از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  نام‌های قیامت: «یوم الجمع» و «یوم الفصل»
17) قیامت از جهتى «یوم الجمع» است که همه در آن اجتماع مى‏کنند و از جهتى «یوم الفصل» نامیده شده، زیرا خوبان از بدان و حق از باطل جدا و به اختلافات فیصله داده مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 362 قالب : تفسیری موضوع اصلی : قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  گروه‌های مختلف مردم در قیامت
17) در روایات مى‏خوانیم که در قیامت مردم به گروه‏هاى مختلفى تقسیم مى‏شوند و هر گروه به شکلى؛ سخن چین در قیافه میمون، حرام‏خوار در شکل خوک، رباخوار در قالب وارونه، قاضى ظالم به صورت کور، خودپسند کر و لال، عالم بى عمل در حال جویدن زبان، همسایه آزار بى‏دست و پا، سعایت کننده آویخته بر آتش، هوسباز بدبو، و فخر فروشان به لباس با لباس دوزخى محشور مى‏شوند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 362 قالب : روایی موضوع اصلی : تجسّم اعمال گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  حرکت کوهها در آستانه قیامت
20) حرکت کوه‏ها مقدّمه به هم خوردن آنها و خرد شدن و ذره ذره شدن سنگها و در نهایت، روان شدن به گونه‏اى است که از دور سراب به نظر آیند. {و سُیّرت الجبال فکانت سراباً} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 362 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نشانه های قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  توضیحى پیرامون به راه انداخته شدن کوه ها و سراب شدنشان - اعظم زارع بيدکي
20) توضیح اینکه به راه انداختن کوهها و متلاشى کردنشان ، بالاخره طبعا به اینجا منتهى مى شود که شکل کوهى خود را از دست داده اجزایش متفرق شود، همچنان که در چند جا از کلام مجیدش وقتى سخن از زلزله قیامت دارد و آثار آن را بیان مى کند، از کوهها هم خبر داده مى فرماید: (و تسیر الجبال سیرا) و نیز مى فرماید: (و حملت الارض و الجبال فدکتا دکه واحده ) ، و نیز مى فرماید: (و کانت الجبال کثیبا مهیلا) و نیز مى فرماید: (و تکون الجبال کالعهن المنفوش ) و نیز مى فرماید: (و بست الجبال بسا) و نیز فرموده : (و اذا الجبال نسفت ) .
پس به راه انداختن کوهها و خرد کردن آنها بالاخره منتهى مى شود به پراکنده شدن و پاره پاره شدن آنها و به صورت تپه هاى پراکنده در آمدنشان و در نتیجه چون پشم حلاجى شده ساختن شان . و اما سراب شدنشان به چه معنا است ؟ و چه نسبتى با به راه انداختن آن دارد، به طور مسلم سراب به آن معنا که به نظر آبى درخشنده برسد نسبتى با به راه انداختن کوهها ندارد.
بله این را مى توان گفت که وقتى کوهها به راه افتادند، و در آخر حقیقتشان باطل شد و دیگر چیزى به صورت جبال باقى نماند، در حقیقت آن (جبال را سیات ) که حقایقى داراى جرمى بس بزرگ و نیرومند بود، و هیچ چیز آن را تکان نمى داد با به حرکت در آمدن و باطل شدن ، سرابى مى شود خالى از حقیقت ، پس به این اعتبار مى توان گفت : (و سیرت الجبال فکانت سرابا) و نظیر این بیان در کلام خداى تعالى آمده ، آنجا که در باره اقوام هلاک شده مى فرماید: (فجعلناهم احادیث ) ، و یا مى فرماید: (فاتبعنا بعضهم بعضا و جعلناهم احادیث ) و یا در باره بت ها مى فرماید: (ان هى الا اسماء سمیتموها انتم و اباوکم ) .
پس آیه شریفه به وجهى نظیر آیه زیر است که مى فرماید: (و ترى الجبال تحسبها جامده و هى تمر مر السحاب ) ، که اگر بگوییم درباره صفت زلزله قیامت است ، شباهتى با آیه مورد بحث خواهد داشت .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر المیزان جلد 20 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نشانه های قیامت گوینده : اعظم زارع بیدکی
  یوم الفصل - مسعود ورزيده
17)
تعبیر به یوم الفصل تعبیر بسیار پر معنائى است که بیانگر جدائیها در آن روز عظیم است.
