1- قتل بىگناه، در اسلام حرام است. «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ»
2- قتل، با ایمان ناسازگار است. «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ»
3- مؤمن، جایزالخطاست، باید مواظب باشد. «وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً»
4- احترام جان مسلمان تا حدّى است که از قتل خطایى هم نمىتوان به آسانى گذشت. «وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ»
5- خطا، یکى از ملاکهاى رفع تکلیف یا تخفیف در کیفر است. «فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ»
6- جبران فقدان مؤمن، با آزاد کردن انسان با ایمان است. «تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ»
7- آزادى، نوعى حیات است. وقتى حیات یک نفر گرفته مىشود، به جبرانش باید یک نفر را آزاد کرد. «1» «تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ»
8- آزادى بردگان، در لابلاى برنامههاى اسلام گنجانده شده است. «فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ»
9- تسلیم دیه، مشروط به درخواست خانواده مقتول نیست، بلکه وظیفهى قاتل پرداخت آن است. «مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ»
10- به هرکس نباید دیه داد، باید به خانواده مقتول داد تا حقّ به حقدار برسد.
«مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ»
11- خانوادهى مقتول، مالک خونبها مىشود. «مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ»
12- تعیین دیهى خطاکار، رمز وجود جریمه در نظام اسلامى است. «دِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ»
13- در حالات هیجانى هم، عواطف و رحم نباید فراموش شود و عفو از خطاکار، یک صدقهى پسندیده است. «إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا»
14- ارزش پیمان تا آنجاست که گاهى کافر را در ردیف مؤمن قرار مىدهد. خونبها را به کافرى که هم پیمان است باید داد. فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ ... وَ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ
15- نوع جریمهها باید از یک سو به نفع افراد مؤمن باشد، «فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ» واز سوى دیگر سبب تقویت جامعهى کفّار نگردد. لذا پرداخت دیه و خونبها به دشمن حربى، ممنوع است. «فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ»
16- شرط ایمان براى آزاد کردن برده، تشویقى است براى بردگان که به سراغ پذیرش اسلام بروند. «رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ»
17- در اسلام و قوانینش، بنبست نیست. احکام اسلامى تعطیل نمىشود، ولى تخفیف دارد. «فَمَنْ لَمْ یَجِدْ»
18- در اسلام، جریمه به مقدار توان جسمى و مالى افراد است. فَمَنْ لَمْ یَجِدْ ...
19- روزههاى پیاپى، وسیلهاى براى پاکسازى روح است. «فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ»
20- اسلام، به بعد ایمانى افراد تکیه دارد. آزاد کردن برده و پرداخت دیه، دیدنى است، ولى روزه گرفتن، دیدنى نیست و به این وسیله، انسان وجدان دینى و اخلاقى خود را جریمه مىکند. «فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ»
21- جان مؤمن بسیار مهم است، و کفّارات، نوعى تخفیف و ارفاق الهى است.
«تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ»
22- قتل غیر عمدى نیز انسان را از لطف خدا دور مىکند و پرداخت دیه و آزاد کردن برده راهى است براى برگرداندن لطف الهى به قاتل. «تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ»
23- قوانین الهى، بر اساس علم و حکمت و با ملاحظهى همهى جوانب مسأله است. «کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً»
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]