● فاطمه پورمحمدي -
ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن2
127) خانه کعبه را که تاسیس کرد؟
از ائمه اطهار علیهم السلام نقل گردیده است که خانه کعبه را آدم علیه السلام قبلًا ساخته بود ولى چون آثار آن بتدریج رو بزوال و انهدام میرفت ابراهیم علیه السلام مأمور گردید که پایههاى قبلى را بالا ببرد و ساختمان آن خانه را تجدید کند، ابن عباس و عطا نیز بهمین قول قائل میباشند ولى مجاهد میگوید ابراهیم علیه السلام بامر خداوند خانه کعبه را تأسیس کرد.
حسن میگوید اول کسى که «خانه کعبه» را زیارت کرد ابراهیم بود اما در روایات علما شیعه باین مطلب تصریح شده است که اول کسى که خانه کعبه را زیارت کرد آدم علیه السلام بود و این خود دلیل روشنى است که خانه کعبه قبل از ابراهیم علیه السلام وجود داشته است و او فقط ساختمان آن را تجدید نموده است.
از حضرت باقر علیه السلام روایت شده است که خداوند متعال تعداد چهار ستون درزیر عرش قرار داد و آن را «ضراح» نامید و آن همان «البیت المعمور» است و بعد از آن دستور داد ملائکه در اطراف آن طواف کنند پس از آن بجمعى از فرشتگان فرمود که در روى زمین خانهاى بشکل و اندازه آن بنا نمایند و بکسانى که در روى زمین هستند فرمان داد که در گرد آن طواف کنند.
عیّاشى در کتاب خود از حضرت صادق علیه السلام روایت میکند که خداوند «الحجر الاسود» را از بهشت نازل کرد در حالى که خانه «کعبه» از در سفید بود پس از آن آن را بآسمان برد و تنها پایههاى آن روى زمین باقى ماند و آن خانه اصلى در آسمان در محاذات این خانه است و روزى 70 هزار فرشته بقصد زیارت داخل آن میگردند و از آن خارج گشته دیگر بسوى آن برنمیگردند و خداوند ابراهیم و اسماعیل را امر فرمود که خانه کعبه را روى همان پایهها که بجا مانده بود برپا سازد».
حضرت امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: «اول چیزى که از آسمان بزمین نازل گردیده است خانهاى است که در مکه است خداوند آن را در حالى که یاقوت سرخ بود از آسمان نازل کرد ولى هنگامى که ملّت نوح صلى اللَّه علیه و آله معصیت کردند خداوند آن را بآسمان بالا برد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
127) اسماعیل علیه السلام اول کسى است که بعربى تکلم کرد
از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است که اسماعیل نخستین کسى است که بزبان عربى تکلم کرد و ابراهیم علیه السلام هنگام ساختن کعبه بزبان عبرانى بوى مىگفت اى اسماعیل! «هانى ابن» یعنى سنگ بمن بده اسماعیل در جواب بعربى مىگفت «یا ابه هاک حجرا» یعنى اى پدر سنگ را بگیر.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
128) وَ تُبْ عَلَیْنا ...- یعنى توبه ما را بپذیر در منظور از این جمله سه وجه گفته شده است:
1- ابراهیم و اسماعیل این جمله را نه از جهت اینکه مرتکب گناه صغیره یا کبیره شده یا مرتکب فعل قبیحى شده باشند گفتهاند، زیرا دلائل متقن و محکمى دلالت دارند که کلیه پیغمبران خدا معصوم و از گناه کوچک و بزرگ منزّه و مبرّا بودهاند-.
در اینجا فرصت بحث در این موضوع نیست- بلکه براى تحقق بندگى کامل و انقطاع بتمام معنا نسبت بخدا این جمله از آنها صادر گردیده است تا مردم دیگر از آنها پیروى کنند این وجه صحیحترین وجوه است.
2- منظور ابراهیم و اسماعیل درخواست توبه پذیرى از خداوند نسبت بستمکاران ذریّه خود بوده است.
3- مراد این است که پروردگارا رحمت و عنایت خود را شامل ما بگردان.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
129) وَ الْحِکْمَةَ ...- در معناى «حکمت» اقوال متعددى است.
1- قتاده میگوید: مراد از آن سنّت یعنى احادیث نبوى است.
- مالک بن انس معتقد است که منظور از آن معرفت بامور دین و تأویل آیات قرآن است.
