در آیات پیش، سخن پیرامون یهود و نصارا بود؛ اینک در این آیه شریفه به منظور آرامش خاطر بخشیدن به پیامبر از نیرنگ و فریب آنان مى فرماید:
یَا اَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فى الْکُفْرِ مِنَ الَّذینَ قالُوا آمَنّا بِاَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا
هان اى پیامبر! کسانى که در کفر و بیداد شتاب مى ورزند، تو را اندوهگین نسازند؛ چه آن کسانى که به ظاهر و زبان اعلان ایمان مى کنند و مى گویند ایمان آوردیم، در حالى که در دل ایمان نیاورده اند، و چه از کسانى که یهودى هستند و با این وصف به کفر و ستم شتاب مى ورزند.
سَمّاعُوْنَ لِلْکَذِبِ
آنان که به سخنان تو خوب گوش مى سپارند تا بهانه و دستاویزى براى حق ستیزى و دروغ انگاشتن پیام خدا و پیامبرش بیابند، و بر آنند که از زبان تو دروغ بسازند و پخش کنند.
به باو برخى، منظور از این گروه، یهود و منافقان هستند، امّا برخى بر آنند که منظور، تنها گروه یهود مى باشند.
سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرینَ لَمْ یَاْتُوْکَ
آنان جاسوس گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامده اند؛ و اینان برآنند که سخنان تو را به آنان برسانند.
در مورد این گروه، دیدگاه ها متفاوت است:
1 - به باور گروهى از جمله «ابو على» منظور فرستادگان و نمایندگان یهود «خیبر» مى باشند که نزد پیامبر آمده بودند تا دیدگاه قرآن و آن حضرت را در مورد کیفر زناى زن و مرد همسردار جویا شوند و پاسخ را به دار و دسته خویش گزارش کنند.
2 - امّا به باور گروهى دیگر از جمله «ابن عباس» منظور این است که گروه مورد اشاره، خود دروغ هایى مى بافند و به گوش کسانى که نیامده اند مى رسانند و آن را به پیامبر نسبت مى دهند.
روشن است که داستان، همان موضوع کیفر زناست که در شأن نزول آمد. یادآورى مى گردد که یهود «خیبر» به نمایندگان خویش توصیه نموده بودند که اگر پیامبر در کیفر آن زن و مرد زناکار به تازیانه داورى کرد، بپذیرند و فراتر از آن را نپذیرند؛ چراکه در تورات، حکم زناى «محصنه» سنگسار بود و آنان با تحریف تورات، آن را برداشته بودند.
3 - «قتاده» مى گوید: اینان آمده بودند تا در مورد کسى که کشته شده بود بپرسند، و پیش از آمدن، به آنان سفارش شده بود که اگر پیامبر به پرداخت خونبها داورى کرد، بپذیرند و اگر به قصاص حکم نمود نپذیرند.
4 - و «ابو جعفر» بر آن است که این موضوع در مورد درگیرى حقوقى دو گروه «بنى قریظه» و «بنى نضیر» بود که در شأن نزول ترسیم شد.
یُحَرِّفُوْنَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ
آنان سخنان را از جاها و مفاهیم حقیقى خود جابه جا و تحریف مى کنند، و آیات خدا را پس از آن که در جایگاه خود قرار داده و رواها و نارواها و حلال و حرام را به روشنى بیان نموده است، به دلخواه خویش دگرگون مى سازند.
در تفسیر این فراز نیز دیدگاه ها یکسان نیست:
1 - به باور گروهى از مفسّران، منظور قرآن، تحریف تورات به وسیله یهود و جایگزین ساختن تازیانه به جاى سنگسار در کیفر زناى محصنه است.
2 - امّا به باور برخى، منظور، تغییر خودخواهانه کیفر آدمکشى از قصاص به خونبهاست.
3 - برخى مى گویند: منظور این است که آنان کتاب آسمانى خویش را تحریف نمودند و حلال خدا را حرام، و حرام او را حلال شمردند.
4 - و برخى از جمله «ابو على» برآنند که منظور این است که آنان دیدگاه پیامبر را پس از دریافت، تحریف مى کردند و از زبان آن حضرت دروغ هایى مى بافتند و براى یهود «خیبر» گزارش مى کردند.
به هرحال قرآن در آرامش بخشیدن به قلب پاک پیامبر از شرارت و فتنه انگیزى این جاسوسان دروغ پرداز و یهود «خیبر» که سر ناسازگارى با پیامبر داشتند مى فرماید:
یَقُوْلُوْنَ اِنْ اُوْتیتُمْ هَذاَ فَخُذُوهُ وَ اِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا
آنان چگونه به رسالت و پیام و داورى تو ایمان مى آورند، در حال که تورات را که کلام خدا بود تحریف نموده، و سخنان تو را نیز تغییر مى دهند و به هم مسلکان خود در «مدینه» پیام مى دهند و مى گویند: اگر پیامبر اسلام در مورد زناى «محصنه» حکم دلخواه شما را که تازیانه است، بیان کرد، آن را بپذیرید، و اگر بجز آن داورى کرد حکم و داورى او را نپذیرید.