جدائى حق از باطل.
جدائى صفوف مؤمنان صالح از مجرمان بدکار.
جدائى پدر و مادر از فرزند ، و برادر از برادر.
میقات از ماده وقت مانند میعاد و وعد به معنى وقت معین و مقرر است ، و اینکه به مکانهاى معینى که زائران خانه خدا از آنجا محرم مى‏شوند میقات گفته مى‏شود به خاطر آن است که در وقت معینى در آنجا اجتماع مى‏کنند.
سپس به شرح بعضى از ویژگیها و حوادث آن روز بزرگ پرداخته مى‏گوید همان روزى که در صور دمیده مى‏شود ، و شما فوج فوج وارد محشر مى‏شوید ( یوم ینفخ فى الصور فتاتون افواجا).
از آیات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود که دو حادثه عظیم به عنوان نفخ صور واقع مى‏شود ، در حادثه اول نظام جهان هستى به هم مى‏ریزد ، و تمام اهل زمین و همه کسانى که در آسمانها هستند مى‏میرند ، و در حادثه دوم جهان ، نوسازى مى‏شود ، و مردگان به حیات جدید باز مى‏گردند ، و رستاخیز بزرگ انجام مى‏گیرد .
نفخ به معنى دمیدن و صور به معنى شیپور است که معمولا آن را براى توقف قافله و لشکر ، یا براى حرکت آن به صدا در مى‏آورند ، و اهل قافله و لشکریان از آهنگ مختلف این دو صدا مى‏فهمند که باید توقف کنند ، یا حرکت نمایند.
این تعبیر کنایه لطیف و زیبائى از آن دو حادثه عظیم است ، و آنچهدر آیه بالا آمده اشاره به نفخ صور دوم است که نفخه حیات و زندگى مجدد و رستاخیز مى‏باشد.
(درباره نفخ صور و نکات مربوط به آن به طور مشروح در جلد 19 ، ذیل آیه 68 زمر ، صفحه 534 تا 542 بحث کرده‏ایم ) آیه مورد بحث مى‏گوید : در آن روز فوج فوج وارد محشر مى‏شوید ، در حالى که آیه 95 مریم مى‏گوید : هر کس در آن روز تنهاست و کلهم آتیه یوم القیامة فردا و آیه 71 اسراء مى‏گوید : هر گروهى با پیشواى خودشان وارد عرصه محشر مى‏شوند یوم ندعوا کل اناس بامامهم.
جمع میان این آیات چنین است کهفوج فوج بودن مردم منافاتى با این ندارد که هر فوج با رهبرش وارد محشر شود ، و اما فرد بودن آنها به خاطر این است که قیامت مواقف متعددى دارد ، ممکن است در مواقف نخستین مردم گروه گروه با رهبران هدایت و ضلال وارد محشر شوند ، اما به هنگام قرار گرفتن در پاى محکمه عدل الهى فرد فرد باشند ، و به تعبیر قرآن در آیه 21 سوره ق هر کدام با یک نفر مامور و یک گواه در آنجا حاضر مى‏گردند و جائت کل نفس معها سائق و شهید.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از فرد بودن جدا شدن از دوستان و حامیان و یار و یاور باشد ، چرا که انسان در آنجا خودش هست و عملش
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : قیامت گوینده : مسعود ورزیده
  میقات - مسعود ورزيده
17) معنی میقات
میقات از ماده «وقت» است. اگر برای امری و قضیه ای زمانی را معین کنند که با رسیدن آن زمان و آن لحظه مثلا فلان تحول باید به وجود بیاید؛ فرض کنید که می گوییم فلان قضایا در آینده واقع می شود یا باید واقع بشود؛ اگر یک لحظه معینی را تعیین کردید که قرارها برای آن لحظه معین باشد (سررسید مانندی)، به آن لحظه معین «میقات» می گویند.
