اِنَّمَا جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
کیفر کسانى که با بندگان واقعى و دوستداران راستین خدا پیکار مى کنند و با پیامبرش به کارزار مى پردازند...
نظیر این آیه شریفه در سوره دیگر هم آمده است که مى فرماید:
انّ الّذین یؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدّنیا و الآخرة...»(3)
بى تردید کسانى که خدا و پیام آور او را اذیّت و آزار مى کنند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و عذابى خفت بار برایشان آماده ساخته است.
وَ یَسْعَوْنَ فىِ الْاَرْضِ فَساداً
و در روى زمین به تباهى و فساد مى کوشند
«محارب» کیست؟
1 - از امامان اهل بیت روایت است که «محارب» آن کسى است که سلاح کشد و در شهر و یا در راه ها و بیرون از شهر ناامنى پدید آورد؛ چراکه دزد مسلّح چه در شهر دست به این کار زند و یا خارج از شهر یکسان است. در این مورد دیدگاه «شافعى» و «مالک» نیز همین است.
2 - امّا «ابو حنیفه» و یارانش مى گویند: «محارب» کسى است که در خارج از شهر به سرقت و راهزنى بپردازد؛ و از «عطاء خراسانى» نیز همین دیدگاه رسیده است.
«زجاج» در این مورد مى گوید: منظور از «انّما» در آغاز آیه شریفه این است که کیفر کسانى که با خدا و پیام آور او به کارزار برخیزند فقط این است که... چراکه اگر فردى به شما بگوید پاداش شما دینارى خواهد بود، ممکن است افزون بر آن، چیز دیگرى باشد؛ امّا هرگاه بگوید پاداش تو تنها دینارى خواهد بود، روشن است جز آن چیزى نخواهد بود.
اَنْ یُقَتَّلُوا اَوْ یُصَلَبُّوا اَوْ تُقَطَّعَ اَیْدِیْهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ
کیفر آنان تنها این است که کشته شوند یا بردار گردند و یا دست و پایشان به عکس یکدیگر بریده شود. از دو امام راستین حضرت باقر و صادق آورده اند که: «انّما جزاء المحارب على قدر استحقاقه، فان قتل فجزائه ان یقتل، و ان قتل و اخذ المال فجزائه ان یقتل و یصلب، و ان اخذ المال و لم یقتل فجزائه ان تقطع یدیه و رجله من خلاف، و ان اخاف السّبیل فقط فانّما علیه النّفى لا غیره.»(4)
کیفر «محارب» به اندازه جنایتى است که بدان دست یازیده است؛ از این رو اگر کسى را کشته، باید کشته شود. و اگر افزون بر کشتار، مال مردم را نیز برده است باید به دار آویخته شود. و اگر تنها به مال مردم تجاوز نموده و برده است، باید دست و پایش به عکس یکدیگر بریده شود. و اگر تنها راه ها را ناامن ساخته و در میان مردم ترس و دلهره به وجود آورده است، باید تبعید گردد.
گروهى از مفسّران و دانشوران، از جمله «سعید بن جبیر»، «ربیع»، «ابن عباس» و دیگران نیز همین دیدگاه را انتخاب کرده اند.
با این بیان، در آیه شریفه، «اَوْ» براى تخییر و یا اباحه نیست، بلکه بیانگر مراحل چندگانه قانون خدا و تفاوت آن با تفاوت جنایت است.
«شافعى» در این مورد مى گوید: کسى که مال مردم را برباید، امام مى تواند او را به دار کشد و یا او را بکشد.
و مى افزاید: آیه نشان مى دهد که هر جنایتکارى کیفرى در خور جنایت خود باید بچشد؛ از این رو کسى که هم به کشته شدن محکوم شده و هم به آویخته شدن بردار، نخست کشته مى شود و آن گاه پیکرش را سه بار بر سر دار مى برند و فرود مى آورند.
«ابو عبید» مى گوید: از «محمد بن حسن» در مورد به دار آویختن «محارب» پرسیدم، که گفت: منظور این است که او را زنده بر دار مى آویزند و آن گاه با شمشیر و یا نیزه مى کشند.
«ابو حنیفه» نیز در این مورد همین دیدگاه را دارد. از او پرسیدند: آیا این کار «مثله» نیست؟
پاسخ داد: منظور این است که چنین کسانى اعضاى بدنشان بریده مى شود.
و گروهى، از جمله «مجاهد» بر آنند که «اَوْ» در آیه شریفه براى تخییر و اباحه است و منظور این است که پیشواى عدالت پیشه مى تواند چنین جنایتکارانى را بکشد، و یا به دار آویزد و یا تبعید نماید.
این دیدگاه از ششمین امام نور نیز روایت شده است.
اَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْاَرْضِ
در تفسیر این فراز دو نظر آمده است:
1 - دانشمندان مذهب اهل بیت برآنند که باید آنان را از شهرى به شهرى دیگر تبعید نمایند تا از کار زشت و ظالمانه خویش توبه نموده و به راه آیند.
بسیارى از دانشمندان همچون: «ابن عباس»، «سعید بن جبیر»، «سدى» «حسن»، «شافعى» و دیگران نیز همین دیدگاه را پسندیده اند.
2 - «ابو حنیفه» و یارانش، بر این باورند که باید آنان را به زندان فرستاد، چراکه منظور از آن، زندان است.
ذلِکَ لَهُمْ خِزْىٌ فىِ الدُّنْیا وَ لَهُمْ فىِ الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ
این رسوایى آنان در این جهان است و در سراى آخرت نیز عذابى سهمگین خواهند داشت.
آیه شریفه، دیدگاه کسانى را که «حدود» را کیفر گناهان مى پندارند و مى گویند کسى که به خاطر دست یازیدن به جنایتى، بر او اجراى حد شد، دیگر گناهش بخشیده شده است، نادرست مى شمارد، چراکه مى فرماید: چنین کسانى افزون بر کیفر این جهان در آخرت نیز عذابى سهمگین خواهند داشت. با این بیان، پندار مورد اشاره درست نیست، گرچه ممکن است چنین گناهکارانى مورد لطف خدا قرار گرفته و بخشوده شوند.
[ نظرات / امتیازها ]
738. For the double crime of treason against the State, combined with treason against Allah, as shown by overt crimes, four alternative punishments are mentioned, any one of which is to be applied according to circumstances, viz., execution (cutting off of the head), crucifixion, maiming, or exile. These were features of the Criminal Law then and for centuries afterwards, except that tortures such as "hanging, drawing, and quartering" in English Law, and piercing of eyes and leaving the unfortunate victim exposed to a tropical sun, which was practised in Arabia, and all such tortures were abolished. In any case sincere repentance before it was too late was recognised as a round for mercy.
739. Understood to mean the right hand and the left foot.
[ نظرات / امتیازها ]