همانا آنان حسابى را انتظار نداشتند.
1 - قیامت، صحنه حسابرسى انسان ها است.
إنّهم کانوا لایرجون حسابًا
2 - طغیان گران دوزخى، حسابرسى قیامت را انکار کرده و احتمال حقانیت آن را نیز مردود مى دانستند.
إنّهم کانوا لایرجون حسابًا
نفى «امید»، بیانگر این است که انکار قیامت از سوى دوزخیان، به حدى شدید بود که آنان احتمال آن را نیز نمى دادند و حتى اندک امیدى به آن نداشتند.
3 - احتمال تحقّق قیامت، کافى در ایجاد زمینه پرهیز از طغیان گرى در برابر خداوند
للطّـغین ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا
جمله «کانوا لایرجون...»، دلالت دارد که طغیان گران به جهت این که حتى احتمال محاسبه اعمال را نیز منتفى مى دانستند، به طغیان گرى روى آورده و به عذاب آن گرفتار شدند. مفهوم این جمله آن است که براى پرهیز از طغیان و گناه، حتى احتمال قیامت نیز کافى است.
4 - محرومیت دوزخیان از هواى مطبوع و آب، عقوبتى مناسب با انکار معاد
لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا
کیفر دوزخیان در آیات پیشین، به دو صورت نفى و اثبات بیان شده است; آنان از هواى سرد و نوشیدنى، محروم اند(نفى) و به نوشیدن «حمیم» و «غسّاق» مجبور خواهند بود(اثبات). «جزاء وفاقاً» آن را کیفرى مناسب با کردار آنان ـ که آن هم به صورت نفى و اثبات بوده ـ بیان کرده است; آنها معاد را باور نداشتند(نفى) و آیات خدا را تکذیب مى کردند(اثبات). آیه «جزاء وفاقاً» دلالت دارد که محرومیت، کیفرى مناسب با بى اعتقادى است و نوشیدن مایع داغ و چرکین، کیفر مناسب تکذیب است.
5 - انکار معاد و حسابرسى قیامت، عامل طغیان گرى و مایه گرفتارى به عذاب جهنم است.
للطّـغین ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا
[ نظرات / امتیازها ]
[27] چرا پایان کارشان به این عاقبت وخیم و بد انجامید؟ بدان سبب کهآنان چشم به راه جزا نبودند و به همین سبب در بدکارى افراط ورزیدند، به همان گونه که هر تبهکارى که درباره دادگرى اندیشهاى ندارد، به ارتکاب گناهان بزرگ مىپردازد.
إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً- آنان در فکر رسیدگى به حساب آن روز نبودند.»
[ نظرات / امتیازها ]
در اشاره به دلیل این گرفتارى و عذاب دوزخیان مى فرماید:
إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً
این عذاب دهشتناکِ دوزخیان به خاطر آن است که آنان حساب و حسابرسى را باور نداشته و به آمدن آن روز امیدى نمى بستند و از روز رستاخیز نمى ترسیدند.
«ابومسلم» مى گوید: آنان از کیفر کردارشان نمى هراسیدند و گمان نمى بردند که حساب و حسابرسى در کار باشد.
از دیدگاه پاره اى دیگر واژه «رجاء» در این جا، به معنى ترس و هراس آمده است. شاعر نیز این واژه را در همین معنا به کار برده است که مى گوید: اذا لسعته النحل لم یرج لسعها...
هنگامى که زنبور عسل او را گزید از گزیدن آن نترسید...
[ نظرات / امتیازها ]