23) نکته ها
«مختال» به معناى تکبرى است که بر اساس توهّم و تخیل بزرگى باشد.
این آیه دلیل آیه قبل است. یعنى این که به شما خبر دادیم که حوادث را پیش از آنکه حادث شوند مقرر کرده و نوشتهایم، براى آن است که دیگر به خاطر نعمتى که از دست مىدهید اندوه مخورید و به خاطر نعمتى که خدا به شما مىدهد، خوشحالى نکنید و بدانید که نعمتها امانت الهى است که به شما سپرده شده است، نه اینکه به مواهب الهى پشت پا بزنیم و از آنها بهره نگیریم، بلکه اسیر آن نشده و آن را هدف و مقصد خود ندانیم.(79)
تمام حوادث تلخ و شیرین، همچون پلّههایى از سنگهاى سیاه و سفید، براى بالا رفتن و به کمال رسیدن است و باید بدون توجّه به رنگِ پلّهها، به سرعت از آن گذشت.
کارمند بانک، یک روز مسئول گرفتن پول از مردم و روز دیگر مسئول پرداخت است. نه روز اول خود را مىبازد و نه روز دوم خوشحالى مىکند، زیرا مىداند او کارمندى امین بیش نیست. خداوند با مقرّر کردن حوادث و فراز و نشیبها مىخواهد روح انسان را به قدرى بالا ببرد که تلخىها و شیرینىها در آن اثر نکند، چنانکه حضرت زینبعلیها السلام بعد از حوادث کربلا فرمود: من به جز زیبایى چیزى ندیدم، «و ما رأیتُ الا جمیلا»(80) و امام حسینعلیه السلام در گودال قتلگاه و در آخرین لحظات زندگىاش فرمود: خداوندا! راضى هستم به حکم تو و بردبارم بر بلا و امتحان تو، «رضاً بقضائک، صبراً على بلائک» و امام علىعلیه السلام اشتیاق و انس خود را به شهادت از انس کودک به سینه مادر بیشتر مىداند. «و اللّه لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه»(81)
اگر حوادث را براساس علم و حکمت خدا بدانیم نه اتفاقى و بىدلیل و اگر حکمت بروز حوادث را بدانیم، حسد نمىورزیم، حرص نمىزنیم، دشمنى نمىکنیم و عصبانى نمىشویم زیرا مىدانیم که صحنهها از قبل طراحى حکیمانه شده است. اگر بدانیم عطاى نعمت، مسئولیّت و وظیفه به دنبال مىآورد، از داشتن آن شاد نمىشویم و اگر بدانیم گرفتن نعمت، جبرانش در قیامت است، از فوت شدهها غمناک نمىشویم.
حضرت علىعلیه السلام فرمودند: تمام زهد در دو کلمه قرآن است، سپس این آیه را تلاوت کرده و فرمودند: و آنچه از دست دادید تأسف نخورید و بر آنچه به شما داده مىشود، دلخوش نباشید وکسى که چنین باشد، زاهدى جامع الاطراف است.(82)
--------------------------------------------------------------------------------
79) تفسیر المیزان.
80) لُهوف، ص160
81) نهجالبلاغه، خطبه 5.
82) نهجالبلاغه، حکمت 439.
[ نظرات / امتیازها ]