3- ابن زید میگوید مراد از آن احکامى است که فقط بوسیله تعلیم پیغمبران بدست میآید.
4- مقاتل میگوید مقصود از آن مواعظ و حلال حرامى است که در قرآن بیان گردیده است.
5- بعضى گفتهاند «حکمت» صفت کتابى است که در آیه ذکر شده است.
6- برخى میگویند «حکمت» چیزى است که خداوند قلب را بوسیله آن روشن مىکند همانطور که چشم را بوسیله قدرت بینایى روشن میگرداند.
مؤلف: همه این اقوال نیکو و قابل توجه است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
129) وَ یُزَکِّیهِمْ ...- در معناى این جمله نیز 4 قول است:
1- ابن عباس میگوید «یزکهم» یعنى: «پیغمبر مردم را نسبت بخداوند مطیع و مخلص بگرداند زیرا «زکاء» بمعناى اطاعت و اخلاص است».
2- ابن جریح معتقد است معناى «یزکهم» آنست که مردم را از آلایش شرک پاک سازد.
3- جبائى میگوید یزکهم یعنى «پیغمبر مردم را بافعال و اعمالى دعوت نماید که انجام آنها وسیله تقویت ایمان مردم گردد».
4- اصم معتقد است که منظور از این کلمه این است که پیغمبر روز قیامت بپاکیزگى پیروان خود شهادت بدهد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
129) شرائط نبوت
از این آیه این نکته نیز استفاده میشود که ابراهیم و اسماعیل جمیع شرائط نبوت یعنى بیان نیکو و علم و سنّت را براى پیغمبر ما صلى اللَّه علیه و آله و پاکیزگى را براى امت وى از خداوند خواستهاند زیرا تلاوت آیات الهى مستلزم بیان نیکو و تعلیم کتاب مستلزم علم بکتاب و تعلیم حکمت مستلزم علم بسنّت است و تزکیه مستلزم پاکیزگى و طهارت است.
و از طرفى چون دعا از اسماعیل علیه السلام صادر گردیده باید پیغمبر مورد دعا، از فرزندان او باشد نه از فرزندان اسحاق و این مطلب نیز مسلم است که از نسل اسماعیل علیه السلام پیغمبرى جز پیغمبر ما صلى اللَّه علیه و آله بوجود نیامده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عطيه سادات فيض -
تفسیر نور
127) از آیات و روایات متعدّد استفاده مىشود که خانه کعبه، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیه السلام آن را تجدید بنا نموده است. چنان که آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه مىگوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» «1»
خداوندا بعضى از خاندانم را در این سرزمین خشک و
بدون زراعت، در کنار خانه تو سکونت دادم.
بنا بر این در زمان شیر خوارگى حضرت اسماعیل علیه السلام نیز اثرى از کعبه وجود داشته است. و در سورهى آل عمران «2» نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانه مردم یاد شده است. در آیه مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایههاى خانه بدست ابراهیم علیه السلام است و این تعبیر مىرساند که اساس خانه کعبه، قبلًا وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام آن را بالا بردهاند. حضرت على علیه السلام نیز در خطبه قاصعه «3» مىفرماید:
خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم
تا ابد، با همین کعبه و سنگهاى آن آزمایش مىنماید.
ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام در کار مساوى نبودند. در حدیث مىخوانیم:
ابراهیم بنّایى مىکرد و اسماعیل سنگ به دست پدر مىداد.
و شاید به سبب همین تفاوت، میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
129) پیامها:
1 نیاز به رهبر آسمانى، از اساسىترین نیازهاى جامعه بشرى است. اگر قرنها قبل براى آن دعا مىشود، نشان دهندهى اهمیّت و ارزش و نقش آن است.
«یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ») ( «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ» آرى، بالا بردن دیوارهاى کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهى، بتخانهاى بیش از آب درنمىآید.
2 هدف از بعثت پیامبران، تعلیم و تزکیه مردم بر اساس کتاب آسمانى است.
