از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  تشریع حج
اشاره به تشریع حج و نیز مامن بودن خانه خدا و مثابت، یعنى مرجع بودن آن دارد. {وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنا} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 424 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حج گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه مثابه
کلمه (مثابه) از ماده (ث- و- ب) است که به معنای برگشتن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 424 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه دو جمله «جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً» و «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى»
(وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى) الخ، کانّه این جمله عطف باشد بر جمله (جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً)، چون هر چند که جمله اول خبر و جمله دوم امر و انشا است، ولیکن به حسب معنا آن جمله نیز معناى امر را دارد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 424 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نماز خواندن در مقام ابراهیم(علیه‌السلام)
و کلمه (مصلى) اسم مکان از صلاة به معنای دعا است و معنایش این است که از مقام حضرت ابراهیم (علیه السلام) مکانى براى دعا بگیرید. ظاهرا جمله (جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً) به منزله زمینه چینى است که به منظور اشاره به ملاک تشریع نماز به آن اشاره شده است و به همین جهت نفرمود: «در مقام ابراهیم نماز بخوانید» بلکه فرمود: «از مقام ابراهیم محلى براى نماز بگیرید». پس در این مقام، صریحا امر روى صلاة نرفته است، بلکه روى گرفتن محلى براى صلاة از مقام حضرت ابراهیم (علیه السلام) رفته است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 424 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حج گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «عهد»
کلمه (عهد) در اینجا به معنای امر است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 424 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای تطهیر خانه خدا
1. یا به معنای این است که خانه خدا را براى عبادت طواف کنندگان و نمازگزاران و کسانى که مى ‏خواهند در آن اعتکاف کنند، خالص و بلامانع سازند. بنابراین عبارت مورد بحث استعاره به کنایه می شود و اصل معنى چنین می شود: (ما به ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که خانه مرا خالص براى عبادت بندگانم کنید). و این خود نوعى تطهیر است. 2. یا به معنای تنظیف آن از کثافات و پلیدی هایى است که در اثر بى مبالاتى مردم در مسجد پیدا مى ‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 425 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کعبه گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای رکوع و سجود
کلمه (رکع) و کلمه (سجود) هر دو جمع راکع و ساجد است و گویا مراد از این دو کلمه نمازگزاران باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 425 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نماز گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نماز در مقام ابراهیم
کتانی از امام صادق (علیه السلام) از مردى پرسید که دو رکعت نماز در مقام ابراهیم را که بعد از طواف حج و عمره واجب است فراموش کرده است؟ امام فرمودند: اگر در شهر مکه یادش آمد دو رکعت در مقام ابراهیم بخواند چون خداى عزوجل فرموده است: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى». اما اگر از مکه رفته بود و آن گاه یادش آمد، من دستور نمی ‌دهم که برگردد.

علامه طباطبایی: قریب به این معنا را شیخ در تهذیب (ج 5 حدیث 458) و عیاشى در تفسیرش (ج 1 ص 58 حدیث 91) به چند سند روایت کرده ‏اند و خصوصیات حکم، یعنى نماز در مقام ابراهیم و اینکه باید پشت مقام باشد همچنانکه در بعضى روایات آمده است که احدى نباید دو رکعت نماز طواف را جز در پشت مقام بخواند تا آخر حدیث، همه از کلمه (من) و کلمه (مصلى) در جمله (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى) استفاده شده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 432 قالب : روایی موضوع اصلی : حج گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مصداق طهارت کعبه
امام صادق (علیه‌السلام) در ذیل جمله «أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ» الخ فرمودند: یعنى مشرکین را از آن دور کن.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 432 و 433 قالب : روایی موضوع اصلی : کعبه گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  طهارت در ورود به مکه
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداى عزوجل در کتابش‏ مى ‏فرماید: «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» و به همین جهت جا دارد بنده خدا وقتى وارد مکه مى ‏شود طاهر باشد و عرق و کثافات را از خود بشوید و خود را پاکیزه کند.

