از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(فمنهم من امن به و منهم من صد عنه وکفی بجهنم سعیرا):(بعضی ازآنان ایمان می آورند و بعضی از آنان راه ایمان آوردن دیگران را نیز بستند وجهنم برای سوزاندنشان بس است )از یهودیان عده کمی ایمان آوردند، اما گروه دیگر نه تنها ایمان نیاوردند، بلکه کار شکنی هم نمودند و تمام کوشش خود رابه کار زدند که مردم را ازایمان آوردن به آنچه خدا نازل فرموده و به راه خدا رفتن باز بدارند. پس خداآنهاراتهدید به آتش جهنم می نماید درمقابل آنکه ازایمان آوردن مردم به کتاب خدا جلوگیری کردند و علیه رسول خدا(ص ) و مؤمنین آتش فتنه بر افروختند. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فاطمه نصيري خليلي - تفسیر هدایت
فضل خداوندى بزرگ است و عطاى او گسترده و بى‏پایان. خیر انسان در این است که پیوسته به خاطر رسیدن به این فضل و عطا از راه درست و مستقیم، بکوشد. اولین شرط آن، اعتراف به کسى است که خداوند او را فضیلت داده یعنى ایمان بى‏تردید به پیامبران.

«فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفى‏ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً بعضى بدان ایمان آوردند و بعضى از آن اعراض کردند. دوزخ آن آتش افروخته ایشان را بس.» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » مجمع البیان
در ادامه سخن در مورد یهود و نصارا مى افزاید:
فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ

در مورد این فراز از آیه شریفه دو نظر است:
1 - به باور گروهى منظور این است که دسته اى از اهل کتاب به پیامبرگرامى اسلام ایمان آوردند و دسته اى از حق و عدالت روى برتافتند.

2 - اما به باور گروهى دیگر، منظور این است که: آنان با این که بر پیامبر حسادت مى ورزیدند و در مخالفت با آن حضرت به کارهاى زشت و ناجوانمردانه اى دست مى زدند، باز هم برخى از افراد جامعه آنان به پیامبر ایمان آوردند.

3 - و پاره اى مى گویند: منظور این است که از جامعه ابراهیم، کسانى به او ایمان آوردند و کسانى از دین توحیدى او روى برتافتند؛ همان گونه که شما نیز در برابر دعوت پیامبر این گونه عمل کردید. و همان گونه که دشمنى و حق ستیزى مخالفان ابراهیم کار بزرگ و دعوت شکوهمند او را کوچک نساخت، مخالفت شما نیز به دعوت شکوهبار پیامبراسلام زیانى نمى رساند، و او به هدف هاى بلند خویش دست خواهد یافت.

وَ کَفى بِجَهَنَّمَ سَعیراً
و براى این حق ستیزان عذاب دوزخ که آتشى برافروخته دارد، بسنده است، و آن جا به کیفر واقعى کارهاى خود خواهند رسید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - سایت تبیان
تفسیر کشاف
( فمنهم ) فمن الیهود ( من آمن به ) أی بما ذکر من حدیث آل إبراهیم ( و منهم من صد عنه ) و أنکره مع علمه بصحته . أو من الیهود من آمن برسول الله صلی الله علیه و سلم ، و منهم من أنکر نبوته . أو من آل إبراهیم من آمن بإبراهیم ، و منهم من کفر ، کقوله ( فمنهم مهتد و کثیر منهم فاسقون ) .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 55)- در این آیه مى‏گوید: «جمعى از مردم آن زمان به کتاب آسمانى که بر آل ابراهیم نازل شده بود ایمان آوردند و بعضى دیگر (نه تنها ایمان نیاوردند بلکه) در راه پیشرفت آن ایجاد مانع کردند و شعله فروزان آتش دوزخ براى آنها کافى است» (فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفى‏ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً).