«یَتْلُوا») ( «یُعَلِّمُهُمُ») ( «یُزَکِّیهِمْ»
3 علم و دانش زمانى نتیجه مىدهد که همراه با بینش و حکمت، و همراه با تزکیه و تقوى باشد. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سيد علي بهبهاني -
128) با آنکه حضرت ابراهیم واسماعیل هر دو در اجراى فرمان ذبح، عالىترین درجه تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند مىخواهند که مارا تسلیم فرمان خودت قرارده. گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّه تسلیم را مىخواهند. کسى که فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموى بتتراش مىشود و نه در برابر بتها به زانو مىافتد و نه از طاغوتها پیروى مىکند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
129) این آیه، دعایى دیگر از حضرت ابراهیم علیه السلام را بازگو مىکند که بیانگر عظمت فوقالعاده روح، و ترسیم کنندهى سوز و اخلاص درونى اوست. با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجسته الهى است، براى نسلهاى آینده دعا مىکند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّه من، پیامبرى از خودشان مبعوث کن.
از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است که فرمودند: «أنا دعوة ابى ابراهیم» من نتیجه اجابت دعاى پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «ربّنا وابعث فیهم رسولاً منهم» [424]
با آنکه در دعاى ابراهیم علیه السلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است، امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، با ارزشتر است و تعلیم در مرتبه بعدى است. «یزکّیهم ویعلّمهم الکتاب والحکمة»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
تفسیرنمونه
127) ابراهیم خانه کعبه را بنا مى کند
از آیات مختلف قرآن و احادیث و تواریخ اسلامى به خوبى استفاده مى شود که خانه کعبه پیش از ابراهیم ، حتى از زمان آدم بر پا شده بود، در آیه 37 سوره ابراهیم از قول این پیامبر بزرگ مى خوانیم : ربنا انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم :((پروردگارا! بعضى از فرزندانم را در این سرزمین خشک و سوزان در کنار خانه تو سکونت دادم )).
این آیه گواهى مى دهد موقعى که ابراهیم با فرزند شیرخوارش اسماعیل و همسرش به سرزمین مکه آمدند اثرى از خانه کعبه وجود داشته است .
در آیه 96 سوره آل عمران نیز مى خوانیم : ان اول بیت وضع للناس للذى ببکة مبارکا:((نخستین خانه اى که به منظور پرستش خداوند براى مردم ساخته شد در سرزمین مکه بود)) مسلم است که پرستش خداوند و ساختن مرکز عبادت از زمان ابراهیم آغاز نگردیده بلکه قبلا و حتى از زمان آدم (علیه السلام ) بوده است .
اتفاقا تعبیرى که در نخستین آیه مورد بحث به چشم مى خورد نیز همین معنى را مى رساند آنجا که مى گوید: به یاد آورید هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل پایه هاى خانه (کعبه ) را بالا مى بردند، و مى گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر تو شنوا و دانائى (و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم ).
این تعبیر مى رساند که شالوده هاى خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایه ها را بالا بردند.
در خطبه معروف قاصعه از نهج البلاغه نیز مى خوانیم : الا ترون ان الله سبحانه اختبر الاولین من لدن آدم صلوات الله علیه الى الاخرین من هذا العالم باحجار ...فجعلها بیته الحرام ...، ثم امر آدم و ولده یثنوا اعطافهم نحوه ...
((آیا نمى بینید که خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیله قطعات سنگى ... امتحان کرده است ، و آن را خانه محترم خود قرار داده ، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن طواف کنند)).
کوتاه سخن اینکه : آیات قرآن و روایات این تاریخچه معروف را تاءیید مى کند که خانه کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در طوفان نوح فروریخت ، و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
127) وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (127)
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ: و یاد بیاور زمانى را که ابراهیم علیه السلام برمىداشت و بلند مىنمود، الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ: اصول و اساس خانه کعبه را، وَ إِسْماعِیلُ: و اسماعیل شریک پدر بود در رفع قواعد به این وجه که هر یک از طرفى کار مىکردند. اصحّ آنست که حضرت اسمعیل سنگ جمع مىنمود و حضرت ابراهیم بنا مىنمود. نزد بعضى مراد رفع مکانت و اظهار شرف آنست به تعظیم آن و دعوت مردمان به حج.
