● فاطمه نصيري خليلي -
تفسیر هدایت
با آنکه مقاومت در برابر حسد دشوار است و پیروى از صاحب حق کار آسانى نیست، انسانهایى هستند که این دشواریها را بر خود هموار مىسازند تا در عوض از خداوند بهشت را به پاداش گیرند.
«وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِیلًا- و آنان را که ایمان آوردهاند و کارهاى نیکو کردهاند به بهشتهایى که در آن نهرها جارى است درآوریم. تا ابد در آنجا خواهند بود و در آنجا صاحب زنان پاک و بىعیب شوند و در سایههاى درختان پیوسته و خنک جایشان مىدهیم.»
آرى بهاى دورى کردنشان از نعمتهاى ستمکاران و خشنودیشان به همان زندگى دشوار خود در سایه حق، رسیدن به خیرات بهشت است و انس با همسران پاکیزه و سایه پیوسته و خنک خداوند. چنین است که خدا پاداش هر کس را که کارى نیکو انجام دهد تباه نمىکند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» مجمع البیان
در آخرین آیه مورد بحث در اشاره به پاداش شکوهبارى که خداى مهربان براى مردم با ایمان و عدالت پیشه و آزادمنش و رعایت کننده حقوق دیگران فراهم کرده است مى فرماید:
وَالَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ خالِدینَ فِیها اَبَداً لَهُمْ فِیها اَزْواجٌ مُّطَهَّرةٌ
و کسانى که به آنچه مى باید، ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، آنان را در باغ هایى که از زیر درختان آن جویبارها روان است وارد مى سازیم. در آن بوستان ها و باغ هاى پرنعمت و طراوت براى همیشه ماندگارند، و برایشان همسرانى خواهد بود که از آلودگى هاى ظاهرى و عادت هاى زنانه و هرگونه اخلاق زشت، پاک و پاکیزه اند، نه شوى خویش را ناراحت مى کنند و نه به کارى که آنان را آزرده خاطر سازد دست مى زنند.
وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلیلاً
و آنان را در سایه اى پاینده وارد مى سازیم که گرما و سرمایى ندارد و هماره آرام بخش و نشاط آور است.
در وصف این سایه دیدگاه ها متفاوت است.
1 - به باور برخى، آنان را در سایه اى، نه مانند سایه دنیا که پاینده نیست و بابرآمدن خورشید از میان مى رود، وارد مى سازیم.
2 - و به باور برخى دیگر، به سایه اى ماندگار و پرتوان و جاودانه آنان را در مى آوریم، که در این دیدگاه واژه دوم، مبالغه براى واژه نخست است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
تفسیر عاملی
«خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً» 57، فخر: کلمه ى «ابدا» مى فهماند معنى «خالدین» مدّت زیاد است، و معنى «ابدا» پیوسته و بى زوال است
«وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً» 57 طبرى: ابو هریره از پیغمبر (ص) روایت کرده است که: در بهشت درختى است که سایه ى آن بطول صد سال مسافرت سواره است
فخر: چون عربستان زیاد گرم است، سایه کنایه از آسایش است و کلمه ى: «ظلیل» براى مبالغه در آسایش است، و گرنه جاى سایه اى که نور و آفتاب به آن نرسد بدبوى و موذى است، و اگر خورشید موذى در آنجا است و سایه براى دفع اذیّت خورشید است برخلاف آنست که از بهشت انتظار است چه در آنجا هیچ موذى نیست، و اگر خورشید موذى نیست سایه ى بادوام چه فایده دارد، پس نتیجه همان است که کلمه ى ظلیل براى اشاره بکمال آسایش در آنجا است
تفسیر عبده: ممکن است این جمله اشاره باشد به خوشیهاى معنوى پس از آنکه در جمله ى جلو خوشیهاى مادّى یادآورى شده است، و مؤیّد این نظر آن است که گفته شده است: ما آنها را وارد سایه مى کنیم تا کمال ارزش معنوى آن معلوم شود
تأویلات کاشانى: یعنى به واسطه نابود کردن رذائل بشرى و مقاومت با خواسته هاى زشت آدمى، وارد صفات الهى و حقایق خداوند مى شوند که آسایش و نسیم خنک آن زوال ندارد
