خداوند مثلى براى کفّار از لحاظ اینکه کسى که آنها را دعوت بتوحید مىکند نمیپذیرند و بتحقیق نمیپردازند و تنها بتقلید تمسّک مىجویند میزند و میفرماید:
وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ ...- مثل کسى که کافران را بتوحید مىخواند. چون کسى است که بانک بزند.
بِما لا یَسْمَعُ ...- بحیوانى که نمیشنود و درک نمیکند.
إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً ...- چیزى جز خواندن و صدا.
مفسرین در تقدیر و تأویل این کلام بر چند وجه اختلاف کردهاند.
1- تشبیه پیغمبر (ص) بشبان
مراد این است که مثل تو اى پیغمبر! که کفّار را بایمان و توحید دعوت میکنى چون آواز دهنده چهارپایان است باین معنا، همانطور که چهارپایان تنها صداى چوپان را میشنوند ولى معناى آن را درک نمىکنند کفّار نیز از دعوت تو فقط آوازى میشوند ولى معنا و حقیقت را درک نمینمایند «1» و علّت این امر آنست که آنها از سخنان تو اعراض مىکنند و در آن دقّت و مطالعه بکار نمیبرند.
این وجه از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است و ابن عباس و مجاهد و قتاده و حسن نیز همین وجه را گفته و جبائى و رمّانى و طبرى نیز آن را اختیار کردهاند.
2- تشبیه پیغمبر و کفّار بچوپان و چهار پایان
منظور این است که مثل کافران و ما «یعنى خداوند یا تو اى پیغمبر! مانند چهارپایان و چوپان است همانطور که چهار پایان جز صداى شبان چیزى نمیشنوند و حقیقت را درک نمیکنند کافران نیز از دعوت بسوى توحید و ایمان جز آوازى نمیشنوند.
بنا بر این وجه، بواسطه ذکر یک مثل، مثل دیگر حذف گردیده است زیرا در آیه دو چیز بدو چیز تشبیه است.
__________________________________________________
(1) بنا بر این وجه در کلام، مضاف حذف گردیده است و تقدیر این است مثل داعى الذین کفروا ...
1- کفّار بچهارپایان تشبیه گردیده است.
2- خواننده کفّار بسوى توحید بچوپان تشبیه شده است. و از تشبیه اوّل چهارپایان و از تشبیه دوّم خواننده کفّار بسوى توحید حذف گردیده است و این حذف بجهت آنست که محذوف از مدلول کلام بدست میآید نظیر گفتار خداوند.
«وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» «1» که مراد این است تقیکم الحرّ و البرد یعنى خداوند براى شما لباس قرار داد تا از گرما و سرما شما را حفظ کند. این وجه را اخفش و زجّاج گفتهاند.
3- تشبیه کفار به چوپان و وجه تشبیه جهالت کفار و چوپان
مقصود این است که مثل کافران در خواندن بتها مانند چوپانى است که چهارپایان را با کلماتى مىخواند و حال آنکه آنها چیزى از آن کلمات نمىفهمند یعنى همانطور که کسى که چهارپایان را به این وصف مىخواند نادان شمرده میشود کافران که بتهاى سنگى را مىخوانند نادانتر میباشند زیرا چهارپایان آواز را میشنوند هر چند معناى آن را نمىفهمند ولى بتها اصلًا چیزى را نمیشنوند این وجه را ابو القاسم بلخى و غیر او گفتهاند.
4- تشبیه کفّار بچوپان و وجه تشبیه عدم فهم بتها و چهارپایان
مراد این است که مثل کافران در اینکه بتهاى بى عقل و فهم را مىخوانند، مانند شبانى است که چهارپایان را بانگ میزند و مىخواند حال آنکه چهارپایان چیزى از آن نمىفهمند.
بنا بر این این وجه، دعاءً و نداءً منصوب به «ینعق» است و «الّا» زاید و فقط براى تأکید کلام است.
5- تشبیه کفّار بچهارپایان
مقصود این است که مثل کافران مانند گوسفندى است که آواز بانگ زننده را
__________________________________________________
(1) آیه 81 سوره نحل
نمىفهمد، بنا بر این وجه هر چند خداوند مثل دوّم را بناعق اضافه کرده است ولى مراد از آن «معوّق به» یعنى چهار پا است پس از آن خداوند کافران را مورد توبیخ قرار داد و فرمود:
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ.
«ابن عباس و قتاده و سدى» مىگویند: یعنى آنان از شنیدن دلیل کر و از تکلّم بحق گنگ و از دیدن آن کورند
[ نظرات / امتیازها ]