بناى کعبه: چون حضرت ابراهیم و اسمعیل علیه السلام مأمور شدند به رفع قواعد کعبه، گفتند: بار خدایا در کدام بقعه بنا کنیم. فرمود: در بقعهاى که قبه آدم علیه السلام بر آن بود، تا به طوفان نوح چون همه دنیا غرق شد، حق تعالى آن بقعه را به آسمان رفع نمود، اما موضع آن اصلا آب فرانگرفت، و لذا آن را بیت العتیق گویند. پس جبرئیل مأمور شد که موضع آن بقعه را خطى بکشید و حضرت ابراهیم علیه السلام بر بالاى آن بنا نمود، و جبرئیل قواعد آن و حجر الاسود را به زمین آورد؛ آن، سفیدتر از برف بود، بواسطه رسیدن دستهاى کفار و فاسق به آن سیاه شد. و در حین رفع قواعد حضرت ابراهیم و اسمعیل علیه السلام دعا نمودند که: رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا: اى پروردگار ما قبول فرما از ما این کار خیر را، إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ: بدرستى که توئى شنوا مر دعاى ما را و دانائى به نیّات ما. و این دال است بر آنکه بناى کعبه به قصد عبادت بود نه براى سکنى، زیرا درخواست قبول نمىباشد مگر در چیزى که عبادت و طاعت الهى باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
128) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (128)
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا: پروردگارا قرار ده به الطاف خود ما را، مُسْلِمَیْنِ لَکَ:
ثابت بر اسلام و تسلیم فرمان براى تو، یعنى از مخلصین و مطیعین و ثابتین در اسلام، یا بر توحید و اخلاص براى تو ملخص. معنى آنکه الطافى به ما کرامت فرما که داعى ما باشد بر اسلام و انقیاد. مراد طلب زیادتى است در ثبات بر اسلام. وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا: و قرار ده بعضى از ذریه و فرزندان ما را، أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ: جماعتى مطیع و منقاد شده مر اوامر تو را. وَ أَرِنا مَناسِکَنا: و نشان بده و بنما ما را مواضعى که افعال حج را بجا آورند مانند میقات براى احرام، و عرفات براى وقوف، و منى براى قربانى و غیر آن.
از حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلم مروى است که حق تعالى اجابت دعاى او فرموده، جبرئیل علیه السلام را فرستاد تا او را به منى برد، و آنجا نماز ظهر و عصر را و مغرب و عشا بگذارد، و بعد او را به عرفات برد و ظهرین را ادا نمود. و بعد از آن امر به وقوف نمود تا غروب، آنگاه به مزدلفه برد و نماز عشائین و صبح در آنجا بگذارد، پس از طلوع شمس او را به منى آورد تعلیم رمى و ذبح نمود، بعد امر به حلق، آنگاه از منى به مکه آورد و طواف حج و سعى را به او آموخت «1».
و لذا حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلم را امر فرمود: وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ. بعد از آن گفتند: وَ تُبْ عَلَیْنا: بپذیر و قبول فرما توبه ما را. إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ: بدرستى که ذات تو است بسیار قبول کننده و عاصیان، و بسیار رجوع کننده برایشان به رحمت و بخشاینده و آمرزنده بر گناهکاران.
تبصره: در توبه انبیاء چند وجه ذکر شده:
1- بر سبیل خضوع و انقطاع باشد.
2- به جهت ارشاد ذریه و امت است تا اقتفا و اقتدا به ایشان نمایند.
3- توبه از ترک اولى مانند ترک مندوبات و اشتغال به مباحات، چنانچه صاحب کشف الغمه فرموده: چون اکثر اوقات ایشان به یاد خدا و خواطر آنان به ملاء اعلى مصروف است، پس گاهى که از آن مرتبه نزول کنند و به مباحات مشغول شوند مثل خوردن و آشامیدن و غیره، اینها را نسبت به مرتبه سابقه گناه نامیده و از آن استغفار نمایند که: حسنات الابرار سیّئات المقرّبین.
4- آنکه مراتب معرفت غیر متناهى و انبیاء و اولیاء پیوسته در حصول کمالات و صعود بر معارج ترقیات در ساعتى از ساعات بلکه هر آنى از آنات در درجهاى از مراتب ایقان برمىآیند که مرتبه سابقه را نسبت به این مرتبه قاصر مىشمارند، و عبادتى که در آن حالت واقع شده خود را از آن عبادت مقصر مىنامند، و استغفار و توبه نمایند.
5- شیخ طبرسى فرماید: چون معنى توبه رجوع است، پس معنى آیه چنین شود که رجوع کن بر ما به مزیت رحمت و مثوبت بر اعمال مأموره. و نمىشود که مراد قبول توبه از گناه باشد، زیرا انبیاء معصومند از جمیع گناهان صغایر و کبائر از اول عمر تا آخر، و در هیچ حالى موصوف به نقص و عصیان و جهل نیستند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
129) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (129)
تتمه دعاى حضرت ابراهیم و اسمعیل را فرماید:
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ: پروردگارا و برانگیز و مبعوث گردان در میان امت، رَسُولًا مِنْهُمْ: پیغمبرى از ایشان تا ذریه مرا عزتى و شرفى باشد بدان پیغمبر.