در مفهوم «میقات» این معنی افتاده است که آنچه که قبلا بوده است، برای کی؛ برای چه وقتی؛ برای چه زمانی؛ مقدمه چیست؛ می گویند مقدمه فلان چیز. بعد که فرمود آیا ما زمین را آرامگاه و گاهواره برای شما قرار ندادیم؛
آیا کوهها را به منزله میخها برای زمین قرار ندادیم؛ آیا شما را جفت نیافریدیم؛آیا خواب را موجب آسایش شما قرار ندادیم؛ روز و شب را چنین قرار دادیم ، نظام عالم را چنین ، ماه و خورشید را چنین ، ابر را چنین ، گیاه و درختان را چنین قرار دادیم ، کانه همه برای این است که وعده گاه همه اینها کجاست؛
گویی همه اینها به سوی یک وعده گاه می روند. می فرماید: ان یوم الفصل کان میقاتا. کان ، در گذشته ، از اول اول ، میعادگاه و وعده گاه همه اینها یوم الفصل است. مانند این که قافله ای را به حرکت در می آورند، هر فردی از جای خودش حرکت می کند، این فرد یک ساعت قبل حرکت می کند، او یک ساعت بعد حرکت می کند، دیگری یک روز قبل حرکت می کند و دیگری دو روز بعد؛ ولی یک جا و یک زمان را وعده گاه کل قرار می دهند، می گویند فلان روز فلان جا وعده گاه ما؛ یعنی همه اینها با همه اختلافی که دارند، با همه پس و پیشی ها، با این که مثلا یکی با اتومبیل می رود یکی با هواپیما و یکی با اسب ، ولی همه اینها یک وعده گاه دارند که در آن وعده گاه همه باید جمع بشوند.
از اول اول وعده گاه همه که به سوی او می روند و همه بالاخره کارشان به آنجا منتهی می شود یک چیز است. پس نهایت و منتها و آخر همه این جریان ها به یک جا منتهی می شود که آن اسمش «یوم الفصل» است و در واقع آن یوم الفصل است که به وجود آورنده همه اینهاست. اصلا فلسفه وجود همه اینها اوست.
اگر همه حرکتها به سوی یک وعده گاه باشد، یعنی فلسفه همه این حرکتها بودن در آن وعده گاه است. او خودش به منزله فلسفه وجودی همه اینهاست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : شهید مطهری قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره نبا گوینده : مسعود ورزیده
  «یوم الفصل» - مسعود ورزيده
17)
معنی «یوم الفصل»
حال چرا قیامت را «یوم الفصل» می گویند؛ اصل لغت «فصل» به معنی جدا کردن است. اگر بخواهند چیزهایی را که از یک جنس نیستند و مختلفند و با یکدیگر آمیخته هستند از یکدیگر جدا کنند، این کار را «فصل» می گویند.
آن کاری که یک کشاورز می کند که مثلا گندم می کارد؛ بعد که این گندم رشد می کند، دانه و کاه پیدا می کند ولی دانه ها در میان کاهها در خوشه ها مخفی هستند، بعد اینها را درو می کند، بعد خرمن می کند، بعد این کاهها را به اصطلاح می کوبد، بعد در نسیم باد دانه ها را از کاهها جدا می کند؛ این کار اسمش «فصل» است.
برای یک نفر کشاورز روز خرمن یوم الفصل است. مثلی است که گویا در حدیث آمده و مولوی هم به شعر آورده. می گوید موسی از خدا سوال کرد: ای خدا چرا بندگان را می آفرینی و بعد می میرانی ، فلسفه این کار چیست؛
کانه این طور سوال کرد که اگر بناست اینها نباشند پس چرا از اول اینها را می آفرینی ، اگر بناست باشند چرا بعد از این که به وجود می آیند اینها را می بری؛
به موسی جواب داده شد: موسی! جوابت باشد برای بعد، فعلا خدا به تو دستوری می دهد برو آن دستور را عمل کن ، هر امری هست اطاعت کن. برو کمی کشاورزی کن ، زمینی شخم کن و گندمی بکار.
موسی شد مثل یک کشاورز، گندمی تهیه کرد و زمینی را شخم زد و سرگرم کار خودش بود. آن گندم از زمین رویید و دمید و تدریجا رشد کرد و بزرگ شد در حالی که سبز بود و بعد به منتهای رشد خودش رسید. قهرا زرد شد و بعد موقع درو فرا رسید.
