1 یکى از وظایف فرمانده نظامى آن است که نیروهاى رزمى را از تماشاچیان جدا سازد. (فصل طالوت بالجنود)
2 یکى از راههاى آزمایش ، ممنوعیّت هاى موسمى است . راحت طلبى و عدم تحمل فشارها و سختى هاى موسمى و موقّتى ، با سلحشورى سازگارى ندارد. (انّ اللّه مبتلیکم بنهر)
3 قبل از برخورد و مقابله با دشمن ، باید تمرین مقاومت کرد. (مبتلیکم بنهر)
4 مدیر باید نیروهاى غیر مفید را طرد کند. (فمن شرب منه فلیس منّى )
5 تسلیم فرمانده بودن ، رمز موفقیّت است . (من لم یطعمه فانّه منّى )
6 حسابِ نیازِ ضرورى ، از حسابِ رفاه کامل جداست . (الاّ من اغترف غرفةً بیده )
7 کسانى که از میدان امتحان پیروز بیرون آیند، اندک هستند. (الا قلیلا)
8 انقلابى بودن مهم نیست ، انقلابى ماندن مهم است . در این ماجرا شعار دهنده بسیار بود، ولى آنان که در آزمایشات موفق شدند، اندک بودند. (الاّقلیلامنهم )
9 ایمان به معاد و وعده هاى الهى ، توانایى ایستادگى در برابر سختى ها و مشکلات را ایجاد مى کند. (ملاقوا اللّه )
10 ایمان ، درجاتى دارد. با اینکه گروهى همراه با طالوت بودند و به او ایمان داشتند و از نوشیدن آب هم گذشتند؛ (آمنوا معه ) ولى هر مؤ منى رزمنده نیست ، تنها مؤ منانى رزمنده هستند که به لقاء اللّه ایمان داشته باشند. (یظنّون انّهم ملاقوا اللّه )
11 فراوانى عِدّه و عُدّه ى دشمن در برابر اراده ى خداوند چیزى نیست . (کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن اللّه )
12 نیروهاى کیفى برنیروهاى کمّى برترى دارند. (کم من فئة قلیلة غلبت ...)
13 مؤ من مخلص ، پیروزى را از خدا مى داند. (باذن اللّه )
14 مسلمانان اگر صبور و پایدار باشند، نباید از تعداد زیاد دشمن هراس داشته باشند. زیرا خداوند با صابران است . (واللّه مع الصابرین )
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : یکى از وظایف فرمانده نظامى آن است که نیروهاى رزمى را از تماشاچیان جدا سازد
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ249 بقره
استاد الهی قمشهای
پس هنگامی که طالوت لشکر کشید ، سپاه خود را گفت: خدا شما را به نهر آبی آزمایش کند ، هر که از آن بیاشامد از من و هم آیین من نیست ، و هر که هیچ نیاشامد یا کفی بیش برنگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. پس همه سپاهش آشامیدند به جز عده قلیلی از آنها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند ( و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته ) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند ( ثابت قدم مانده ) گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده ، و خدا با صابران است.
قطره عسلی بر زمین افتاد مورچه ی کوچکی آمد واز آن چشید و خواست که برود اما مزه عسل برایش اعجاب انگیز بود ، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید ...باز عزم رفتن کرد ، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد ، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ....مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ...اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود ، پاهایش خشک و به عسل چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت .....در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ....بنجامین فرانکلین میگوید : دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد ، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود .این هست حکایت دنیا
[ نظرات / امتیازها ]