او ایمن شود، چون خدا غالب بر امر خویش است «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ» (یوسف/21) و کسى نمىتواند از مکر او ایمن شود مگر مردم زیانکار: «فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» (اعراف/99).
[ نظرات / امتیازها ]