1- فرمان عبادت، نشانهى نیاز خداوند به ما نیست. «ان تکفروا فان اللّه غنىٌّ»
(همان گونه که دستور خانه سازى رو به خورشید، نشانهى نیاز خورشید به ما نیست. خداوند نه تنها به ما، بلکه به هیچ چیزى نیاز ندارد چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «فانّ اللّه غنىٌ عن العالمین»)
2- کفر و انحراف خود را به مشیّت و ارادهى الهى نسبت ندهید. (برخى کفّار و مشرکان، راه خود را خواست خداوند مىدانستند). «لا یرضى لعباده الکفر»
3- خداوند منحرفان را نیز بندهى خود مىداند. «لعباده الکفر»
4- شکر، کلید رضایت خداست. «ان تشکروا یرضه لکم»
5 - در شیوهى دعوت، گام به گام پیش رویم. گام اوّل فرمود: او بى نیاز است، گام دوّم فرمود: او به کفر شما راضى نیست، گام سوم فرمود: ایمان و شکر شما به سود شماست و در پایان فرمود: اگر سرکشى کنید به حسابتان مىرسد. «غنى عنکم - لا یرضى - ینبّئکم»
6- خداوند عادل است و هر کس جزاى کار خودش را مىبیند. «لا تزر وازرةٌ»
7- هر کس مسئول کار خویش است و نمىتوان گناه کسى را به دوش دیگرى انداخت. «و لا تزر وازرة وزر اخرى»
8 - در تهدید کسانى که گناهشان قطعى نیست، راه عفو را باز گذارید. (کلمهى «ینبئکم» مىفرماید: از عملکردتان خبر مىدهد و نمىفرماید: به عملکردتان کیفر مىدهد).
9- مقدار پاداش و کیفر به عملکرد خود ما بستگى دارد. «ما کنتم تعملون»
10- دقّت در پاداش و کیفر، به علم دقیق الهى مربوط است. «انّه علیم بذات الصدور»
11- علم الهى، هم عمیق است، هم گسترده، هم به ظاهر است، هم به باطن. «بذات الصدور»
12- خداوند نیّتها و انگیزههاى اعمال را مىداند. «علیم بذات الصدور»
[ نظرات / امتیازها ]