و الق ما فى یمینک تلقف ما صنعوا...) - در این جمله موسى (علیه السلام) ماءمور مى شود که عصاى خود را بیفکند تا همه آنچه را که آنها درست کرده بودند ببلعد و اگر عصا را به (آنچه در دست دارى ) تعبیر فرمود براى این است که این تعبیر لطیف تر و عمیق تر است، چون اشاره به این دارد که هیچ چیزى حقیقت ندارد مگر آنچه خدا مى خواهد، و اگر خواست آنچه با دست موسى است عصا باشد عصا مى گردد و اگر خواست مار باشد مار مى شود و موسى از خود چیزى ندارد.
و اما اینکه چرا از اژدها و مارهاى آنان تعبیر (بما صنعوا - آنچه ساختند) کرد براى این بود که جنگ میان قدرت مطلق که دنبالش اراده اى است که موجودات در اینکه چه اسمى داشته باشند (عصا یا اژدها؟) و چه حقیقتى دارا باشند تابع آن هستند - و میان این جادوها که ساخته و پرداخته بشر عاجز و ناتوان است کیدى باطل بیش نیست، قرار گرفته بود، و معلوم است که (کلمه اللّه هى العلیا) و نیز معلوم است که (واللّه غالب على امره ) پس دیگر چه جاى اینکه ترس به خود راه دهد!.
در این جمله یعنى جمله (و الق ما فى یمینک تلقف ما صنعوا) بیان مى کند که موسى (علیه السلام) از نظر ظاهر نیز غالب خواهد بود هم چنانکه ذیل آیه غلبه او را از نظر باطن و حقیقت مى فهماند، چون باطل حقیقتى ندارد، و کسى که بر حق باشد سزاوار نیست از غلبه باطل بر حق خود بهراسد.
(انما صنعوا کید ساحر) - این جمله تعلیل لفظى جمله (تلقف ما صنعوا) است و کلمه (ما) مصدریه و یا موصوله است و بیان به حسب حقیقت علو و غلبه آن جناب است براى اینکه آنچه آنان دارند کید ساحران است که حقیقتى ندارد و آنچه با موسى است معجزه و حقیقت محض است و معلوم است که حق غالب است و مغلوب نمى شود.
(و لا یفلح الساحر حیث اتى ) - این جمله به منزله کبرائى است براى صغراى (ما صنعوا کید ساحر) و اثبات مى کند که آنچه از سحر ساحر عاید او مى شود خیالى است از تماشاگران، خیالى باطل و خالى از حقیقت، و معلوم است که در امر موهوم و خالى از واقعیت، فلاح و رستگارى حقیقى نیست.
پس جمله (و لا یفلح الساحر حیث اتى ) نظیر آیه (ان اللّه لا یهدى القوم الظالمین ) و آیه (و اللّه لا یهدى القوم الفاسقین ) و امثال آنها است، و همه آنها از فروعات جمله (ان الباطل کان زهوقا) و جمله (و یمح اللّه الباطل و یحق الحق بکلماته ) مى باشند.
پس باطل همواره امورى را آرایش مى کند و آن را به صورت حق جلوه مى دهد و از سوى دیگر حق نیز همواره باطل را رسوا نموده و آنچه را که در برابر ناظران اظهار مى دارد مى بلعد، چیزى که هست یا به سرعت این کار را مى کند و یا با قدرى مهلت و کندى.
پس مثل داستان موسى و سحر ساحران در تمام جنگ هاى بین حق و باطل یعنى هر باطلى که خودنمائى کند و هر حقى که آن را نابود سازد جریان دارد - قبلا در تفسیر آیه (انزل من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها) گفتارى در این معنا گذشت که براى این مقام نافع است.
[ نظرات / امتیازها ]