از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(الم تر الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیک وما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت وقد امروا ان یکفروا به ):(مگر آن کسانی راکه خیال می کنند به کتاب تو و کتابهای پیشین ایمان دارند نمی بینی که می خواهندمحاکمه را نزد طاغوتی برند ،با اینکه به آنها امر شده است به طاغوت کفربورزند) (زعم )یعنی اعتقاد داشتن به چیزی ،اعم از اینکه این اعتقاد مطابق واقع باشد یا نباشد به خلاف علم که معنای اعتقاد مطابق با واقع است ،پس اینها گمان می کردند که مؤمن هستند ،اما آنها از اطاعت خدا خارج شدند و محاکمه خود رانزد طاغوت بردند و( طاغوت اسم فاعل یا مصدری است در معنای طغیان و دراصطلاح ، شخص جبار و متمرد و یاغی از وظایف بندگی خدا را می گویند و یاهر معبود غیر خدا) و آنها در کتابهای آسمانیشان امر شده بودند که به طاغوت کفر بورزند، اما عمل نکردند و تحاکم نزد طاغوت بردند واین امر سبب لغوکردن کتب خداو ابطال شرایع اوست ، (و یرید الشیطان ان یضلهم ضلالابعیدا):(و شیطان می خواهد آنها را به ضلالتی دور گمراه کند)این جمله دلالت دارد بر اینکه تحاکم این گونه افراد در نزد طاغوت ریشه اش القای شیطان واغوای او است ، و غرض شیطان این است که پیروان خود را به ضلالتی دور ازنجات گرفتار سازد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حمزه خان بيگي - فی ظلال = شهید سید قطب
تصویری‌ که این مجموعه از نصوص بیانگر آن است‌، الهامگر این واقعیّت است‌ که چنین چیزی باید در آغاز هجرت بوده باشد. آن زمان‌ که نفاق قدرت و شکوهی داشت و یهودیانی‌ که با منافقان همکا‌ری و همیاری داشتند از قوّه و نیروئی برخوردار بوده‌اند.

کسانی‌ که خواسته‌اند به غیر قـانون خدا - یـعنی به طاغوت - داوری برند، چه بسا گروهی از مـنافقانی بوده‌اند که در آیۀ دوم این مجموعه وصف ایشان به صراحت آمده است‌. شاید هم یهودیانی مراد است ‌که در مسائلی‌ که برای برخی از ایشان رخ می‌داد یا با اهل مدینه برایشان پیش می‌آمد، آنان را به داوری‌ کتاب خـدا،‌ گـاهی تـورات‌، و گاهی حکـم رسـول خدا، می‌خو‌اندند - همانگونه ‌که در برخی از قضاوتها پیش آمد - امّا یهودیان از پذیرش آن سربار می‌زدند و داوری به عرف و عادت جاهلی حاکم حواله می‌کردند! ولی ما نظریّۀ نخست را ترجیح می‌دهیم‌. زیرا یزدان در بارۀ آنان می‌فرماید:

(یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ ).

آنان گمان می‌برند که بدانچـه بر تو نازل شـده است‌، و بدانچه پیش از تو نازل گشته است‌، ایمان دارند.

یهودیان نه مسلمان شده بودند، و نه‌ گمان می‌بردند که بد‌انچه بر پیغمبر نازل شده است ایـمان دارنـد. بلکه منافقان بودند که‌ گمان می‌بردند که ایـمان آورده‌اند بدانچه بر پیغمبر نازل شده است و بدانچه پیش از او نازل‌ گشته است‌. مقتضی عقیدۀ اسلامی هم باور به همۀ پیغمبران است و مؤیّد آن است‌.

این چنین‌ کاری هم جز در سالهای نخستین هجرت روی ند‌اده است‌، زمانی ‌که هنوز شوکت و عظمت یـهودیان د‌ر جنگ ‌بنی‌قریظه و خیبر د‌رهم نشکسته بود، و شأن‌ و مقام منافقان با درهم شکستن جاه و جلال یـهودیان مدینه‌، بر باد نرفته بود.