داسش را برداشت و رفت درو کرد. بعد که درو کرد و داشت مشغول خرمن کردن می شد به او وحی رسید که موسی این چه کاری بود؛ چرا گندمی را که خودت کاشتی و از زمین روییده است درو می کنی؛ اگر این باید باشد چرا درو می کنی ، اگر نباید باشد چرا از اول کاشتی؛
گفت: خدایا! برای این که ابتدا که من این دانه ها را کاشتم از زمین رویید فقط یک گیاه بود، گندم و کاه با یکدیگر مخلوط بودند. تدریجا رشد کرد و کمال یافت. بعد گندم برای خودش استقلال پیدا کرد، کاه هم استقلال پیدا کرد.
قبلا کاه و گندم با یکدیگر آمیخته و به صورت یک ماده بودند ولی در اثر رشد کردن و تکامل پیدا کردن از یکدیگر جدا شدند.
حالا که گندم به کمال خودش رسیده و کاه را پشت سرش انداخته من باید این دو را جدا کنم ، گندم را ببرم و کاه را مثلا به حیوانات بدهم.
فرمود: انسان ها هم همین طورند. آمدن انسان ها در دنیا برای همین است که روح ها و واقعیت اینها به کمال برسد. روح یک انسان حال می خواهد شقی باشد یا سعید به منزله آن دانه گندم یا دانه جو است و بدن او به منزله آن کاه.
این دانه بالاخره باید از این کاه جدا شود؛ این برود دنبال کار خودش ، آن هم برود دنبال کار خودش. این همان معنی فصل است ، یعنی در ابتدا یکی بودن و بعد از یکدیگر جدا شدن. این امر لازمه نظام عالم است. اصلا این که هر چیزی به کمال شایسته خودش برسد جز از این طریق ممکن نیست.

وجه اول نامیدن قیامت به «یوم الفصل»
پس مرگ برای انسان فصل است میان جسم و روح ، فصلی است که قبلا وصل و وحدت بوده ؛ تدریجا این ، راه خودش را می گیرد و آن راه خودش را، این کهنه و فرسوده می شود، می افتد و آن رشد می کند، در هر راهی که می افتد به اصطلاح گنده می شود و بعد رابطه شان با یکدیگر قطع می شود، مثل میوه سر درخت می شود که یک اشاره بکنی می افتد، یا مثل همان گندم داخل کاه.

وجه دوم
مردم تا در دنیا هستند با یکدیگر مخلوطند و متشابه و شبیه یکدیگر هستند چون در دنیا حاکمیت ، حاکمیت ماده و حاکمیت ظاهری و بدنی است.
وقتی که مردم در این خیابانها و کوچه ها راه می روند همه شبیه یکدیگر هستند، همه موجوداتی هستند با یک سر و دو گوش و روی پای خود حرکت می کنند و انگشتانشان یک شکل است و چشمها و حرف زدنهایشان خیلی به هم شبیه است ، در نتیجه ما می گوییم همه یک جور هستند، همه انسانند. ولی در قیامت حکومت ، حکومت باطن است نه حکومت ظاهر.
تعبیر قرآن این است که یوم تبلی السرائر. روزی که آشکار می شود سریره ها نه صورتها؛ دیگر حکومت ، حکومت صورتها نیست ، حکومت سیرتها و سریره هاست.
وقتی که پای سریره ها در میان بیاید اختلافات از زمین تا آسمان است ، یعنی مردم در آن وقت محشور می شوند نه بر طبق صورتی که در دنیا داشته اند بلکه بر طبق سیرت و سریره ای که در دنیا کسب کرده اند.
اختلاف آن سریره ها گاهی به اختلاف زمین و آسمان است. یک نفر ممکن است فرشته سیرت و فرشته سریرت باشد ، یکی دیگر می شود دیو سیرت و دیو سریرت. یکی می شود حیوان سیرت و حیوان سریرت ، آن هم انواع حیوانات.
