از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «ایمان»
3) ایمان، عبارت است از جایگیر شدن اعتقاد در قلب و این کلمه از ماده (ء- م- ن) اشتقاق یافته است، کأنّه شخص با ایمان، به آنچه که به درستى و راستى و پاکى وى اعتقاد پیدا کرده است، امنیت مى ‏دهد، یعنى آن ‌چنان دل ‌گرمى و اطمینان مى ‏دهد که هرگز در اعتقاد خودش دچار شک و تردید نمى ‏شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شک و تردید است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 72 و 73 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ایمان گوینده : علامه طباطبایی
  مراتب ایمان
3) ایمان معنایى است داراى مراتبى بسیار چون اذعان و اعتقاد، گاهى به خود چیزى پیدا می ‌شود و تنها اثر وجود آن چیز بر آن اعتقاد مترتب می ‌شود و گاهى از این شدیدتر است به طوریکه به پاره ‏اى لوازم آن نیز متعلق مى ‏گردد و گاهى از این نیز شدیدتر می ‌شود و به همه لوازم آن متعلق می ‌شود و از همین جا نتیجه مى ‏گیریم که مؤمنین هم در اعتقادشان به غیب و به خداى حاضر و ناظر و به روز جزاى او، در یک طبقه نیستند بلکه طبقات مختلفى دارند.مؤمنین در اعتقادشان به غیب و به خداى حاضر و ناظر و به روز جزاى او، در یک طبقه نیستند، بلکه طبقات مختلفى دارند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 73 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ایمان گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «غیب»
4) کلمه غیب بر خلاف شهادت، عبارت است از چیزى که در تحت حس و درک آدمى قرار ندارد و آن عبارت است از خداى سبحان و آیات کبراى او که همه از حواس ما غایب هستند و یکى از آن ها وحى است که در جمله «وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» به آن اشاره فرموده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 73 قالب : لغوی موضوع اصلی : غیب گوینده : علامه طباطبایی
  ایمان به غیب
4) مراد از ایمان به غیب در مقابل ایمان به وحى و ایمان به آخرت عبارت است از ایمان به خداى تعالى و در نتیجه در این چند آیه به ایمان به همه اصول سه‏گانه دین اشاره شده است و قرآن کریم همواره اصرار و تأکید دارد در اینکه بندگان خدا نظر خود را منحصر در محسوسات و مادیات نکنند و ایشان را تحریک مى ‏کند به اینکه از عقل سلیم و لبّ خالص پیروى کنند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 73 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ایمان گوینده : علامه طباطبایی
  آثار یقین داشتن به آخرت
4) کسی که به آخرت یقین دارد نه تنها مرتکب گناه نمی ‌شود بلکه از ترس به قرق‌ گاه ‏هاى خداوند نزدیک هم نمى‏ گردد. چون به یاد آخرت بودن و به آن یقین داشتن، تقوى را نتیجه می دهد. {بِالْآخِرَةِ... یُوقِنُونَ}

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 73 و 74 قالب : تفسیری موضوع اصلی : یقین گوینده : علامه طباطبایی
  ایمان به ظهور امام زمان(علیه‌السلام)
3) امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» فرمودند: یعنى کسى که ایمان به قیام قائم (علیه السلام) داشته باشد و آن را حق بداند.

علامه طباطبایی: این معنا در غیر این روایت نیز آمده است، ولى این روایات همه از باب تطبیق کلى بر مصداق بارز آن است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 74 قالب : روایی موضوع اصلی : ایمان گوینده : علامه طباطبایی
  انحصار هدایت در دست خدا
5) هدایت همه ‏اش از خداى سبحان است و هیچ قسمى از آن به هیچ کس نسبت داده نمی ‌شود مگر به طریق مجاز گویى.{أُولئِکَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِم‏} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 74 قالب : تفسیری موضوع اصلی : هدایت گوینده : علامه طباطبایی
  انفاق علم
3) 1_امام صادق (علیه السلام) در ذیل جمله (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ) فرمودند: یعنى از آنچه ما به ایشان تعلیم داده ‏ایم به دیگران داده و علم را گسترش می دهند و از آنچه از قرآن به ایشان ‏آموختیم، تلاوت مى ‏کنند.