حق تعالى دعاى او را اجابت فرمود، حضرت خاتم النبیین صلّى اللّه علیه و آله و سلم را مبعوث ساخت چه غیر از آن حضرت پیغمبرى دیگر از ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام و اسمعیل علیه السلام نبود، زیرا انبیاى بنى اسرائیل از نسل اسحق بودند لذا حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: کنت نبیّا و ادم بین الماء و الطّین و انا دعوة ابراهیم و بشرى عیسى و رؤیا امّى: یعنى من پیغمبر بودم و حال آنکه آدم میان آب و خاک بود، و منم دعاى پدرم ابراهیم علیه السلام که از خدا درخواست نمود، و منم بشارت عیسى به آمدن من، چنانچه فرموده و مبشّرا برسول یأتى من بعدى اسمه احمد صلّى اللّه علیه و آله و سلم و منم خواب مادرم در مکه که به خواب دیده بود نورى از او جدا شد که قصور شام به آن روشن گشت.
بعد صفت رسول را بیان فرماید: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ: بخواند آن پیغمبر برایشان آیات تو را و تبلیغ نماید آنچه بر سبیل وحى به او نازل شود از دلایل توحید و نبوت و معاد. وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ: و تعلیم دهد و بیاموزد ایشان را کتاب قرآن، وَ الْحِکْمَةَ: و آن چیزى که به آن نفوس کامل شود از معارف و احکام حلال و حرام و امر و نهى و مواعظ و زواجر که سنت حاوى تمام آنست. وَ یُزَکِّیهِمْ: و پاکیزه گرداند ایشان را از شرک و معاصى به سبب شرایع، و تزکیه نماید ایشان را از اخلاق رذیله و صفات ناشایسته. إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ: و بدرستى که توئى غالب که هرگز مغلوب نشوى از آنچه اراده کنى، پس بر اجابت دعا قادر هستى، عالم و دانا به حقایق اشیاء که هر چه کنى بر وجه حکمت و مصلحت باشد.
تبصره: آیه شریفه دالّ است بر آنکه حضرت ابراهیم و اسمعیل علیه السلام دعا نمودند براى پیغمبر ما به جمیع شرایط نبوت، زیرا اداىرسالت در تحت تلاوت است، و بیان در تحت تعلیم و سنت در تحت حکمت مندرج باشد، و دعا کردند براى امت مرحومه به لطفى که به سبب آن متمسک به کتاب و شریعت او شده از جمله ازکیا شوند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
127) وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (127)
ترجمه
و هنگامیکه بلند میکرد ابراهیم پایهها را از خانه و اسمعیل پروردگار ما قبول فرما از ما بدرستیکه تو همانا شنوا و دانائى.
تفسیر
قمى از حضرت صادق (ع) روایت نموده که چون حضرت اسمعیل بحد بلوغ رسید خداوند امر فرمود حضرت ابراهیم را که بنا نماید خانه کعبه را پس آنحضرت مسئلت نمود که ارائه فرماید مکانش را خداوند فرمود در آن زمین که قبه آدم را نازل نمودیم پس روشن شد زمین حرم ولى حضرت ابراهیم نمیدانست کجا خانه را بنا نماید چون قبه حضرت آدم را که خداوند براى او نازل فرموده بود پس از طوفان نوح بآسمان برده بود ولى جایش غرق نشده بود و باقى مانده بود و براى این بیت عتیق نامیده شد یعنى خانه آزاد شده از غرق پس خداوند جبرئیل را مأمور فرمود که حدود بیت را براى آنحضرت تعیین نمود و پایههاى آن از بهشت نازل شد و حجر وقتى نازل شد براى حضرت آدم سفیدتر بود از برف ولى دست کفار که باو رسید سیاه شد پس بنا نمود حضرت ابراهیم بیت را و نقل مىکرد حضرت اسمعیل سنگ را براى بنا از ذى طوى (موضعى است نزدیک مکه) تا آنکه بنا به نه ذراع رسید جبرئیل موضعى که حجر الاسود در آنجا مخفى بود ارائه داد و حضرت ابراهیم آنرا بیرون آورد و نصب فرمود در همان موضع که فعلا منصوب است و چون بنا باتمام رسید دو در برایش قرار داد یکى بسوى مشرق و دیگر