● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
65) فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (65)
فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا: پس یافتند موسى و یوشع بندهاى را از بندگان ما که به محض عنایت، آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا: داده بودیم او را رحمتى از جانب خود که نبوت باشد به دلیل قوله تعالى «وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقى إِلَیْکَ الْکِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ» «1» و آن بنده خضر علیه السلام است، چنانچه حضرت باقر فرماید: پس یافتند آنجا خضر را که عبادت خدا مىنمود «2».
تفسیر برهان- ابن بابویه (رحمه اللّه) به اسناد خود از حضرت باقر فرمود:
خضر علیه السلام پیغمبر مرسل بود، خداى تعالى مبعوث فرمود او را به قومش، پس دعوت فرمود آنها را به توحید و اقرار به انبیا و رسل و کتب الهى. و از معجزات او آنکه نمىنشست بر چوب خشکى و زمین سفیدى مگر آنکه سبز مىشد، و به همین جهت خضر نامیده شد. و اسمش تالیا بن هلکان عامر بن ارفخشد بن سام بن نوح علیه السلام است. (الحدیث) «3».
وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً: و بیاموختیم ما او را از جانب خود علمى که خاص است به او و کسى آن را نداند مگر به تعلیم ما، و آن علم به مغیبات است.
طبرسى (رحمه اللّه) از حضرت صادق فرمود: نزد خضر علیه السلام علمى بود که در تورات و الواح موسى علیه السلام نوشته نبود، و موسى گمان مىکرد که تمام چیزهائى که محتاج است، در تورات، و جمیع علوم در الواح نوشته است «1».
عیاشى از حضرت صادق فرمود: چون موسى و یوشع برگشتند، ماهى را یافتند افتاده در دریا، پس در اثر آن رفتند تا آنکه به صاحب خود رسیدند در جزیرهاى از جزائر دریا. گاهى متّکى، و گاهى نشسته، حضرت موسى سلام نمود، خضر متعجب شد از سلام موسى؛ زیرا در سرزمینى بود که در آن سلام نبود، پرسید: کیستى؟ گفت: من موسى بن عمران هستم. خضر گفت: موسى بن عمرانى که خداوند با او تکلم فرمود یک نوع تکلمى؟ گفت: بلى. گفت:
حاجت تو چیست؟
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
66) قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (66)
قالَ لَهُ مُوسى: گفت موسى مر خضر را. هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ:
آیا پیروى کنم تو را به شرط آنکه تعلیم کنى مرا. مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً: از آنچه آموخته شدهاى تو علمى که مبتنى بر رشد باشد یعنى صلاح و خیر.
تحقیق: آیه شریفه دال است بر آنکه موسى علیه السلام با مرتبه اولوالعزمى و جلالت شأن، در مقام تعلم از خضر، غایت فروتنى را نموده و بدین کلمه جامعه کمال حسن ادب و لطف را اظهار داشته، چنانچه محققین، دوازده دستور کلى را براى تعلم از این آیه استفاده فرمودهاند:
1- منزلت خود را پست و تابع شدن.
2- استیذان در تابعیت لقوله «هَلْ أَتَّبِعُکَ».
3- تجهیل نفس و اعتراف به معلم به سبب علمش لقوله «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ».
4- اقرار به عظمت نعمت تعلیم، زیرا طلب کند معامله او را با خود به مثل آنچه خدا با او معامله فرموده در انعام، و لذا گفته شده: «من علّم انسانا مسئلة ملک رقّه».
5- تسلیم امر به معلم و ترک منازعه که لازمه تبعیت باشد.
6- بجا آوردن متابعت بدون قیدى که غایت خضوع است.
7- ابتداى به اتباع، بعد به تعلیم، بعد به خدمت، بعد به طلب علم.
8- طلب نکند از متابعت مگر تعلیم را بدون غرض مال و جاه.
9- «مِمَّا عُلِّمْتَ» اشاره به طلب بعض معلومات براى حفظ قدر و منزلت معلم.
10- تعظیم علم و معلم و تفخیم شأن این دو.
11- طلب ارشاد لقوله «رشدا» چه اگر غرض حصول رشد نباشد گمراه شود.
