1- با فرار از جنگ ، از مرگ نمى توانید فرار کنید. (انقلبتم على اعقابکم ... ما کان لنفس )
2- مرگ ، به دست ما نیست ، (کتابا مؤ جّلا) ولى اراده و هدف به دست ماست . (ومن یرد...)
3- حال که دنیا و آخرت در برابر ماست ، مسیر ابدیّت و رضاى خالق را ادامه دهیم . (من یرد... نؤ ته منها)
4- هر نوع انگیزه وعملى بازتاب و عکس العمل مخصوصى دارد. در هر مسیرى گام نهیم به مقصدى خاص خواهیم رسید. (من یرد ثواب الدنیا... و من یرد...)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
1 اَجل و مرگ به دو قسم حتمى و غیر حتمى (مُعلّق) تقسیم مى شود
مقصود از اَجل غیر حتمى یا معلّق همان مرگ مشروط است که اگر شرایط تحقق یابد، مرگ فرا خواهد رسید این نوع مرگ تأخیرپذیر است
اما مرگ حتمى آن است که در وقت معین خواهد آمد و همه ى انسان ها خواهند مُرد و این قانونى ثابت در نظام خلقت است هر دو نوع اَجل در قرآن مطرح شده است
براى مثال، یک فرد براساس استعداد وجودى خود و به طور عادى مى تواند هفتاد سال عمر کند، به شرط آن که دچار بیمارى درمان ناپذیر نشود؛ پس پایان استعداد اَوّلى هر موجود براى حیات، همان اجل حتمى است و مرگ براثر حوادث و بیمارى ها که قابل پیش گیرى است، همان اَجل معلّق است دو روز حذر کردن از مرگ روا نیست روزى که قضا باشد، روزى که قضا نیست روزى که قضا باشد، کوشش نکند سود روزى که قضا نیست، در او مرگ روا نیست
2 خدا زمینه هاى استفاده از دنیا و آخرت را براى انسان آماده مى کند، ولى این خود انسان است که قصد دنیوى یا اخروى مى کند؛ به عبارت دیگر، هر کارى (مثل ساختن بیمارستان) هم مى تواند براى خدا و آخرت باشد و هم ریاکارى و دنیایى و در هر صورت خدا پاداش عمل را مى دهد؛ البته کسى که فقط دنیا را بخواهد، از ثواب آخرت بهره اى ندارد، ولى کسى که آخرت را بخواهد، از مواهب دنیوى نیز بهره مند مى شود
[ نظرات / امتیازها ]