خبر مهم ! در نخستین آیه سوره به عنوان یک استفهام آمیخته با تعجب مى فرماید:
(آنها از چه چیز از یکدیگر سؤ ال مى کنند؟) (عم یتساءلون ).
سـپـس بـى آنـکـه در انتظار پاسخ آنها باشد خود به پاسخگویى پرداخته مى افزاید: (آنها از خبر بزرگ و پر اهمیت سؤ ال مى کنند) (عن النبا العظیم ).
(همان خبرى که پیوسته در آن اختلاف دارند) (الذى هم فیه مختلفون ).
در ایـنـکه منظور از این خبر بزرگ (نبا عظیم ) چیست ؟ مفسران پاسخهاى متعددى گفته اند: گـروهـى آن را اشـاره بـه روز رسـتـاخـیـز، و بـعـضـى اشـاره بـه نزول قرآن مجید، و بعضى به همه اصول دین از توحید گرفته تا معاد، و در روایاتى نیز تفسیر به مساءله ولایت و امامت شده است که در نکته هاى آینده به آن اشاره خواهد شد.
دقـت در مـجـمـوع آیـات ایـن سوره مخصوصا تعبیراتى که در آیات بعد آمده و جمله ان یوم الفصل کان میقاتا که بعد از ذکر نشانه هاى قدرت خداوند در زمین و آسمان آمده ، و توجه به این حقیقت که شدیدترین مخالفت مشرکان در مساءله (معاد) بود، رویهمرفته تفسیر اول یعنى معاد و رستاخیز را تایید مى کند.
(نـبـا) به گفته (راغب ) در (مفردات ) به معنى خبرى است که (مهم ) باشد و داراى (فایده ) و انسان نسبت به آن (علم ) یا (ظن غالب ) پیدا کند، و این امور
سه گانه در معنى نبا شرط است .
بـنابراین توصیف به (عظیم ) تاءکید بیشترى را مى رساند و رویهمرفته نشان مى دهد که این خبر که گروهى در آن تردید داشتند واقعیتى بوده است شناخته شده ، پر اهمیت ، و با عظمت ، و چنانکه گفتیم مناسبتر از همه این است که منظور خبر رستاخیز باشد.
جمله (یتساءلون ) (از یکدیگر سؤ ال مى کنند) ممکن است تنها اشاره به کفار باشد که آنـهـا هـمـواره دربـاره مـعـاد از یـکـدیـگـر سـؤ ال مـى کـردنـد، نـه سـؤ ال براى تحقیق و درک حقیقت .
ایـن احـتـمـال نـیـز وجـود دارد کـه مـنـظـور از آن سـؤ ال از مـؤ مـنـان بـاشـد، و یـا سـؤ ال از شخص پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ).
در ایـنـجـا سـؤ الى مـطـرح شـده کـه اگر منظور از (نبا عظیم ) رستاخیز است ، این امر ظاهرا مورد انکار همه کفار بوده ، چرا مى فرماید: (آنها در آن اختلاف دارند)؟
در پاسخ مى گوییم : اولا انکار معاد به صورت مطلق حتى در میان مشرکان قطعى نیست ، چـه ایـنـکه بسیارى از آنها بقاى روح را بعد از بدن و به تعبیر دیگرى معاد روحانى را اجمالا قبول داشتند.
اما در مورد معاد جسمانى بعضى در آن اظهار تردید و شک مى کردند که لحن آیات قرآن آن را منعکس کرده است (نمل 66) و بعضى شدیدا منکر بوده و حتى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سـلم ) را به خاطر ادعاى معاد جسمانى (نعوذ بالله ) دیوانه ، یا مفترى بر خدا، مى دانـسـتـنـد (سـبـا 7 و 8) و بـه ایـن تـرتـیـب اخـتـلاف آنـهـا در مـسـاءله مـعـاد قابل انکار نیست .
سـپـس مـى افزاید: (اینچنین نیست که آنها درباره قیامت مى گویند و فکر مى کنند، و به زودى مى فهمند) (کلا سیعلمون ).
باز هم چنین نیست که آنها مى پندارند، و به زودى آگاه خواهند شد (ثم کلا سیعلمون ).
(آن روز با خبر مى شوند که فریاد واحسرتاى آنها بلند است ، و از تفریط و کوتاهى خـود سخت پشیمان مى شوند) (ان تقول نفس یا حسرتى على ما فرطت فى جنب الله ) (زمر - 56).
آن روز کـه امـواج عـذاب گـرداگرد آنها را مى گیرد، و تقاضاى بازگشت به دنیا را مى کنند (هل الى مرد من سبیل ): (آیا راهى به بازگشت وجود دارد) (شورى - 44).
حـتى در لحظه مرگ که حجابها از برابر چشم انسان کنار مى رود، و حقایق عالم دیگر در بـرابـر او آشـکـار مـى شـود، و بـه بـرزخ و مـعـاد یـقـیـن پیدا مى کند در همان لحظه نیز فـریـادش بـلنـد مـى شـود کـه مـرا بـاز گـردانـیـد تـا عـمـل صـالحـى انـجـام دهـم (رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت ) (مؤ منون 99 - 100).
تـعـبـیر به (سیعلمون ) (با (س ) که معمولا براى آینده نزدیک مى آید) اشاره به این است که قیامت امرى است نزدیک ، و تمام عمر دنیا در برابر آن ساعتى بیش نیست !
در ایـنـکـه دو آیـه فـوق کـه به صورت تکرار آمده به منظور تاءکید یک واقعیت (آگاهى آنها در آینده نزدیک از قیامت و رستاخیز) است ، یا بیان دو مطلب جداگانه (اولى اشاره به ایـن است که در آینده نزدیک عذاب دنیا را مى بینند، و دومى اشاره به اینکه عذاب آخرت را بـعـد از آن خـواهـنـد دیـد) مـفـسـران دو احـتـمـال داده انـد، ولى تـفـسـیـر اول مناسبتر به نظر مى رسد.
ایـن احـتـمـال نـیـز داده شـده کـه مـنـظور این است که با پیشرفت علم و دانش بشر شواهد و دلائل بـر وجـود رستاخیز آنقدر فراوان مى شود که حتى منکران چاره اى جز اعتراف به آن نمى بینند.
ولى اشکال این تفسیر آن است که چنین آگاهى براى آیندگان از نوع بشر خواهد بود نه بـراى آن گروهى که در عصر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى زیستند و در امر قیامت اختلاف داشتند، در حالى که آیه درباره آنها سخن مى گوید.
[ نظرات / امتیازها ]