این آیه در بین کلام جنبه ترقی را دارد و نهی در آیه قبلی(که نهی از تصرف در اموال یتیمان بود) را ترقی میدهد (آیه قبل در مورد تقوا در اموال یتیمان بود و در این آیه در مورد ازدواج با دختران یتیم می فرماید)، اگر ترسیدید که در مورد دختران یتیم نتوانید رعایت عدالت بکنید میتوانید آنان را به حال خود واگذار نموده و با زنانی دیگر ازدواج کنید با یک نفر ، دو نفر ، سه نفر و چهار نفر .
توضیح : بنا بر این جمله شرطیه که : اگر ترسیدید که در مورد یتیمان عدالت را رعایت نکنید پس زنان دیگری را به ازدواج خود در آورید ... به منزله این است که فرموده باشد : اگر از ازدواج با دختران بی پدر کراهت دارید ، چون میترسید در باره آنان نتوانید عدالت را رعایت کنید ، با آنها ازدواج نکنید و زنانی و دختران دیگری را به عقد خود در آورید .
پس جمله «فانکحوا »در حقیقت در جای جزای حقیقی قرار گرفته ، در جای« فلا تنکحوهن» - پس با دختران بی پدر ازدواج مکنید واقع شده و جمله «ما طاب لکم ... »جملهای است که با بودن آن ، دیگر احتیاجی باقی نمیماند که بفرماید : پس با چگونه زنانی ازدواج کنید (موسوی همدانی(مترجم ):چون معلوم است وقتی از ازدواج با دختران یتیم کراهت دارند و به ایشان بفرماید پس با هر کس که دلتان میخواهد ازدواج کنید ، دیگر احتیاجی باقی نمیماند به این که آن زنان را توصیف کند که چگونه زنانی باشند) .
نکتهای که در این تعبیر هست به این که : به جای این که بفرماید : «فانکحوا من طاب لکم ...» ، فرمود :« ما طاب لکم »و این بدین خاطر بود که زمینه را برای بیان تعداد همسران فراهم کند .
توضیح اینکه اگر فرموده بود : پس با هر کس دلتان میخواهد ازدواج کنید ، دیگر جا برای گفتن : یکی ، دو تا ، سه تا ، چهار تا باقی نمیماند ، لذا فرمود : هر چه دلتان میخواهد ازدواج کنید ، یکی ، دو تا ، سه تا ، چهار تا .
نکته دیگر اینکه به جای اینکه بفرماید : ان لم تطب لکم الازدواج بالیتامی ، فرمود : «ان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی »و این ، از باب به کار بردن سبب در جای مسبب است و با یک تیر دو هدف زدن خواست بفهماند که علت بی رغبت بودن شما به ازدواج با دختران یتیم چیست ، و نیز خواست که علت جزا را هم بیان کرده باشد و بفهماند اینکه در جمله جزا گفتیم :« فانکحوا ما طاب لکم ...» برای این است که در سایر زنان ترس از عدم قسط را ندارید .
عدهای از مفسرین در معنای آیه مورد بحث امور دیگری - غیر از آنچه که ما ذکر کردیم - یاد آور شدهاند که خواننده محترم اگر علاقمند به آنها باشد باید به تفاسیر مفصل و بسیار مراجعه کند .
از آن جمله گفتهاند : عرب تا چهار و پنج و بیشتر زن میگرفت ، و با خود میگفت ، چرا نگیرم ، مگر من از فلانی کمترم ؟ ! و وقتی که افراد تحت تکفل و نان خورش زیاد میشد و مالش تمام میگردید ، به اموال دختران یتیمی که با مادرشان ازدواج کرده بود رو میآورد ، از این رو خدای تعالی در این آیه دستور داد که کسی حق ندارد بیش از چهار زن بگیرد ، و این دستور برای آن بود که آنان محتاج به اموال یتیمان نگشته و مرتکب ظلم در حق آنان نشوند .
و نیز گفتهاند که : عرب بر یتیمان بسیار سخت میگرفت ، و در امر زنان پدر دار ، اگر چه سختگیری نمیکرد ولی عده زیادی از آنان را میگرفت و عدالت را در بینشان جاری نمینمود آیه شریفه فرمود : اگر میترسید که بر یتیمان ظلم روا بدارید ، در امر غیر ایتام( زنان پدردار ) هم بترسید و بیش از چهار زن نگیرید ، تا بتوانید عدالت را رعایت کنید .
و عدهای گفتهاند : عرب از سرپرستی ایتام سخت کراهت داشت و از خوردن اموال آنان پرهیز میکرد ، خدای تعالی در این آیه فرمود : اگر از این کار پرهیز دارید ، از زنا هم پرهیز کنید و به جای زنا کردن با هر زنی که دوست دارید ازدواج کنید .
قول دیگر اینکه گفتهاند : معنای آیه این است که اگر از هم غذا و هم خرج شدن با ایتام کراهت دارید ، از جمع بین چند همسر نیز خودداری کنید چرا که ممکن است نتوانید بین آنها به عدالت رفتار نمائید و از زنان ، تنها با کسانی ازدواج کنید که خود را نسبت به او ایمن از ظلم تشخیص میدهید .
بعضی دیگر گفتهاند : معنای آیه این است که : اگر ترس آن دارید که نسبت به دختر یتیمی که با مادرش ازدواج کردهاید عدالت را رعایت نکنید ، پس با دو تا ، سه تا و چهار تا از خود دختران یتیم که در میان اقوام و خویشاوندانتان سراغ دارید ازدواج کنید ، اینها وجوهی بود که مفسرین در معنای آیه ذکر کردهاند و لیکن تو خواننده عزیز توجه داری که هیچیک از آنها با لفظ آیه آنطور که باید انطباق ندارد ، پس وجه صحیح همان بود که قبلا گذشت .
[ بستن توضیحات ]