به هر حال‌، ما در این مجموعه آیات‌، تعیین‌ کامل و قاطع و دقیق شرط ایمان و تعریف اسلام را مـی‌یابیم‌. گواهی خدا را بر عـدم ایـمان کسـانی می‌یابیم‌ که (‌می‌خواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند، در حالی که بدیشان دستور داده شده است‌ که به طاغوت ایمان نداشته باشند)‌. خدا را می‌یابیم‌ که به ذات والا مقام خود قسم می‌خوردکه آنان به دائـرۀ ایـمان درنمی‌آیند، و مـؤمن بشمار نـمی‌آیند، تـا در قضاوتهای خود، پیغـمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم ‌را به داوری نطلبند، و پس از داوری جنابشان از حکم و قضاوت او اطاعت نکنند و داوری وی را اجراء ننمایند. البتّه اطاعت خشنودانه‌، و اجـراء فرمان با آسایش خاطری ‌که تسلیم نام دارد، نه از روی ناچاری و درماندگی، بلکه با رضا و اطمینان خاطر:

(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِیداً) (60)

(‌ای پیغمبر) آیا تعجّب نمی‌کنی از کسانی که می‏‎گویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده است ایمان دارنـد (‌ولی بـا وجود تصدیق کتابهای آسمانی‌، به هنگام اختلاف‌) می‌خواهند داوری را به پپش طاغوت ببرند (‌و حکم او را بجای حکـم خـدا بپذیرند؟‌!) و حال آن که بدیشان فرمان داده شده است که (‌به خدا ایمان داشته و) بـه طاغوت ایمان نداشـته باشند و اهریمن می‌خواهد که ایشان را بسی گمراه (‌و از راه حق و حققت بدر) کند.



آیا این چیز بن شگفت را نمی‌بینی‌؟ مـردمانی‌ گمان می‌برند که دارای ایمان هسـتند. در یک لحـظه‌ گـمان خود را پوچ می‌کنند و از میان می‌برند! مردمانی هستند که‌: (‌گمان می‌برند که آنان ایمان آورده‌اند بدانچه بر تو نازل شده است و بدانچه‌ که پـیش از تـو نـازل شـده است‌)‌. با ایـن وجود داوری را به پیشگاه چیزی

نمی‌آورند که بر تو نازل شده است یا چیزی ‌که پیش از تو نازل‌ گشته است‌! بلکه می‌خواهند داوری را به پیش چیز دیگری ببرند و به برنامۀ دیگری حواله دهـند، و فرمانی جز فرمان خدا را جویا شوند! مـی‌خواهند داوری را ببرند به پیش طاغوتی ‌که از چیزی ‌که بر تو نازل شده است و از چیزی ‌که پیش از تو نازل ‌گشـته است استمداد نمی‌طلبد و فرمان نمی‌گیرد. ضابطه‌ای و معیاری ندارد از آنچه بر تو نازل شده است و از آنچه پیش از تو نازل ‌گشته است‌. از اینجا است‌ که طاغوت گفته می‌شود. طاغوت است چون ویژگی و خاصیّتی از ویژگیها و خاصیّتهای الوهیّت را ادّعاء می‌کند. طاغوت است چون معیار و مقیاس مضبوط و منظّمی هم ندارد. آنان هم این ‌کار را از روی جـهل نـمی‌کنند، از روی گمان انجام نمی‌دهند. بلکه آنان یـقیناً می‌دانستند و کاملاً متوجّه بودند که داوری بردن به پیش این طاغوت حرام است‌:

(وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ ).

و حال آن که بدیشان فرمان داده شده است که (‌به خدا ایمان داشته و) به طاغوت ایمان نداشته باشند.

در این ‌کار، نه نادانی در میان است و نه گمان. بلکه از روی عمد و قصد انجام پذیرفته است‌. ایـن است ‌که چنین‌ گمانی راست و درست نمی‏باشد. این گمان است که آنان ‌گمان می‏‎برند بدانچه بر تو نازل شده است و بدانچه پیش از تو نازل ‌گشته است ایمان دارند! بلکه این اهریمن است‌ که می خو‌اهد گمراه شـوند،‌ گمراهـی بدفرجامی ‌که سرانجام نیکی از آن امید نمی‌رود:



(وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِیداً) (60)

اهریمن می‌خواهد که ایشان را بسی گمراه (‌و از راه حق و حقیقت بدر) کند.