علامه طباطبایی: این معنا در روایاتى دیگر نیز آمده است و اینکه ائمه (علیه السلام) طهارت شخص وارد به مکه را از طهارت مورد (بیت) که در آیه آمده است استفاده کرده ‏اند، به ضمیمه آیات دیگر مانند آیه «الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ» (نور/26) و امثال آن بوده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 432 و 433 قالب : روایی موضوع اصلی : مکه گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  داستان ملاقات حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) با همسران حضرت اسماعیل(علیه‌السلام)
ابن عباس گفت: بعد از آنکه حضرت ابراهیم (علیه السلام)، اسماعیل و هاجر را به مکه آورد و در آنجا گذاشت و رفت، بعد از مدتى که قوم جرهم آمدند و با اجازه هاجر در آن سرزمین منزل کردند، اسماعیل هم به سن ازدواج رسید و با دخترى از ایشان ازدواج کرد. هاجر از دنیا رفت. پس حضرت ابراهیم (علیه السلام) از همسرش ساره اجازه خواست تا سرى به هاجر و اسماعیل بزند. ساره با این شرط موافقت کرد که در آنجا از مرکب خود پیاده نشود. حضرت ابراهیم (علیه السلام) به سوى مکه حرکت کرد. وقتى رسید فهمید هاجر از دنیا رفته است، لاجرم به خانه اسماعیل رفت و از همسر او پرسید: «شوهرت کجاست؟» گفت: «اینجا نیست رفته شکار کند». حضرت اسماعیل (علیه السلام) رسمش این بود که در داخل حرم شکار نمی ‌کرد، همیشه مى ‏رفت بیرون حرم شکار مى ‏کرد و برمى ‏گشت. حضرت ابراهیم (علیه السلام) به آن زن گفت: «آیا مى ‏توانى از من پذیرایى کنى؟» گفت: «نه چون چیزى در خانه ندارم و کسى هم با من نیست که بفرستم طعامى تهیه کند». حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمودند: «وقتى همسرت به خانه آمد سلام مرا به او برسان و بگو عتبه خانه ‏ات را عوض کن». این سفارش را کرد و رفت. از آن سو نگر که چون حضرت اسماعیل (علیه السلام) به خانه آمد. بوى پدر را احساس کرد. به همسرش فرمود: «آیا کسى به خانه آمد؟» گفت: «آرى پیرمردى داراى شمائلى چنین و چنان آمد». منظور زن از بیان شمایل آن جناب توهین به حضرت ابراهیم (علیه السلام) و سبک شمردن او بود. حضرت اسماعیل (علیه السلام) پرسید: «راستى سفارشى و پیامى نداد؟» گفت: «چرا به من گفت: «به شوهرت وقتى آمد سلام برسان و بگو عتبه در خانه ‏ات را عوض کن».» حضرت اسماعیل (علیه السلام) منظور پدر را فهمید و همسر خود را طلاق گفت و با زنى دیگر ازدواج کرد. بعد از مدتى که خدا مى ‏داند دوباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) از ساره اجازه گرفت تا به زیارت حضرت اسماعیل (علیه السلام) بیاید. ساره اجازه داد اما به این شرط که پیاده نشود. حضرت ابراهیم (علیه السلام) حرکت کرد و به مکه به در خانه اسماعیل آمد. از همسر او پرسید: «شوهرت کجا است؟» گفت: «رفته است تا شکارى کند و ان شاء اللَّه به زودى برمى ‏گردد فعلا پیاده شوید خدا رحمتت کند». حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «آیا چیزى براى پذیرایى من در خانه دارى؟» گفت: «بلى و بلا درنگ قدحى شیر و مقدارى گوشت بیاورد». حضرت ابراهیم (علیه السلام) او را به برکت دعا کرد و اگر همسر حضرت اسماعیل (علیه السلام) آن روز براى حضرت ابراهیم (علیه السلام) نان و یا گندم و یا جوى و یا خرمایى آورده بود نتیجه دعاى حضرت ابراهیم (علیه السلام) این می ‌شد که شهر مکه از هر جاى دیگر دنیا داراى گندم و جو و خرماى بیشترى مى ‏شد. به هر حال همسر حضرت اسماعیل (علیه السلام) به آنجناب گفت: «پیاده شوید تا سرت را بشویم». ولى حضرت ابراهیم (علیه السلام) پیاده نشد. لا‌جرم عروسش این سنگى را که فعلا مقام حضرت ابراهیم (علیه السلام) است بیاورد و زیر پاى او نهاد و حضرت ابراهیم (علیه السلام) قدم بر آن سنگ گذاشت که تا کنون جاى قدمش در آن سنگ باقى است. آن گاه آب آورد و سمت راست سر حضرت ابراهیم (علیه السلام) را بشست. آن گاه مقام را به طرف چپ او برد، و سمت چپ سرش را بشست و اثر پاى چپ حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز در سنگ بماند. آن گاه حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «چون شوهرت به خانه آمد سلامش برسان و به وى بگو: حالا درب خانه ‏ات درست شد». این را گفت و رفت. پس چون حضرت اسماعیل (علیه السلام) به خانه آمد بوى پدر را احساس کرد و از همسرش پرسید: «آیا کسى به نزدت آمد؟». گفت: «بلى پیرمردى زیباتر از هر مرد دیگر و خوشبوتر از همه مردم نزدم آمد و به من چنین و چنان گفت و من به او چنین و چنان گفتم و سرش را شستم و این جاى پاى اوست که بر روى این سنگ مانده است»، حضرت اسماعیل (علیه السلام) گفت: «او پدرم حضرت ابراهیم (علیه السلام) است».