همچنین کسانى که به این کتاب آسمانى که بر پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله نازل گردیده کفر مى‏ورزند به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني - تفسیر نمونه
در تـفـسـیـر دو آیـه گـذشـتـه گـفته شد که یهود به خاطر جلب توجه بت پرستان مکه گـواهى دادند که بت پرستى قریش از خدا پرستى مسلمانان بهتر است ! و حتى خود آنان در مـقـابـل بتها سجده کردند!، در این آیات این نکته یادآورى شده که قضاوت آنان به دو دلیل فاقد ارزش و اعتبار است : 1 - آنـهـا (یـهـود) از نـظـر مـوقـعـیـت اجـتـماعى ، آن ارزش را ندارند که بتوانند بین افراد قـضـاوت و حـکـومـت کـنند و هرگز مردم حق حکومت و قضاوت در میان خود را به آنها واگذار نکرده اند تا آنها بتوانند دست به چنین کارى بزنند (ام لهم نصیب من الملک ). به علاوه آنها هیچگاه شایستگى حکومت مادى و معنوى بر مردم را ندارند، زیـرا آنـچـنـان روح انحصار طلبى بر آنان چیره شده که اگر چنان موقعیتى را پیدا کنند به هیچکس ، هیچ حقى ، نخواهند داد، و همه امتیازات را در بست به خودشان تخصیص ‍ میدهند! (فاذا لا یؤ تون الناس نقیرا). بنابراین با توجه به اینکه قضاوت یهود از چنین روحیهاى سرچشمه گرفته که همواره حق را به خود یا به کسانى میدهند که در مسیر منافع آنها باشند مسلمانان هرگز نباید از این گونه سخنان ، نگرانى بخود راه دهند. 2 - این گونه قضاوتهاى نادرست از حسادت آنها نسبت به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سـلم ) و خـانـدانـش سـرچـشـمـه مـى گـیـرد و بـه هـمـیـن دلیل بى ارزش است ، آنها بر اثر ظلم و ستم و کفران نعمت ، مقام نبوت و حکومت را از دست دادنـد، و بـه هـمین جهت مایل نیستند این موقعیت الهى به دست هیچکس سپرده شود، و لذا نسبت بـه پـیـامـبـر اسـلام (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) و خـانـدانـش کـه مشمول این موهبت الهى شده اند حسد میورزند، و با آنگونه قضاوتهاى بى اساس میخواهند آبى بر شعله هاى آتش حسد خویش بپاشند (ام یحسدون الناس على ما آتیهم الله من فضله ). سـپس میفرماید: چرا از اعطاى چنین منصبى به پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) و خـانـدان بـنـى هـاشـم تعجب و وحشت میکنید و حسد میورزید در حالى که خداوند به شما و دودمـان آل ابـراهیم ، کتاب آسمانى و حکمت و دانش و حکومت پهناورى (همچون حکومت موسى و سلیمان و داود) داد، اما متاءسفانه شما مردم ناخلف آن سرمایه هاى معنوى و مادى پر ارزش را بـر اثـر شـرارت و قـسـاوت از دسـت دادیـد (فـقـد آتـیـنـا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما) . از آنچه گفتیم روشن شد که منظور از ((ناس )) در ((ام یحسدون الناس )) پیامبر اسلام و خـانـدان او اسـت ، زیـرا نـاس به معنى جمعى از مردم است ، و اطلاق آن بر یک نفر (تنها شـخـص پـیـامـبـر) مـا دامـى کـه قـریـنـهـاى در کـار نـبـاشـد جـایـز نـیـسـت بـه عـلاوه کلمه ((آل ابراهیم )) (خاندان ابراهیم ) قرینه دیگرى است که منظور از ناس ، پیامبر اسلام و خـانـدان او اسـت ، زیـرا از قـریـنـه مقابله ، چنین استفاده میشود که ما اگر به خاندان بنى هاشم چنین موقعیتى را دادیم تعجب ندارد، زیرا به خاندان ابراهیم نیز بر اثر شایستگى ، آن همه موقعیت معنوى و مادى بخشیدیم . در روایـات مـتـعـددى کـه در مـنـابـع اهـل تـسنن و شیعه آمده است تصریح شده که منظور از ((ناس )) خاندان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) میباشد: از امـام بـاقـر (عـلیـهـالسـلام ) در ذیـل ایـن آیـه چـنـیـن نـقـل شده است که فرمود: خداوند