از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور):(خدا سرپرست کسانی است که ایمان آورده باشند، آنها را از ظلمت ها به سوی نور هدایت می کند)و این امر خروج از تاریکی به سوی نور از باب مجاز گویی نیست ، بلکه اموری حقیقی و واقعی است ، عده ای پنداشته اند که نور اعتقاد به حق است به سبب آنکه تاریکی جهل و حیرت شک و اضطراب قلب را مرتفع می کند و عمل صالح هم نور است ، از این جهت که رشد آن روشن و اثرش در سعادت آدمی واضح است و ظلمت هم جهل در عقاید و شک و شبهه و عمل غیر صالح است وممکن است این قول را تصحیح کرد و گفت : انسان به حسب خلقتش دارای نور فطری است که اگر مراقب او باشند ترقی می یابد و کمال می پذیرد، اما درهمان کودکی نسبت به معارف حقه و اعمال صالحه در ظلمت است ،چون به آنهاآگاهی ندارد، لذا نور و ظلمت به این معنا با هم جمع می شوند و مؤمن با ایمانش از این ظلمت خارج می گردد و به نور معارف و طاعات می رسد،و چون نورواحد است اما ظلمات متعدد و مشتت می باشند، لذا نور را مفرد و ظلمت رابصورت جمع آورده است ، و واقعیت امر آنست که نور وظلمت اموری حقیقی هستند و چیزی جدای از طاعت و معصیت نمی باشند و در باطن اعمال ماقراردارند، (والذین کفر ا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النارهم فیها خالدون ):(و کسانی که کافر شدند سرپرستهای آنان طاغوت است که آنها را از نور به سوی ظلمت ها سوق می دهد، آنهااهل آتشند ودر آن جاودانه خواهند بود) کافران از نور حق و فطرت بسوی تاریکی های جهل و شک و تردید رانده می شوند و با روی گرداندن از خدا بسوی هزاران معبوددروغین توجه می کنند، پس آتش جزای آنان است و در این آیه به جاودانگی آنان در آتش اشاره شده است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : نور : منظور جهانها و آسمانهای تاکیونی یا همان چهار بهشت خلد است(ر.ک: الرحمن/46و62)
ظلمات: آسمان هشتم ی جهان تاردیون است که به جهنم یا دوزخ می شناسیم(ر.ک:مدثر/28،حجر/44)
این کلمات در بسیاری از آیات قرآن کریم به اشکال مختلف اشاره شده است که در مورد مومنین به جنات تجری من تحت الانهار نیز اشاره شده است.
برای درک این اصلاحات باید از ابر جهانشناسی و ابر جهان بینی و ابر ایدئولوژی قران ناطق و قرآن مکتوب که علوم قرآن جاری را بواسطه علوم مختلف و توسط استعارت وتشبیه های قرانیآگاهی داشت که لازمه آن داشتن علوم گوناگون بویژه فیزیک نور،اختر فیزیک،کیهانشناسی،فیزیولوژی مغزو اعصاب،نوروساینس،زبان و ادبیات فارسی و عربی،ژنتیک و غیره می باشد
دکتر محمد اسماعیل یوسفی
شایان ذکر است که تمام قرآن بواسطه ارائه نهایت علوم بشر به قرآن مکتوب ترجمه و تفسیر گشته و آماده بهره برداری میباشد
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فاطمه پورمحمدي - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏
دفع توهم:
بعضى پنداشته‏اند که چون خداوند بیرون آمدن مؤمنان را از تاریکى به نور، به خودش نسبت داده است پس ایمان، کار و فعل خداست.
ولى اضافه و نسبت دادن بیرون آمدن کفار از نور به تاریکى به «طاغوت» این پندار و توهم را دفع و باطل میکند زیرا مسلماً کفر، فعل طاغوت نیست و بعقیده اینان ایمان و کفر هر دو فعل خداست باضافه اگر ایمان فعل خدا باشد که اینان پنداشته‏اند نباید خداوند ناصر و کمک مؤمنان و رسوا و خوار کننده کفار باشد زیرا وقتى ایمان و کفر هر دو فعل خدا باشد پس مردم، تقصیر و گناه یا فضیلت و برترى ندارند و فرقى
