● مريم محراب بگي -
دانشنامه قرآن کریم مشکات
الْجَبَلَ : کوه «جبال» کوهها
توضيح : کوهها میخهای نگه دارنده زمین هستند. [نباء:7] [نحل:15] [لقمان:10]
مرکز زمین مثل پوسته آن جامد نیست و پوسته آن نسبت به مرکز، مثل پوسته تخم مرغ است نسبت به درون آن است، زمین با حرکتهاى وضعى و انتقالى و محورى که دارد، اگر کوهها نمى بود مرتباً پوسته آن به این سو و آن سو میلغزید و زندگى را غیر ممکن می ساخت و چه بسا که پوسته پاره مى شد. مانند آتشفشانها.
نا گفته نماند ریشه کوهها در زیر زمین چند مقابل ارتفاع آنها روى زمین است و کوهها فقط بر روى قارّهها نیستند بلکه در زیر دریاها و کف اقیانوسها نیز کوههاى بسیار وجود دارد. بلکه درازترین سلسله جبال در زیر آبها پنهان است. مثلا سلسله جبال اطلس میانه از ایسلند شروع شده و به سوى قطب جنوب ادامه دارد، این سلسله جبال که به شکل حرف انگلیسى «s» است در حدود بیست هزار کیلومتر طول دارد.
کوهها نیز به نوخی از شعور برخوردارند: [انبیاء:79] کوهها را مسخّر کردیم که با داود تسبیح مىکردند .
یا اگر قرآن به کوه نازل میشد و مانند بشر درک و شعور میداشت خاشع و متصدّع مى شد. ما نمى توانیم موجودات خدا را نسبت به خدا کور و کر و لال بدانیم.
در مجله مکتب اسلام شماره 8 سال 13 صفحه 68 مقاله مفصل و علمى درباره لنگر بودن کوهها هست که بسیار مفید و قابل دقت است. در آنجا هست که طوفانهاى روى کره زمین سرعت حرکت آن را کم و زیاد مى کنند مثلا در طول 50 کیلومتر طوفان اگر بلندى کوهها را 2 کیلومتر در نظر بگیریم نسبت به جهت طوفان، 86 میلى متر در ثانیه از سرعت حرکت زمین کاسته یا به آن اضافه مى شود این افزایش گرچه نا چیز است ولى لرزش و ضربه آن به اندازه انفجار ناگهانى شصا نه میلیون عدد بمب هیدروژنى دریف 50 مگاتن است (بمب هیدروژنى ردیف 50 مگا تن برابر 2500 عدد بمب اتمى است که در هیروشیماى ژاپن مصرف شد) اگر هنگام وقوع طوفانهاى وحشتناک، زمین گرفتار این ضربهها مى شد همه چیز و آثار حیات از بین مى رفت. ضربه هاى مخوف کوهها اند که به شکل کامل چرخ لنگرى تغییرات ناگهانى سرعت تبدیل مى کنند. این تحقیق با کلمه «اَنْ تَمیدَبِکُمْ» خیلى مناسب است.
کوهها در قیامت ریز ریز و سراب مىشوند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
فَوْقَهُمْ : «فوق» بالا، روی، بالای (مکانی، عددی، معنوی) «افاقه»به هوش آمدن، بیدار شدن، هوشیار شدن «فواق» مهلت، فاصله، بازگشت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ظُلَّةٌ : «ظَلّ» دوام، پیوستگى، مستمر گردیدن، به حالتی درآمدن (به معنی صار) «ظِلّ» سایه، آسایش، نعمت «ظل ظلیل» زندگى لذّت بخش، سایه افکن، همیشگی، دائم، سایه دار «ظلل» سایبان قرار دادن، سایه انداختن «ظُلّه» سایبان، چیزی که از بالای سر سایه افکنده، جمع آن ظُلَل
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ظَنُّوا : احتمال قوى، گمان، بدبین، تردید، گمان بد
توضيح : وهم احتمال ضعیف و شک تساوى طرفین است ظنّ گاهى به جاى علم گذاشته مىشود.
«ظنّ» از افعال قلوب و دو مفعولی است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» دانشنامه قران کریم مشکات
خُذُوا : گرفتن. حیازت و به دست آوردن، گرفتن همراه با خشنودی
توضيح : مصادیق اخذ و کیفیّت آن مختلف است ولى در همه آنها معنى اولى ملحوظ مىباشد. مثل اخذ پیمان، اخذ به عذاب، اخذ زمین زینت خود را از روئیدنی ها، اخذ چیزى با دست، اخذ خلق و نظائر اینها،
«اتخاذ» یعنى گرفتن توأم با قبول و خشنودی.
«مؤاخذه» به معنى مجازات و اخذ به عقوبت است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
آتَیْناکُمْ : آمدن ، آوردن، دادن و عطا کردن
توضيح : در قرآن اغلب به معنى آمدن بکار رفته و به معنى آوردن خیلى کم آمده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
اذْکُرُوا : یاد کردن، خواه با زبان باشد یا با قلب، نام بردن، نعمت و پاداش دادن عبادت، نماز، کتب آسمانی، پیامبر، وحی، اهمیت و شرف «تذکّر» یادآوری و توجه دادن، پند داد «تذکیر» یادآوری، به خاطر آوردن، توجه دادن «ادّکار» یادآوری، پند پذیرفتن
توضيح : راغب مىگوید: گاهى مراد از ذکر هیئت نفسانى است که شخص به واسطه آن مىتواند آن چه از دانائى به دست آورده حفظ کند و آن مانند حفظ است الا آنکه حفظ به اعتبار نگهداشتن و ذکر به اعتبار حاضر کردن آن در ذهن است. و گاهى به حضور چیزی در قلب و همچنین به قول و گفتار اطلاق مىشود.
«ادکّر» در اصل «اذتکر» است تاء افتعال به دال مبدل شده و اولى در دومى ادغام گردیده است هکذا «مدّکر» در اصل «مذتکر» است.
«اهل ذکر» اهل کتاب از یهود و نصارى هستند در بعضى از روایات آمده که ائمه «علیهم السلام» فرمودهاند: اهل ذکر مائیم. امام باقر «علیه السلام» نقل کرده که به آن حضرت گفتم: در نزد ما کسانىاند گمان مىکنند قول خدا «فَاسْئَلوُ اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَموُنَ» آنهایهود و نصارىاند فرمود: آن وقت شما را به دین خود دعوت مىکنند. مىگوید سپس امام «علیه السلام» به سینه خود اشاره فرمود و گفت: مائیم اهل ذکر مائیم سؤال شدگان و مىگوید: امام فرمود: ذکر قرآن است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تَتَّقُونَ : پرهیز، حفظ کردن، حفظ شىء از اذیت و ضرر، بازداشتن، نگاه داشتن «تقات» و «تقوى» پرهیزکاری، خداترسی، خود محفوظ داشتن، پرهیز کردن، اجتناب از ظالم، تقیه کردن «متقى» و «تقى» پرهیزکار، «واقى» مصون دارنده، محفوظ دارنده. «تقیه» پرهیز و اجتناب از ظالم
توضيح : تقوى آن است که خود را از چیز کخوف و ترسناک حفظ کند، سپس خوف را تقوى و تقوى را خوف گویند. (راغب)
تقوى در اصل وقوى است واو به تاء عوض شده است
تقیه یعنى مومنان به جاى اهل ایمان، کافران را دوست ندارند و کافران را براى خویش صدیق و سرپرست اخذ نکنند. [آل عمران:28]
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.