آنجا اصلا عالمهایشان متفاوت می شود همین طور که در اینجا عالم انسان با عالم حیوانات متفاوت است و معنی ندارد که انسانها و گوسفندها با یکدیگر اشتراک مساعی کنند و یک جامعه تشکیل بدهند. گوسفند و انسان نمی توانند یک جامعه تشکیل بدهند.
اگر گوسفند و انسان باشد، انسان باید متصدی رعایت گوسفند باشد، به او آب و علف برساند و چوپانی اش را بکند، از گوشتش هم استفاده کند. آنها دیگر در جامعه با یکدیگر شریک نمی شوند. یا مثلا گربه ها و گوسفندها یک جامعه تشکیل بدهند.
چنین چیزی امکان ندارد. در آن عالم وقتی که مردم به حسب سریره ها محشور می شوند بالطبع از یکدیگر جدا می شوند، بنابراین می شود یوم الفصل. در آیه سوره مبارکه یس بود که به مجرمین خطاب می رسد که و امتازوا الیوم ایهاالمجرمون امروز ای مجرمان ، دیگر جدا بشوید، حسابتان باید جدا باشد، اصلا باید جدا باشید، دیگر نمی توانید با غیر مجرمین یک جا باشید.

وجه برتر
در این آیه که می فرماید: ان یوم الفصل ، از این دو معنی که ذکر کردیم و گفتیم به دو جهت قیامت یوم الفصل است : یکی فصل روح از بدن و دیگر فصل گروهها از یکدیگر به حسب سریرتها، آیه بعد قرینه است برای معنی دوم ، چون می فرماید: یوم ینفخ فی الصور فتاتون افواجا روزی که در صور دمیده می شود (یعنی روزی که حیات قیامتی به انسانها داده می شود) در آن روز فوج فوج و گروه گروه خواهید آمد نه یک گروه.
آنجا مردم تیپ تیپ اند ولی آن تیپها دیگر تیپهای دنیایی نیست که مثلا بگوییم به کار و کسب ها مربوط می شود، تیپ خرازی فروش در مقابل تیپ میوه فروش ، یا تیپ ارتشی و تیپ غیرارتشی ، تیپ روحانی و تیپ غیرروحانی ، یا تیپ اغنیا و تیپ فقرا؛ این حرفها مطرح نیست.
تیپها همه به سریره ها و باطنها مربوط می شود. هر گروهی که باطنهایشان با یکدیگر شبیه تر است با یکدیگرند و معمولا هر گروهی الگو و امام و پیشروی دارند، یا امام به حق یا امام باطل ، یا امام سعید یا امام شقی ؛ هر گروهی دنبال یک پیشرو هستند و با همان پیشرو خودشان که شبیه و تیپ آن پیشرو هستند محشور می شوند، حالا خود آن پیشرو به چه شکل و صورتی باشد خدا می داند.
در یک آیه دیگر قرآن می خوانیم: یوم ندعوا کل اناس بامامهم روزی که ما هر گروهی را با پیشوای خودشان می خوانیم و قرآن تصریح می کند که بعضی از ائمه یعنی بعضی از پیشوایان ائمه نارند، پیشوایانی هستند که مردم را به سوی آتش دعوت می کنند و می خوانند و به سوی آتش می برند. درباره فرعون آیه قرآن می فرماید: یقدم قومه یوم القیمه.
خیلی تعبیر عجیبی است! یعنی پیشاپیش گروه خودش در روز قیامت حرکت می کند. آن ، تشخص ساختگی نیست ، این طور نیست که آنجا پز می دهد، بلکه نمی تواند غیر از این باشد، یعنی او واقعا پیشاپیش قومش هست چون قومش او را الگو قرار دادند، پا جای پای او گذاشتند و در قیامت آن چیزی تحقق پیدا می کند که در دنیا بوده ، یعنی قیامت تمثل و تجسم آن چیزی است که در دنیا بوده است.
در تفسیر صافی در ذیل آیه شریفه یوم ینفخ فی الصور فتاتون افواجا حدیث آمده است که مردم در قیامت به صورت ظاهرا ده فوج ، ده گروه مختلف محشور می شوند. یک گروه ، گروه انسانهاست.