بین آنها از نظر خودشان نخواهد بود.
اشکال آیه میگوید طاغوت، کفار را از نور بیرون میآورد در حالى که کفار، از اول داخل در نور نبوده‏اند.
پاسخ در پاسخ از این اشکال دو وجه گفته شده است:
1- این جمله مانند اینست که میگویند: پدرم مرا از ارث برندگان بیرون کرد با اینکه مانع از داخل شدن او شده است یا در داستان یوسف میفرماید:
«إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» (من رها کردم آئین مردمى را که به خدا ایمان نیاورده‏اند) در حالى که یوسف از آغاز داخل در آن جمعیت نبوده است.
2- این آیه مربوط بآن دسته از کفار است که قبلا مسلمان بودند و سپس مرتد شدند (از مجاهد) و وجه اول بهتر است.
«أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» اینان اهل آتش و براى همیشه در آن خواهند بود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
ثمره تمسّک به عروه‏وثقی، ایمان برتر و نورانیت و نتیجه پذیرش ولای طاغوت، افزایش کفر و تاریک شدن است.
خداوند مؤمنان را سرپرستی کرده، تاریکی را از آنان دفع یا رفع می‏کند؛ ولی طاغوت که دشمن همگان اعم از مؤمن و کافر است، درس طغیان می‏دهد و با این کار نور فطرت را رفع کرده، کافر را در ظلمت فرو می‏برد.
مبدأ فاعلی اخراج از ظلمت به سوی نور فقط خداست و وحی و ایمان فرد، تنها وسیله یا زمینه‏ساز آن است. مؤمنان تنها یک ولی دارند و هدف آنان نیز فقط نورانی شدن است؛ ولی کافران اولیای گوناگونی دارند که به شمار آنها، اهداف تاریک خواهند داشت.
طاغوت از نظر ذات، صلاحیّت ولی شدن ندارد، بلکه تولّی کافران سبب می‏شود تا به او ولی گفته شود، وگرنه طاغوت دشمن مبین است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
در آیه قبل خواندیم که او مالک همه چیز است؛ «له مافى‏السموات‏و...» ودر این آیه مى‏خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است. «ولىّ‏الذین آمنوا»
گوشه‏اى از سیماى کسانى که ولایت خدا را پذیرفته‏اند
* آنکه ولایت خدا را پذیرفت، کارهایش رنگ خدایى پیدا مى‏کند. «صبغة اللّه»
* براى خود رهبرى الهى برمى‏گزیند. «ان‏اللّه قد بعث لکم طالوت ملکاً»
* راهش روشن، آینده‏اش معلوم و به کارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم» ، «انّا الیه راجعون» ، «لانضیع اجرالمحسنین»
* در جنگ‏ها و سختى‏ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرت‏هاى غیر خدایى نمى‏هراسد. «فزادهم ایماناً»
* از مرگ نمى‏ترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهى راسعادت مى‏داند. امام حسین علیه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة».
* تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مى‏داند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا»
* از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مى‏سپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً»
* تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده‏هاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقین»
* غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است. امام على علیه السلام فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعینهم...».
