● مرضيه اسدي -
تفسیر نمونه
آنها افراد سرگردان و بى هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص اند، نه جزء مؤ منانند و نه در صف کافران !
(مذبذبین بین ذلک لا الى هؤ لاء و لا الى هؤ لاء).
باید توجه داشت که کلمه مذبذب اسم مفعول از ماده ذبذب است و در اصل به معنى صداى مخصوصى که به هنگام حرکت دادن یک شیى آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا بگوش مى رسد و سپس به اشیاء متحرک و اشخاص سرگردان و متحیر و فاقد برنامه مذبذب گفته شده است و این یکى از لطیف ترین تعبیراتى است که در قرآن درباره منافقین وارد شده است و یک اشاره ضمنى به این مطلب دارد که چنان نیست که نتوان منافقان را شناخت بلکه این تذبذب آنها آمیخته با آهنگ مخصوصى است که با توجه به آن شناخته مى شوند، و نیز این حقیقت را مى توان از این تعبیر استفاده کرد که اینها همانند یک جسم معلق و آویزان ذاتا فاقد جهت حرکتند، بلکه این بادها است که آنها را به هر سو حرکت مى دهد و به هر سمت بوزد با خود مى برد!
و در پایان آیه سرنوشت آنها را چنین بیان مى کند آنها افرادى هستند که بر اثر اعمالشان خدا حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه ها گمراهشان ساخته و هر کس را خدا گمراه کند هیچگاه راه نجاتى براى آنان نخواهى یافت .
(و من یضلل الله فلن تجد له سبیلا).
(درباره معنى اضلال خداوند و عدم منافات آن با آزادى اراده و اختیار در جلد اول همین تفسیر در ذیل آیه 26 سوره بقره بحث کردیم ).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذٰلِکَ :نماز مى گزارند منافقان در حالتى که متردّد و متحیّرند میان کفر و ایمان یا ذکر خدا نمى کنند در حالتى که متردّدند میان کفر و ایمان، یا مذمت مى کنم تردد نمایندگان و شک کنندگان را، لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ :نه با گروه مؤمنانند به جهت کفر باطن، تا آنها را باشد هرچه ایشان را هست، وَ لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ :و نه با جماعت کافران، به جهت اظهار کلمه اسلام بر زبان ملخص معنى آنکه: نه مؤمن مخلص باشند و نه کافر صریح، بلکه متردد وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ :و هرکه را خداوند فروگذارد و خذلان نماید و یا راه بهشت ننماید، یعنى به جهت عناد و جحود و انکار او از قبول ایمان، به سوء اختیار خود با وجود علم او به حقیّت ملت اسلام، حق تعالى نظر توفیق و لطف از او بازدارد و او را در طریق انحراف و اضلال واگذارند فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً : پس نیابى هرگز مر او را راهى به حق و صواب
تنبیه: بدان که معنى اصلى اضلال، هلاکت است و چون به خداى تعالى نسبت داده شود، معنى هلاک و عذاب باشد، یعنى عذاب و عقاب فرماید کافران و ظالمان را از آنجا که کفار و ظالمان گمراهند و اگر هرآینه خدا بندگان را گمراه گرداند و در آخرت ایشان را به سبب اضلال معذب سازد، نهایت ظلم، و ذات اقدس الهى از آن منزه و مبرى است و دیگر آنکه اسناد به غیر خود نمى دادى، چنانچه فرماید: وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثِیراً ،یعنى: و هرآینه بتحقیق شیطان گمراه کند بسیارى از شما را و به فرعون نیز اسناد داده که: وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ پس مراد از اضلال حق تعالى، واگذاشتن بنده است به حال خود به سبب امتناع او از قبول حق و تأثیر نشدن لطف در او و منهمک و منغمر شدن در معاصى و کفر خدا او را به همان حالت انغمار باقى گذارد تا هلاکت ابدیه را دچار گردد؛ و بر ذات احدیت نیست که او را منع از ضلالت و کفر و معصیت نماید، زیرا نقض غرض و با تکلیف منافات دارد به جهت عدم اختیار، و منافقان به واسطۀ عدم ثبات در اسلام و موالات با کفار، خود را در وادى ضلالت انداخته اند
از حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم منقول است که مثل منافق مانند گوسفندى است که در میان دو گله گوسفند گذرد، متحیر و سرگردان، و نظر به این و آن کند و نداند که تابع کدام شود و به کدام ملحق گردد امیرالمؤمنین علیه السّلام در نهج البلاغه مى فرماید: اوصیکم عباد اللّه بتقوى اللّه و احذّرکم اهل النّفاق فانّهم الضّالّون المضلّون و الزّالّون المزلّون یتلوّنون الوانا و یفتنون افتانا و یعمدونکم بکلّ عماد و یرصدونکم بکلّ مرصاد قلوبهم دویّة و صفاحهم نقیّة یعنى: وصیت مى کنم شما را اى بندگان خدا به پرهیزکارى و ترس از خدا، و مى ترسانم شما را به مردم منافق، پس بتحقیق که ایشان گمراه و گمراه کننده و لغزنده و لغزاننده اند رنگ به رنگ و حال به حال شوند به الوان و احوال مختلفه، و فتنه کنند به اقسام مختلفه، قصد نمایند شما را به هر تکیه گاهى، و انتظار شما کشند در هر گذرگاهى قلوب آنها دردآلود، و صورتهاى ایشان پاک رو، تند مى روند در پنهانى، و کند شوند در آشکارا، توصیفشان دواء درد، و گفتارشان شفاء مرض، و افعالشان درد بى درمان است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
منافقین مضطربین بین اینکه با مؤمنین باشند یا بطرف مشرکین بروند و متحیرند که آیا پیشرفت با مؤمنین است تا با آنها پیوند کنند یا با مشرکین است تا بآنها ملحق شوند نه جزو این طرفند نه آن طرف و کسى را که خدا گمراه کند پس هرگز براى او راهى نمى یابى
در خبر از حضرت رسالت در مجمع دارد (قال رسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم ان مثلهم مثل الشاة الغابرة بین الغنمین تتحیر فتنظر الى هذه و الى هذه لا تدر ایهما تتبع ) مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذٰلِکَ بین اختیار ایمان یا شرک و کفر از کفر و شرک دور افتاده و از منافع آنها محروم شده و در ایمان هم داخل نشده و بمثوبات آنها نائل نشده لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ جزء مؤمنین نیستند اما باطنا چون معتقد بعقائد حقّه نیستند و اما ظاهرا بواسطه اینکه هر چه بخواهند خود دارى کنند بتظاهر اسلامى بالاخره آثار نفاق آنها ظاهر خواهد شد مثل فرار از زحف و اعتذار از آمدن در جهاد و ارتباط با کفار و نحو اینها
وَ لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ جزء کفار هم نیستند چون تظاهر بکفر نمیتوانند کنند و علنا با کفار نمیتوانند همراهى کنند
وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ سرگردان و متحیر و مضطرب هستند نمیدانند کارشان بکجا میکشد، و نسبت اضلال بخدا بمعنى اینست که آنها را بخودشان واگذار فرموده و عنایات خود را از آنها سلب نموده و توفیق از آنها گرفته شده و موانعى که بدست خود فراهم کرده سدّ راه هدایت و سعادت آنها شده
فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً دیگر کسى قدرت ندارد آنها را راهنمایى کند خذلهم اللّٰه و لعنهم که هر ضررى که بمسلمین وارد شد و هر لطمه که باسلام زده شد از این منافقین بوده و دردهاى داخلى بالاخص بعد از رحلت حضرت رسالت صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم که چه کردند و چه شد و بالاخره کفر و نفاق خود را ظاهر کردند و لطمات خود را وارد نمودند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عاملی
«مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذٰلِکَ » 143 پیغمبر (ص) فرمود: داستان منافق داستان گوسفندى است که از گله ى خدا جدا شده است بهر دسته گوسفند مى رسد خود را به آن نزدیک مى کند، باز از آنها جدا مى شود و بطرف دسته ى دیگر مى رود