علامه طباطبایی: قریب به این معنا را قمى در تفسیرش نقل کرده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 433 و 434 قالب : روایی موضوع اصلی : داستان حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  بررسى اخبارى که به امور خارق العاده در باره کعبه و حجر الاسود و سنگ مقام اشاره دارند
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: حضرت ابراهیم (علیه السلام) در بادیه شام منزل داشت، همین که هاجر اسماعیل را بزاد ساره غمگین گشت، چون او فرزند نداشت و به همین جهت همواره حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در خصوص هاجر اذیت می ‌کرد و غمناکش مى ‏ساخت. حضرت ابراهیم (علیه السلام) نزد خداوند شکایت کرد. خداى عزوجل به او وحى فرستاد که زن به منزله دنده کج است اگر به همان کجى وى بسازى از او بهره‏ مند مى ‏شوى و اگر بخواهى راستش کنى او را خواهى شکست. آن گاه دستورش داد تا اسماعیل و مادرش را از شام بیرون بیاورد. حضرت ابراهیم (علیه السلام) پرسید: «پروردگارا کجا ببرم؟». فرمود: «به حرم من و امن من و اولین بقعه‏ اى که در زمین خلق کرده ‏ام و آن سرزمین مکه است». پس از آن خداى تعالى جبرئیل را با براق برایش نازل کرد و هاجر و اسماعیل را و خود حضرت ابراهیم (علیه السلام) را بر آن سوار نموده به راه افتاد. حضرت ابراهیم (علیه السلام) از هیچ نقطه خوش آب و هوا و از هیچ زراعت و نخلستانى نمى ‏گذشت مگر اینکه از جبرئیل مى ‏پرسید: «اینجا باید پیاده شویم؟ اینجا است آن محل؟». جبرئیل مى ‏گفت: «نه پیش برو پیش برو». همچنان پیش راندند تا به سرزمین مکه رسیدند. حضرت ابراهیم (علیه السلام) هاجر و اسماعیل را در همین محلى که خانه خدا در آن ساخته شد پیاده کرد. چون با ساره عهد بسته بود که خودش پیاده نشود تا نزد او برگردد. در محلى که فعلا چاه زمزم قرار دارد درختى بود هاجر پارچه ‏اى که همراه داشت را روى شاخه درخت انداخت تا در زیر سایه آن راحت باشد. همین که حضرت ابراهیم (علیه السلام) خانواده‏ اش را در آنجا منزل داد و خواست تا به طرف ساره برگردد هاجر (که راستى ایمانش شگفت ‏آور و حیرت انگیز است یک کلمه پرسید) «آیا ما را در سرزمینى مى ‏گذارى و مى ‏روى که نه انیسى و نه آبى و نه دانه ‏اى در آن هست؟». حضرت ابراهیم (علیه السلام) گفت: «خدایى که مرا به این عمل فرمان داده است از هر چیز دیگرى شما را کفایت است». این را گفت و راهى شام شد. همین که به کوه (کداء که کوهى در ذى طوى) است رسید نگاهى به عقب (و در درون این دره خشک) انداخت و گفت: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ» (ابراهیم/37) این را بگفت و برفت. پس همین که آفتاب طلوع کرد و پس از ساعتى هوا گرم شد، اسماعیل تشنه گشت. هاجر برخاست و در محلى که امروز حاجیان سعى مى ‏کنند بیامد و بر بلندى صفا برآمد. دید که در آن بلندى دیگر چیزى چون آب برق می ‌زند. خیال کرد آب است. از صفا پائین آمد و دوان دوان به‌ان سو شد تا به مروه رسید. همین که بالاى مروه رفت اسماعیل از نظرش ناپدید شد (گویا لمعان سراب مانع دیدنش شده است). ناچار دوباره به طرف صفا آمد و این عمل را هفت نوبت تکرار کرد. در نوبت هفتم وقتى به مروه رسید، این بار اسماعیل را دید و دید که آبى از زیر پایش جریان یافته است، پس نزد او برگشته از دور کودک مقدارى شن جمع آورى نموده و جلو آب را گرفت. چون آب جریان داشت. از همان روز آن آب را زمزم نامیدند چون زمزم معناى جمع کردن و گرفتن جلو آب را مى ‏دهد.

