● معانی کلمات «تَصُدُّونَ»،«تَبْغُونَها» و «عِوَجاً»
کلمه «صد» به معناى برگرداندن است. و جمله « تبغونها» به معناى«تطلبون السبیل» و کلمه « عوج» به معناى متمایل و نیز به معناى تحریف شده است.
مىخواهد بفرماید: چرا راه خدا را معوج و غیر مستقیم مىخواهید و در جستجوى این کارید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 564 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : یهودی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محاذى قرار دادن شهادت یهود و شهادت خدا
جمله « وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ ...» یعنى، شما مىدانید که قبل از نزول تورات طعامها همه حلال بود، و نیز مىدانید که یکى از خصائص نبوت پیامبر آخر الزمان برگشتن قبله او از بیت المقدس بطرف کعبه است، همه اینها را در کتاب آسمانى خود یافتهاید.در این جمله شهادت یهود را محاذى شهادت خدا در آیه قبل قرار داده که مىفرمود:خداى تعالى شاهد بر عمل یهود و کفر ایشان است و در این محاذى قرار دادن دو شهادت، لطفى است که بر خواننده پوشیده نیست. چون از یک سو فرموده یهودیان خود شاهد بر حقیقت همان چیزى هستند که انکارش مىکنند. و از سوى دیگر مىفرماید: خداى تعالى هم شاهد است بر انکار و کفر ایشان.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 565 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : یهودی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شهادت، سندى بر بطلان عقائد یهودیان
چون در این آیه، شهادت را به یهود نسبت داد، آخر آیه قبلى را در این آیه تکرار نکرد و نفرمود:« و انتم شهداء و اللَّه شهید على ما تعملون»(آل عمران/98)، بلکه به جاى آن فرمود:« وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» تا مفاد کلام چنین شود: شهادت سندى مستقل در حقانیت اسلام، و بطلان عقائد ایشان است. بطورى که دیگر، گویى احتیاج ندارد که با شهادت خدا، سندیتش تکمیل گردد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 565 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : یهودی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شان نزول -
. پوربافراني
شان نزول آیهاز مجموع آنچه در کتب شیعه و اهل تسنن درباره شان نزول این آیات نقل شده چنین استفاده مىشود که یکى از یهودیان به نام "شاس بن قیس" که پیرمردى تاریک دل و در کفر و عناد کم نظیر بود روزى از کنار مجمع مسلمانان مىگذشت، دید جمعى از طایفه "اوس" و "خزرج" که سالها با هم جنگهاى خونینى داشتند، در نهایت صفا و صمیمیت گرد هم نشسته، مجلس انسى بوجود آوردهاند، و آتش اختلافات شدیدى که در جاهلیت در میان آنها شعلهور بود به کلى خاموش شده است. او از دیدن این صحنه بسیار ناراحت شد و با خود گفت اگر اینها تحت رهبرى محمد (صلی الله علیه و آله) از همین راه پیش روند، موجودیت یهود به کلى در خطر است. در این حال نقشهاى به نظر او رسید، و یکى از جوانان یهودى را دستور داد که به جمع آنها بپیوندد، و حوادث خونین "بغاث" (محلى که جنگ شدید اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد) به یاد آنها بیاورد، و آن حوادث را پیش چشم آنها مجسم سازد. اتفاقا این نقشه که با مهارت وسیله آن جوان یهودى پیاده شد، مؤثر واقع گردید و جمعى از مسلمانان از شنیدن این جریان به گفتگو پرداختند، و حتى بعضى از افراد طایفه "اوس" و "خزرج" یکدیگر را به تجدید آن صحنهها تهدید کردند، چیزى نمانده بود که آتش خاموش شده دیرین بار دیگر شعلهور گردد. خبر به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید، فورا با جمعى از مهاجرین به سراغ آنها آمد، و با اندرزهاى مؤثر و سخنان تکان دهنده خود آنها را بیدار ساخت. جمعیت چون سخنان آرام بخش پیامبر را شنیدند از تصمیم خود برگشتند، و سلاحها را بر زمین گذاشته، دست در گردن هم افکنده، به شدت گریه کردند، و دانستند این از نقشههاى دشمنان اسلام بوده است، و صلح و صفا و آشتى بار دیگر کینههایى را که میخواست زنده شود شستشو داد. در این هنگام چهار آیه 98 تا 101 نازل شد که در دو آیه نخست، یهودیان اغوا کننده را نکوهش مىکند، و در دو آیه بعد به مسلمانان هشدار مىدهد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تبیان |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
گوینده : علی پوربافرانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.