2_امام صادق (ع) در ذیل جمله (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ) فرمودند: یعنى از آنچه ما به ایشان تعلیم کرده ‏ایم به دیگران تعلیم مى ‏کنند و علم را گسترش می دهند.


علامه طباطبایی: این دو روایت مبنى بر این است که انفاق، اعم از انفاق مالى باشد و همین طور هم هست، همچنانکه قبلا گفتگویش گذشت.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 74 و 75 قالب : روایی موضوع اصلی : اِنفاق گوینده : علامه طباطبایی
  قرآن، هستى را به دو بخش تقسیم مى‏کند - ابراهيم چراغي
3) قرآن، هستى را به دو بخش تقسیم مى‏کند: عالم غیب(115) و عالم شهود. متّقین به کلّ هستى ایمان دارند، ولى دیگران تنها آنچه را قبول مى‏کنند که برایشان محسوس باشد. حتّى توقّع دارند که خدا را با چشم ببینند و چون نمى‏بینند، به او ایمان نمى‏آورند. چنانکه برخى به حضرت موسى گفتند: «لن نؤمن لک حتّى نَرى اللّه جهرة»(116) ما هرگز به تو ایمان نمى‏آوریم، مگر آنکه خداوند را آشکارا مشاهده کنیم.
این افراد درباره‏ى قیامت نیز مى‏گویند: «ما هى الاّ حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الاّ الدّهر»(117) جز این دنیا که ما در آن زندگى مى‏کنیم، جهان دیگرى نیست، مى‏میریم و زنده مى‏شویم و این روزگار است که ما را از بین مى‏برد.
چنین افرادى هنوز از مدار حیوانات نگذشته‏اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مى‏دانند و مى‏خواهند همه چیز را از طریق حواسّ درک کنند.
متّقین نسبت به جهان غیب ایمان دارند، که برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ایمان، عشق، علاقه، تعظیم، تقدیس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، این مسائل نیست.
--------------------------------------------------------------------------------
115) غیب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى علیه السلام اطلاق شده است.
116) بقره، 55.
117) جاثیه، 24. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بقره گوینده : ابراهیم چراغی
  وحى نیز یکى از راههاى شناخت است - ابراهيم چراغي
4) ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نیست، بلکه وحى نیز یکى از راههاى شناخت است که متّقین به آن ایمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحیّر و سرگردانى مى‏شود. باید انبیا دست او را بگیرند و با منطق و معجزه و سیره‏ى عملى خویش، او را به سوى سعادت واقعى راهنمایى کنند.
از این آیه و دو آیه قبل بدست مى‏آید که خشوع در برابر خداوند متعال )نماز) و داشتن روحیّه ایثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق دیگران و امید به آینده‏اى روشن و پاداش‏هاى بزرگ الهى، از آثار تقوى است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بقره گوینده : ابراهیم چراغی
  ویژگى‏هاى رستگاران در قرآن - ابراهيم چراغي
5) پاداش اهل تقوا که به غیب ایمان دارند و اهل نماز و انفاق و یقین به آخرت هستند، رستگارى و فلاح است. رستگارى، بلندترین قلّه سعادت است. زیرا خداوند هستى را براى بشر آفریده(122) و بشر را براى عبادت(123) و عبادت را براى رسیدن به تقوا(124) و تقوا را براى رسیدن به فلاح و رستگارى.(125)
در قرآن، رستگاران ویژگى‏هاى دارند؛ از جمله:
الف: در برابر مفاسد جامعه، به اصلاحگرى مى‏پردازند.(126)
ب: امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند.(127)
ج: علاوه بر ایمان به رسول خداصلى الله علیه وآله، او را حمایت مى‏کنند.(128)
د: اهل ایثار هستند.(129)
ه: در قیامت از حسنات، میزانِ سنگین دارند.(130)
رستگارى، بدون تلاش به دست نمى‏آید و شرایط و لوازمى دارد، از آن جمله در قرآن به موارد ذیل اشاره شده است:
* براى فلاح و رستگارى، تزکیه لازم است. «قد افلح من زکّاها»(131)
* براى فلاح و رستگارى، جهاد لازم است. «جاهدوا فى سبیله لعلکم تفلحون»(132)
* براى فلاح و رستگارى، خشوع در نماز، اعراض از لغو، پرداخت زکات، پاکدامنى، عفت، امانتدارى، وفاى به عهد و پایدارى در نماز، لازم است.