در خاندان ابراهیم پیامبران و انبیاء و پیشوایان قرار داد (سـپـس بـه یـهـود خـطـاب مـیـکـند) چگونه حاضرید در برابر آن اعتراف کنید، اما درباره آل مـحـمـد (صـلى الله عـلیـه و آله و سلم ) انکار مینمائید. و در روایت دیگرى از امام صادق (عـلیـه السـلام ) مـیـخـوانـیـم کـه دربـاره ایـن آیـه سـؤ ال کـردنـد فـرمـود: ((نـحـن المـحـسـودون : یـعـنـى مـائیـم کـه در مـورد حـسد دشمنان قرار گرفتهایم )) و در تـفـسـیـر ((درالمـنـثـور)) از ابـن مـنـذر، و طـبـرانـى از ابـن عـبـاس ، نقل شده است که درباره این آیه میگفت : منظور از ((ناس )) در این آیه مائیم نه دیگران . سـپـس در آخـریـن آیـه مـى گـویـد: ((جـمـعـى از مـردم آن زمـان بـه کـتاب آسمانى که بر آل ابـراهـیم نازل شده بود ایمان آوردند و بعضى دیگر (نه تنها ایمان نیاوردند بلکه ) در راه پـیـشـرفـت آن ایـجاد مانع کردند و شعله فروزان آتش دوزخ براى آنها کافى است (فمنهم من آمن به و منهم من صد عنه و کفى بجهنم سعیرا). هـمـچـنـیـن کسانى که به این کتاب آسمانى که بر پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل گردیده کفر میورزند نیز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد. حسدها، در جنایات ((حـسـد)) کـه در فـارسـى از آن تـعـبـیـر بـه ((رشـک )) مـیـکـنـیـم بـه مـعـنـى آرزوى زوال نـعـمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد، بنابراین کار حسود در ویـران کردن و آرزوى ویران شدن متمرکز میشود، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتما به او منتقل گردد. حسد سرچشمه بسیارى از نابسامانیهاى اجتماعى است از جمله اینکه : 1 - حـسـود تـمـام یـا بـیـشـتـر نـیروها و انرژیهاى بدنى و فکرى خود را که باید در راه پـیـشـبـرد اهـداف اجـتـمـاعى به کار برد در مسیر نابودى و ویران کردن آنچه هست صرف میکند، و از این رو هم سرمایههاى وجودى خود را از بین برده و هم سرمایه هاى اجتماعى را. 2 - حـسـد انـگـیـزه قـسـمـتـى از جـنـایـات دنـیـا اسـت و اگـر عوامل و علل اصلى قتلها، دزدیها، تجاوزها و مانند آن را بررسى کنیم خواهیم دید که قسمت قـابـل تـوجـهـى از آنـهـا از عـامـل حـسد مایه میگیرد، و شاید بخاطر همین است که آن را به شـرارهـاى از آتـش تـشـبـیـه کرده اند که میتواند موجودیت حسود و یا جامعه اى را که در آن زندگى میکند به خطر بیندازد. یـکـى از دانـشـمندان میگوید حسد و بدخواهى از خطرناکترین صفات است و باید آن را به مـنـزله مـوحـشـتـرین دشمن سعادت تلقى کرد و در دفع آن کوشید. جوامعى که افراد آن را اشـخـاص حسود و تنگ نظر تشکیل میدهند جوامعى عقب افتاده هستند، زیرا همانطور که گفتیم حـسـود هـمـیـشـه مـیـکـوشـد تـا دیـگـران را بـه عـقـب بـکـشـد و ایـن درسـت بـر خـلاف روح تکامل و ترقى است . 3 - از همه اینها گذشته حسد اثرات بسیار نامطلوبى روى جسم و سلامت انسان میگذارد، و افـراد حـسـود مـعـمـولا افـرادى رنـجـور و از نـظر اعصاب و دستگاههاى مختلف بدن غالبا نـاراحـت و بـیـمارند، زیرا امروز این حقیقت مسلم شده که بیماریهاى جسمانى در بسیارى از مـوارد عـامل روانى دارند، و در طب امروز بحثهاى مشروحى تحت عنوان بیماریهاى روان تنى دیده میشود که به این قسمت از بیماریها اختصاص دارد. جـالب ایـنـکه در روایات پیشوایان اسلام روى این موضوع تکیه شده است : در روایتى از عـلى (عـلیـهـالسـلام ) میخوانیم ((صحة الجسد من قلة الحسد)) تندرستى از کمى حسد است .)) و در جـاى دیـگـر میفرماید: ((العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد: عجیب است که حسودان از سـلامـت جـسـم خـود بکلى غافلند)) و حتى در پاره اى از احادیث مى خوانیم که حسد پیش از آنـکـه بـه مـحـسـود زیـان بـرسـانـد از حـسـود شـروع مـیـکـنـد، و تـدریـجـا او را بـه قتل میرساند! 