96) از تاریخ زندگى یهود علاوه بر آیات مختلف قرآن مجید چنین برمى آید
که آنها خود را یک نژاد برتر مى دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانیتند، بهشت به خاطر آنها آفریده شده !، و آتش جهنم با آنها چندان کارى ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاص او هستند، و خلاصه آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند!
این خودخواهى ابلهانه در آیات مختلفى از قرآن که سخن از یهود منعکس است .
در آیه 18 سوره مائده مى خوانیم : نحن ابناء الله و احبائه : ((ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم )).
و در آیه 111 سوره بقره مى خوانیم : وقالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصارى : ((آنها گفتند کسى در بهشت داخل نمى شود مگر اینکه یهودى یا نصرانى باشد)).
و در آیه 80 سوره بقره مى خوانیم و قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة : ((آتش دوزخ جز چند روزى به ما اصابت نخواهد کرد)).
این پندارهاى موهوم از یکسو آنها را به ظلم و جنایت و گناه و طغیان دعوت مى کرد، و از سوى دیگر به کبر و خودپسندى و خود برتر بینى .
قرآن مجید در آیات فوق پاسخ دندانشکنى مى دهد مى گوید: ((اگر (آنچنان که شما مدعى هستید) سراى آخرت نزد خدا مخصوص شما است نه سایر مردم پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى گوئید)) (قل ان کانت لکم الدار الاخرة عندالله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین ).
آیا میل ندارید به جوار رحمت خدا پناه برید و نعمتهاى بى پایان بهشت در اختیار شما باشد آیا دوست ، آرزوى دیدن محبوب خود را ندارد؟!
یهود با گفتن این سخنها که بهشت مخصوص ما است یا ما چند روزى بیش در آتش نمى سوزیم ، مى خواستند مسلمانان را نسبت به آئینشان دلسرد کنند.
ولى قرآن پرده از روى دروغ و تزویر آنان بر مى دارد، زیرا آنها به هیچوجه حاضر به ترک زندگى دنیا نیستند و این خود دلیل محکمى بر کذب آنها است ، راستى اگر انسان چنان ایمانى به سراى آخرت داشته باشد چرا اینقدر به زندگى این جهان دل ببندد؟ و براى وصول به آن مرتکب هزار گونه جنایت شود؟
در آیه بعد، قرآن اضافه مى کند: ((آنها هرگز تمناى مرگ نخواهند کرد، به خاطر اعمال بدى که پیش از خود فرستادند)) (و لن یتمنوه ابدا بما قدمت ایدیهم ).
((و خداوند از ستمگران ، آگاه است )) (و الله علیم بالظالمین ).
آرى آنها مى دانستند در پرونده اعمالشان چه نقطه هاى سیاه و تاریک وجود دارد، آنها از اعمال زشت و ننگین خود مطلع بودند، خدا نیز از اعمال این ستمگران آگاه است ، بنابراین سراى آخرت براى آنها سراى عذاب و شکنجه و رسوائى است و به همین دلیل خواهان آن نیستند.
آخرین آیه مورد بحث از حرص شدید آنها به مادیات چنین سخن مى گوید تو آنها را حریصترین مردم بر زندگى مى بینى )) (و لتجدنهم احرص الناس على حیاة ).
((حتى حریصتر از مشرکان )) (و من الذین اشرکوا).
حریص در اندوختن مال و ثروت ، حریص در قبضه کردن دنیا، حریص در انحصارطلبى ، آنها حتى از مشرکان که طبعا مى بایست در جمع آورى اموال از همه حریصتر باشند و از هر راه بدست آورند باکى نداشته باشند حریصترند.
((آنچنان علاقه به دنیا دارند که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند)). (یود احدهم لو یعمر الف سنة ).
براى جمع ثروت بیشتر یا به خاطر ترس از مجازات !
آرى هر یک تمناى عمر هزار ساله دارد ((ولى این عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت )) (و ما هو بمزحزحه من العذاب ان یعمر).
و اگر گمان کنند که خداوند از اعمالشان آگاه نیست ، اشتباه مى کنند ((خداوند نسبت به اعمال آنها بصیر و بینا است )) (و الله بصیر بما یعملون ).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : آنها خود را یک نژاد برتر مى دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانیتند،
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
96) بى شک سرچشمه بسیارى از جنگها و خونریزیها در طول تاریخ بشر برترى جوئى نژادى بوده است ، مخصوصا در جنگ جهانى اول و دوم که بزرگترین رقم تلفات و ویرانى را در تاریخ همراه داشت ، عامل نژاد پرستى آلمانها (یا حزب نازى ) عامل غیر قابل انکارى بود.
و اگر بنا شود نژاد پرستان جهان را رده بندى کنیم بدون شک یهود در رده هاى بالا قرار خواهند گرفت ، هم اکنون کشورى را که آنها به نام اسرائیل تشکیل داده اند بر مبناى همین مساءله نژاد تاءسیس شده ، چه جنایتهاى هولناکى که براى تشکیل آن مرتکب شدند، و چه جنایات وحشتناکى که براى نگهدارى آن مرتکب مى شوند.
آنها حتى آئین موسى (علیه السلام ) را در نژاد خود محصور ساخته اند، و اگر کسى از غیر نژاد یهود بخواهد این آئین را بپذیرد براى آنها جالب نیست ، به همین دلیل تبلیغ و دعوت به سوى آئین خود در میان اقوام دیگر نمى کنند.
همین وضع خاص آنها سبب شده که در انظار جهانیان منفور گردند، چرا که مردم دنیا کسانى را که براى خود امتیازى بر دیگران قائل باشند هرگز دوست ندارند.
اصولا نژاد پرستى شعبهاى از شرک است و به همین دلیل اسلام شدیدا با آن مبارزه کرده و همه انسانها را از یک پدر و مادر مى داند که امتیازشان تنها به تقوا و پرهیزکارى است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
96) بیشتر مردم از مرگ مى ترسند و وحشت دارند و پس از تحلیل و بررسى مى بینیم که ریشه این ترس را یکى از دو چیز تشکیل مى دهد:
1 بسیارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند و بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد، اگر انسان مرگ را به این معنى تفسیر کند حتما از آن گریزان خواهد بود، و لذا حتى در بهترین حالات زندگى و در اوج پیروزى فکر این مطلب که روزى این زندگى پایان مى یابد، شهد زندگى را در کام آنان زهر مى کند، و همیشه از این نظر نگرانند.
2 افرادى که مرگ را پایان زندگى نمى دانند و مقدمه اى براى زندگى در سرائى وسیعتر و عالیتر مى بینند به خاطر اعمال خود و خلافکاریها از مرگ وحشت دارند، زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتائج شوم اعمال خود مى بینند، بنابراین براى فرار از محاسبه الهى و کیفر اعمال ، میل دارند هر چه بیشتر مرگ را به عقب بیندازند، آیه بالا اشاره به دسته دوم مى کند
ولى پیغمبران بزرگ خدا از یکسو ایمان به زندگى جاویدان بعد از مرگ را در دلها زنده کردند و چهره ظاهرى وحشتناک مرگ را در نظرها دگرگون ساخته ، چهره واقعى آن را که دریچه اى به زندگى عالیتر است به مردم نشان دادند.
و از سوى دیگر دعوت به ((پاکى عمل )) کردند تا وحشت از مرگ بخاطر کیفر اعمال نیز زائل گردد، بنابراین مردم با ایمان از پایان زندگى و مرگ بهیچوجه وحشت ندارند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بسیارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]