و در جمله: «یَصُدُّونَ عَنْکَ ...» مساله اعراض پیروان طاغوت را اختصاص به رسول داده، و فرموده: (از تو اعراض مىکنند)، با اینکه دعوت شده بودند به آمدن به سوى کتاب و رسولى که حکم به کتاب مىکند نه تنها به سوى رسول و این بدان جهت است که اعراض کنندگان کافر نیستند. و گرنه جاى تاسف نبود، و آیه شریفه لحن تاسف دارد، پس این تاسف از عمل کسانى است که معتقدند ایمان دارند به آن چه خدا نازل کرده، پس اینان تجاهر به اعراض از کتاب خدا ندارند، چون کافر نیستند، بلکه منافقند و به داشتن ایمان به آنچه خدا نازل کرده تظاهر مىکنند، و در عین حال از رسول او اعراض مىکنند.
و از این جا روشن مىشود که فرق گذاشتن بین خدا و رسول او نفاق است، و کسى که ادعا مىکند که من تسلیم حکم خدا هستم، ولى نسبت به حکم رسول توقف و تردید دارم بدون شک منافق است.
[ نظرات / امتیازها ]
1- گرچه منافقان، تسلیم قانون خدا و فرمان پیامبر نیستند، ولى ما باید آنان را دعوت کنیم. «قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا»
2- در پذیرش دعوت انبیا، رشد وبرترى است. ( «تَعالَوْا» دعوت به بالاآمدن است)
3- کتاب و سنّت هماهنگ هستند، وگرنه ارجاع مردم به دو چیز متضاد حکیمانه نیست. «إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ»
4- مراجعه به طاغوت و قضاوت خواهى از بیگانگان، خصلت و روحیّهى منافقان است که با رهبر آسمانى مخالفت و از راه حقّ اعراض کنند. (کلمه «یَصُدُّونَ» نشانهى خصلت و استمرار است)
5- منافق، علاوه بر اعراض خود، مانع دیگران نیز مىشود. «یَصُدُّونَ»
6- آنچه پرده از کفر منافقان برمىدارد، مخالفتشان با رهبرى الهى است. «عَنْکَ»
7- منافقان، حساسیّتى نسبت به ایمان قلبى مردم به خداوند ندارند، ناراحتى عمدهى آنان اجتماع مردم برگرد رهبر آسمانى است. «یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً»
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]