4 - از نـظـر مـعـنـوى حـسـد نـشانه کمبود شخصیت و نادانى و کوتاه فکرى و ضعف و نقص ایـمان است ، زیرا حسود در واقع خود را ناتوانتر از آن میبیند که به مقام محسود و بالاتر از آن بـرسـد و لذا سـعـى مـیـکند محسود را به عقب برگرداند، به علاوه او عملا به حکمت خداوند که بخشنده اصلى این نعمتها است معترض است و نسبت به اعطاى نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد، و لذا در حـدیـثى از امام صادق (علیهم السلام ) میخوانیم ((الحسد اصله من عمى القلب و الجحود لفـضـل الله تـعـالى و هـمـا جـنـاحان للکفر و بالحسد وقع ابن آدم فى حسرة الابد و هلک مـهـلکـا لا یـنـجـو مـنـه ابـدا: حـسـد و بـدخـواهى از تاریکى قلب و کوردلى است و از انکار نـعـمـتـهـاى خـدا بـه افراد سرچشمه میگیرد، و این دو (کوردلى و ایراد بر بخشش خدا) دو بـال کـفـر هستند، به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانى فرو رفت و به هلاکتى افتاد که هرگز از آن رهائى نمى یابد. قـرآن مـجـیـد مـیـگـویـد: نـخـسـتـیـن قـتـل و کـشـتـارى کـه در روى زمـیـن واقـع شـد عامل آن حسد بود. و در نـهـج البـلاغـه از عـلى (عـلیـهـالسـلام )، نـقـل شـده کـه فـرمـود ((ان الحـسـد یاکل الایمان کما تاکل النار الحطب حسد تدریجا ایمان را میخورد همانطور که آتش هیزم را تدریجا از بین میبرد. چـه ایـنـکـه شخص حسود تدریجا سوء ظنش به خدا و حکمت و عدالت او بیشتر میشود و همین سوء ظن است که او را از وادى ایمان بیرون میکشد. زیانهاى معنوى و مادى ، فردى ، اجتماعى حسد فوق العاده زیاد است و آنچه گفتیم در حقیقت فهرستى از آن به شمار میرود.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - انوار درخشان درتفسیر قرآن
«فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً» گروهى از یهود دین اسلام را پذیرفته برسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله گرویدند و بسیارى از آنان زیاده به این که انکار و لجاج نموده آتش فتنه و اختلاف را نیز دامن زده با بت پرستان به مخالفت رسول گرامى و مسلمانان قیام مى نمایند و از نشر و پیشرفت اسلام جلوگیرى مى نمایند

آتش فتنه اى که در دنیا براى همیشه افروخته اند هنگام رستاخیز بصورت شعله هاى آتشین آنها را فرا خواهد گرفت [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر شریف لاهیجى
فَمِنْهُمْ پس بعضى از اهل کتاب مَنْ آمَنَ بِهِ کسى هست که ایمان آورده به محمد صلى اللّٰه علیه و آله وَ مِنْهُمْ و بعضى از ایشان مَنْ صَدَّ عَنْهُ کسى هست که اعراض کرد از آن حضرت و تصدیق نبوت او نکرد و على بن ابراهیم رحمه اللّٰه روایت کرده که ضمیر «به» راجع بأمیر المؤمنین است، و مراد از «من آمن» سلمان و ابو ذر و مقداد است بعضى از أهل اسلام مثل سلمان و أبو ذر و مقداد تصدیق بامامت و خلافت أمیر المؤمنین علیه السّلام کردند و جمعى از گمراهان ازل و ابد تصدیق بخلافت او ننمودند و غصب حق او کردند وَ کَفىٰ بِجَهَنَّمَ و بس است براى عذاب ایشان دوزخ سَعِیراً آتش افروخته یعنى اگر تعجیل در عقوبت ایشان واقع نشود همان عذاب اخروى ایشان را کافى است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر گازر