12- طلب موسى از خضر و آمدن او با آن منصب عظمى به نهایت تواضع، دلالت دارد بر آنکه هر که معلوماتش زیادتر، علم او به بهجت و سعادت بیشتر، پس طلبش به علم شدید و تعظیم او نسبت به اهل علم جلیل خواهد بود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
67) قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (67)
پس از درخواست موسى:
قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً: گفت خضر در جواب موسى: بدرستى که تو هرگز نمىتوانى با من صبر کردن را. و این به جهت آن بود که موسى
«1» تفصیل این نکات را در کتاب شریف منیة المرید (چاپ نجف، ص 94- 91) و ترجمه فارسى آن: آداب تعلیم و تعلّم در اسلام، صفحات 315- 308 بخوانید.
مأمور به ظاهر، لکن خضر محکوم بود به باطن نسبت به آنچه خداوند تعلیم فرموده او را. بنابراین به حسب ظاهر، جریان امور بر طبع واقع آسان نیاید بر موسى، لذا خضر از ابتدا موسى را به این امر آگاه نماید. و مؤید این است حدیث شریف علل الشرایع از حضرت صادق علیه السلام که: خضر گفت: تو هرگز نتوانى با من صبر کردن را، زیرا من موکل هستم به امرى که تو طاقت ندارى، و تو موکل هستى به امرى که من طاقت ندارم «1».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
68) وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً (68)
بعد از آن خضر گفت:
وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً: و چگونه صبر کنى بر آن چیزى که احاطه نکردهاى به آن از روى دانش، یعنى امرى که ظاهرش بد و به باطنش علم تو به آن نرسیده باشد.
تحقیق: این مطلب محقق است که حضرت موسى اعلم از خضر علیهما السلام بوده، بنابراین چگونه مأمور شد به استفاده و استفاضه از خضر؟
جواب آنکه: علم بر دو قسم است: یکى متعلق به افعال مکلفین، مثل علم معارف و اعتقادات و احکام و آداب شرعیه و علم اخلاق و توابع آنها. قسم دیگر:
متعلق به احوال بداء و علل اشیاء و چگونگى قضا و قدر و کیفیت ارتباط آنها به مقدرات و مقتضیات و اسباب خلقت و غیر آن از علومى که نه از معتقدات معارفیهاند و نه از احکام تکلیفیه و نه از آداب اخلاقیه. پس قسم اول مورد ارسال رسل و انزال کتب و اقامه دلالات و نصب حجج باشد، زیرا نوع مکلفین بدین علوم محتاجند و چارهاى ندارند مگر آنکه در مقام عبودیت و انقیاد و اطاعت آنها
را بدانند و عمل نمایند. لکن قسم دوم احتیاجى به آنها در مقام عبودیت نیست، زیرا قوام دین و دنیا و معتقدات بشر منوط به قسم اول است نه دوم. بنابراین حجت بر تمامى مکلفین عالم به قسم اول باشد که مبعوث بر اهل زمان خواهد بود حتى عالم به قسم دوم، زیرا این عالم به قسم دوم هم در مقام دیانت و عمل به احکام الهیه تکلیفا و اعتقادا و اخلاقا باید به فرمایشات عالم اول رفتار نماید، پس ثابت شد حجت و افضل بودن حضرت موسى بر حضرت خضر علیهما السلام در مقام رسالت، اگرچه خضر عالم باشد به بعضى از حکم و مصالح الهیه و مأمور به آن باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
69) قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً (69)
قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً: گفت موسى به خضر: زود باشد که بیابى مرا اگر خدا خواهد صبر کننده بر آنچه از تو مشاهده کنم. وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً: و نافرمانى نکنم امر تو را در هیچ کارى. تعلیق قصد امر به مشیت به جهت علم او بود به صعوبت امر، چه صبر بر مشاهده خلاف معتاد، دشوار است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
70) قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً (70)
قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی: گفت خضر پس اگر پیروى کنى مرا. فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ: پس مپرس مرا از چیزى که منکر آید به نظر تو و وجه صحت آن را ندانى، یعنى افتتاح به سؤال مکن. حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً: تا من احداث کنم و ابتدا نمایم براى تو از آن چیز بیانى که تو دریابى حکمت آن را، یعنى باید حدوث بیان و کشف مصلحت آن از من باشد بدون سبقت سؤال تو، موسى علیه السلام قبول نمود.
