● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
بعد از آن، بیان حال انسان و الطاف خاصه سبحانى را نسبت به او بیان فرماید:
وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ: و دعا مىکند انسان دعاى بد، یعنى نفرین. دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ: همچنان که دعاى خیر کند، یعنى در حال غضب و سختى و ملامت،نفرین کند در حق خود و دیگران از اهل و اولاد و خویشان به هلاکت، چنانکه در فشار ناملایمات گوید: خدا مرگم دهد، یا خیر نبینى و غیره، اگرچه در وقت دوم پشیمان شود. حاصل آن که: آدمى در حال زجر، نفرین کند بر نفس و قوم و اهل و مال خود به آنچه اجابت نشود مانند دعاى خیرى که نماید، و لکن خداى متعال به فضل و رحمت، مستجاب نفرماید، زیرا در اجابت آن هلاک او باشد. یا معنى آن که آدمى به تعجیل، طلب چیزهائى کند که او را بدتر باشد به گمان انتفاع، چنانچه دعا کند تا آن که آنچه او را بهتر باشد، یا دعا کند در طلب محظور، مثل دعایش در طلب مباح.
وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا: و بوده است آدمى همیشه شتاب کننده، یا در جمله کارها مستعجل است، یا تعجیل دارد در انقلاب از حالى به حالى، نه در خوشى تحمل دارد نه در سختى، نه در گرما صبر دارد، نه در سرما. عیاشى «1» از حضرت صادق علیه السّلام فرمود: چون خداى تعالى آدم را خلق و روح در او دمیده شد، برجست تا برخیزد قبل از تمامى خلقتش، پس افتاد، خداى عزّ و جلّ فرمود: (خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ) نزد جمعى از مفسرین مراد جنس انسان و اسناد داده شده به او حال بعض افرادش، یا حکایت شده حال او در بعض اوقات، و اولى حمل آیه است بر عموم.
تبصره: آیه شریفه اشعار دارد به آنکه عجله در کارها شایسته نباشد، زیرا موجب پشیمانى است، و لکن تأمل و تأنى سبب رستگارى خواهد بود.
خصال صدوق قدس الله سره قال الصّادق علیه السّلام: مع التّثبّت تکون السّلامة و مع العجلة تکون النّدامة و من ابتدأ بعمل فى غیر وقته کان بلوغه فى غیر حینه «2» فرمود حضرت صادق علیه السّلام: با درنگ و تأنى، سلامتى؛ و با شتابکردن؛ پشیمانى باشد. و هر که ابتدا کند کارى را در غیر وقتش، مىباشد رسیدنش در غیر زمانش.
در محاسن برقى «1» فرمود رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: جز این نیست که هلاک نمود مردم را عجله، و اگر درنگ مىکردند هلاک نمىشد هیچکس.
مکن در مهمى که دارى شتاب
ز راه تأنى عنان برمتاب
که اندر تأنى زیان کس ندید
ز تعجیل بسیار خجلت کشید
بیان: استثناء شده از این قسمت عجله در کارهاى خیر که سرعت در آن نمایند، و احادیث بسیار در آن وارد شده از جمله:
1- بحار الانوار «2»- فرمود رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: ان اللّه یحب من الخیر ما یعجّل: بدرستى که خداى تعالى دوست مىدارد از خیر آنچه تعجیل شود.
2- حضرت صادق علیه السّلام «3» فرماید: من هم بخیر فلیعجّله فان کلّ شىء فیه تأخیر فان للشیطان فیه نظرة: هر که قصد خیر نماید، پس باید عجله کند او را، پس بدرستى که هر شیئى که تأخیر شود، شیطان در آن نظر نماید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
وَ یَدعُ الإِنسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالخَیرِ وَ کانَ الإِنسانُ عَجُولاً «11»
و میخواند انسان بامور شریه همان نحوی که میخواند بامور خیریه هست انسان عجول مفسرین وجوهی گفتند در مراد از شر و خیر هر کدام وجهی و اخباری هم در برهان در اینکه باب نقل کرده لکن اینکه وجوه تفسیر برأی است اخبار بیان مصداق میکند.و توضیح کلام اینست که انسان نظر به اینکه عالم بحکم و مصالح و عواقب امور نیست و بسیار خطا و اشتباه دارد خیر را شر میپندارد و شر را خیر توهم میکند چنانچه در آیه شریفه میفرماید:
وَ عَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسی أَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم
و نیز انسان بسا ظاهر امری را در بدو امر خوب بنظر دارد لکن خبر از عاقبت آن ندارد که بضررش تمام میشود لذا تعجیل میکند و فکر عواقب آن را نمیکند و اینکه آیه شریفه اشاره به هر دو مطلب دارد وَ یَدعُ الإِنسانُ بِالشَّرِّ تصور میکند که خیر است مثل اکثر ناس طلب مال و جاه و زخارف دنیوی و لذائذ نفسانی میکنند و حال آنکه برای آنها سم قاتل است.
