این سوره با حمد و ستایش پروردگار آغاز شده است .
نخست از طریق آفرینش عالم کبیر (آسمان و زمین ) و نظامات آنها، و سپس از طریق آفرینش عالم صغیر یعنى انسان ، مردم را متوجه اصل توحید مى سازد و ابتدا مى گوید: حمد و سپاس براى خدائى است که آسمانها و زمین را آفرید (الحمد لله الذى خلق السماوات و الارض ).
خداوندى که مبدء نور و ظلمت و بر خلاف عقیده دوگانه پرستان ، آفریننده همه چیز است (و جعل الظلمات و النور).
اما مشرکان و کافران به جاى اینکه از این نظام واحد درس توحید بیاموزند براى پروردگار خود شریک و شبیه مى سازند (ثم الذین کفروا بربهم یعدلون )
قابل توجه اینکه عقیده مشرکان را با کلمه ثم که در لغت عرب براى ترتیب با فاصله است ذکر کرده و این نشان مى دهد که در آغاز، توحید به عنوان یک اصل فطرى و عقیده عمومى و همگانى بشر بوده است و شرک بعدا به صورت یک انحراف از این اصل فطرى به وجود آمده .
اما در اینکه چرا درباره آفرینش زمین و آسمان ، کلمه خلق به کار رفته ، و در مورد نور و ظلمت کلمه جعل مفسران ، سخنان گوناگونى دارند، ولى آنچه نزدیکتر به ذهن مى رسد این است که خلقت درباره اصل وجود چیزى است و جعل درباره خواص و آثار و کیفیاتى است که به دنبال آنها وجود پیدا مى کند و از آنجا که نور و ظلمت جنبه تبعى دارد از آن تعبیر به جعل شده است .
- نمونه جلد 5 صفحه 146
جالب توجه اینکه در حدیثى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در تفسیر این آیه چنین نقل شده است که فرمود: این آیه در حقیقت به سه طایفه از منحرفان پاسخ مى گوید، اول به مادیها که جهان را ازلى مى پنداشتند و منکر خلق و آفرینش بودند، دوم به دوگانه پرستانى که نور و ظلمت را دو مبدء مستقل مى دانستند، سوم رد بر مشرکان عرب که براى خدا شریک و شبیه قائل بودند.
آیا ظلمت از مخلوقات است ؟
از آیه بالا استفاده مى شود، همانطور که نور مخلوق خداوند است ، ظلمت هم آفریده او است ، در حالى که معروف در میان فلاسفه و دانشمندان علوم طبیعى این است که ظلمت چیزى جز عدم نور نیست ، و این را مى دانیم که نام مخلوق بر معدوم نمى توان گذاشت ، بنابراین چگونه آیه مورد بحث ، ظلمت را جزء مخلوقات خداوند بشمار آورده است ؟! در پاسخ این ایراد مى توان گفت :
اولا ظلمت همیشه به معناى ظلمت مطلق نیست ، بلکه ظلمت غالبا به معناى نور بسیار کم و ضعیف در برابر نور فراوان و قوى بکار مى رود، مثلا همه مى گوئیم شب ظلمانى با اینکه مسلم است ، در شب ، ظلمت مطلق نیست ، بلکه همواره ظلمت شب آمیخته با نور کم رنگ ستارگان یا منابع دیگر نور میباشد، بنابراین مفهوم آیه این مى شود که خداوند براى شما روشنى روز و تاریکى شب که یکى نور قوى و دیگرى نور بسیار ضعیف است ، قرار داد و بدیهى است که ظلمت به این معنى از مخلوقات خدا است .
و ثانیا درست است که ظلمت مطلق یک امر عدمى است ، اما امر عدمى هنگامى که در شرائط خاصى واقع شود، حتما از یک امر وجودى سرچشمه میگیرد یعنى کسى که ظلمت مطلق را در شرائط خاصى براى اهداف معینى بوجود مى آورد
-تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 147
حتما باید از وسائل وجودى استفاده کند، مثلا ما میخواهیم در لحظه معینى اطاق را براى ظاهر کردن عکسى تاریک کنیم ناچاریم جلوى نور را بگیریم تا ظلمت در این لحظه معین بوجود آید، چنین ظلمتى مخلوق است (مخلوق بالتبع ).
و به اصطلاح عدم مطلق گرچه مخلوق نیست ، اما عدم خاص سهمى از وجود دارد و مخلوق مى باشد.
نور رمز وحدت و ظلمت رمز پراکندگى است
نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که در آیات قرآن ، نور با صیغه مفرد آورده شده و ظلمت به صورت جمع (ظلمات ).
ممکن است این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت باشد که ظلمت (اعم از حسى و معنوى ) همواره سرچشمه پراکندگیها و جدائیها و دور افتادنها است ، در صورتى که نور رمز وحدت و اجتماع مى باشد.
بسیار با چشم خود دیده ایم که در یک شب تابستانى ، چراغى در وسط حیاط یا بیابان روشن مى کنیم ، در مدت کوتاهى همه گونه حشرات گرد آن جمع مى شوند و در واقع مجمعى از زندگى را در اشکال متنوع تشکیل میدهند، اما هنگامى که آن را خاموش کنیم هر کدام به طرفى میروند و پراکنده مى گردند، در مسائل معنوى و اجتماعى نیز همینگونه است ، نور علم و قرآن و ایمان مایه وحدت ، و ظلمت جهل و کفر و نفاق موجب پراکندگى است .
گفتیم این سوره براى تحکیم پایه هاى خدا پرستى و توحید در دلها نخست انسان را متوجه عالم کبیر مى سازد، و در آیه بعد توجه به عالم صغیر یعنى انسان مى دهد و در این مورد به شگفت انگیزترین مساله یعنى آفرینش او از خاک و گل اشاره کرده مى فرماید: او است خدائى که شما را از گل آفرید
[ نظرات / امتیازها ]