--------------------------------------------------------------------------------
122) خلق لکم ما فى الارض جمیعاً» بقره، 29.
123) و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» ذاریات، 56.
124) اعبدوا ربّکم... لعلکم تتقون» بقره، 21.
125) واتقوا اللَّه لعلکم تفلحون» مائده، 100.
126) آل‏عمران، 104.
127) آل‏عمران، 104.
128) اعراف، 157.
129) حشر، 9.
130) اعراف، 8.
131) شمس، 9.
132) مائده، 35. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بقره گوینده : ابراهیم چراغی
  انفاق و گستردگی معنای آن - محمدامين احمدي فقيه
3) در آیه دوم سوره بقره آمده: «و مما رزقناهم ینفقون» انفاق چیست؟
معنی اینکه انفاق می کنند؛ البته این نیست که خودشان را تهی دست و بی چیز می کنند (چنان که بعضی گمان کرده اند) بلکه یعنی انباشته شده ها را مصرف می کنند و ممکن است که انفاق به معنای ازاله باشد، یعنی ازاله (برطرف کردن) نفق و فقر. آنان فقرها و مستمندی ها را از بین می برند. انفاق رابطه انسان را با جامعه اش مستقر می سازد. چنان که ایمان به غیب به نظام فکری و اعتقادی یک فرد مسلمان مربوط است و برپاداشتن نماز با خودسازی فرد مرتبط است، انفاق با جامعه سازی ارتباط دارد. در این آیه می فرماید: از آنچه که روزی آن ها نموده ایم انفاق می کنند. روزی معنای عامی دارد و در خود قرآن این کلمه به روزیهای معنوی و مادی اطلاق گشته است. دانایی ها و دانش ها نیز جزو روزی های پروردگار است و بایستی آنان که از یک چنین رزقی برخوردارند انفاق نموده و دیگران را نیز بهره مند سازند.

انواع انفاق از لحاظ مادی و معنوی
طبق آیات قرآن انفاق بر دوگونه است: انفاق هاى مالى واجب و مستحب و انفاق هاى معنوى مانند علم و دانش و امور دیگر. خداوند در قرآن حکیم می فرماید: «یأیها الذین ءامنوا أنفقوا مما رزقناکم من قبل أن یأتى یوم لابیع فیه و لاخلة و لاشفاعة و الکفرون هم الظلمون»؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است ( تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را براى خود خریدارى کنید)، و نه دوستى ( و رفاقت هاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت، ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود). و کافران، خود ستمگرند، ( هم به خودشان ستم مى کنند، هم به دیگران)» (بقره/254). در این آیه روى سخن را به مسلمانان کرده و به یکى از وظایفى که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعى و جهاد مى شود اشاره مى کند. گر چه جمله «مما رزقناکم» ( از آنچه به شما روزى داده ایم ) مفهوم وسیعى دارد که هم انفاقهاى مالى واجب و مستحب را شامل مى شود و هم انفاقهاى معنوى مانند علم و دانش و امور دیگر، ولى با توجه به تهدیدى که در ذیل آیه آمده، بعید نیست منظور، انفاق واجب یعنى زکات و مانند آن باشد، به علاوه، انفاق واجب است که بنیه بیت المال و حکومت را تقویت مى کند، ضمنا از تعبیر به مما استفاده مى شود که انفاق واجب همیشه بخشى از مال را در بر مى گیرد نه همه آن را.
