در این آیه چیزى در تقدیر است، و تقدیر آن چنین است: «یقال له اقرء کتابک ...».
حرف «باء» در جمله «کَفى بِنَفْسِکَ» زائده است، و اصل آن «کفت نفسک- نفس تو کافى است» بوده و اگر به جاى «کفت» «کفى» آورده و با اینکه کلمه «نفس» مؤنث است فعل آن را مذکر آورده، از این جهت بوده است که نفس مؤنث مجازى است و در هر فاعلى که مؤنث مجازى باشد هم مىتوان فعلش را مذکر آورد و هم مؤنث.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و چه بسا که بعضى از مفسرین (روح المعانى، ج 15، ص 33) در توجیه مذکر آوردن «کفى» گفته باشند که باء در «بنفسک» زائده نیست، و این کلمه مجموعا اسم فعل است به معناى «اکتف- بس کن» و بسا توجیهات دیگرى نیز وجود دارد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
این آیه دلالت مىکند بر اینکه حجت کتاب مذکور حجتى است قاطع به طورى که خواننده آن هیچ تردیدى در آن نمىکند، هر چند که خواننده خود گنهکار باشد، و چطور چنین نباشد و حال آنکه در کتاب به جاى خط و نقش، خود عمل دیده مىشود و پاداش و کیفر هم خود عمل است، هم چنان که فرموده «لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (تحریم/7).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خلاصه معناى آیات (9 تا 14) با در نظر گرفتن اینکه سیاق آنها سیاق توبیخ و ملامت است این مىشود که: «خداى سبحان قرآن را نازل کرده و آن را راهنماى ملتى قرار داد که اقوم است و این کار بر طبق سنت الهى جریان یافته چرا که سنت او در هدایت مردم به سوى توحید و بندگى و به سعادت رساندن راه یافتگان و بدبخت کردن گمراهان در همه اعصار اینچنین بوده است و لیکن انسان خیر را از شر و نفع دهنده را از ضرر زننده تشخیص نداده است، نسبت به آنچه که مطابق هوى و هوس باشد عجله مىکند، و در نتیجه شر را به عین حرص و ولعى که در خیر از خود نشان مىدهد جستجو و طلب مىکند و حال آنکه عمل چه خیر و چه شر همچون سایه دنبال آدمى است، و از یکدیگر جدا شدنى نیستند بلکه در کتابى محفوظ شده تا به زودى در روز قیامت برایش بیرون آورند و در پیش رویش بگسترند، و بر سر آن بازخواستش کنند، و چون چنین است بر آدمى لازم است که به هر چه که دلش خواست مبادرت نورزد و در ارتکاب آن عجله نکند، بلکه در امورش قدرى توقف و تفکر نماید تا خیر و شر آن را از هم تشخیص داده و خیر را برگزیده و شر را رها سازد».
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر جمله «اقْرَأْ کِتابَکَ ...» فرمود: بنده تمامى آنچه را که کرده بیاد مىآورد، و با آنچه که در آن کتاب ضبط شده مطابق مىبیند، آن چنان که گویى همین الآن آن عمل را انجام داده است، آن گاه مىگوید: «یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها- واى بر ما این چه کتابیست که از هیچ کوچک و بزرگى (از اعمال ما) چشمپوشى نکرده، و همه را برشمرده» (کهف/49).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى (ج 2، ص 284، ح 33) از خالد بن یحیى از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]