این است علّت نهان در فراسوی خواست داوری بردن آنان به طاغوت‌. این انگیزه‌ای است‌ کـه ایشـان را به خروج از مرز ایمان و شرط آن فرا می‌خواند و آنان به وسیلۀ خواست داوری بردن به طاغوت بدان گـرفتار مـی‌گردند. یـزدان برای آنـان پرده از این انگیزه برمی دارد، تا این‌ که ایشان بیدار و هوشیار گردند و به راستای راه برگردند. برای ‌گروه مسلمانان نیز پـرده از آ‌ن برمی‏دارد، تا متوجّه شوند چـه ‌کسی ایـنان را به حرکت درمی‌آورد و راه می‏‎برد و در پشت سـرشان ایستاده است‌.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - تفسیر نمونه
یکى از یهودیان مدینه با یکى از مسلمانان منافق اختلافى داشت ، بنا گذاشتند یک نفر را بـه عـنـوان داور در میان خود انتخاب کنند، مرد یهودى چون به عدالت و بى نظرى پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) اطمینان داشت گفت : من به داورى پیامبر شما راضیم ولى مرد منافق یکى از بزرگان یهود بنام ((کعب بن اشرف )) را انتخاب کرد، زیرا مى دانـسـت کـه مـى تـوانـد بـا هـدیه نظر او را به سوى خود جلب کند، و به این ترتیب با داورى پـیـامـبـر اسـلام (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) مـخـالفـت کـرد، آیـه شـریـفـه نازل شد و چنین افرادى را شدیدا سرزنش کرد. <108> بـعـضـى از مـفـسـران شـاءن نـزولهـاى دیـگـرى نـیـز در ذیل این آیه نقل کرده اند که نشان مى دهد بعضى از تازه مسلمانها، طبق عادت زمان جاهلیت ، در آغـاز اسـلام داوریـهـاى خـود را نـزد دانـشـمندان یهود، و یا کاهنان مى بردند، آیه فوق نازل شد و شدیدا آنها را نهى کرد. <109> حکومت طاغوت آیه فوق در واقع مکمل آیه گذشته است ، زیرا آیه پیش ، مؤ منان را به اطاعت فرمان خدا و پـیـامـبـر و اولواالامـر و بـه داورى طلبیدن کتاب و سنت دعوت نمود و این آیه از اطاعت و پیروى و داورى طاغوت ، نهى مى نماید. آیه فوق مسلمانانى را که براى داورى به نزد حکام مى رفتند ملامت مى کند، و مى گوید: ((اى پـیـامـبـر! آیـا نـمى بینى کسانى را که خود را مسلمان مى پندارند و مى گویند به تـمـام کـتـب آسـمـانـى کـه بـر تـو و انـبـیـاء پـیـشین نازل شده است ایمان آوردیم ، در عین حـال داوریهاى خود را به نزد طاغوت مى برند، در حالى که به آنها دستور داده شده که هـرگـز فـرمـان طـاغـوت را نـبـرنـد))؟! (الم تـر الى الذیـن یـزعـمـون انـهـم آمـنـوا بـما انـزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الى الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به ). همانطور که سابقا هم اشاره کرده ایم ، ((طاغوت )) از ماده طغیان است و این کلمه با همه مشتقاتش به معنى سرکشى و شکستن حدود و قیود، و یا هر چیزى که وسیله طغیانگرى و یا سـرکـشـى اسـت مـى بـاشـد، بـنـابـر ایـن آنـهـا کـه داورى بـه بـاطل مى کنند ((طاغوت )) هستند، زیرا حدود و مرزهاى الهى و حق و عدالت را شکسته اند، در حـدیـثـى نـیـز از امـام صـادق (عـلیـه السـلام ) نـقـل شـده کـه فـرمـود: ((الطـاغـوت کل من یتحاکم الیه ممن یحکم بغیر الحق ؛ هر کس به غیر حق حکم کند و مردم او را به داورى بطلبند، طاغوت است . سپس قرآن اضافه مى کند: ((مراجعه به طاغوت یک دام شیطانى است که مى خواهد انسانها را از راه راست به بیراهه هاى دوردستى بیفکند)) (و یرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیدا). نـاگـفـتـه پـیـدا اسـت کـه آیه فوق همچون سایر آیات قرآن یک حکم عمومى و جاودانى را بـراى هـمـه مسلمانان در سراسر اعصار و قرون بیان مى نماید، و به آنان اخطار مى کند کـه مـراجـعـه کـردن بـه حـکـام باطل ، و داورى خواستن از طاغوت ، با ایمان به خدا و کتب آسـمانى سازگار نیست ، به علاوه انسان را از مسیر حق به بیراهه هایى پرتاب مى کند کـه فـاصـله آن از حـق ، بـسـیـار زیـاد اسـت ، مـفاسد چنین داوریها در به هم ریختن سازمان اجـتـمـاعـى بـشـر بـر هـیـچـکـس پـوشـیـده نـیـسـت ، و یـکـى از عوامل عقب گرد اجتماعات محسوب مى شود.
پاورقی :
108-تفسیر مجمع البیان - شان نزول فوق از اکثر مفسران نقل شده است.
109- تفسیر المنار جلد پنجم صفحه 222.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » سایت تبیان
تفسیر کشاف
روی أن بشرا المنافق خاصم یهودیا فدعاه الیهودی إلی رسول الله صلی الله علیه و سلم و دعاه المنافق إلی کعب بن الأشرف ، ثم إنهما احتکما إلی رسول الله صلی الله علیه و سلم فقضی للیهودی فلم یرض المنافق و قال : تعال نتحاکم إلی عمر بن الخطاب . فقال الیهودی لعمر : قضی لنا رسول الله فلم یرض بقضائه . فقال للمنافق : أکذلک ؟ قال : نعم . فقال عمر : مکانکما حتی أخرج إلیکما فدخل عمر فاشتمل علی سیفه ثم خرج فضرب به عنق المنافق حتی برد ثم قال : هکذا أقضی لمن لم یرض بقضاء الله و رسوله ، فنزلت . و قال جبریل : إن عمر فرق بین الحق و الباطل ، فقال له رسول الله صلی الله علیه و سلم : أنت الفاروق . و الطاغوت : کعب بن الأشرف ، سماه الله " طاغوتا " لإفراطه فی الطغیان و عداوة رسول الله صلی الله علیه و سلم . أو علی التشبیه بالشیطان و التسمیة باسمه أو جعل اختیار التحاکم إلی غیر رسول الله صلی الله علیه و سلم علی التحاکم إلیه تحاکما إلی الشیطان ، بدلیل قوله ( و قد أمروا أن یکفروا به و یرید الشیطان أن یضلهم ) و قرئ ( بما أنزل .... و ما أنزل ) علی البناء للفاعل . و قرأ عباس بن الفضل : أن یکفروا بها ، ذهابا بالطاغوت إلی الجمع ، کقوله ( أولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم ) .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - برگزیده تفسیر نمونه
شأن نزول:
یکى از یهودیان مدینه با یکى از مسلمانان منافق اختلافى داشت، بنا گذاشتند یک نفر را به عنوان داور در میان خود انتخاب کنند، مرد یهودى چون به عدالت و بى‏نظرى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله اطمینان داشت گفت: من به داورى پیامبر شما راضیم ولى مرد منافق یکى از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» را انتخاب کرد و به این ترتیب با داورى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مخالفت کرد.
آیه شریفه نازل شد و چنین افرادى را شدیدا سرزنش کرد.