مرحوم طبرسى در مجمع البیان، عمومیت آیه را نسبت به انفاق هاى واجب و مستحب ترجیح مى دهد، معتقد است ذیل آیه مشتمل بر تهدیدى نیست بلکه خبر از حوادث وحشتناک روز قیامت مى دهد ولى با توجه به آخرین جمله آیه که کافران را ظالمان مى شمرد، اشاره اى است که ترک انفاق نوعى کفر و ظلم است و این جز در انفاقات واجب، تصور نمى شود سپس مى افزاید: امروز که توانائى دارید انفاق کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستى و نه شفاعت.
قرآن مجید در در جای دیگر اشاره می کند که انفاق دو گونه است، در مورد یک نوع آن می گوید: «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مائة حبه» یک نوع انفاق را می گوید مثلش مثل گندمی است که در زمین مساعدی کاشته شود، هفت خوشه در آورد و هر خوشه ای صد دانه باشد و حتی از این بیشتر، «و الله یضاعف لمن یشاء؛ و خدا برای هر کس بخواهد (پاداشی) چند برابر می دهد» یعنی انفاق هایی در راه خدا این قدر خیر و برکت دارد، (بقره/ 261).
اما یک انفاق دیگر هم مثال می زند: «کمثل ریح فیها صر اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم » نوع دیگر انفاق مثلش، مثل یک باد سموم خطرناکی است که وقتی به یک کشتزار آماده می رسد آن را خراب می کند یعنی آنچه که به وجود آمده است را هم از بین می برد، (آل عمران/ 117).
به عبارت دیگر انفاق دو گونه است انفاق هایی که در راه خدا و توسط مومنین انجام می گیرد و انفاق هایی که توسط کافران جهت مبارزه با مومنان صورت می گیرد.
در آیه 36 سوره انفال آمده: «ان الذین کفروا ینفقون اموالهم لیصدوا عن سبیل الله؛ همانا کافران، مخالفان شما، پول هایشان را خرج می کنند برای مبارزه با شما و برای اینکه جلوی راه حق را بگیرند». «انفاق» پول خرج کردن است در راه یک منظور و مقصود. همه انفاق ها در راه خدا نیست، برخی انفاق ها در راه باطل است. ثروت خودشان را انفاق می کنند برای اینکه جلوی راه حقی را که پیغمبر باز کرده و شما به دنبالش می روید بگیرند، این چشمه را از سرچشمه خشک کنند. بعد تأکید می کند که اینکه من می گویم، مربوط به گذشته تنها نیست، در آینده هم چنین جریان هایی رخ خواهد داد که کافران برای اینکه مانعی برای راه خدا به وجود آورند پول ها خرج خواهند کرد. «فسینفقونها؛ در آینده نزدیک پولها در این راه خرج خواهند کرد».