* از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمى‏شود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن مى‏اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهى آن راهى را انتخاب مى‏کند که خداوند معیّن کرده است. «ومن لم یحکم بماانزل‏اللّه» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  hakime zanjani - تفسیرالمیزان
بحث روایتى (در شاءن نزول آیه لا اکراه فى الدین و روایتى در باره مراد از ظلمات و نور در آیه )
در کتاب الدرالمنثور است که ابوداود، و نسائى ، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم ، و نحاس ، در کتاب ناسخ و ابن منده در غرائب شعب ، و ابن حیان و ابن مردویه ، و بیهقى در کتاب سنن ، و ضیاء در کتاب مختار، همگى از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : قبل از اسلام در بین اهل مدینه رسم چنین بود که اگر بچه زنى زنده نمى ماند نذر مى کرد که هرگاه بچه اى براى او بماند او را یهودى کند، در نتیجه بعد از اسلام و هنگامى که قبیله بنى النضیر ماءمور شدند از مدینه کوچ کنند عده اى از این افراد در بین آنها بودند، مردم مدینه گفتند: ما نمى گذاریم فرزندانمان یهودى بمانند، و با بنى النضیر کوچ کنند، در اینجا بود که آیه : ((لا اکراه فى الدین )) نازل شد.
مولف : این معنا به اسناد و طرقى دیگر از سعید بن جبیر و شعبى نقل شده است .
و نیز در آن کتاب (تفسیر الدر المنثور) آمده که عبد بن حمید، و ابن جریر، و ابن منذر، از مجاهد روایت کرده اند که گفته است : بنى النضیر عده اى از مردان قبیله اوس را در کودکیشان شیر داده بودند، بعد از آنکه رسولخدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) امر فرمود تا از مدینه کوچ نموده و جلاى وطن کنند، این فرزندان شیرى اوسى گفتند: ما هم با قبیله بنى النضیر کوچ مى کنیم ،
و به دین ایشان در مى آئیم ، مردم مدینه این عده را از این کار بازداشته و آنان را به زور وادار به گفتن ((لا اله الا الله )) و پذیرفتن اسلام کردند، و آیه شریفه : ((لا اکراه فى الدین )) درباره آنان نازل شد.
مولف : این معنا از طریق دیگر هم روایت شده ، و با مضمون روایت قبلى (که داشت : زنانى از اهل مدینه چنین نذر مى کردند) منافات ندارد.
و نیز در تفسیر الدرالمنثور است که ابن اسحاق و ابن جریراز ابن عباس ‍ روایت کرده اند که در تفسیر آیه : ((لا اکراه فى الدین )) گفته است : این جمله درباره مردى از اهل مدینه و از قبیله بنى سالم بن عوف بنام حصین نازل شد، که دو فرزند نصرانى داشت ، و خودش مردى مسلمان بود، به رسولخدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) عرض کرد: آیا مى توانم آن دو را مجبور به پذیرفتن اسلام کنم ، چون حاضر نیستند غیر از نصرانیت دینى دیگر را بپذیرند؟ در پاسخ او آیه ((لا اکراه فى الدین )) نازل شد.
و در کافى از امام صادق (علیه السلام ) روایت آورده که فرمود: مراد از ((نور)) آل محمد، و مراد از ((ظلمات )) دشمنان ایشان هستند.
مولف : این روایت مى خواهد کلى نور و ظلمت را بر مصداق تطبیق کند، و یا از باب تاءویل و بیان باطن آیه است .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم محمودي - برگزیده تفسیر نمونه
با اشاره‏اى که در مسأله ایمان و کفر در آیه قبل آمده بود در اینجا وضع مؤمنان و کافران را از نظر راهنما و رهبر مشخص مى‏کند، مى‏فرماید:

«خداوند ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده‏اند» (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا).

و در پرتو این ولایت و رهبرى «آنها را از ظلمتها به سوى نور خارج مى‏سازد» (یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ).

سپس مى‏افزاید: «اما کسانى که کافر شدند، اولیاء آنها طاغوت (بت و شیطان و افراد جبار و منحرف) هستند که آنها را از نور به سوى ظلمتها بیرون مى‏برند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ).

به همین دلیل «آنها اهل آتشند و براى همیشه در آن خواهند بود» (أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه اسدي - نسیم حیات
این آیه می فرماید: در برابر انسان دو راه وجود دارد : راه مستقم خدا وراه منحرف طاغوت. پس هر که ولایت خدا را پذیرفت ، خدا رشد وتربیت او را به عهده می گیرد و وی را از ظلمات خارج می کند و در نور قرارش می دهد، و هر که در پی طاغوت رفت به دست همان طاغوت ها رها می گردد و او به تربیت واضلال او می پردازد . از این رو دراین آیه فرمود: خداوند مولی وسرپرست مؤمنان است؛ آن ها را از ظلمات به نور می برد (یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور)، وآن ها که کافر شدند طاغوت آن ها را سرپرستی می کند و از نور به ظلمات می برد( وَالَّذینَ کَفَرُوا اَولِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُورِ اَِی الظُّلُماتِ ، و آن ها برای ابد دوزخی هستند (اُولئِکَ اَصحابُ الّارِ هُم فیها خالِدُونَ) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  محمد رجب زاده
خداوند ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند (الله ولى الذین آمنوا). و در پرتو این ولایت و رهبرى آنها را از ظلمتها به سوى نور خارج مى سازد (یخرجهم من الظلمات الى النور). لغت ولى در اصل به معنى نزدیکى و عدم جدائى است به همین جهت به سرپرست و مربى و راهبر ولى گفته مى شود، به دوستان و رفقاى صمیمى نیز این واژه اطلاق مى گردد اما روشن است که در آیه مورد بحث به معنى اول است و لذا مى فرماید: ((خداوند که ولى مومنان است آنها را از تاریکى ها به نور هدایت مى کند)). ممکن است گفته شود که هدایت مومنان از ظلمتها به نور تحصیل حاصل است ولى با توجه به سلسله مراتب هدایت و ایمان روشن مى شود که چنین نیست زیرا مومنان در مسیر هدایت و قرب الى الله ، شدیدا محتاج راهنمائیهاى الهى در هر مرحله هستند، و نیازمند هدایتهاى او در هر قدم و در هر کار و برنامه اند، درست شبیه آنچه شبانه روز در نمازها مى گوییم : اهدنا الصراط المستقیم ، ((خدایا پیوسته ما را به راه راست هدایت فرما)). سپس مى افزاید: ((اما کسانى که کافر شدند، اولیاء آنها طاغوت (بت و شیطان و افراد جبار و منحرف ) هستند که آنها را از نور به سوى ظلمتها بیرون مى برند)) (و الذین کفروا اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات ). ((به همین دلیل آنها اهل آتش اند و براى همیشه در آن خواهند بود)) (اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون ). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : لطفا منبع تفسیر را ذکر نمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
نور ایمان و ظلمات کفر با اشارهاى که در مساله ایمان و کفر و روشن بودن حق از باطل و راه راست از مسیر انحرافى در آیه قبل آمده بود در اینجا وضع مومنان و کافران را از نظر راهنما و رهبر مشخص مى کند، مى فرماید: خداوند ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند (الله ولى الذین آمنوا). و در پرتو این ولایت و رهبرى آنها را از ظلمتها به سوى نور خارج مى سازد (یخرجهم من الظلمات الى النور). لغت ولى در اصل به معنى نزدیکى و عدم جدائى است به همین جهت به سرپرست و مربى و راهبر ولى گفته مى شود، به دوستان و رفقاى صمیمى نیز این واژه اطلاق مى گردد اما روشن است که در آیه مورد بحث به معنى اول است و لذا مى فرماید: ((خداوند که ولى مومنان است آنها را از تاریکى ها به نور هدایت مى کند)). ممکن است گفته شود که هدایت مومنان از ظلمتها به نور تحصیل حاصل است ولى با توجه به سلسله مراتب هدایت و ایمان روشن مى شود که چنین نیست زیرا مومنان در مسیر هدایت و قرب الى الله ، شدیدا محتاج راهنمائیهاى الهى در هر مرحله هستند، و نیازمند هدایتهاى او در هر قدم و در هر کار و برنامه اند، درست شبیه آنچه شبانه روز در نمازها مى گوییم : اهدنا الصراط المستقیم ، ((خدایا پیوسته ما را به راه راست هدایت فرما)). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مصطفي حسن مهريزي - تفسیر نمونه، ج1 ، تفسیر ذیل آیه 104 سوره بقره
در هنگام خواندن حزب سوم قرآن کریم حتما آیه 104 سوره ی بقره را خوانده اید که می فرماید:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ »

ترجمه:

ای کسانیکه ایمان آورده اید نگویید « راعنا» بلکه بگویید « انظرنا» و آنچه به شما دستور داده شده بشنوید و برای کافران عذاب دردناکی ست

شان نزول:

ابن عباس نقل می کند: مسلمانان صدر اسلام هنگامیکه پیامبر صلی الله علیه و آله مشغول سخن گفتن و بیان آیات و احکام الهی بود، از او می خواستند ، کمی با تانی سخن بگوید و ّه آنان مهلت دهد، تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند و همچنین خواسته های خود را به وی برسانند، برای این درخواست کلمه « راعنا» که از ماده «الرعی» گرفته شده و معنی « مهلت دادن» را می دهد ، به کار می بردند.ولی یهود همین کلمه «راعنا» را از ماده ی دیگری یعنی«الرعونه» به کار می بردند که به معنی کودنی و حماقت است. برای یهود در اینجا دستاویزی بود تا این کلمه را که مسلمانان به معنی صحیحی بکار می بردند ، هنگام سخن گفتن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بکار برند و معنی دوم را قصد نمایند.

آیه برای جلوگیری ازین سوء استفاده نازل شد و به مومنان دستور داد: کلمه«انظرنا» که همان «مهلت» را معنی میدهند و مرادف کلمه « راعنا» است به کار برند.

تفسیر:

همانطور که در شان نزول آمدکلمه« راعنا » را می توان از دو ماده گرفت یکی از« الرعی» که به معنی مهلت دادن و رعایت کردن است و فعل امر آن به اضافه ی ضمیر «نا» معنی« ما را رعایت کن، به ما مهلت بده» را دارد و از ماده ی دوم( الرعونه) « ما را تحمیق کن» معنا می دهد.

ضمن اینکه آنطور که در پاره ای از روایات وارد شده جمله راعنا در لغت «عبری» بمعنی« بشنو که هرگز نشنوی» بوده است .

در هر حال آنها می خواستند با تکرار جمله «راعنا» پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را استهزا کنند و به اصطلاح دست بیندازند

ازین آیه بدست می آید که مسلمانان می بایست از دادن هرگونه سوژه و وسیله ای که ممکن است باعث سوء استفاده دشمن گردد احتراز و دوری کنند گرچه یک لغت باشد

دراینجا می بینیم قرآن برای جلوگیری از سوء استفاده ی مخالفان ، مومنان را از گفتن یک کلمه برحذر می دارد در صورتیکه آنان معنی صحیح آن را در نظر داشتندچه رسد به اینکه مسلمانان عملی انجام دهند که دستاویز دشمنان گردد و ضربه ای برای تبلیغات آنها بر ضد اسلام شود.

