از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(اذ یتلقی المتلقیان عن الیمین و عن الشـمال قعید): (آن زمان که دو مأمور مادر جانب راست و چپ او نشسته و اعمال او را زیر نظر دارند)مراد از متلقیان دو فرشته موکل بر انسان هستند که عمل او را تحویل گرفته ، آن را بانوشتن حفظ می کنند، می فرماید: به یاد آر و متوجه باش که دو فرشته در چپ و راست انسان مترصد هستند و اعمال او را ثبت می کنند. البته علم خود خداوند محیط برآنهاست و خداوند برای آگاهی به اعمال انسان نیازی به وساطت ملائکه ندارد و مراد ازچپ و راست هم تمثیل خیر و شر اعمال است یعنی حسنات منسوب به راست و سیئات به چپ منسوب می باشندوگرنه فرشتگان موجوداتی مجردندکه مافوق مکان وجهت هستند. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : نکته ای که در این آیه می توان پرسید این است که آیا متلقیان دو فرشته هستند همچنانکه در ترجمه¬ها و تفاسیر آمده است. اگر چنین بینگاریم پرسش¬های زیر مطرح است:
-چرا باید متلقیان را دو فرشته نامید؟
-واژه تلقی به معنای کتابت نیست چگونه از آن کتابت فهمیده می¬شود؟
-اگر دو فرشته اند چرا قعید مفرد آمد است؟
-چرا بعد از اینکه خدا خود را نزدیکتر از رگ گردن به انسان معرفی می¬کند وجود این فرشتگان ذکر می¬شود و چرا بر عکس نیامده است؟
-اگر دو فرشته اند و بر اساس روایات یکی کار خوب را می¬نویسد و دیگری کارهای بد را. خوب در مورد افراد خوب، کم گناه و معصوم یا برعکس در مورد افراد تبهکار نقش فرشته دیگر چه می¬شود. آیا بیکار می¬ماند؟
- آیا فرشته مأمور بر کار نیک مزیتی بر فرشته دیگر دارد؟
- آیا عبارت «مایلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید» که جنبه تهدید دارد فقط مخصوص قول است و سایر اعمال و رفتار انسان سخنی به میان نیامده شامل نمی¬شود؟
در پاسخ به این سؤالات باید گفت که سوره ق. با یک نکاه کلی از سه بخش تشکیل شده اول ذکر معاد و نقد مخالفان با ذکر شواهدی از خلقت. دوم خسته نشدن خدا از آفرینش و بیان کیفیت آفرینش بشر در این جهان و سوم مسائل مربوط به قیامت.
از آیه «افععینا فی الخلق اول ...» بخش دوم شروع می شود که مربوط به این جهان است و آیه اذ یتلقی المتلقیان مربوط به وضعیت هر روزه بشر است که وی از جانب افراط و تفریط، چپ و راست، شرق و غرب، تقدم و تأخر، کم¬کاری و بیش¬کاری و مانند آن تهدید می¬شود و القا کنندگان از این دو گروه و جناح که دائماً در کمینند، از انسان یار می¬طلبند و با اصرار، تطمیع و تهدید و یا هر ابزار دیگر با وی برخورد می¬کنند و این همان نقش شیطان است که سوگند خورده از هر راهی که بتواند بشر را گمراه و زمینگیر می¬کند (ص. 82)، و قطعاً انسان اگر جذب هر طرفی بشود قعید (هم به لحاظ مفهوم و هم از نظرمفرد بودن) معنا پیدا می¬کند؛ چه خود با یکی از دو طرف یار و همراه شود و چه آنطرفی که پیروز می¬شود قعید باشد. واژه «تلقی» هم معانی متعددی دارد که نمی¬توان آن را به کتابت مربوط یا منحصر کرد. در معنی تلقی آمده (دهخدا):
لقی . [ ت َ ل َق ْ قی ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از عربی، ملاقات و پذیرفتن چیزی. (ناظم الاطباء). و مترادف آن 1-برداشت، تعبیر، تفسیر، دریافت، نگرش 2- برخورد، تماس، دیدار، ملاقات 3- پذیرش، درک، فراگیری 4- پذیرفتن، قبول کردن 5- آموختن، فراگرفتن 6- برخورد کردن، ملاقات کردن و انگلیسیtreatment, concerning عربی آن معالجة، علاج، معاملة، مداواة، عرض إستعراض و مرتبط درمان، رفتار، علاج، معالجه، معامله است.
بنابراین از تعاریف فوق کتابت در نمی آید ولی می¬توان تلقی را ملاقات، برخورد معامله، رفتار منحرفان چپ و راست با هر انسان دانست که دائماً وسوسه می¬کنند و نشسته و منتظرند تا او را از رفتن به راه مستقیم بازدارند. این تعبیر با روایت الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده (نهج البلاغه، خطبه، 16) و نیز با المتقدم لهم مارق و المتأخر عنهم زاهق (صلوات شعبانیه) همخوانی دارد. تکرار «عن» قبل از یمین و شمال بر هم وزنی انحراف چپ و راست تأکید دارد.
از این رو هر تصمیمی انسان بگیرد به عنوان اولین نشان موافقت با انحراف چپ و راست آن را بر زبان می¬آورد و خود را در برابر رقیب عتید قرار می¬دهد که دیگر نمی¬تواند از آن فرار کند مگر توبه نصوح کند. رقیب و عتید همانطور که علامه طباطبائی می¬گوید نام دو فرشته نیست و صفتی برای یک فرد است و با بیان فوق و نفی فرشتگان در «متلقیان»، همنامی با آن دو فرشته کذایی هم منتفی است.
دلیل دیگر اینکه وقتی خدا خود را از رگ گردن به بشر نزدیکتر معرفی می¬کند و بر وساوس نفسانی او آگاه است دیگر منطقی نیست که بعد از آن به نقش پررنگ کاتبان اعمال خوب و بد انسان توسط فرشتگان که امری غیبی است اشاره کند بلکه دادن هشدار به او که وسوسه و القا کنندگان چپ و راست بیرونی منتظر فرصت اند تا او را به انحراف بکشانند توجیه بیشتری دارد.
بنابراین در این آیات بخش دوم، خدا از آفرینش و قدرت خویش بر خلق مجدد سخن می¬گوید، و بیشتر بر محسوسات و واقعیات تأکید دارد، آنگاه به آگاهی خود از وساوس نفسانی بشر یاد می¬کند و اینکه او از رگ گردن به او نزدیکتر است، و لذا مناسب آن این است که از طبیعت بشر و وسوسه پذیری او سخن گوید و اینکه شیاطین جن و انس از چپ و راست برای منحرف کردن او وسوسه و تلاش می¬کنند. هشدار و تحذیر در اینجا معنا پیدا می¬کند.
در آیات بعدی این سوره هم که «قرین» دو بار تکرار شده، این قرین همان شیطان است و آن را یکبار فرشته و بار دیگر شیطان نامیدن صحیح نیست. مؤید ان این آیه است که: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ (زخرف، 36) یعنی: و هرکس از یاد خداوند رحمان، روى‌گردان شود شیطانى را بر او مسلّط مى‌سازیم که همواره همنشین او خواهد بود. غلامرضا فدائی
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.