از وقتى این آب در سرزمین مکه پیدا شد مرغان هوا و وحشیان صحرا به طرف مکه آمد و شد را شروع کردند و آنجا را محل امنى براى خود قرار دادند. از سوى دیگر قوم جرهم که در ذى المجاز عرفات منزل داشتند دیدند که مرغان و وحشیان به آن سو آمد و شد می کنند، آن قدر که فهمیدند در آنجا لانه دارند. لاجرم آن ها را تعقیب کردند تا رسیدند به یک زن و یک کودک که در آن محل زیر درختى منزل کرده ‏اند. فهمیدند که آب به خاطر آن دو تن در آنجا پیدا شده است. از هاجر پرسیدند: «تو کیستى؟ و اینجا چه مى ‏کنى؟ و این بچه کیست؟». گفت: «من کنیز ابراهیم خلیل الرحمانم و این فرزند او است که خداوند از من به او ارزانى داشته است. خداى تعالى او را مامور کرد که ما را به اینجا آورد و منزل دهد». قوم جرهم گفتند: «حال آیا به ما اجازه می دهى که در نزدیکى شما منزل کنیم؟». هاجر گفت: «باید باشد تا ابراهیم بیاید».

بعد از سه روز حضرت ابراهیم (علیه السلام) آمد. هاجر عرضه داشت که در این نزدیکى مردمى از جرهم سکونت دارند. از شما اجازه مى ‏خواهند در این سرزمین نزدیک به ما منزل کنند. آیا اجازه‏ شان مى ‏دهى؟». حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمودند: «بله». هاجر به قوم جرهم اطلاع داد، آمدند و نزدیک وى منزل کردند و خیمه ‏هایشان را برافراشتند و هاجر و اسماعیل با آنان مانوس شدند.

بار دیگر که حضرت ابراهیم (علیه السلام) به دیدن هاجر آمد جمعیت بسیارى در آنجا دید و سخت خوشحال شد. رفته رفته اسماعیل به راه افتاد و قوم جرهم هر یک نفر از ایشان یکى و دو تا گوسفند به اسماعیل بخشیده بودند و هاجر و اسماعیل با همان گوسفندان زندگى می کردند. همین که اسماعیل به حد مردان برسید خداى تعالى دستور داد تا خانه کعبه را بنا کنند تا آنجا که امام فرمود: و چون خداى تعالى به ابراهیم دستور داد کعبه را بسازد و او نمى ‏دانست کجا بنا کند، جبرئیل را فرستاد تا نقشه خانه را بکشد- تا آنجا که فرمود- ابراهیم شروع به کار کرد. اسماعیل از ذى طوى مصالح آورد و آن جناب خانه را تا نه ذراع بالا برد. مجددا جبرئیل جاى حجر الاسود را معلوم کرد و ابراهیم سنگى از دیوار بیرون کرده و حجر الاسود را در جاى آن قرار داد. همان جایى که الآن هست. بعد از آنکه خانه ساخته شد، دو درب برایش درست کرد: یکى به طرف مشرق و درى دیگر طرف مغرب. درب غربى مستجار نامیده شد. سقف خانه را با تنه درخت ها و شاخه اذخر بپوشانید و هاجر پتویى که با خود داشت بر در کعبه بیفکند و زیر آن چادر زندگى کرد. بعد از آنکه خانه ساخته شد، حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهما سلام) عمل حج انجام دادند. روز هشتم ذى الحجه جبرئیل نازل شد و به حضرت ابراهیم (علیه السلام) گفت: «ارتو من الماء» به قدر کفایت آب بردار چون در منى و عرفات آب نبود. به همین جهت هشتم ذى الحجه روز ترویه نامیده شد. پس حضرت ابراهیم (علیه السلام) را از مکه به منى برد و شب را در منى بسر بردند و همان کارها که به آدم دستور داده بود را به حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز دستور داد.