اما نتیجه نهایی چیست؟ آیا از این پول خرج کردن های خود نصیبی خواهند برد و موفقیتی کسب خواهند کرد؟ «ثم تکون علیهم حسرة؛ و عاقبت حسرتی برای آنان خواهد گشت» (فقط آن داغش در دل این ها باقی می ماند که ای افسوس این همه پول خرج کردیم آخرش هم به نتیجه نرسیدیم) چون فرق است میان پولی که یک نفر مؤمن در راه خدا و برای خدا خرج می کند و پولی که یک نفر کافر برای مسدود کردن راه خدا خرج می کند. مؤمن هیچ وقت حسرت نخواهد خورد، اعم از آنکه در راهی که خرج می کند به نتیجه برسد یا نرسد. البته مؤمن باید در راهی خرج کند که به نتیجه برسد نه مثل بعضی از اشخاص که وقتی به او می گویی آقا این پولت را که در فلان راه می دهی به خیال خودت به نام خیر، برای چه می دهی؟ می گوید من می دهم، به گردن او، بگذار او برود به جهنم. نه، تو هم می روی به جهنم. تو هم که پولت را به آدمی می دهی که خودت به او اعتماد نداری و نمی دانی نتیجه نهایی این پول خرج کردن چیست و آیا به نفع اسلام است یا نه، مستحق کیفر هستی. می گوید من به این حرفها چه کار دارم؟! من از گردن خودم رد می کنم، بگذار او برود جهنم. نه، تو هم که پول می دهی به نام خدا و اسلام ولی نهایت امر این پول صرف اشخاص یا اموری می شود که بر ضرر اسلام است، به جهنم می روی. ولی اگر یک نفر مؤمن آن مقداری که بر او لازم و واجب است، سعی و تلاش خود را کرد که پولش را در راهی خرج کند که راه خیر باشد، اما از آنجا که بشر است و گاهی اشتباه می کند نتیجه ای نگرفت وجدانش آرام است چون او به حسب نیت صادقانه خودش و به حسب سعی و تلاش خودش در راه خدا داده است ولی تصادفا به نتیجه نرسیده است. ولی آدمی که خدا را نمی شناسد و به تعبیر قرآن کافر است و فقط برای هدفهای فردی و شخصی و مادی کار می کند و دنبال آز و شهوت خودش است وقتی پول خرج می کند برای اینکه به مقاصدش برسد و بعد می بیند نمی رسد، داغی می شود در دلش. قرآن هم می فرماید: «ثم تکون علیهم حسرة»این پول خرج کردن ها به صورت یک حسرت هایی بر روی اینها باقی خواهد ماند. آیا در همین جا تمام می شود؟ این ها پولی خرج می کنند و بعد به نتیجه نمی رسد و حسرتش به دلشان می ماند؟ نه، «ثم یغلبون» در مرحله بعد خودشان شکست می خورند و نابود می شوند. در مرحله اول، برنامه شان شکست می خورد و در مرحله دوم خودشان به همین دلیل در ادامه آیه می فرماید: «والذین کفروا الی جهنم یحشرون»؛ تمام اینها در جهنم جمع خواهند شد.
در جای دیگر خداوند اشاره می کند که: «و ما ءاتیتم من ربا لیربو فى أمول الناس فلا یربوا عند الله و ما ءاتیتم من زکوة تریدون وجه الله فأولئک هم المضعفون؛ آنچه را به عنوان ربا مى پردازید تا در اموال مردم فزونى یابد نزد خدا فزونى نخواهد یافت و آنچه را به عنوان زکات مى پردازید و تنها رضاى خدا را مى طلبید کسانى که چنین مى کنند داراى پاداش مضاعفند» (روم/39).
در پایان آیه براى تشویق نیکوکاران، و ضمنا بیان شرط قبولى انفاق مى فرماید: این کار براى کسانى که تنها رضاى خدا را مى طلبند بهتر است و کسانى که چنین کار نیکى را انجام مى دهند رستگارانند. آن ها هم در این جهان رستگار خواهند شد، چرا که انفاق برکات عجیبى در همین زندگى همراه خود مى آورد، و هم در جهان دیگر که انفاق یکى از سنگین ترین اعمال در ترازوى سنجش الهى است. این آیه نشان مى دهد که تنها مساله انفاق و پرداختن حق خویشاوندان و دیگر صاحبان حقوق کافى نیست، مهم آن است که با اخلاص و نیت پاک و خالى از هرگونه ریا و خود نمائى و منت و تحقیر و انتظار پاداش توأم باشد. ذکر این نکته نیز لازم است که بر خلاف گفته بعضى از مفسران که تصریح کرده اند انفاق به خاطر رسیدن به بهشت مصداق وجه الله نیست تمام کارهائى که انسان انجام مى دهد و نوعى ارتباط با خدا دارد خواه براى رضاى او یا رسیدن به پاداش او، یا نجات از کیفر او باشد، همه مصداق وجه الله است، هر چند مرحله عالى و کامل آن است که جز عبودیت و اطاعت او را در نظر نگیرد. دراین آیه به تناسب بحثى که از انفاق خالص در میان بود به دو نمونه از انفاق ها که یکى براى خدا است و دیگرى به منظور رسیدن به مال دنیا است اشاره کرده، مى فرماید: آنچه را به منظور جلب افزایش مى پردازید تا در اموال مردم فزونى گیرد، نزد خدا فزونى نخواهد یافت و آنچه را به عنوان زکات مى پردازید و تنها رضاى خدا را مى طلبید چنین کسانى داراى پاداش مضاعفند.