تفسیر:
حکومت طاغوت- این آیه در واقع مکمل آیه قبل است، زیرا در آنجا، مؤمنان را به اطاعت فرمان خدا و پیامبر و اولو الأمر و به داورى طلبیدن کتاب و سنت دعوت نمود و این آیه از اطاعت و پیروى و داورى طاغوت، نهى مى‏نماید.
قرآن مسلمانانى را که براى داورى به نزد حکام جور مى‏رفتند ملامت مى‏کند، مى‏گوید: «آیا ندیدى کسانى را که گمان مى‏کنند به آنچه (از کتب آسمانى) بر تو و بر پیشینیان نازل شده ایمان آورده‏اند ولى مى‏خواهند طاغوت و حکّام باطل را به داورى بطلبند با این که به آنها دستور داده شده به طاغوت کافر شوند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ).
سپس اضافه مى‏کند: «مراجعه به طاغوت یک دام شیطانى است و شیطان مى‏خواهد آنان را گمراه کند و به بیراهه‏هاى دوردستى بیفکند» (وَ یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِیداً). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شهرام سليمان زاده - تفسیر نور
آیه‏ى قبل، مرجع در منازعات را خدا و پیامبر معرفى کرد، این آیه در انتقاد از کسانى است که مرجع نزاع خود را طاغوت قرار مى‏دهند.
میان یک منافق مسلمان‏نما و یک یهودى نزاع شد. بنا بر داورى گذاشتند. یهودى پیامبر را به خاطر امانت وعدالت به داورى قبول کرد، ولى آن منافق گفت: من به داورى کعب‏بن اشرف (که از بزرگان یهود بود) راضیم، زیرا مى‏دانست که با هدایایى مى‏تواند نظر کعب را به نفع خود جلب کند. این آیه در نکوهش آن رفتار نازل شد.
به تعبیر امام صادق علیه السلام طاغوت، کسى است که به حقّ حکم نکند و در برابر فرمان خدا، دستور دهد و اطاعت شود.[319]

