سیاق آیه و آیات بعدیش شهادت مىدهد بر اینکه این جریان در مراجعت موسى از مدین به سوى مصر اتفاق افتاده و اهلش نیز با او بوده، و این واقعه نزدیکیهاى وادى طوى، در طور سینا، در شبى سرد و تاریک اتفاق افتاده، در حالى که راه را گم کرده بودند، چون آتش از دور دیده به نظرش رسیده که کنار آن کسى هست که از او راه را بپرسد، و اگر نبود حد اقل از آن آتش قدرى بیاورد، گرم شوند.
و در اینکه فرمود «فَقالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا» اشعار، و بلکه دلالت بر این است که غیر از همسرش کسان دیگر هم با او بودهاند، چون اگر نبود مىفرمود «قال لاهله امکثى- به همسرش گفت اینجا باش».
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : از اینکه گفت: «إِنِّی آنَسْتُ ناراً- من آتشى به نظرم مىآید» با در نظر گرفتن اینکه کلام خود را با «ان» تاکید کرده، و نیز به ایناس تعبیر کرده، فهمیده مىشود که آتش را تنها او دیده، و دیگران ندیدند، این جمله نیز که اول فرمود «إِذْ رَأى ناراً- چون آتشى دید» این معنا را تایید مىکند و نیز جمله «لَعَلِّی آتِیکُمْ شاید برایتان بیاورم ... » دلالت دارد بر اینکه در کلام چیزى حذف شده، و تقدیر آن «اینجا باشید تا به طرف آتش بروم، شاید برایتان از آن پارهاى بیاورم، و یا پیرامون آن کسى که راه را بلد باشد ببینم، باشد که با هدایتش راه را پیدا کنیم» بوده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]