وجه اتّصال این آیت به آیت اوّل آنست که آیت دوّم که از پس این آیت است متضمّن حسد است و این آیت متضمّن بخل است و وصف ایشان بحسد و بخل متناسب است و مراد به [ملک]نبوّت است یعنى آیا ایشان راست ملک نبوّت تا ایشان حکم کنند بدان و اگر ایشان را نصیبى بودى از ملک مردمان را نقیرى ندادندى و[نقیر]نقطۀ باشد که بر پشت استۀ خرما بود به نزدیک ابن عبّاس آنگه گفت: [أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّٰاسَ ] یا حسد مى برند این جهودان بر عرب بدان که خداى تعالى محمّد را در میان ایشان فرستاد ابن عبّاس و مجاهد و ضحّاک گفتند که:مراد به[ناس]محمّد است جهودان برو حسد بردند بر نبوّت بعضى دیگر گفتند:بر رسول حسد کردند بر آنکه خداى تعالى او را نه زن حلال کرد؛جهودان گفتند:اگر پیغمبر بودى او را چنین همّت زنان نبودى،خداى تعالى گفت:ایشان را چه عجب مى آید و نمى دانند که به نزدیک داود صد زن بود و او را حلال بودند و به نزدیک سلیمان هزار زن بودند سیصد مهیره و هفتصد سریّه،چون رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم این بگفت و ایشان بشنیدند بعضى امساک کردند چنانکه گفت [فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ ] و در تفسیر محمّد باقر علیه السّلام آمده است که مراد به[ناس]محمّد است و آل محمّد و مراد به«حاسدان»آنان اند که رسول را صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بر نبوّت حسد کردند و آل او را بر امامت؛بیانش قوله تعالى: [فَقَدْ آتَیْنٰا آلَ إِبْرٰاهِیمَ اَلْکِتٰابَ وَ اَلْحِکْمَةَ ] ما آل ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم [آلَ إِبْرٰاهِیمَ ] محمّد است و اهل بیت او و مراد به[کتاب]قرآن است و به[حکمة]نبوّت و به[ملک عظیم]امامت؛و این جمله مجموع نبود الّا در خانۀ رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم

ملک دو است ملک دنیا و آخرت،ملک دنیا را عظیم خواند و به محمّد و آل محمّد داد [وَ آتَیْنٰاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً] و ملک آخرت را کبیر خواند و با ایشان داد «وَ إِذٰا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً» و آن را که ملک دنیا و آخرت دهند اگر برو حسد برند عجب نباشد و حسد خصلتى است که حاسد را بد بود و محسود را نیک،حسد حاسد چون آتش است که حاسد در میان حسد خود آن را پوشیده مى دارد و او را سوزد و کس را از آن خبر نبود چون صبرش بآخر برسد از آتش حسد خود در محسود زند بوئى از عود فضائل و مناقب محسود به واسطۀ آن بمشامّ خلائق رسد و ایشان را ظاهر گردد چنانکه طائى گفت: و إذا أراد اللّه نشر فضیلة طویت أتاح لها لسان حسود لو لا اشتعال النّار فیما جاورت ما کان یعرف طیب عرف العود پس چون چنین بود بر حسد حاسدان شکر لازم بود اصبر على مضض الحسو د فانّ صبرک قاتله کالنّار تأکل نفسها ان لم تجد ما تأکله حاسد حسد از بهر سیادت و مهترى کند و نداند که چندانکه بیشتر کند از آن دورتر ماند که:الحسود لا یسود،و او همیشه در خشم بود از آنکه او را برو گناهى نبود چنانکه امیرالمؤمنین علیه السّلام گفت:الحاسد مغتاظ على من لا ذنب له،و آن خشم و عداوت به حقیقت با محسود نبود بلکه با خداى تعالى و نعمت او بود و در کتب اوائل است که خداى تعالى گفت:الحاسد عدوّ نعمتى غیر راض بقسمتى

در خبرست که روزى جماعتى از زنان قریش با زنان رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم حاضر آمدند هرکسى از قبیلۀ خود و حسب و نسب خود و قوم خود چیزى مى گفتند فاطمۀ زهرا علیها السّلام در آمد ایشان حدیث رها کردند یکى گفت:چرا رها کردید این حدیث را؟ گفتند:از بهر آنکه در پیش او حدیث نسب و حسب محال است؛او آنست که شما مى دانید یکى از جملۀ ایشان گفت:مالکم یا بنى هاشم حزتم السّیادة بأسرها؛امّا ابوک فسیّد ولد آدم،و امّا بعلک فسیّد العرب،و امّا انت فسیّدة نساء العالمین،و امّا ابناک فسیّدا شباب أهل الجنّة؛اى بنى هاشم شما را چه بوده است که همۀ سیادت از بهر خود جمع کرده اید و گوى سیادت از همگنان بربوده اید؟!