منابع:
حماسه حسینی جلد دوم، ص163،
تفسیر نمونه ج 16 ص 439 و 444، ج 2 ص 258-257
آشنایی با قرآن 3، صفحه 48-50
آشنایی با قرآن 1و2،
/www.tahoorkotob.com [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بقره گوینده : محمدامین احمدی فقیه
  آنان بر هدایتی از پروردگارشان هستند - ليلا حسين زاده
5) در قرآن غالباً آنجا که سخن از ضلالت و گمراهی است حرف (( فی )) آمده است : (( فی ضلال مبین )) در ضلالت فرو رفته اند. حرف (( فی )) فرورفتن و گیز کردن در باتلاق را تداعی میکند که ماندن و پوسیدن است. ولی آنجا که سخن از هدایت است حرف (( علی )) به کار رفته که به مفهوم تسلط بر چیزی یا قرار گرفتن روی آن است، یعنی هدایت مانند مرکبی راهور است که متقین را از ظلمات و تاریکها خارج می کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : کتاب نسیم حیات قالب : تفسیری موضوع اصلی : هدایت گوینده : لیلا حسین زاده
  استمرار در طریق ایمان و عمل - مسعود ورزيده
4)
استمرار در طریق ایمان و عمل
در آیات فوق در همه جا از فعل مضارع که معمولا براى استمرار است استفاده شده (یؤ منون بالغیب یقیمون الصلوة ینفقون و بالاخرة هم یوقنون ) و این نشان مى دهد که پرهیزگاران و مؤ منان راستین کسانى هستند که در برنامه ها ثبات و استمرار دارند، فراز و نشیب زندگى در روح و فکر آنها اثر نمى گذارد و خللى در برنامه هاى سازنده آنها ایجاد نمى کند.
آنها در آغاز روح حق طلبى دارند و همان سبب مى شود که به دنبال دعوت قرآن بروند و سپس دعوت قرآن ،

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : تقوا- پرهیزگاری- تقوی گوینده : مسعود ورزیده
  حقیقت تقوا چیست ؟ - مسعود ورزيده
5) حقیقت تقوا چیست ؟
((تقوا)) در اصل از ماده ((وقایه )) به معنى نگهدارى یا خویشتن دارى است و به تعبیر دیگر یک نیروى کنترل درونى است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ مى کند، و در واقع نقش ترمز نیرومندى را دارد که ماشین وجود انسان را در پرتگاه ها حفظ و از تندرویهاى خطرناک ، باز مى دارد.
به همین دلیل امیر مؤ منان على (علیه السلام ) تقوا را به عنوان یک دژ نیرومند در برابر خطرات گناه شمرده است ، آنجا که مى فرماید: اعلموا عباد الله ان التقوى دار حصن عزیز:((بدانید اى بندگان خدا تقوا دژى است مستحکم و غیر قابل نفوذ.))
در احادیث اسلامى و همچنین کلمات دانشمندان ، تشبیهات فراوانى براى تجسم حالت تقوا بیان شده است امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید:
الا و ان التقوى مطایا ذلل ، حمل علیها اهلها و اعطوا ازمتها، فاوردتهم الجنة :
تقوا همچون مرکبى است راهوار که صاحبش بر آن سوار است و زمامش در دست او است و تا دل بهشت او راه پیش مى برد))!.
بعضى ، تقوا را به حالت کسى تشبیه کرده اند که از یک سرزمین پر از خار عبور مى کند، سعى دارد دامن خود را کاملا برچیند و با احتیاط گام بردارد مبادا نوک خارى در پایش بنشیند، و یا دامنش را بگیرد.