--------------------------------------------------------------------------------
319) تفسیر نمونه.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
تفسیر : حکومت طاغوت
آیه فوق در واقع مکمل آیه گذشته است ، زیرا آیه پیش ، مؤمنان را به - اطاعت فرمان خدا و پیامبر و اولوا الامر و به داورى طلبیدن کتاب و سنت دعوت نمود و این آیه از اطاعت و پیروى و داورى طاغوت ، نهى مى‏نماید.
همانطور که سابقا هم اشاره کرده‏ایم ، طاغوت از ماده طغیان است و این
کلمه با همه مشتقاتش به معنى سرکشى و شکستن حدود و قیود ، و یا هر چیزى که وسیله طغیانگرى و یا سرکشى است مى‏باشد ، بنا بر این آنها که داورى به باطل مى‏کنند طاغوت هستند ، زیرا حدود و مرزهاى الهى و حق و عدالت را شکسته‏اند ، در حدیثى نیز از امام صادق (علیه‏السلام‏) نقل شده که فرمود : الطاغوت کل من یتحاکم الیه من یحکم بغیر الحق یعنى هر کس به غیر حق حکم کند و مردم او را به داورى بطلبند ، طاغوت است .
آیه فوق مسلمانانى را که براى داورى به نزد حکام مى‏رفتند ملامت مى‏کند ، و مى‏گوید : اى پیامبر ! آیا نمى‏بینى کسانى را که خود را مسلمان مى‏پندارند و مى‏گویند به تمام کتب آسمانى که بر تو و انبیاء پیشین نازل شده است ایمان آوردیم ، در عین حال داورى‏هاى خود را به نزد طاغوت مى‏برند ، در حالى که به آنها دستور داده شده که هرگز فرمان طاغوت را نبرند ؟ ! ( ا لم تر الى الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الى الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به ) .
سپس قرآن اضافه مى‏کند : مراجعه به طاغوت یک دام شیطانى است که مى‏خواهد انسانها را از راه راست به بیراهه‏هاى دوردستى بیفکند ( و یرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیدا).
ناگفته پیدا است که آیه فوق همچون سایر آیات قرآن یک حکم عمومى و جاودانى را براى همه مسلمانان در سراسر اعصار و قرون بیان مى‏نماید ، و به آنان اخطار مى‏کند که مراجعه کردن به حکام باطل ، و داورى خواستن از طاغوت ، با ایمان به خدا و کتب آسمانى سازگار نیست ، به علاوه انسانرا از مسیر حق به بیراهه‏هائى پرتاب مى‏کند که فاصله آن از حق ، بسیار زیاد است ، مفاسد چنین داورى‏ها در بهم - ریختن سازمان اجتماعى بشر بر هیچکس پوشیده نیست ، و یکى از عوامل عقب‏گرد اجتماعات محسوب مى‏شود.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - تفسیر عاملی
«یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحٰاکَمُوا إِلَى اَلطّٰاغُوتِ » 60 ابو الفتوح: حسن بصرى و جبّائى گفتند: یعنى نزد بتها رفتند و با قرعۀ به وسیله ى تیر خود را از حیرت در آوردند، سدّى و قتاده گفته اند: یعنى نزد ابو برده که غیب گو بود رفتند، عبد، اللّه عبّاس و مجاهد گفته اند: مسلمانى منافق با یهودى خصومت داشت، یهودى گفت: نزد محمّد برویم که رشوه نمى گیرد، آن منافق براى دادن رشوه گفت: نزد کعب ابن اشرف برویم و مقصود از طاغوت کعب بن اشرف است و از ثعلبى نقل کرده که مسلمان منافق بنام بشر با یهودى نزاع داشتند یهودى گفت نزد محمّد برویم براى رفع خصومت، آن مسلمان گفت: نزد کعب بن اشرف برویم ولى یهودى اصرار کرد و بمسجد رفتند حضور پیغمبر (ص) و آن حضرت حکم بسود یهودى داد، آن منافق نپذیرفت و گفت بیا نزد عمر برویم او گفت به حکومت پیغمبر (ص) راضى نشدى باز حکومت عمر مى خواهى عاقبت نزد عمر رفتند و یهود قصّۀ خود را گفت که نزد پیغمبر رفته ایم و آن حضرت براى من حکم کرد و این مرد نپذیرفت و گفت نزد تو به حکومت بیائیم، عمر پرسید از منافق که این راست است ؟ او تصدیق کرد عمر گفت دمى بمانید تا بیایم، به خانه رفت و شمشیر آورد و مسلمان منافق را کشت جهود گریخت، و عمر گفت حکم من این است نسبت به آنکه به حکومت خدا و رسول راضى نباشد، و بعضى گفته اند: مقصود حیىّ بن اخطب است، و از حضرت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) روایت شده است که: مقصود از طاغوت هر حاکمى است که برخلاف حقّ و موافق میل خود حکومت کند

