1- قبل از صدور حکم، محاکمه و بازپرسى لازم است. «قال ما منعک»
2- شیطان، پایهگذار نافرمانى و گناه است. «ما منعک... اذ امرتک» چون اوّلین نافرمانى توسّط او صورت گرفت.
3- عقاب بدون بیان قبیح است، تا حکمى و مطلبى بیان نشده، بازخواست و مجازات نمىتوان کرد. «قال ما منعک... اذ امرتک»
4- شیطان در برابر خدا ایستاد، نه در برابر حضرت آدم. «اذ أمرتک» چنانکه در آیهى دیگر مىخوانیم: «ففسق عن امر ربّه» [24]
5 - شیطان نیز همچون انسان داراى تکلیف و اختیار است. «ما منعک الاّ تسجد اذ امرتک قال...»
6- میزان، اطاعت امر خداست. سنّ و نژاد و سابقه و... هیچ کدام معیار نیست. «اذ أمرتک قال أنا خیر...»
7- در قضاوت، به مجرمان نیز فرصت اظهارنظر بدهیم. «قال أنا خیر منه»
8 - نادیده گرفتن بعد ملکوتى انسان و تنها چشم دوختن به جسم او که مرام و مسلک مادّیین مىباشد، شیطانصفتى است. «قال أنا خیر منه»
9- خودبرتربینى مىتواند مخلوق را به جبههگیرى در مقابل خالق ودار مىکند. «أنا خیر منه»
10- قبول خالقیّت خدا به تنهایى کافى نیست، اطاعت و تسلیم هم لازم است. «خلقتنى... خلقته» شیطان، خالقیّت خدا را پذیرفته بود، ولى از او اطاعت نکرد.
11- نژادگرایى، از ارزشهاى شیطانى است. «خلقتنى من نار»
12- شیطان در برابر فرمان روشن و صریح خداوند، به سلیقه شخصى خود عمل کرد و به اصطلاح، اجتهاد در برابر نص نمود. «اذ امرتک قال... خلقتنى من نار...»
13- شیطان، از قیاس استفاده کرد که اساس علمى ندارد، بلکه بر مبناى گمان است. «خلقتَنى من نار و خلقتَه من طین»
--------------------------------------------------------------------------------
24) کهف، 50
[ نظرات / امتیازها ]