حضرت ابراهیم (علیه السلام) بعد از فراغت از بناى کعبه گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ». (1)

علامه طباطبایی: این خلاصه ‏اى است از اخبار این داستان، آن هم اخبارى که خلاصه آن را بیان کرده است و هم در این اخبار و هم در اخبار دیگر امور خارق العاده ‏اى آمده است. از آن جمله آمده است که خانه کعبه اولین بارى که پیدا شد به صورت قبه ‏اى از نور بود که آن را براى آدم نازل کردند و در همین محل که حضرت ابراهیم (علیه السلام) کعبه را ساخت قرار دادند و این قبه هم چنان بود تا آنکه در طوفان نوح که دنیا غرق در آب شد خداى تعالى آن را بالا برد و از غرق شدن حفظ کرد و به همین جهت کعبه را بیت عتیق (خانه قدیمى) نام نهادند.

در بعضى اخبار آمده است که خداى عزوجل پایه ‏هاى خانه را از بهشت نازل کرد.

در بعضى دیگر آمده است حجر الاسود از بهشت نازل شده است و در آن روز از برف سفیدتر بود و در زمین به خاطر این که کفار به آن دست مالیدند سیاه شد.

یکى از دو امام باقر و صادق (علیهما سلام) فرمودند: حضرت ابراهیم (علیه السلام) مأمور شد تا پایه‏ هاى کعبه را بالا ببرد و آن را بسازد. مناسک، یعنى طریقه حج این خانه را به مردم بیاموزد. پس حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهما سلام) خانه را در هر روز به بلندى یک ساق بنا کردند تا به محل حجرالاسود رسیدند. امام ابو جعفر می ‌فرماید: در این هنگام از کوه ابوقبیس ندایى برخاست که اى ابراهیم تو امانتى نزد من دارى. پس حجرالاسود را به ابراهیم داد و او در جاى خود به کار برد. (2)

امام باقر (علیه السلام) در جواب از سوالی درباره حجرالاسود فرمودند: سه تا سنگ از سنگ هاى بهشت به زمین نازل شد: اول حجرالاسود بود که آن را به ودیعه به حضرت ابراهیم (علیه السلام) دادند. دوم مقام ابراهیم بود و سوم سنگ بنى اسرائیل بود.(3)

در بعضى از روایات آمده است که حجر الاسود قبلا فرشته ‏اى از فرشتگان بوده است.