در کافى حضرت صادق علیه السلام فرماید:
لو کنت بین موسى و الخضر لاخبرتهما انّى اعلم منهما و لا نبأتهما بما لیس فى ایدیهما لأنّ موسى و الخضر اعطیا علم ما کان و لم یعطیا علم ما یکون و ما هو کائن حتّى تقوم السّاعة و قد ورثناه من رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله وراثة «1».
اگر بودم من میان موسى و خضر علیهما السلام، هر آینه خبر مىدادم ایشان را که من داناتر هستم از ایشان، و خبر مىدادم به آنچه در دست آنها نبود؛ زیرا موسى و خضر عطا شده بودند علم آنچه بود، و عطا نشده بودند علم آنچه مىباشد و آنچه خواهد بود تا قیام قیامت، و بتحقیق ارث بردیم آن علم را از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله، ارث بردنى.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
65) فَوَجَدا عَبداً مِن عِبادِنا آتَیناهُ رَحمَةً مِن عِندِنا وَ عَلَّمناهُ مِن لَدُنّا عِلماً (65)
پس موسی و یوشع یافتند بندهای از بندگان ما که داده بودیم او را رحمتی از جانب خود و تعلیم کرده بودیم او را از نزد خود علم خاصی فوجدا موسی و یوشع عَبداً مِن عِبادِنا.
حضرت خضر را که مشغول نماز بود و عبادت، حضرت موسی سلام کرد حضرت خضر جواب سلام داد بعنوان اینکه تو پیغمبر بنی اسرائیل موسی هستی موسی گفت از کجا مرا شناختی گفت همان کس که ترا دلالت کرد بمن تعلیم من فرمود:
آتَیناهُ رَحمَةً مِن عِندِنا بعضی گفتند اینکه رحمت طول عمر بود که زنده است تا در رکاب حضرت بقیة اللّه ظاهر شود چون از آب حیات در ظلمات آشامیده بود با حضرت الیاس و بعضی گفتند آثار وجودیه او بود که در هر موضعی عبادت میکرد اطرافش سبز و خرم میشد بر هر زمین جلوس میکرد سبز و خرم میشد و از اینجهة خضر نام نهاده شد.وَ عَلَّمناهُ مِن لَدُنّا عِلماً علم غیب که خداوند ببعض بندگانش افاضه فرموده چنانچه بآصف إبن برخیا وزیر حضرت سلیمان عطا فرمود قالَ الَّذِی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبلَ أَن یَرتَدَّ إِلَیکَ طَرفُکَ نمل آیه 40.
راجع بعرش بلقیس و چنانچه آصف إبن برخیا اعلم از سلیمان نبود فقط علم غیب داشت آنهم یک قسمتی خضر هم اعلم از موسی نبود تا مورد اشکال شود و در حق امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید:
وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَستَ مُرسَلًا قُل کَفی بِاللّهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ رعد آیه 43.
(تنبیه) چه اندازه فرق است بین من عنده علم من الکتاب و بین مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ اول من تبعیضیه است دلالت میکند بعض علم کتاب را آصف داشته دوم مطلق است، شامل جمیع علم کتاب را امیر المؤمنین علیه السّلام داشته و مع ذلک دلالت ندارد بر اینکه اعلم از پیغمبر بوده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
66) قالَ لَهُ مُوسی هَل أَتَّبِعُکَ عَلی أَن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمتَ رُشداً (66)
گفت از برای خضر موسی آیا متابعت کنم ترا بر اینکه تعلیم کنی مرا از آنچه که بتو تعلیم شده از رشد و صلاح انسان بهر مرتبه که نائل شود محدود است و بالاخره قابل زیادتی هست حتی پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله که در همه کمالات بالأخص در کمال علمی از تمام انبیاء افضل و اشرف است در قرآن مجید میفرماید خطاب بآن حضرت وَ لا تَعجَل بِالقُرآنِ مِن قَبلِ أَن یُقضی إِلَیکَ وَحیُهُ وَ قُل رَبِّ زِدنِی عِلماً طه آیه 113.