پدرت سیّد ولد آدم است،و شوهرت سیّد عرب است،و تو سیّدۀ زنان جهانى،و پسرانت سیّدان جوانان اهل بهشت اند،و عمّت حمزه سیّد جملۀ شهیدان است، فاطمۀ زهراء بر پاى خاست و مى خواند [أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّٰاسَ عَلىٰ مٰا آتٰاهُمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ ] حسد مى برند بر مردمان که محمّد و آل محمّداند بر آنچه خداى تعالى ایشان را داده است از فضل خویش [فَقَدْ آتَیْنٰا] ما آل ابراهیم را که محمّد و آل محمّداند کتاب قرآن و حکمت و شریعت داده ایم و ایشان را ملک ولایت و امامت کرامت کرده ایم،آنگه گفت: [فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ ] از ایشان کس هست که بدان ایمان آورد و کس هست که اعراض کند پس دوزخ آتشى است افروخته آنان را که اعراض کردند و ایمان نیاوردند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً بعضى از مفسرین چنانچه ظاهر آیه چنین مى نماید گفته اند راجع بقوم یهود است که بعضى از یهودیان کسى است که برسول اسلام ایمان آورده و کسى است که اعراض نموده و به نبوّت آن حضرت تصدیق ننموده بلکه راه دیگران را نیز از طریق هدایت بسته گردانیده و آنها را برگردانیدند،و بقولى ضمیر(منهم) راجع به امّت حضرت ابراهیم است یعنى امّت ابراهیم[ع]که بعضى به وى گرویدند و بعضى مثل امّت تو تصدیق او را نکردند و به کیفر عمل آنها آتش سوزان جهنم کافى است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً مفسّران دراین باره اختلاف نظر دارند که آیا ضمیر در «به» به حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله برمى گردد، یا به ابراهیم و یا به کتاب ؟ نظریۀ بهتر که با معناى آیه سازگارى دارد و معتبر است، این است که ضمیر به هر پیامبرى که خدا به او کتاب و حکمت داده باشد، برمى گردد هرچند لفظ «کل نبىّ » در آیه وجود ندارد، از مجموع کلام و سیاق آن، چنین برمى آید در هر حال، در معناى آیه در این جهت اختلافى نیست که اگر یهود و امثال آنان به حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله ایمان نیاورند، تعجّبى ندارد؛ زیرا به انبیاى پیشین نیز گروهى ایمان آوردند و گروهى کافر شدند و شمار کافران، بیشتر بود؛ چنان که خداى سبحان مى گوید: « فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فٰاسِقُونَ ؛ برخى از آنان هدایت یافتگان بودند و بسیارى شان نافرمانان»

«وَ کَفىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً»؛ یعنى براى کسى که از حقّ روى مى گرداند، جهنّم داغ و سوزان کافى است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
اگر امرى مورد اتفاق طائفۀ باشد بعضى از آنها ممکن است مخالفت ننمایند از باب عصبیّت اگرچه خلاف حق باشد ولى بعد از آنکه بعضى از بنى اسرائیل قبول اسلام نمودند و دست از دین یهودیت برداشتند باز اگر بعض دیگر باقى باشند با وضوح حق و تقبّل بعضى معلوم مى شود منشأ صرف لجاج و عناد و حسد است خلاصه آنکه بعد از اسلام جمعى از علماء و دانایان یهود امر قبول بر سایرین سهل تر مى شود و دیگر عذر عقلى و عرفى براى کسى باقى نمى ماند لذا اگر کسى زیر بار نرود و اعراض کند استحقاق عقلى و عرفى براى عقوبت دارین پیدا مى کند و اگر خداوند نخواسته باشد تعجیل در عذاب آنها نماید جهنم که آتش افروخته است و جاى عذاب حتمى الهى است کافى است براى آنها [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.