بجانب مغرب و در غربى مستجار نامیده شد و دو گیاه خوشبو در منه و کوم را روى آن ریخت و حضرت هاجر روپوشى که با خود داشت پرده براى در نمود و در آنجا سکونت نمودند و در منهج الصادقین است که چون حضرت ابراهیم از بناى کعبه فارغ شد طواف فرمود آنرا و حضرت اسمعیل نیز اقتدا بپدر معظم خود نموده طواف بجا آورد و جبرئیل در روز هشتم ذو الحجه نزد حضرت ابراهیم آمد و مناسک حج را تعلیم او نمود و عرفات و مشعر و منى را که نام سه موضع است که حجاج باید در آن امکنه اعمال حج را بجا آورند معرفى و تعیین نمود و دستور داد که از آب زمزم سیراب شوند که آنجاها آب نیست و حضرت ابراهیم تمام اعمال را تعلیم گرفت و بجا آورد و به این جهت نام روز هشتم ذو الحجة الحرام ترویه شد که بمعنى سیرآب شدن است و در مجمع از حضرت باقر (ع)روایت نموده است که اول کسیکه زبانش بعربى گویا شد اسمعیل (ع) بود چون حضرت ابراهیم در حین بناى خانه باسماعیل (ع) میگفتهاى اینى یعنى بده سنگ را بزبان سریانى و حضرت اسمعیل میگفت هاى حجر یعنى بگیر سنگ را بزبان عربى و در بعضى از روایات وارد شده که ملائکه نیز با آندو بزرگوار کمک میکردند و موضع حجر کوه ابو قبیس بود و این بنا بر همان پایههاى قدیم بنا شده است و روزى هفتاد هزار ملک بزیارت میآیند که دیگر معاودت نمىکنند در هر حال بعد از اتمام بنا آندو بزرگوار عرض کردند پروردگار ما قبول فرما از ما این عمل خیر را بدرستیکه تو شنوندهئى دعاى ما را و عالمى به نیت و قصد ما که قربت بوده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
128) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (128)
ترجمه
پروردگار ما قرار بده ما را دو تسلیم شونده براى خودت و از نسل ما جماعتى منقاد مر ترا و بنما ما را روش عبادتمان را و بپذیر توبه ما را همانا توئى هر آینه توبه پذیر مهربان.
تفسیر
مسلم بمعناى منقاد و مخلص و مطیع است و کلمه من براى تبعیض است و مراد از امت جماعتى هستند که مقصود و مقتداى خلقند و ایشان اهل بیت عصمت و طهارتند چنانچه از حضرت صادق (ع) روایت شده است و عیاشى از آنحضرت نقل نموده که مراد از امت بنى هاشمند و ظاهرا بیان افراد کامله شده است و مناسک جمع منسک بمعنى راه دین و روش عبادت است و در اعمال حج شایع شده است براى مشقت و خروج آن از عادت و توبه از ترک اولى هم ممکن است چون حسنات الابرار سیئات المقربین و خداوند توبه هر تائبى را مىپذیرد چون مهربان است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
129) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (129)
ترجمه
پروردگار ما و مبعوث فرما در ایشان پیغمبرى از خودشان که بخواند بر ایشان آیات تو را و بیاموزد ایشانرا کتاب و حکمت و پاک نماید آنانرا همانا بدرستیکه توئى داراى عزت و حکمت.
تفسیر
ضمیر در کلمه فیهم راجع است بامت مسلمه چنانچه از حضرت صادق (ع)
روایت شده است و جز پیغمبر خاتم رسولى که از اولاد هر دو پیغمبر باشد مبعوث نشده است و قمى فرموده مراد اولاد اسمعیل (ع) است لذا پیغمبر (ص) فرموده من خوانده پدرم ابراهیم (ع) میباشم و مراد از تلاوت آیات قرائت آنها و ابلاغ وحى الهى است که مشتمل بر دلائل توحید و نبوت است و مراد از حکمت بیان معارف الهیه و احکام دینیه است که موجب کمال نفس است و تزکیه از شرک و فسق و اخلاق ناپسند باید بعمل آید و خداوند عزیز است ولى بقهر و غلبه بر مراد عزت پیدا نکرده بلکه صفاتش مانند ذاتش قدیم است و امرش استوار و محکم و مطابق با حکمت و مصلحت است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.