از اینکه جهة مانعی ندارد که حضرت موسی علم ببواطن بعض امور نداشته باشد از اینکه جهت قالَ لَهُ مُوسی که از علم او بهره برداری کند هَل أَتَّبِعُکَ مراد متابعت در امور دینیه نیست بلکه مصاحبت در طریق است آنهم عَلی أَن تُعَلِّمَنِ بر اینکه از اسرار کارهای تو مطّلع شوم مِمّا عُلِّمتَ رُشداً آن اسراری که بتو سپردهشده و تعلیم تو نمودهاند و مورث رشد تو شده من هم بهره برداری کنم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
67) قالَ إِنَّکَ لَن تَستَطِیعَ مَعِیَ صَبراً (67)
خضر گفت بموسی محققا شخص شما هرگز نمیتوانی با من صبر و تحمّل کنی توضیحا بسیاری از امور حتی افعال الهی بر حسب ظاهر خوش نما نیست در نظر جاهل لکن بحکمت و مصالح او بر خورد کنی عین صلاحست مثلا یکی فقیر میشود یا مریض میشود یا ببلایی دچار میشود بسیار بد بنظر میآید یا اینکه برف باران و سردی زیاد در نظر بسیار بد میآید یا حرارت شدید یا مرگ و امثال اینها با اینکه عین صلاح او است لذا چون حضرت مأمور بامور باطنه بود و موسی مکلف بظاهر بود مصاحبت با یکدیگر بسیار مشکل بود لذا قالَ إِنَّکَ لَن تَستَطِیعَ مَعِیَ صَبراً بلکه تکلیف تو اینست که تحمل نکنی.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
68) وَ کَیفَ تَصبِرُ عَلی ما لَم تُحِط بِهِ خُبراً (68)
و چگونه میتوانی صبر کنی بر چیزی که احاطه علمی ببواطن آن نداری مؤمن باید اگر ناملایمی مشاهده کند خودداری کند و روی خود نیاورد بخصوص معاصی بزرگ باید امر بمعروف کند نهی از منکر ارشاد جاهل جلوگیری از ظلم و تعدّی بالأخص انبیاء که اصلا برای اینکه امور ارسال شدهاند خصوصا انبیاء اولوا العزم لذا خضر گفت وَ کَیفَ تَصبِرُ چون تو وظایفی داری باید تو بوظایف خود عمل کنی نمیتوانی خودداری کنی عَلی ما لَم تُحِط بِهِ خُبراً چون بواطن امور بر شما مکشوف نشده و حکم و مصالح آن را بشما خبر ندادهاند و ظاهر بدنمایی دارد شما نمیتوانی صبر و تحمّل کنی.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
69) قالَ سَتَجِدُنِی إِن شاءَ اللّهُ صابِراً وَ لا أَعصِی لَکَ أَمراً (69)
گفت موسی زود باشد که بیابی مرا صبر کننده اگر خدا بخواهد و مخالفت نمیکنم با شما در هیچ امری، مؤمن بعد از آنکه معرفت پیدا کند که خداوند و انبیاء و اوصیاء انبیاء و ملائکه و معصومین کار بیجا نمیکنند اگر عملی و فعلی از آنها مشاهده میکند که حکمت و مصلحت آن را نمیداند لکن بطریق اجمال یقین دارد که بیحکمت و مصلحت نبوده چون محالست از آنها عملی صادر شود بر خلاف مصلحت و حکمت لذا موسی قالَ سَتَجِدُنِی إِن شاءَ اللّهُ صابِراً چون میدانم که شما کار بدون حکمت نمیکنی و اینکه صبر من هم منوط بمشیّت خداوند متعال است که مرا نگهداری فرماید و توفیق صبر عنایت کند وَ لا أَعصِی لَکَ أَمراً پس از توفیق صبر و مشیّت حق دیگر مخالفت با شما نمیکنم در هیچ امری و میدانم که عملیّات شما صحیح و بجا و بموقع است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
