تقسمبندی درون سیاقی:
در جهت یابی این آیات، آیات (۵ و۶)، را که نگاه بکنیم، تیتر را داده که:«ابرار بهرمند از چشمه عباد الله». (دسته درون سیاقی اول)
بعد ماهیت دنیوی چشمه «عباد الله» را باز کرده که، ماهیت دنیوی آن، وفای به نذر است، اطعام به مسکین و یتیم و اسیر است، علی رغم نیازی که به آن دارند و با خلوص است؛ و اینکه این کار سیره اینها بوده است،(«یطعمون» و «نخاف من ربنا»). و این یعنی: عبور از دنیاگرایی به سوی خداگرایی، خوف از خدا و قیامت.
یعنی پشتوانه پشت پا زدن «عباد الله» به دنیا، خوف از خدا به خاطر قیامت است.
«عباد الله» در یک جمله یعنی این. یعنی کسانی که فریب این دنیا را نخوردند و این سبیل را رفتند. راه را درست رفتند و پیشتاز هم بودند، در نهایت خلوص از دنیا گذشتند، چون نگران قیامت بودند که خدا در قیامت حساب میکشد. «انا اعتدنا للکافرین» را با تمام وجود باور داشتند.
از اول دسته درون سیاقی بعدی، نعمتهای «عباد الله» را میشمارد، «عباد الله» از آن نعمتهای عمومی که بهرهمندند، و یک نعمتهای بالاتری را هم بهرمندند. و این نعمتها را رفته رفته ارتقاء میدهد تا به آنجا که:
«رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت»
فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا (١١)
ثمره این نوع زندگی را میخواهد باز کند:
فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا (١١)
وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا (١٢)
مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الأرَائِکِ لا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِیرًا (١٣)
وَدَانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلا (١۴)
آن جناتی که دارند، از نزدیک بر اینها سایه انداخته، و معلوم هست که آن درختانی که در بهشت هست، درختان پرثمری هستند، و درخت سایه نیست و درخت میوه است و میوههای اینها هم بر اینها ذلیل است! آن هم ذلیل بودنی! رام!
چشمه کافور
عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا (۶)
«باء»، در اینجا الصاق هست، و میرساند که اینها مستقیم از «چشمه کافور» مینوشند. خودشان این چشمه را از دل خاک منفجرش میکنند و چشمه خودشان است. چشمهای است که خودشان در دنیا با «یوفون»، جاری کردهاند، و خدا در اینجا حتی نگفته «ویوفون»! بلکه گفته «یوفون»، که این مسئله را نشان دهد.
«ابرار» «جرعه نوش چشمه عباد الله».
هدف از مطرح کردن بحث «عباد الله» این است که به «ابرار» الگو بدهد.
یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا (٧)وفای به نذر دارند و از روز قیامت
میترسند.
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا (٨) اطعام، به مسکین و یتیم و اسیر به رغم علاقه، یعنی در حالی طعام خود را به این افراد میدهد، که خودش به این طعام گرایش دارد و گرایش انسان به طعام از گرسنگی او نشأت میگیرد. یعنی به رغم گرسنگی خودشان اطعام میکنند، که بحث خواهد شد.
[ نظرات / امتیازها ]
سرچشمه اى که این جام شراب طهور از آن پر مى شود اشاره کرده مى افزاید: ((این از چشمه خاصى است که بندگان خدا از آن مى نوشند، و آن را از هر جا بخواهند جارى مى سازند))! (عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا).
آرى این چشمه شراب طهور چنان در اختیار ابرار و عباد الله است که هر جا اراده کنند از همانجا سر بر مى آورد، و جالب اینکه در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده که در توصیف آن فرمود: هى عین فى دار النبى (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تفجر الى دور الانبیاء و المؤ منین : ((این چشمه اى است در خانه پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که از آنجا به خانه سایر پیامبران و مؤ منان جارى مى شود)).
آرى همانگونه که در دنیا چشمه هاى علم و رحمت از خانه پیامبر اکرم
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به سوى بندگان خدا و نیکان سرازیر مى شود، در آخرت که تجسم بزرگى از این برنامه است چشمه شراب طهور الهى از همین بیت وحى مى جوشد، و شاخه هاى آن به خانه هاى مؤ منان سرازیر مى گردد!
((یفجرون )) از ماده ((تفجیر)) در اصل از ریشه ((فجر)) گرفته شده که به معنى شکافتن وسیع است ، خواه شکافتن زمین باشد یا چیز دیگر، و از آنجا که نور صبح گوئى پرده شب را مى شکافد به آن ((فجر)) گفته اند، و به شخص فاسق از این رو ((فاجر)) مى گویند که پرده حیا و پاکى را دریده ، و از مسیر حق خارج شده است .
اما در آیه مورد بحث به معنى شکافتن زمین است .
قابل توجه اینکه در میان نعمتهاى فراوان بهشتى که در این سوره آمده است نخستین نعمت ((شراب طهور معطر خاصى )) ذکر شده ، و این شاید به خاطر آن است که پس از فراغ از حساب محشر در نخستین گام که در بهشت مى نهند با نوشیدن از این شراب هرگونه اندوه و ناراحتى و ناخالصى را از درون جان خود مى شویند، و سرمست از عشق حق به استفاده از سایر مواهب بهشتى مى پردازند.
[ نظرات / امتیازها ]