علامه طباطبایی: نظائر این معانى در روایات عامه و خاصه بسیار است و چون یک یک آن ها خبر واحد است و نمى ‏شود به مضمونش اعتماد کرد و از مجموع آن ها هم چیزى استفاده نمى ‏شود، لذا نه تواتر لفظى دارند و نه معنوى، ولیکن چنان هم نیست که در ابواب معارف دینى مشابه نداشته باشد چون نوعا روایاتى که در ابواب مختلف معارف وارد شده است همینطورند و لذا اصرارى نیست که آن ها را طرد و به کلى رد کنیم.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 434 تا 445 قالب : روایی موضوع اصلی : داستان حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه احکام حج در زمان حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) و زمان پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)
خصوصیاتى را که حضرت ابراهیم (علیه السلام) در عمل حج تشریع کرد براى ما نامعلوم است، ولى این عمل همچنان در میانه عرب جاهلیت یک شعار دینى بود تا آنکه پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) مبعوث شد و احکامى در آن تشریع کرد که نسبت به آنچه حضرت ابراهیم (علیه السلام) تشریع کرده بود مخالفتى نداشت بلکه در حقیقت مکمل آن بود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 449 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حج گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مقام ابراهیم - محمدامين احمدي فقيه
به «مقام ابرهیم» در آیه‌ی 97 آل‌عمران نیز اشاره شده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تحقیقات اینجانب قالب : اجتماعی موضوع اصلی : آیات خاص گوینده : محمدامین احمدی فقیه
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اثرات اجتماعى و تربیتى این پناهگاه امن - مسعود ورزيده
طبق آیه فوق ، خانه خدا (خانه کعبه ) از طرف پروردگار به عنوان یک پناهگاه و کانون امن و امان اعلام شده و مى دانیم در اسلام مقررات شدیدى براى اجتناب از هر گونه نزاع و کشمکش و جنگ و خونریزى در این سرزمین مقدس وضع شده است ، بطورى که نه تنها افراد انسان در هر قشر و گروه و در هرگونه شرائط باید در آنجا در امنیت باشند بلکه حیوانات و پرندگان نیز در آنجا در امن و امان بسر مى برند و هیچکس حق ندارد مزاحم آنها شود.
در جهانى که همیشه نزاع و کشمکش در آن وجود دارد، بودن چنین مرکزى در آن مى تواند اثر عمیق مخصوصى براى حل مشکلات مردم از خود نشان دهد، زیرا امن بودن این منطقه سبب که مردم با تمام اختلافاتى که دارند در جوار آن در کنار هم بنشینند، و به مذاکره بپردازند، و به این ترتیب یکى از مهمترین مشکلات که معمولا براى فتح باب مذاکرات براى رفع خصومتها و نزاعها وجود دارد حل مى شود.
چون بسیار مى شود که طرفین نزاع ، یا دولتهاى متخاصم جهان مایلند رفع خصومت کنند و براى این منظور به مذاکره بنشینند، اما مکانى که براى هر دو طرف مقدس و محترم و به عنوان مرکز امن و امان شناخته شده باشد پیدا نمى کنند ولى در اسلام این پیش بینى شده است و مکه به عنوان چنین مرکزى اعلام گردید.
هم اکنون تمام مسلمانان جهان که متاءسفانه گرفتار کشمکشها و اختلافات مرگبارى هستند مى توانند با استفاده از قداست و امنیت این سرزمین باب مذاکرات را بگشایند و از معنویت این مکان مقدس که نورانیت و روحانیت خاصى در دلها ایجاد مى کند به رفع اختلافات خود بپردازند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : کعبه گوینده : مسعود ورزیده
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  چرا خانه خدا - مسعود ورزيده

در آیه فوق از خانه کعبه به عنوان بیتى (خانه من ) تعبیر شده در حالى که روشن است خداوند نه جسم است و نه نیاز به خانه دارد، منظور از این اضافه همان ((اضافه تشریفى )) است به این معنى که براى بیان شرافت و عظمت چیزى آن را به خدا نسبت مى دهند، ماه رمضان را((شهر الله )) و خانه کعبه را ((بیت الله )) مى گویند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : لغوی موضوع اصلی : کعبه گوینده : مسعود ورزیده
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ابراهیمی (داور) : قالب تفسیری است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مهمان نوازی خدا - مرضيه علمدار
پروردگار عالم به پیامبر عزیز خود فرمان تطهیر و پاک نمودن بیت الله الحرام را صادر میفرمایند و انگیزه و دلیل آن را آمدن مهمان یعنی همان عبادت کنندگان ذکر میفرمایند. ارزش و حب و علاقه ی پروردگار نسبت به بندگانش به ظرافت در این آیه منعکس شده [ نظرات / امتیازها ]
منبع : برداشت شخصی قالب : تفسیری موضوع اصلی : دوستی- حب- محبت- تولی- دوست- محب گوینده : مرضیه علمدار
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.