70) قالَ فَإِنِ اتَّبَعتَنِی فَلا تَسئَلنِی عَن شَیءٍ حَتّی أُحدِثَ لَکَ مِنهُ ذِکراً (70)
گفت خضر بموسی پس اگر همراه من آمدی پس از اینکه سؤال نکن از هر چیزی تا خود من برای شما سرّ آن را بیان کنم (مسئلة) اگر انسان امری را مشاهده کرد بر خلاف ظاهر و لو بداند که بدون حکمت و مصلحت نیست لکن سؤال از حکمت و مصلحت او مانعی ندارد غایة الامر طرف اگر صلاح میداند حکمت آن را بیان کند میکند و اگر صلاح نمیداند خودداری میکند تا بموقع خود که مصلحت اقتضاء کند و اینکه تکلیف که خضر بحضرت موسی کرد و قالَ فَإِنِ اتَّبَعتَنِی فَلا تَسئَلنِی عَن شَیءٍ حَتّی أُحدِثَ لَکَ مِنهُ ذِکراً واجب نبود بر موسی قبول اینکه امر و ندارد هم که موسی قبول کرده باشد البتّه باید موسی بتکلیف خود عمل کند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
66) (آیه 66)- در این هنگام «موسی (با نهایت ادب و به صورت استفهام) به آن مرد عالم گفت: آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده، و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی»؟ (قالَ لَهُ مُوسی هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
67) (آیه 67)- ولی با کمال تعجب آن مرد عالم به موسی «گفت: تو هرگز توانایی نداری با من شکیبایی کنی» (قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
68) (آیه 68)- و بلا فاصله دلیل آن را بیان کرد و گفت: «تو چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی»؟ (وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً).
این مرد عالم به ابوابی از علوم احاطه داشته که مربوط به اسرار باطن و عمق حوادث و پدیدهها بوده، در حالی که موسی نه مأمور به باطن بود و نه از آن آگاهی چندانی داشت. در چنین موردی آن کس که ظاهر را میبیند عنان صبر و اختیار را از کف میدهد، و به اعتراض و گاهی به پرخاش بر میخیزد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
69) (آیه 69)- موسی از شنیدن این سخن شاید نگران شد و از این بیم داشت که فیض محضر این عالم بزرگ از او قطع شود، لذا به او تعهد سپرد که در برابر همه رویدادها صبر کند و «گفت: بخواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت و قول میدهم که در هیچ کاری با تو مخالفت نکنم» (قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً).
باز موسی در این عبارت نهایت ادب خود را آشکار میسازد، تکیه برخواست خدا میکند، به آن مرد عالم نمیگوید من صابرم بلکه میگوید انشاء اللّه مرا صابر خواهی یافت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
70) (آیه 70)- ولی از آنجا که شکیبایی در برابر حوادث ظاهرا زنندهای که انسان از اسرارش آگاه نیست کار آسانی نمیباشد بار دیگر آن مرد عالم از موسی تعهد گرفت و به او اخطار کرد و «گفت: پس اگر میخواهی به دنبال من بیایی (سکوت محض باش) از هیچ چیز سؤال مکن تا خودم به موقع آن را برای تو باز گو کنم»! (قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً).