سخن ما: 1 چنانکه مکرر گفته ایم آن مردم از این جمله ها معنى ظاهر الفاظ را مطابق فکر و فهم خود استفاده کرده اند و نتیجه ى کار خود را براى عالم دیگر تشخیص داده اند، چنانکه گفته ى قرآن و فهمیدۀ مردم وسیله ى پیشرفت و توسعه و دوام آن بوده است تا امروز، و اکنون که ما اینها را مى خوانیم و لذت مى بریم براى آن است که ممکن است مطالب دقیق تر و عالى تر به خاطرمان برسد، براى نمونه ممکن است آنهائى که عقیده بتناسخ دارند، مثل آن شخص که گفته است: شیخ بهائى اکنون در همدان سیگار مى فروشد، از این جمله «کُلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ تا آخر» متوجه سرنوشت خود در عالم دیگر بشوند که روح آنها به قالبهاى متعدد وارد شود و عوض شود، و از مجازات اندیشه ى بد و کار زشت خود رهائى ندارند و هرگز این تغییر قالبها وسیله ى نجات و رسیدن بکمالات انسانى نیست زیرا هرچه پوست بدن که قالب و ظرف ظاهرى است بسوزد و عوض شود باز بجاى مى آید تا براى همیشه عذاب بچشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً الخ چون آیه ترجمه شده و واضح است محتاج بتوضیح نیست و خلاصه اینکه همین طورى که دأب قرآن بر این است هرجا ذکرى از کفار و مشرکین و عذاب آنها شده در مقابل بیانى از نعمتهائى که براى مؤمنین مهیّا گردیده را یادآورى نموده و در اینجا نیز پس از وعید عذاب کفار وعده نعمتهائى که براى ابرار و مؤمنین مهیّا نموده باحسن وجه بیان فرموده زیراکه نبىّ امّى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را (ببشیر و نذیر)موصوف گردانیده
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کوثر
در مقابل کافران، به مؤمنان و کسانى که هم ایمان به خدا دارند و هم اعمال صالح و شایسته انجام داده اند، وعدۀ بهشت مى دهد و اظهار مى دارد که بزودى آنان را به بهشتهایى وارد مى کنیم که نهرها از زیر آن جارى است و مهم تر اینکه آنان در بهشت جاویدان هستند و همیشه در آن مى مانند و این باعث لذت مضاعف آنها خواهد بود چون اگر جاودانگى نبود، غم بیرون رفتن از بهشت نمى گذاشت که انسان از نعمتهاى آن لذت ببرد ولى اینکه مى داند همیشه در آن خواهدماند، خود باعث لذت بیشتر مى شود
همچنین در بهشت به مؤمنان همسران پاکیزه اى داده خواهد شد تا عیش و لذتشان تکمیل شود و خدا آنها را به سایه هاى پایدار و گسترده وارد مى کند مى دانیم که سایه در یک هواى گرم آفتابى لذت بخش است و بهشتیان هواى مطبوعى خواهند داشت که نه گرم است و نه سرد و موجب آرامش و آسایش آنهاست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن
آنگه عقیب آیت وعید آیت وعد گفت على عادته الکریمة: وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ ،در این آیت و امثال این دلیل است بر بطلان قول آنان که گفتند:عمل صالح ایمان باشد،چه اگر چنین بودى بمثابت آن بودى که گفتى:إنّ الّذین آمنوا و آمنوا،و در این فایده نبودى
سَنُدْخِلُهُمْ ،«سین»استقبال را باشد تا فعل خالص کند به مستقبل و از آن ببرد که این بنا حال را بشاید ،چه اگر«سین »نبود مشترک باشد این بنا بین الحال و الاستقبال جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ ،گفت:آنان که ایمان آرند و عمل صالح کنند ما ایشان را به بهشتهایى بریم که در زیر درختان از جویها مى رود و «جنت»،بستانى باشد که:درختان او به سایه،زمین بپوشد،من الجنّ و هو السّتر،و قوله: تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ ،از جملۀ اتّساع است،و حقیقت آن است که ماء الأنهار براى آن که جوى نرود،آب جوى رود و لکن على حذف المضاف و اقامة المضاف الیه مقامه
خٰالِدِینَ فِیهٰا ،همیشه باشند آنجا،و نصب او بر حال است أَبَداً ،نصب او بر ظرف است،و روا بود که مؤکّد حال بود ،أى خالدین مؤبدین لَهُمْ فِیهٰا أَزْوٰاجٌ مُطَهَّرَةٌ ،ایشان را در آنجا زنانى باشند پاکیزه و این را شرح رفته است
وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً ،و ایشان را در سایۀ گسترده بریم،جایى که سایه باشد و آفتاب با او نرسد آن را ظلّ گویند،و آن که آفتاب به او برسد و از او بشود آن را فىء گویند من فاء اذا رجع،براى آن که در بهشت آفتاب نباشد و گفته اند:ظلّ سایۀ بامداد بود و فىء سایۀ نماز دیگر،و این را نیز مرجع با قول اوّل است،قال الشّاعر : فلا الظّلّ من برد الضّحى نستطیعه و لا الفىء من برد العشىّ نذوق و ظلیل آن باشد که در او گرما و سموم نباشد فی قول الحسن،چنان که گفت: وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ
در خبر هست که:در بهشت درخت باشد که سوار در سایۀ آن صد سال مى رود به آخر نرسد،براى این گفت: ظِلاًّ ظَلِیلاً ،تا با سایۀ دوزخ نماند آنجا که گفت: إِلىٰ ظِلٍّ ذِی ثَلاٰثِ شُعَبٍ لاٰ ظَلِیلٍ ،و گفته اند:در موقف قیامت مى خواهد سایۀ عرش لا ظلّ الّا ظله
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.