برخى نیز مى گویند: منظور این است که در مورد کیفر قتل و قاتل، اگر به خونبها داورى کرد قبول کنید و اگر به قصاص دستور داد، نپذیرید.
وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً
و کسى را که به خاطر حق ستیزى و بیدادگرى اش خدا بخواهد کیفرش کند، در برابر خدا هرگز براى نجات او کارى از تو ساخته نیست، و نمى توانى از او دفاع کنى و او را از عذاب و خفّت دنیا و آخرت برهانى.
در تفسیر واژه «فتنه» و آغاز جمله، دیدگاه ها متفاوت است:
1 - به باور گروهى از جمله «ابو مسلم»، منظور این است که کسى را که خدا بخواهد به خاطر گناهانش کیفر کند... چراکه به باور این گروه واژه «فتنه» به مفهوم عذاب است و در قرآن نظیر و نمونه دارد، از جمله در آیه اى مى فرماید: «یوم هم على النّار یفتنون»؛(22) همان روز که آنان بر آتش کیفر گردند.
و نیز در آیه دیگرى مى فرماید:
«ذوقوا فتنتکم هذا الّذى کنتم به تستعجلون».(23)
عذاب خود را بچشید، این است همان کیفر و بلایى که با شتاب آن را مى خواستید.
2 - و به باور برخى منظور این است که: هر کس را که خدا بخواهد به کیفر گناهانش رسوا سازد...
3 - و برخى برآنند که: هر کس را خدا در کوره آزمون قرار دهد و امتحان کند...
که به باور ما دیدگاه نخست بهتر به نظر مى رسد.
اُوْلئِکَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ اَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ
این یهود حق ستیز کسانى هستند که خدا نخواسته است دل هایشان را از زنگارهاى کفر و بیداد و اثرات شوم آن پاک سازد، و به خاطر رفتار ناشایسته و حق ناپذیریشان به دل هایشان مهر خورده و براى پذیرش حق گشوده نیست، امّا خدا دل هاى مردم با ایمان و حق پذیر را پاک ساخته و خطوط زرین و نورانى ایمان بر آنها نقش بسته و سینه هایشان را براى پذیرش اسلام گشایش و گسترش و آمادگى بخشیده است.
به باور برخى منظور این است که خدا نخواسته است که دل هاى آنان را از کفر پاک سازد و فرمان دهد که دل هایشان از کفر بیزار و به ایمان روى آورند.
یکى از دانشمندان مى گوید: آیه شریفه بر آن نیست که خدا ایمان آنان را نمى خواهد، چراکه این نه منطقى است و نه با آیات دیگر سازگار است؛ بلکه آیه نشانگر آن است که خدا به اجبار، پاکى و طهارت دل هاى آنان را از شرک و کفر پاک نکرده است، و در مورد علت آن ساکت است. شاید منظور این باشد که خدا اراده پاکسازى دل هاى آنان را نکرده، چراکه گستره دل هاى آنان را زنگارهاى گناه و اندوه و خوارىِ برخاسته از کفر و بیداد، پوشانده است و به همین دلیل هم در ادامه آیه شریفه مى فرماید:
لَهُمْ فىِ الدُّنْیَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فىِ الْاخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ
در این جهان براى آنان رسوایى بزرگى است و در سراى آخرت نیز عذابى سهمگین خواهند داشت.
[ نظرات / امتیازها ]
744. Two classes of men are meant, viz., the Hypocrites and the Jews. For both of them Mustafa laboured earnestly and assiduously, and it must have been a cause of great grief and disappointment to him that some among them showed so much insincerity, cunning, and hardness of heart. These are types not yet extinct.
745. There were men among the Jews who were eager to catch up any lie against the Prophet. They had their ears open even to tales from people who had never so much as come near to the Prophet If we understand "for" instead of "to" before "others" (for the Arabic word would bear both meanings), the sense will be: They are keen listeners or spies for any lies they can catch: and they will act as spies for others (their Rabbis, etc.) who are in the background but to whom they carry false tales.
746. Cf. 5:13 . The addition of the words min ba'di here suggests the change of words from their right times as well as places. They did not deal honestly with their Law, and misapplied it, by distorting the meaning. Or it may be that as talebearers they distorted the meaning by misrepresenting the context.
[ نظرات / امتیازها ]