((عبد الله )) معتز این سخن را به شعر در آورده است و مى گوید:
خل الذنوب صغیرها
و کبیرها فهو التقى
و اصنع کماش فوق ار
ض الشوک یحذر ما یرى
لا تحقرن صغیرة
ان الجبال من الحصى
((گناهان را از کوچک و بزرگ ترک کن که حقیقت تقوا همین است .))
((همچون کسى باش که در یک زمین پر خار با نهایت احتیاط گام بر مى دارد.))
(( گناهان صغیره را کوچک مشمر که کوه ها از سنگ ریزه ها تشکیل مى شود)).
ضمنا از این تشبیه به خوبى استفاده مى شود که تقوا به این نیست که انسان انزوا و گوشه گیرى انتخاب کند، بلکه باید در دل اجتماع باشد و اگر اجتماع آلوده بوده خود را حفظ کند.
در هر صورت این حالت تقوا و کنترل نیرومند معنوى ، روشنترین آثار ایمان به ((مبدء)) و ((معاد)) یعنى خدا و رستاخیز است ، و معیار فضیلت و افتخار انسان و مقیاس ‍ سنجش شخصیت او در اسلام محسوب مى شود تا آنجا که جمله ((ان اکرمکم عند الله اتقاکم )) به صورت یک شعار جاودانى اسلام در آمده است (حجرات آیه 14).
على (علیه السلام ) مى فرماید: ان تقوى الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد و عتق من کل ملکة و نجاة من کل هلکة :((تقوا و ترس از خدا، کلید گشودن هر در بستهاى است ، ذخیره رستاخیز، و سبب آزادى از بردگى شیطان و نجات از هر هلاکت است )) (نهج البلاغه خطبه 230).
ضمنا باید توجه داشت که تقوا داراى شاخه ها و شعبى است ، تقواى مالى و اقتصادى تقواى جنسى ، و اجتماعى ، و تقواى سیاسى و مانند اینها.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : تقوا- پرهیزگاری- تقوی گوینده : مسعود ورزیده
  اینها رستگارانند - مسعود ورزيده
5)
و اینها رستگارانند (و اولئک هم المفلحون ).
در حقیقت هدایت آنها و همچنین رستگاریشان از سوى خدا تضمین شده است و تعبیر ((به من ربهم )) اشاره به همین حقیقت است .
جالب اینکه مى گوید:((على هدى من ربهم )) اشاره به اینکه هدایت الهى همچون مرکب راهوارى است که آنها بر آن سوارند، و به کمک این مرکب به سوى رستگارى و سعادت پیش مى روند (زیرا میدانیم کلمه ((على )) معمولا در جائى به کار مى رود که مفهوم تسلط و علو و استیلاء را مى رساند).
ضمنا تعبیر به ((هدى )) (به صورت نکره ) اشاره به عظمت هدایتى است که از ناحیه خداوند شامل حال آنها مى شود، یعنى آنها هدایتى بس عظیم دارند.
و نیز تعبیر به ((هم المفلحون )) با توجه به آنچه در علم معانى و بیان گفته شده دلیل بر انحصار است ، یعنى تنها راه رستگارى راه این گروه است که با کسب پنج صفت ویژه مشمول هدایت الهى گشته اند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : رستگاری گوینده : مسعود ورزیده
  نکته تفسیری - عبد بائس
3) الذین یومنون...کلمه "الذین" برای توضیح کلمه ی مبهم قبلی می آید؛ یعنی کلمه ای را که به توضیح احتیاج دارد، با آن توضیح می دهند. در آیه مورد نظر، از "متقین" سخن به میان آمده لذا آن را با "الذین" توضیح داده و صفات آنها را بیان کرده است.
مما رزقناهم...از آنچه روزیشان کردیم، چرا نفرموده است از مالشان انفاق می کنند؟ پاسخ:بسیاری از مردم مالی برای انفاق کردن ندارند.بنابراین می فرماید: متقی انفاق می کند از هر آنچه خدا به او داده است. خواه مال باشد یا شعر و شاعری و یا بیان و قلم و ...