فخر: ابن عبّاس «مذبذبین» با کسر ذال قرائت کرده است، و در مصحف عبد اللّه مسعود «متذبذبین» به زیادتى تاء بوده است، و از ابو جعفر نقل شده است که با دال مهمله «بى نقطه» قرائت کرده است و از ماده ى دبّه گرفته است بمعنى طریقه، و مقصود این خواهد بود که منافق میان طریقه هاى مختلف در حرکت است، و کلمات «بَیْنَ ذٰلِکَ » بمعنى میانه ى کفر و ایمان و یا مؤمنین و کافرین است قتاده گفته است: یعنى نه مؤمن با اخلاص هستند، نه کافر آشکارا شعر اى که دارى نفاق اندر دل خار بادت خلیده اندر حلق هرکه سازد نفاق پیشه ى خویش خار گردد به نزد خالق و خلق
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذٰلِکَ لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ در مجمع البیان گفته،مى گویند(ذبذبته فتذبذب)یعنى یک چیزى را حرکت دادم و به حرکت درآمد،این مثل حرکت دادن چیزى است که بجائى بستگى داشته است
[پایان] و مذبذب عبارت از چیزى است که بین دو طرف باشد بدون اینکه به یکى بستگى داشته باشد و این یکى دیگر از صفات منافقین است که آنها(مذبذب) بین ایمان و کفرند نه داخل در کفارند که از آنها محسوب گردند و نه داخل در مؤمنین مى باشند زیراکه آنها فقط بظاهر دعوى اسلام مى کنند و در باطن خالى از ایمانند
وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً و چون منافقین در اثر نفاقشان با رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و مؤمنین خود را از هدایت خدائى محروم گردانیدند خدا آنها را از هدایت شدن بطریق اسلام و راه یافتن بسوى حقیقت توحیدى بى نصیب گردانیده و وقتى کسى را خدا گمراه گردانید پس تو که رسولى براى هدایت یافتن آنها راهى نمى یابى،اشاره به اینکه کسى را که خدا هدایت نکرد تو راهى ندارى که او را بطریق اسلام واقعى و توحید حقیقى راهنمائى کنى این است که منافقین بین دوراه ضلالت و گمراهى مانده اند و این خود عذاب سختى است که آدمى همیشه بین دو امر مهم مردد باشد و به هیچ طرف مطمئن نگردد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
مُذَبْذَبِینَ منافقان، یک بار خود را با مسلمانان و یک بار خود را با کافران نشان مى دهند، درحالى که در واقع لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ لاٰ إِلىٰ هٰؤُلاٰءِ؛ نه با این گروه هستند و نه با آن گروه، بلکه به دنبال منافع و طمع هاى خودشان مى باشند آنان هر دستى را که منفعتشان و یا مقدارى از آن را حفظ کند مى بوسند؛ خواه این دست پاک باشد و خواه ناپاک
وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً؛ یعنى خداوند آنان را رها کرد و به سبب
دشمنى و مخالفتشان با حق، آنها را به خودشان واگذاشت و کسى که چنین باشد به رشد (قرب الهى) و هدایت دست نخواهد یافت شایستۀ ذکر است که حکمت خداوند ایجاب مى کند بنده اش را کاملا وانگذارد؛ چنان که مادر از فرزندش دست نمى کشد، مگر اینکه بنده کارى کند که سبب شود، خدا او را به حالش رها کند؛ مثلا معصیت و مخالفت امر خدا را پیشه کند؛ چنان که مادر از فرزندش به جهت پافشارى اش در اذیت و نافرمانى او دست برمى دارد و او را به حال خود رها مى کند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
اشخاص منافق دودل و مردد و مضطرب زندگانى مى کنند و ذبذبه بمعنى اضطراب استعمال مى شود و اصل آن ذبّ بمعنى طرد است و اینها غالبا مطرود دو طرف واقع مى شوند با آنکه بخیال خودشان مى خواهند دل هر دو طرف را بدست بیاورند ولى این صفت عقلا و شرعا بسیار بد است انسان باید در هر امر ثابت قدم و یکدل و یکرو و یک جهت و استوار باشد تا در انظار محترم و موقر و مورد اعتماد شود و نفاق با هرکس بد است خصوص با خدا که عالم باسرار و خفایا است و تردید در دین و اظهار اسلام و اخفاء کفر و موافقت با مسلمانان در ظاهر و مرافقت با کفار در باطن موجب ضلالت و گمراهى ابدى است و کسى که خداوند او را هدایت ننماید و به خود واگذارد براى عدم قابلیت هرگز راه بحق پیدا نمى کند و دین دار نخواهد شد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.