موسی این تعهد مجدد را سپرد و در معیت این استاد به راه افتاد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ترجمه تفسیر جوامع الجامع
68) و علت آن را هم چنین بیان کرده است که چیزهایى انجام خواهد داد که او به باطن و حقیقت امر آن آگاهى ندارد، لذا براى او امرى خلاف، و منکر جلوه مى کند منظور از «خبر» علم و آگاهى است و خبرا تمیز مى باشد یعنى علم تو بر آن احاطه ندار
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
65) فَوَجَدٰا عَبْداً مِنْ عِبٰادِنٰا آتَیْنٰاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنٰا وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً منظور از «عبدا» خضر علیه السّلام است در علل الشرائع از حضرت صادق صلوات اللّٰه علیه نقل شده: خضر پیامبر مرسلى بود که خدا او را براى قوم خویش مبعوث فرمود، او آنها را به توحید و اقرار به انبیاء و کتابهاى خدا دعوت فرمود لفظ مِنْ عِنْدِنٰا و لفظ مِنْ لَدُنّٰا نشان مى دهد که رحمت و علم، رحمت و علم به خصوصى بوده اند نه معمولى، طبرسى رحمه اللّٰه، رحمت را نبوت دانسته و المیزان آن را تأیید مى کند، احتمال دارد که منظور از رحمت همان علم بخصوص باشد در اینصورت جمله اخیر بیان رحمت است منظور از «علما» همان علم به اسرار و باطن قضایا است که در آیات بعدى خواهد آمد و آن علم تجربى و اکتسابى نبوده است در مجمع البیان از امام صادق علیه السّلام نقل شده: در نزد خضر علمى بود که در الواح براى موسى نوشته نشده بود، موسى گمان مى کرد جمیع آنچه محتاج الیه است در صندوق عهد او است و همه علم براى او در الواح نوشته شده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
66) قٰالَ لَهُ مُوسىٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلىٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّٰا عُلِّمْتَ رُشْداً لفظ «رشدا» مى شود مفعول «تعلمن» باشد یعنى از آنچه تعلیم یافته اى بمن کمالى تعلیم کن طبرسى فرموده است «ان تعلمنى امرا ذا رشد» به هر حال موسى از او خواست که از علم موهوبى خود به او تعلیم کند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
69) قٰالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ صٰابِراً وَ لاٰ أَعْصِی لَکَ أَمْراً در این آیه موسى قول مى دهد در مقابل کارهاى او صبر کند و اصلا با او مخالفتى ننماید «امرا» نکره در سیاق نفى و مفید عموم است، یعنى: «اصبر و لا اعصى لک فى امر تأمرنى به»، هر دو جمله از آیه، مقیّد به مشیّت خداست، على هذا نه در عدم صبر دروغ گفته است و نه در عدم اطاعت در مقابل فَلاٰ تَسْئَلْنِی که خواهد آمد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
70) قٰالَ فَإِنِ اِتَّبَعْتَنِی فَلاٰ تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْ ءٍ حَتّٰى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً این آیه نشان مى دهد که خضر قول داده است که بعدا علّت و باطن کارهاى خود را توضیح بدهد، از موسى فقط قول گرفته است که ابتدا سؤال نکند بلکه منتظر باشد تا خضر ابتدا به توضیح دهد، پس «احدث» به معنى احداث و ابتدا کردن به توضیح است، ظاهر آنست که «منه» متعلّق به «ذکرا» مى باشد در المیزان در ذیل این آیه به مراعات ادب از طرف موسى در گفتگو با خضر و ادب خضر در گفتگو با موسى اشاره فرموده است، آرى دقّت در آیات گذشته، حکایت از ادب بسیار عالى موسى علیه السّلام دارد، ملاحظه کنید آن حضرت با آنکه حامل وحى خدا و پیامبر صاحب شریعت است در مقابل یک نفر عالم چقدر خضوع مى کند، خضر نیز او را ردّ و از خود دور نکرد بلکه گفت نمى توانى و نیز امر نکرد بلکه گفت: اگر با من همراهى کردى
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