نکته دیگری که در "رزقنا" نهفته، این است که میفرماید از آنچه ما روزی کرده ایم انفاق کنید، پس مالی که از طریق حرام کسب شود روزی خدا نیست و زیرمجموعه رزق و عطایای الهی به حساب نمی آید. یعنی آنچه را که ما داده ایم نه آنچه را که خودتان نامشروع برداشته اید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : آموزش ترجمه قرآن(استاد بهرامپور) قالب : تفسیری موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : استاد بهرامپور
  ایمان چیست؟ - سيده منصوره خادم
3) ایمان چیست؟
ایمان مرکب است از سه چیز: اول- تصدیق به قلب، دوم- اقرار به زبان، سوم- عمل به ارکان چنانچه حدیث شریف رضوى علیه السلام فرمود: الایمان هو التّصدیق بالقلب و الاقرار باللّسان و العمل بالارکان «3». پس هر که اخلال کند به اعتقاد قلبى منافق است، و هر که اخلال کند، به اقرار زبانى کافر و هر که اخلال نماید به عمل، فاسق باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر اثنی عشری قالب : تفسیری موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سیده منصوره خادم
  ایمان چیست؟ - سيده منصوره خادم
3) ایمان چیست؟
ایمان از نظر معتزله اطاعت و انجام واجبات و پرهیز از گناهان کبیره است برخى از آنان در ایمان علاوه بر انجام واجبات، بجا آوردن مستحبات را نیز معتبر میدانند.
خاصه و عامّه از امام على بن موسى الرضا علیه السلام نقل کرده‏اند که آن حضرت فرمود:
ایمان: تصدیق بقلب و اقرار به زبان و عمل به ارکان و اعضاء است و نیز از آن حضرت به تعبیر دیگر نقل شده است که فرمود: ایمان سخن و عمل و اعتقاد و پیروى از پیامبر است .
ایمان تنها معرفت است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر جامع الجوامع قالب : تفسیری موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سیده منصوره خادم
  فلاحت نفس انسانی - داريوش حلوايي
5) وقتی به آیات قرآن مجید با دقت می نگریم متوجه خواهیم شد که شاید یکی از دلایل استفاده از عبارت تفلحون در قرآن مجید ، به اعتبار معنای لغوی آن باشد . چراکه تفلحون از فلاحت و فلاحت در لغت عرب، کار کشاورزی را گویند که زمینی را دگرگون و زیر و رو می کند تا آن زمین را برای کشت و زرع آماده کند . پس بی مناسبت نیست گه خداوند از ما می خواهد که درون خودمان را دگرگون و زیر ورو کنیم و به عبارت دیگر آماده کنیم تا بذر انسانیت را در خود کشت کنیم وانشاء الله در قیامت توشه ی خوبی را برداشت نمائیم . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : مفردات راغب ، ایده شخصی قالب : اخلاقی موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : داریوش حلوایی
  اشاره به خاتمیت - سپيده صبح
4) در این آیه آمده است : والذین یومنون بما انزل الیک وما انزل من قبلک
نکته قابل توجه اشاره به مساله خاتمیت است زیرا اگر قرار نبود قرآن و اسلام آخرین دین باشد باید باید عبارت " من بعدک" هم می آمد واینکه همچین عبارتی نیامده اشاره به خاتمیت دین اسلام دارد [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر بشری قالب : تفسیری موضوع اصلی : خاتمیت گوینده : سپیده صبح
  رزق داده شده - رضا سليماني
3) فعل رزق ماضی است.یعنی آنچه روزیتان دادیم در گذشته
وفعل ینفقون مضارع است یعنی انفاق میکنند در حال یا آینده.
خداوند از قبل به ما روزی را عنایت فرموده ولیکن انفاق را از ما درآینده می خواهد.
سبحان الله... [ نظرات / امتیازها ]
منبع : . قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : رزق الهی گوینده : رضا سلیمانی