مردمی که در دنیا خدا آنها را انسان آفریده و به انسانیت باقی مانده اند، در قیامت هم انسان هستند. گروههای دیگر هستند که اینها به صورت انسانها محشور نمی شوند بلکه به صورت حیوانی محشور می شوند که خلق و خوی آن حیوان را داشته اند.
مثلا اگر مردمی با خلق سگی در این دنیا زندگی کرده اند که خلق سگی دریدن و حمله کردن و گاز گرفتن بلاجهت و بدون سابقه دشمنی است و در دنیا واقعا سگ بوده اند، در آخرت هم سگ محشور می شوند. مردمی که با خلق و خوی خوک در دنیا زندگی کرده اند، در قیامت هم به صورت خوک محشور می شوند. مردمی به صورت مورچه محشور می شوند.
بعد می فرماید: مردمی هم به صورتی محشور می شوند که هیچ حیوان نمونه ای در دنیا ندارد: یحسن عندها القرده والخنازیر با صورتهایی محشور می شوند که آدم اگر به میمون یا خوک نگاه کند به نظرش خیلی زیبا می آید نسبت به آن صورت.
و فتحت السمائ فکانت ابوابا آسمان گشوده می شود، پس آسمان درهاست. نمی گوید درهای آسمان گشوده می شود، بلکه می گوید آسمان گشوده می شود پس تمام آسمان درهاست. همین طور که بعضی مفسرین گفته اند معنایش این است که حجاب میان زمین و آسمان ، میان ملک و ملکوت برداشته می شود، دیگر تمام آن می شود در، یعنی عالم ملک با عالم ملکوت یکی می شود.
و سیرت الجبال فکانت سرابا کوهها به حرکت آورده می شود، بعد کوهها به صورت سراب درمی آید. سراب شی ئ موهوم را می گویند. در بیابانهای شنزار در وقتی که آفتاب می تابد، گاهی که انسان یک طرف را نگاه می کند به نظرش می آید که یک دریای آب است ، درست به چشم انسان دریای آب می آید، احیانا با یک درختهایی که در آن دریای آب منعکس شده ، شک نمی کند که آب است و به خیال آب به آن سو می رود و هر چه می رود می بیند آب نبوده ، خیال آب و موهوم بوده است.
کوهها به حرکت درآورده می شود، بعد این کوهها مانند سراب می شوند یعنی اصلا به صورت یک حقیقت موهومی درمی آیند. این گونه از هم پاشیده می شوند که گویی اصلا کوهی در عالم نبوده.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : شهیدمطهری قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره نبا گوینده : مسعود ورزیده
  روز قیامت مردم بر ده نوع محشور میشوند - داريوش بيضايي
17) إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ میقاتاً یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَتْ أَبْواباً وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً
روز قیامت که روز فصل خصومت است اعلام آن روز وعدگاه خلق است یعنی آنچه خداوند وعده فرموده در آنروز انجام گیرد روزی که در صور دمند مردگان زنده شده و فوج فوج بمحشر در آیند.
معاذ جبل گفت در خانه ابو ایوب انصاری از رسول خدا معنای آیه را سوال نمودم فرمود ای معاذ از کار بزرگی سوال کردی روز قیامت مردم بر ده نوع محشور شوند خدایتعالی برای هر نوعی علامتی معین فرموده تا تمیز داده شوند مومنین از یکدیگر, بعضی بصورت بوزینه و بعضی خوک و بعضی سرنگون و بعضی کور که باین طرف و آنطرف میروند و می افتند و راه را نمی بینند و بعضی کر و گنگ و طایفه ای زبانهایشان بر سینه افتاده و بعضی دست و پای بریده و بعضی را بروی درخت آتش نشانیده اند و بعضی را لباس قطران بپوشانند و وطایفه ای بوی عفونت مانند بوی مردار از ایشان بیرون آید آنهایی که بصورت بوزینه محشور میشوند کسانی هستند که سخن چین و تمام بودند در دنیا و اهل رشوه خواران با صورت خوک باشند و رباخواران سر نگون بمحشر آیند و قاضیان کور وارد محشر میشوند و کران و کنگان مردمانی هستند که عبادت ریا بجا می آورند و علمایی که عمل بعلم خود نکردند وارد محشر میشوند در حالتیکه زبانهای خود را جویده و بروی سینه های ایشان افکنده شده و کسانی که همسایگان خود را اذیت و آزار میکنند دست و پا بریده وارد محشر شوند و آنهایی که سعایت میکنند از برای مردم نزد پادشاهان و امرا, بر درختهای آتشین آویخته شده و به محشر آیند و کسانیکه در دنیا مشغول شهوترانی و لذات حرام بودند در محشر بوی عفونتی از آنها خارج شوند که اهل محشر از آن بوی متاذی شوند و متکبرین و گردنکشان را لباس قطران و آتشین بپوشانند و وارد محشر کنند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی قالب : روایی موضوع اصلی : رابطه انسان و دنیا گوینده : بیضایی
  #نفخ_صور یعنی چه؟ - مرتضي حاجي احمدي
18) 🔹صور به معنای شاخ‌ است که یک‌ طرف‌ آن‌ باز و طرف‌ دیگرش‌ بسته و جمع‌ است .