مجمع: جمله ى اوّل آیه را سه معنى کرده است: 1 آیا نمى دانى، 2 آیا تعجّب نمى کنى از کار این مردم، 3 آیا فکر و علم تو باین مطلب نرسیده است

«ضَلاٰلاً بَعِیداً» 60 ابو الفتوح: یعنى: گمراهى بلیغ و رسا که آخرین درجه ى گمراهى است

تنویر المقباس ابن عبّاس: یعنى دور از حقّ و عدالت و هدایت و راهیابى [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
أَ لَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مٰا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحٰاکَمُوا إِلَى اَلطّٰاغُوتِ الخ ظاهر آیه استفهام و تقریع است بر مطالب بالا و سرزنش به آنهائى است که دعوى آن را دارند که ما به آنچه تو گوئى ایمان داریم و نیز اظهار مى نمایند که بکتب متقدّمین یعنى تورات و انجیل نیز ایمان داریم بااین حال مى خواهند محاکمه کنند نزد طاغوت،و در اینکه طاغوت چیست از مفسرین چند قول نقل شده [سخنان مفسرین در توجیه طاغوت] 1 مراد بتانند و آیه درباره منافقین فرود آمده[حسن بصرى و جبائى] 2 مقصود از طاغوت مردى کاهن است نام او ابو برده و حکایت آن این بود که بین منافقى با یک یهودى خصومتى پدید گردید یهودى گفت نزد محمد[ص] برویم،منافق گفت نزد ابو برده کاهن برویم،خداى تعالى این آیه را فرستاد

[قتاد شعبى و سدى] 3 مقصود کعب بن اشرف است که منافقى با یک یهودى نزاعى پیدا نمود جهود گفت نزد محمد رویم که او رشوه نگیرد،منافق گفت نزد کعب بن اشرف رویم کلبى از ابى صالح از ابن عباس نقل مى کند که آیه درباره مرد منافق بنام بشر فرود آمد که میان او و یهودى خصومتى بود یهودى گفت نزد محمد[ص] رویم،منافق گفت نزد کعب بن اشرف رویم یهودى اصرار نمود،نزد محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آمدند رسول براى یهودى حکم داد،منافق بیرون آمد و گفت بیا نزد عمر بن خطاب رویم،یهودى گفت سبحان اللّه نزد رسول رفتیم او حکم کرد اکنون گوئى نزد عمر رویم پیش عمر رفتند و قضیه را بعمر گفتند و یهودى گفت اکنون برأى رسول راضى نیست عمر گفت صبر کنید تا من بیرون آیم شمشیر زد و منافق را کشت و گفت این رأى من است بر کسى که بحکم خدا و پیمبرش راضى نباشد