حلاوة الدنیا مرارة الاخرة و مرارة الدنیا حلاوة الاخرة
غافل از اینکه اینکه مال و منال او را از دین خارج میکند و از خدا دور میکند.
وَ لا یَحسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُملِی لَهُم خَیرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِینٌ.
وَ لا یَحسَبَنَّ الَّذِینَ یَبخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَیراً لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَومَ القِیامَةِ الایة آل عمران آیه 172 و 175 دُعاءَهُ بِالخَیرِ همان نحوی که دعاء خیر میکند دعاء سعادت و رستگاری و مغفرت و ازدیاد ایمان و تقوی و امثال اینها وَ کانَ الإِنسانُ عَجُولًاالعجلة من- الشیطان
و التأنی من الرحمن باید انسان در هر امری فکر و تأمل و مشورت کند و اگر در شرعیت آن مشکوک شد سؤال کند تا مطمئن نشود اقدام نکند و الا پشیمان میشود و پشیمانی سودی ندارد چه اندازه در اخبار سفارش به فکر و تدبر شده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 11)- در این آیه به تناسب بحث گذشته به یکی از علل مهم بیایمانی که عدم مطالعه کافی در امور است اشاره کرده، چنین میفرماید: «و انسان
ج2، ص622
همان گونه که نیکیها را طلب میکند (به خاطر دستپاچگی و عدم مطالعه کافی) به طلب بدیها برمیخیزد» (وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ).
«چرا که انسان ذاتا عجول است» (وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا).
در حقیقت «عجول» بودن انسان برای کسب منافع بیشتر و شتابزدگی او در تحصیل «خیر» و منفعت سبب میشود که تمام جوانب مسائل را مورد بررسی قرار ندهد، و چه بسیار که با این عجله، نتواند خیر واقعی خود را تشخیص دهد، بلکه هوی و هوسهای سرکش چهره حقیقت را در نظرش دگرگون سازد و به دنبال شرّ برود.
و در این حال همان گونه که انسان، از خدا تقاضای نیکی میکند، بر اثر سوء تشخیص خود، بدیها را از او تقاضا میکند، و همان گونه که برای نیکی تلاش میکند، به دنبال شر و بدی میرود، و این بلای بزرگی است برای نوع انسانها و مانع عجیبی است در طریق سعادت، و موجب ندامت و خسران! در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: «مردم را عجله هلاک میکند، اگر مردم با تأمل کارها را انجام میدادند کسی هلاک نمیشد».
البته در روایات اسلامی بابی در زمینه «تعجیل (و سرعت) در کار خیر داریم» از جمله در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: «خداوند کار نیکی را دوست دارد که در آن شتاب شود».
به هر حال عجله مذموم آن است که به هنگام بررسی و مطالعه در جوانب کار و شناخت صورت گیرد، اما سرعت و عجله ممدوح آن است که بعد از تصمیم گیری لازم، در اجرا درنگ نشود، و لذا در روایات میخوانیم: «در کار خیر، عجله کنید» یعنی بعد از آن که خیر بودن کاری ثابت شد دیگر جای مسامحه نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ یَدْعُ اَلْإِنْسٰانُ بِالشَّرِّ دُعٰاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کٰانَ اَلْإِنْسٰانُ عَجُولاً این آیه و چند آیۀ بعدى استنتاجى است از یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ و آن اینکه: خدا انسان را به راه مستقیم هدایت کرده و از راه ضلالت نهى فرموده است ولى انسان به علّت خوى شتابزدگى که دارد، حق را از باطل جدا نمى کند و بدون فکر، به طرف باطل همانطور مى رود که به طرف حق قدم بر مى دارد، منظور از «یدع» طلب و خواستن است یعنى شر را مانند خیر مى طلبد علّت این کار عجول بودن انسان است در عین حال آیه انسان را بر چنین کارش توبیخ مى کند که چرا انسان باید چنین باشد، این روز و شب است که خدا به حکمت چنین کرده است ولى نباید هر دو را یکى شمرد و نور و ظلمت را یکسان به حساب آورد، جملۀ وَ کٰانَ اَلْإِنْسٰانُ عَجُولاً در عین استدلال به صدر آیه، حاکى از یک خصیصۀ ذاتى انسان است و آن اینکه: انسان چون چیزى را بخواهد در رسیدن به آن عجله میکند تا جایى که مجال اندیشیدن عواقب و نتائج آن را از دست مى دهد، در آیۀ دیگر، مطلب به قدرى حاد عنوان شده که گویى انسان از عجله