65) فَوَجَدٰا عَبْداً مِنْ عِبٰادِنٰا آتَیْنٰاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنٰا وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً پس ازآنکه موسى علیه السّلام با رفیقش برگشتند به آنجایى که ماهى بریان کرده زنده شده بود و راه دریا را باز نموده بود در آنجا خضر علیه السّلام را ملاقات نمودند در این آیه چند فضیلت خضر(ع)را تذکر مى دهد:یکى او را عبد مى نامد(عبدنا)که اضافه به خود نموده و اشاره بمقام بلند عبودیت او است دوم مشمول رحمت الهى گردیده(من عندنا)اینکه اضافه به خود نموده دلالت دارد بر رحمت خاصّ که شاید نبوت باشد و یا طول عمر بنا بر اینکه خضر هم نبى بوده و هم صاحب عمر طولانى در منهج گفته به عقیده بعضى هنوز زنده است و راهنماى گمشدگان از مؤمنین مى باشد و این منافى با(لا نبىّ بعدى)نمى باشد زیراکه مقصود حضرت این است که شریعت من ناسخ جمیع شرایع است و بعد از من هیچ پیمبرى مبعوث نمى شود که مردم را به دین خود دعوت نماید و خضر علیه السّلام اگرچه بعد از او زنده مانده است لکن شریعت او منسوخ است (پایان) سوم (وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً) علمى که بخضر(ع)عطاء شده بود علم لدنّى بود یعنى بدون اسباب عادى و تعلیم و تعلّم از غیر ما از جانب خود به وى علم عنایت کردیم و آن علمى بود که مخصوص بحق تعالى است و بهر کس از انبیاء و اولیاء که خواهد عطاء مى نماید از صادق آل محمد صلى اللّٰه علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمود نزد خضر علمى بود که در تورات نبود موسى(ع)گمان مى کرد تمام علوم در تورات مکتوب است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
66) قٰالَ لَهُ مُوسىٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلىٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّٰا عُلِّمْتَ رُشْداً وقتى که موسى(ع)خضر علیه السّلام را ملاقات نمود ادب نگاه داشت و بطور سؤال و پرسش از او اجازه مصاحبت و متابعت با وى را درخواست نمود که از آن علم لدنّى که دارد چیزى به او بیاموزد و او را ارشاد نموده و عالم گرداند و اعتراض که بر فرض اینکه خضر نبى بوده باشد،موسى رسول اولوالعزم مقامش بالاتر از نبىّ است چگونه جایز است علم نبى بالاتر از علم رسول باشد،جواب داده شده به اینکه آن علمى که بایستى رسول داناتر از همه باشد آن علم باحکام شریعت و اداء تکلیف است که نسبت به آن موسى(ع)عالم تر از خضر بوده،لکن علمى که بخضر عنایت شده آن علم بباطن امور و اصلاح بعضى از مفاسد و امورى بود غیر از اداى تکلیف و ارشاد بطریق عبودیت که در آن وقت مخصوص بموسى(ع) بوده خلاصه از آیات چنین برمى آید که موسى(ع)در احکام شریعت و تکالیف افضل از خضر بوده و خضر از جهت علوم باطن و اصلاح مفاسد عالم تر از موسى بشمار مى رفته و باهم منافى نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
68) و چگونه توانى صبر و خوددارى نمایى بر چیزى که بظاهر خلاف شریعت مى نماید و از حکمت باطن آنکه مأمور بر انجام آن مى باشم خبرى ندارى
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
69) قٰالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ صٰابِراً وَ لاٰ أَعْصِی لَکَ أَمْراً، قٰالَ فَإِنِ اِتَّبَعْتَنِی فَلاٰ تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْ ءٍ حَتّٰى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً موسى(ع)با خضر(ع)قرارداد نمود که تابع او گردد و بر آنچه مى کند صبر نماید و هیچ اعتراضى بر او نکند لکن بردبارى خود را معلّق بر مشیّت گردانید زیرا مى دانست صبر بر آنچه خلاف شریعت مى نماید سخت است و گفت اگر خدا خواست تحمل مى کنم و در آنچه مى کنى تسلیم تو مى گردم و مخالفت امر تو را نمى کنم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
70) خضر(ع)با او شرط نمود که اگر خواهى با من مصاحبت نمایى بایستى تابع من گردى و از آنچه مى کنم سؤال نکنى تا وقتى که خودم تو را از اسرار و رموز آن آگاه نمایم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
69) قٰالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ صٰابِراً وَ لاٰ أَعْصِی لَکَ أَمْراً موسى علیه السّلام گفت: شکیبایى مى کنم، لکن اگر خدا بخواهد او این استثنا را بدان سبب در سخنش مى آورد که مى ترسد، مبادا همانند آنچه در حال حاضر اتفاق افتاده، نتواند سکوت اختیار کند و زبان به اعتراض نگشای
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
70) قٰالَ فَإِنِ اِتَّبَعْتَنِی فَلاٰ تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْ ءٍ حَتّٰى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً مرد صالح با موسى شرط کرد که دربارۀ کارهاى او، هرچه باشد، از وى نپرسد موسى هم این شرط را پذیرفت، به این دلیل که با وى به راه افتاد، چنان که از آیات زیر به دست مى آید موسى به همراه خضر راه مى افتد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.