و از حضرت صادق و باقر علیهما السلام روایت شده که آیه عموم دارد و شامل مى گردد هر حاکمى را که بخلاف حق حکومت کند

وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُرِیدُ اَلشَّیْطٰانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلاٰلاً بَعِیداً بنا بر اینکه مقصود از طاغوت هر حاکمى باشد که برخلاف حق حکم کند هرکسى که رجوع کند بحکّام ظالم که برخلاف حق حکم مى کنند مخالفت امر خدا را کرده و مشمول این امر مى گردد زیراکه مأمور بوده که به چنین حکّامى کافر گردد و شیطان آنها را از طریق حق و راه صحیح گمراه گردانیده [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
أَ لَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مٰا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحٰاکَمُوا إِلَى اَلطّٰاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ «أَ لَمْ تَرَ» به صیغه استفهام، خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است مراد از این خطاب، اظهار شگفتى از وضعیت منافقان است که کفر را پنهان و اسلام و ایمان به کتاب هاى آسمانى را آشکار مى کنند شگفتى از آن روست که منافقان، خود، خویشتن را تکذیب مى کنند؛ زیرا داورى اهل حقّ را انکار و به اهل باطل رجوع مى نمایند، بااینکه اسلام به آنان دستور مى دهد از گمراهان و طرفداران باطل اعراض کنند، لکن واقعیّت بر دروغ و نفاق چیره مى شود و ادّعاى منافقان را باطل مى سازد.

نویسندۀ مجمع البیان گفته است: یک یهودى و یک منافق از مسلمانان با یکدیگر نزاع کردند مرد یهودى گفت: تو را نزد محمّد صلّى اللّه علیه و آله مى برم تا میان ما داورى کند؛ زیرا او مى دانست که محمّد صلّى اللّه علیه و آله رشوه نمى گیرد و در قضاوت، ستم نمى کند
منافق گفت: میان من و تو کعب الاشراف یهودى داورى کند؛ زیرا او مى دانست که کعب الاشراف، رشوه مى گیرد و در قضاوت ستم مى کند

على رغم اینکه مى دانیم بیشتر مفسران قرآن به اسباب نزول مطمئن نیستند و از خود حادثه، سبب نزول را برداشت مى کنند؛ لکن نمونه اى را نمى یابیم که معناى آیه را بیشتر از حادثه اى که نویسندۀ مجمع آن را یادآور شده است، بیان کند منافق، داورى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را ردّ کرد؛ زیرا او به محمّد صلّى اللّه علیه و آله و دین او کافر بود؛ امّا یهودى به یهودیّت ایمان داشت با وجود این وى قضاوت یهودى را ردّ کرد و خواستار قضاوت محمّد صلّى اللّه علیه و آله شد، على رغم اینکه محمّد صلّى اللّه علیه و آله و دین وى را قبول نداشت راز این کار، سودى بود که آن یهودى از قضاوت محمّد صلّى اللّه علیه و آله مى برد این پدیده تنها به یهود اختصاص ندارد لذا هرکسى که از دین و یا قانونى، خیر و منفعتى به دست آورد، نمى توان به او و دینش اعتماد کرد، مگر پس ازآن که آزمایش شود؛ زیرا افراد بسیارى هستند که ثروت هنگفتى را به دست مى آورند، تنها به این علّت که مردم به ایمان آنان اعتماد مى کنند، درحالى که چه بسا این افراد از مصادیق آیه 11 سوره حج باشند: «وَ مِنَ اَلنّٰاسِ مَنْ یَعْبُدُ اَللّٰهَ عَلىٰ حَرْفٍ فَإِنْ أَصٰابَهُ خَیْرٌ اِطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصٰابَتْهُ فِتْنَةٌ اِنْقَلَبَ عَلىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ اَلدُّنْیٰا وَ اَلْآخِرَةَ ؛ از میان مردم کسى است که خدا را با تردید مى پرستد اگر خیرى بدو رسد دلش بدان آرام گیرد و اگر آزمایشى پیش آید رخ برتابد در دنیا و آخرت زیان بیند و آن زیانى آشکار است»