آفریده شده است: خُلِقَ اَلْإِنْسٰانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیٰاتِی فَلاٰ تَسْتَعْجِلُونِ انبیاء 34، عجله یکى از موارد سقوط انسان است، لذا در روایات از آن نهى شده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ یَدْعُ اَلْإِنْسٰانُ بِالشَّرِّ دُعٰاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کٰانَ اَلْإِنْسٰانُ عَجُولاً آیه ظاهرا در مقام مذمت نوع انسان است و دعاء بطور مطلق بمعنى طلب است و یکى از اوصاف نکوهیده انسانى را در این آیه تذکر مى دهد این است که بااینکه همیشه در طلب خیر و سعادت و کمال پافشارى مى کند و طالب آن است چون در کارها و رسیدن بهدف خود عجول است(عجول)صیغه مبالغه و بمعنى شتاب زدگى در کار است چون انسان بسیار در گرفتن خیر که شاید مقصود مال باشد یا مطلق آنچه را که خیر و کمال مى پندارد شتاب زدگى مى کند و شرّ را بجاى خیر مى طلبد درصورتى که رسیدن بکمال در این عالم طبیعى ممکن نیست براى کسى تحقق یابد مگر پس از مشقت و زحمت که ممکن است بتدریج براى طالب آن پدید گردد و بقولى مقصود از دعاء بمعنى عرفى طلب نمودن از خدا است آنچه را گمان مى کند خیر است درصورتى که شاید آنچه مى طلبد نسبت به وى شرّ است و چون در طلب خیر عجول است شرّ را خیر مى پندارد و بدون فکر و رو به در طلب آن مى رود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا «11»
و انسان (شتابزده و نادان) همانگونه که خیر را مىطلبد، شرّ را هم مىطلبد و انسان همواره عجول است.
نکته ها
در قرآن از شتابزدگى انسان و شرّخواهى او بارها سخن به میان آمده است: «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ» «1» یعنى از تو عذاب فورى مىخواهند. در آیهاى دیگر از قول کافران مىفرماید: «فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» «2» مىگویند: خدایا اگر دین حقّ است، از آسمان بر ما سنگ بباران. سرچشمهى این شتابها، جهل و عناد و تعصّب است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «انما أهلک الناس العجلة» «3» بیشترین هلاکت و تباهى انسان از عجله است. بسیارى از نفرینهایى را هم که انسان علیه خود یا فرزندانش مىکند از همین عجله است.
پیام ها
1- عجله و شتاب، از آفات فکر و عمل بشر است. وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ ... عَجُولًا
2- انسان، فطرتاً خیرگِراست. «یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ» تشبیه شرّخواهى انسان به خیرخواهى او، نشانهى آن است که انسان در اصل، خیرگِرا مىباشد.
3- آنان که به هدایت استوار قرآن «یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» راه نیابند، شتابزده سراغ شرّ خواهند رفت. «یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ»
4- عجله در نهاد هر انسانى وجود دارد، امّا باید جاى استفادهى صحیح آن را بشناسیم. «کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ یَدْعُ اَلْإِنْسٰانُ بِالشَّرِّ دُعٰاءَهُ بِالْخَیْرِ در این زندگى، هم اندوه است و هم شادمانى، هم لذّت است و هم رنج؛ لکن هیچ کدام همیشگى نیست و به همین دلیل گفته اند: روزگار را دو روز باشد: روزى به نفع تو و روزى بر زیان تو امّا برخى از مردم، هرگاه رنجور شوند، اعصابشان خرد مى شود و گمان مى کنند، گرفتار مشکلى شده اند که قابل حلّ نیست بنابراین، شرّ را براى خود مى خوانند، چنان که خیر را برایشان مى خوانند و این، یک نوع نادانى و حماقت به شمار مى رود، درحالى که اگر اندکى شکیبایى پیشه کنند، با گذشت روزگار، دردها و رنج هایشان از بین مى رود وَ کٰانَ اَلْإِنْسٰانُ عَجُولاً انسان در فراخواندن شرّ بر زیان خود، شتاب زده است سزاوار است به این نکته اشاره شود که مراد از انسان برخى از افراد آن است در نهج البلاغه آمده است: «نسبت به چیزى که وجود دارد و در کمین است شتاب مکنید و نسبت به آنچه فردا اتّفاق مى افتد سهل انگارى منمایید؛ زیرا چه بسیار شتاب کننده اى که چیزى را درک کرده است، امّا دوست دارد که آن را درک نمى کرد»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.