🌱با ایجاد سوراخ در طرف بسته آن شیپور و بوق ایجاد می شود.
🔸"صور" 10بار و "صیحه" 13 بار در قرآن‌ کریم بکار رفته است.
🔹در کیفیت صور به استناد راویتی از حضرت امام سجاد(ع) خصوصیاتی مانند شاخى بزرگ دارای یک سر و دو طرف ذکر شده است. از طرفی، گروهی از مفسران معتقدند ممکن است که صور ،تعبیری کنایى باشد که مراد از آن صاعقه و صیحه عظیمى است که (به هنگام وقوع قیامت) تمام آسمان ها و زمین را پر می کند.
🔸"نفخ صور"،دمیدن در شیپور است که توسط فرشته مقرب خدا، حضرت اسرافیل(ع) صورت می گیرد.
🌸مشهور در بین علما و به استنادآیه 68 سوره مبارکه زمر،این است که نفخ صور دو بار صورت می گیرد
💐 " وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ " زمر / 68
🌱در صور دمیده مى‏شود، پس هر کس در آسمان‏ها و زمین است از صداى او جان مى‏دهد، جز آن کسى را که خدا بخواهد. سپس بار دیگر در صور دمیده مى‏شود، با آن صدا مردم زنده مى‏شوند و از قبرها بر می خیزند.
🌱در تفاسیر،برای مصادیق " الا من شاء الله" یعنی افرادی که در نفخ اماته نمی میرند، پیشوایان فرشتگان(جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل) و فرشتگان حاملان عرش و ... ذکر شده است.
🔹و پس از دمیده شدن در صور؛ دو حادثه ی عظیم، اتفاق می افتد:
1- حادثه اول 🔺:ناشی از نفخ اماته (نفخ فزع- نفخ صعق)
🌱 نظام هستی به هم می ریزد و تمام اهل زمین و آسمانها می میرند.
🌱نامگذاری به "نفخ صعق" به استناد آیه شریفه 68 سوره زمر است. صعق به معنای هلاکت است.
🌱نامگذاری نفخ فزع به استناد آیات شریفه 87 تا 90 سوره مبارکه نمل است که بواسطه دمیده شدن صور، همه در خوف و هراس و خشیت و ترس (و جزع و فزع) می افتند.
2- حادثه دوم 🔺: ناشی از نفخ بعث
🔸جهان نوسازی می شود و مردگان به حیات جدید باز می گردند و رستاخیز بزرگ صورت می گیرد.
🌱آیه مورد بحث(نباء/18) به نفخ صور دوم اشاره دارد.
🔹در کیفیت حالات بعد از نفخ صور در نهج البلاغه آمده است:
🌱 و در صور دمیده مى شود و - دنبال آن قلب ها از کار مى افتد، زبان ها بند مى آید و کوه هاى بلند و سنگ هاى محکم چنان به هم مى خورد که متلاشى و نرم مى شود، و جاى آن چنان صاف مى گردد که گویا هرگز کوهى وجود نداشته است.