امام على علیه السّلام فرمود: «ستایش پس از آزمایش است». فرزند او، امام حسین علیه السّلام فرمود: «مردم بنده دنیا هستند و دین مزمزه زبان آنهاست، تا هنگامى دین دارند، که زندگى‌‏شان دایر باشد و هنگامى که به دشوارى‏‌ها آزمایش شوند، شمار دین‏داران اندک خواهد بود». پیامبر بزرگوار صلّى اللّه علیه و آله در هنگام شادمانى مى‏‌گفت: «الحمد للّه المنعم المفضل» و در هنگام سختى مى‏‌گفت: «الحمد للّه على کلّ حال». این سخن اشاره بدان دارد که او به خدا ایمان دارد و به مقدّرات او خشنود است، حتّى در حالت گرفتارى و سختى؛ همانند فرزند شایسته‌‏اى که حتّى در هنگامى که پدرش او را براى تأدیب، تنبیه مى‏‌کند، همچنان بر صمیمیت و دوستى با پدر خود باقى است.
امام على علیه السّلام گفت: «اگر با همین شمشیرم بینى مؤمن را ببرم که مرا دشمن دارد، دشمنى نخواهد داشت». فرزند او، امام زین العابدین علیه السّلام در هنگامى که گرفتار سختى مى‏‌شد، مى‏‌فرمود: «اى خداى من! کدام‏یک از دو حالت براى شکر تو سزاوارتر است؟ کدام‏یک از دو وقت براى سپاس تو شایسته‏‌تر است؟ آیا وقت سلامت که تو آن را گوارایم ساختى؟ و یا وقت بیمارى که مرا بدان مى‌‏آزمایى؟ خداوندا! با بیرون بردن از این بیمارى، عفو خود را شامل حالم گردان و با رهایى از این گرفتارى، گشایش عطا کن».

وَ یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِیداً. این آیه دلیلى آشکار بر آن است که شرّ از سوى شیطان است، نه از سوى رحمان و هر اندیشه‏‌اى که تو را به شرّ (بدى) وادارد، شیطان نامیده مى‌‏شود. خداى متعال گفته است: «الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ. مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ؛ آن‏که در دل‏هاى مردم وسوسه مى‏‌کند، خواه از جنّیان باشد یا از آدمیان». در حدیث است: «وقتى که شیطان به تو گوید: چه‏‌قدر نمازت زیاد است، به او بگو: غفلتم بیشتر است و هرگاه بگوید: کارهاى نیک تو بسیار است. بگو: گناهانم زیادتر است و هرگاه بگوید: چه‏‌قدر زیادند کسانى‏که به تو ستم مى‌‏کنند. بگو: کسانى‏ که من به آنها ستم کردم، بیشترند». بدیهى است که نفس انسان، این تصور را براى انسان به وجود مى‏‌آورد که او نیکوکار، عابد و مظلوم است و فریب این اباطیل را جز فردى نادان و خودخواه نمى‏‌خورد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
قمى ره فرموده نازل شده است درباره زبیر بن العوام که با یهودی در سر باغى نزاع داشت و زبیر راضى شد به حکومت ابن شیبه یهودى و آن یهودى راضى شد به حکومت پیغمبر (ص) پس این آیه نازل شد و طاغوت سابقا ذکر شد که معانى متعدده از آن شده است از قبیل بت و شیطان و مضلّ و غیرها و بنظر حقیر تمام این معانى از قبیل مصداق است و این کلمه مشتق از طغیان و مفید مبالغه در آنست و معلوم است که راضى شدن به حکومت کسى گرویدن به او است و این منافى با اعراض و وجوب اجتناب و عدم اعتماد و ترک و داد با آنها است و در بعضى از روایات باین آیه تمسک شده است بر حرمت ترافع نزد مخالفین و سلاطین جور و قضاة آنها و ایجاب فرمودند رجوع بحکام شرع و فقهاء شیعه را و حقیر در این باب رساله مستقلۀ نوشته و شقوق مسئله را با مدارک آن متعرض شده ام و تقویت نمودم جواز رجوع را در صورت توقف احقاق حق بر مراجعه به آنها خصوص اگر بر سبیل استعانت باشد نه ترافع و رضاى به حکومت آنها و شیطان به یک درجه ضلالت شخص اکتفا نمى کند بلکه اراده او آنست که بکلى شخص را از حق و راه هدایت دور کند که هرچه بدود و بگردد به راه هدایت نرسد و حق را نجوید [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.