قرآن در پایان آیه می فرماید: برای یهود که از روی استهزاء این سخن را می گفتند عذاب دردناکی است.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (257)
«1» غایة المرام، صفحه 244، باب 39، حدیث اوّل.
«2» غایة المرام، صفحه 244، باب 39، حدیث پنجم.
تفسیر اثنا عشرى، ج‌1، ص: 463
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا: خداى تعالى دوست و ناصر و معین کسانى است که ایمان آورده‌اند به یگانگى او تصدیق کرده به جمیع اوامر و نواهى او. و مصلح امور دینى و دنیوى و متولى ایشان است در هدایت به صراط مستقیم که موصل است به بهشت و نعیم. یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ: بیرون مى‌آورد ایشان را به هدایت و توفیق خود به سبب ایمانشان از تاریکى‌هاى کفر و ضلالت و اتباع هوى و قبول وساوس مؤدیه به کفر، به نور ایمان و طاعت که هدایت مضیئه موصله است به سعادت.
در خصال- ابن بابویه از حضرت صادق از آباء گرام خود علیهم السلام از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام قال: المؤمن یتقلّب فى خمسة من نور مدخلة نور و مخرجه نور و علمه نور و کلامه نور و منظره یوم القیمة الى النّور. «1» فرمود: مؤمن مى‌غلطد در پنج نور: درآمدنش نور است، بیرون شدنش نور است، دانش او نور است، کلام او نور است، منظر او روز قیامت به نور است. این آثار اشعه نور ایمان است.
تنبیه: مراد به اخراج الهى مؤمنان را از ظلمات کفر و ضلالت به نور ایمان و هدایت، ارشاد او است ایشان را به نصب ادله و ازاحه علت و الطاف داعیه به ایمان از ارسال رسل و انزال کتب و غیر آن از آیات هادیه است به توحید سبحانى، زیرا بالضروره مى‌دانیم که اگر این امور نبودى، از کفر خارج نشدى به ایمان. و چون موجبات ارشاد و هدایت از جانب خدا باشد، لذا اسناد اخراج به ذات اقدس واقع شده. و نزد بعضى مراد اخراج از ظلمات بیرون آوردن حق تعالى است ایشان را از شک به یقین یا از ظلمات نفس به نور قلب، یا از صفات بشریه به اخلاق ربانیه.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا: و آن کسانى که حق را پوشانیدند و با ظهور آیات‌
«1» خصال، صفحه 277، حدیث 20.
تفسیر اثنا عشرى، ج‌1، ص: 464
بینات موحد نشدند، أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ‌: خارج مى‌کنند و دعوت نمایند این طواغیت و ضالین کفار را از ایمان فطرى الهى بسوى کفر و انکار و عناد، یا خارج کنند از اقرار به انکار، یا از نور یقین به ظلمات شکوک و شبهات.
نکته: طاغوت معنى لغوى آن طغیان کننده و از حد گذرنده است. و در اصطلاح اطلاق شود به هر رئیس ضلالتى و بر هر چه غیر از خدا عبادت شود. و در حدیث وارد شده: من رفع رایة ضلالة فصاحبها طاغوت:
هر که بلند کند علم ضلالتى را پس صاحب آن طاغوت است.
أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ: آن کافران با طواغیت خود ملازمان آتش جهنم هستند، هُمْ فِیها خالِدُونَ‌: ایشان در آتش و عذاب مخلد و باقى هستند که خروج از آن متصور نیست. این وعید و تحذیر است از کفر و اتباع رؤساى ضلالت و غوایت.
تبصره: تفسیر برهان- ابى بصیر از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده فرمود: کلّ رایة ترفع قبل القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون اللّه عزّ و جلّ‌ «1»: هر علم دعوت که بلند شود قبل از قیام قائم آل محمد عجل اللّه فرجه، پس صاحب آن علم طاغوت است، عبادت کند غیر خداى عز و جل را.
حضرت باقر علیه السّلام در آیه شریفه فرماید: و الّذین کفروا بولایة علىّ بن أبی طالب اولیائهم الطّاغوت نزلت فى اعدائه و من تبعهم اخرجوا النّاس من النّور و النّور ولایة علىّ فصاروا الى ظلمة ولایة اعدائه. یعنى: و آنانکه کافر شدند به ولایت على بن ابى طالب علیه السّلام، اولیاى آنها طاغوت هستند. نازل شد در حق دشمنان آن حضرت و تابعین آنها، خارج کنند مردم را از نور. و نور، ولایت على علیه السّلام است، پس گردیدند بسوى ظلمت که ولایت دشمنان آن‌
«1» روضه کافى، صفحه 295، حدیث 452.
تفسیر اثنا عشرى، ج‌1، ص: 465
حضرت است.
تتمه: فضل آیة الکرسى:
1- ابن بابویه رضوان اللّه علیه از حضرت باقر علیه السّلام روایت نموده فرمود: هر که قرائت کند آیة الکرسى را یک مرتبه، بازگرداند خدا از او هزار مکروه از مکروهات دنیا و هزار مکروه از مکروهات آخرت؛ آسانترین مکروه دنیا فقر، و آسانترین مکروه آخرت عذاب قبر است. «1» 2- فرمود حضرت صادق علیه السّلام: هر که قرائت کند آیة الکرسى را وقت خواب، نترسد فلج را، ان شاء اللّه. و هر که قرائت کند در عقب هر نماز واجب، ضرر نرساند او را صاحب سمى‌ «2».
3- حضرت رضا علیه السّلام از آباى گرام خود از حضرت على بن ابى طالب علیه السلام فرمود: هر گاه بخواهد یکى از شما حاجت خود را، پس طلب نماید آن را صبح پنجشنبه و بخواند وقت بیرون آمدن از منزل آیات آخر سوره آل عمران و آیة الکرسى و انا انزلنا و ام الکتاب (حمد) پس بدرستى که در اینها حوائج دنیا و آخرت مى‌باشد. «3»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (257)
ترجمه‌
خداوند اختیار دار کسانى است که ایمان آوردند بیرون مى‌آورد ایشان را از تاریکیها بروشنى و کسانیکه کافر شدند اختیار داران آنها طاغوت است بیرون میآورند آنها را از روشنى بتاریکیها آنها اهل آتشند ایشان در آن جاویدانند.
تفسیر
خداوند متولى و متکفل امور اهل ایمان است بیرون مى‌آورد ایشانرا بهدایت و توفیق خود از ظلمات جهالت و معاصى و وارد میفرماید آنان را در نور هدایت و مغفرت در خصال از حضرت صادق (ع) روایت شده است که امیر المؤمنین (ع) فرمود که مؤمن در پنج نور گردش میکند داخل میشود در نور و خارج میشود از نور و در او است نور علم و نور گفتار حق و چون روز قیامت شود منظر او نور است- و آنان که کافر شدند متولى و متکفل امور و نفوس آنها شیاطینند و چون لفظ طاغوت به معنى طغیان است و بر مفرد و جمع اطلاق میشود خبر جمع واقع شده است و در کافى از حضرت باقر (ع) روایت نموده است اولیائهم الطواغیت و ظاهرا مراد تفسیر باشد و قمى فرموده کفار ظالمان آل محمد (ص) میباشند و اولیاء آنها اتباع آنها هستند که طاغوت آنانند و گفته شده است بیرون میکنند شیاطین آنها را از نور فطرت اسلام و میکشانندشان بجانب ظلمات جهل و کفر و فساد استعداد و در کافى از حضرت صادق (ع) روایت نموده است که نور آل محمدند (ص) و ظلمات دشمنان ایشان و از ابن ابى یعفور که یکى از اصحاب آنحضرت است نقل نموده که من بآنحضرت عرض کردم تعجب میکنم از بعضى اشخاص که از دوستان شما نیستند و با فلان و فلان اظهار دوستى مینمایند با اینحال داراى امانت و صدق و وفا هستند و بعضى از دوستان شما داراى این اوصاف نیستند آن حضرت بطورى متغیر شد که بدو کنده زانو راست بنشست و غضبناک متوجه من شد و فرمود دین ندارد کسیکه نزدیکى بجوید بخدا با ولایت امام جائریکه از طرف خدا نصب نشده و گرفتارى و سختى ندارد کسیکه نزدیکى بجوید بخدا با ولایت امام عادلى که از طرف خداوند منصوب است من عرض کردم این جماعت دین ندارند و
جلد 1 صفحه 332
براى شیعیان سختى و شدتى نیست فرمود بلى این جماعت دین ندارند و براى شیعیان سختى و شدتى نیست آیا نشنیده‌اى قول خداوند را اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور یعنى بیرون میفرماید ایشان را از ظلمات معاصى بنور توبه و مغفرت براى قبول آنها ولایت امام عادل منصوب از طرف خداوند را و دوستى ایشان آنانرا و خدا فرموده و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات یعنى آنها با آنکه جاى در نور اسلام داشتند چون ولایت امام جائر را شعار خود نمودند بیرون رفتند باختیار خود از نور بسوى ظلمات کفر و واجب میشود بر آنها خلود در آتش در زمره کفار و در ذیل این روایت عیاشى اضافه نموده است که راوى گفت باز من عرض کردم آیا مراد از این جماعت کفار نیستند حضرت فرمود چه نورى است براى کافر تا از آن نور خارج و داخل در ظلمت شود مراد همانستکه بیان شد و نیز در خاتمه حدیث بروایت دیگرى فرموده است پس دشمنان على (ع) مخلد در آتشند اگرچه در دین خودشان در نهایت ورع و زهد و عبادت باشند و بمقتضاى این حدیث مراد از دین در آیه سابقه تشیع است چنانچه اشاره شد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.