🌺 از آیه شریفه 18 نباء و درکیفیت حرکت انسانها بعد از نفخ صور؛ دو برداشت ارائه شده است:
1- حرکت گروه ها و جماعت ها به سوی محشر
2- آمدن مردم به محشر به اعتبار نوع اعمال خود با همترازها و همگنان خود.
🔸از آیه شریفه:
💐 " یوم ندعوا کل اناسٍ بامامهم" اسراء / 71
میتوان استنباط کرد که تعبیر دوم، صحیح تر است.🌷 [ نظرات / امتیازها ]
منبع : کانال تلگرامی آیه روز قرآن https://telegram.me/Aye_rooz_Quran قالب : لغوی موضوع اصلی : نفخ صور گوینده : مرتضی حاجی احمدی
  #ابواب آسمان یعنی چه؟ - مرتضي حاجي احمدي
19) #درهای_آسمان
🔹کلمه #سماء و مشتقات آن 310 بار بصورت مفرد (السماء ـ سما) و جمع (سموات ـ السموات) در قرآن کریم بکار رفته است.
🌱 «سماء» در لغت از ریشه «سمو» (به معنای بلندی) است و اصل آن از آرامی و سریانی و عبری(شیمیا) بوده و به معنای بالا وبرتر ( فوق ) است. برخی معتقدند بالای هر چیزی را، آسمان آن است.
🔸 آسمان در قرآن در معانی و مصادیق مختلف در دو مفهوم مادی(حسی) و معنوی بکار رفته و به عبارت دیگر مشترک لفظی است. جهت بالا ؛ جو اطراف زمین؛ مکان سیارات و ستارگان؛ محل تدبیر امور عالم و موجود عالی و حقیقی.
🍂درب های آسمان:
🔹در آستانه قیامت، آسمان شکافته می شود.
💐 " اذا السّماءُ انشَقَّت "
🔸این شکاف ها و شکستگی ها، آنچنان متعدد است که گوئی تمام آسمان تمام آسمان به درب هایی بدل شده است.
🔹گفته شده است مراد از تبدیل آسمان بصورت درها این است که انسان ها به عالم فرشتگان راه می یابند.
🔸با برپائی قیامت، درهای غیب به روی آدمیان باز می شود.هر درب مخصوص یک فوج و دسته است.
🔹در قیامت، نظام آسمان و زمین دگرگون شده و ارتباط زمین و آسمان و اهل آنها توسعه مى‏یابد.
🌱در آن روز نخست آسمانها از هم متلاشى مى‏شوند ، و به دنبال آن طبق آیه 48 سوره ابراهیم آسمانهائى نوین و زمینى نو جاى آن را مى‏گیرد و در این حال درهاى آسمانها به روى زمینیان گشوده مى‏شود، بهشتیان به سوى بهشت مى‏روند و درهاى دوزخ نیز به روى کافران گشوده مى‏شود.
🔸با این تفاصیل؛ مراد از سماء، باید آسمان معنوی و حجاب میان عالم ماده و عالم ملکوت باشد.
🍂 حدیث از پیامبر اکرم(ص) :
🌻إنَّ أبْوابَ السَّماءِ تُفْتَحُ فِی أوَّلِ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَلا تُغْلَقُ إلی آخِرِ لَیْلَهٍ مِنْهُ.
🌱درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می‌شود و تا آخرین شب این ماه بسته نخواهد شد.(بحار الأنوار، ج ۹۶، ص ۳۴۴)
🌻یفتحُ ابوابُ السماءِ بالرَّحمةِ فی اَربعِ مواضِعَ عندَ نزولِ المطرِ و عندَ نَظَرِ الولدِ فی وجهِ الوالدینِ وعندَ فَتْحِ بابِ الکعبةِ و عندَ النکاحِ.
🌱درهای آسمان رحمت الهی در چهار مورد گشوده می شود، هنگام آمدن باران، آنگاه که فرزند به صورت پدر و مادر خود نگاه کند و هنگام بازگشایی درب خانه خدا و هنگام ازدواج، (بحار الأنوار, ج 100، ص 221) 🌷 [ نظرات / امتیازها ]
منبع : کانال تلگرامی آیه روز قرآن https://telegram.me/Aye_rooz_Quran قالب : لغوی موضوع اصلی : آسمان گوینده : مرتضی حاجی احمدی