من والاترین معبود شما هستم!.
طغیانگری که گول غفلت تودّ مردمان، و اطـاعت کورکورانۀ ایشان را خورده است همچون سخنی را گفته است. آخر طاغیان را چیزی بسان غفلت تودۀ مردمان و رام شدن و اطاعت کردن و فرمانبرداری ایشان گول نمیزند و فریب نمیدهد. طغیانگر جز فردی نیست که در حقیقت هیچ گونه قدرت و تسلّطی ندارد، و این تودههای غافل و رام و خوار است کـه بدو سواری میدهند و او را بر کرده خود مینشانند و راه میبرند، و او هم سوار میشود و افسار ایشان را به دست میگیرد و هر گونه و هر کجا بخواهد آنان را سر میدهد و راه میبرد! آنان گردنهایشان را برایش دراز میکنند : او هم ایشان را میگـسلد! سرهایشان را برایش خم میکنند و او هم بر گردۀ ایشان مینشیند! آنان از حقّ عزّت و کرامت خود برایش درمیگذرند و او هم طغیان و سرکشی می آغازد!
تودههای مردم این کارهای ناروا را به دو سبب انجام میدهند: از یک جهت چون گول میخورند و فریب داده میشوند، و از جهت دیگر چون میترسند. ایـن چنین ترس و هراسی هم جز از و هم و گمان سرچشمه نمیگیرد. شخصی طغیانگر کـه یک نفر است ممکن نیست از هزارها و میلیونها نفر قویتر و نیرومندتر باشد، به شرط این که این تودهها به انسانیّت خود پی ببرند، و عزّت و کرامت و آزادی خود را درک بکنند. فرد فرد تودههای مردم از لحاظ نیرو و توان با شخص طغیانگر برابر و همتا است، ولی طغیانگر تودهها را گول میزند و به خیال ایشان چنین میاندازد که او میتواند برایشان کاری بکند، و چیزی برای سرکوبی آنان در اختیار دارد ! ممکن نیست هرگز فردی در میان ملّت بزرگواری طغیان و سرکشی بیاغازد. ممکن نیست هرگز فردی در میان ملّت خردمند و راهیابی سر به طغیان بردارد. ممکن نیست هرگز فردی در میان ملّتی طغیانگری و سرکشی کند که پروردگارشان را بشناسند و بدو ایمان داشته باشند و آنان نمیپذیرند فردی از آفریدگان یزدان را بپرستند و پرستش بکنند، فردی که نمیتواند بدیشان زیان و سودی برساند و ایشان را راهیاب گرداند.
ولی فرعون در قوم خود غفلت و ذلّت و خالی بودن دل از ایمان دید. این امر او را جرأت بخشید این سخن کفر آلود بزهکارانه را بگوید و فریاد برآورد:(أَنَا رَبُّکُمُ الأعْلَى) (٢٤)
من والاترین معبود شما هستم!.
او هرگز نمیتوانست همچون سخن زشت و پلشتی را بر زبان براند اگر ملّت را آگاه و بزرگوار و مؤمن میدید، و آن ملّت میدانست که فرعون بندۀ ضعیفی است و بر چیزی توانائی ندارد، و اگر مگس چیزی را از او برباید و سلب نماید، نمیتواند آن چیز را از آن مگس رها نماید!
در برابر این گردن افرازی بیشرمانه، و به دنبال آن طغیان زشت و پلید، نیروی بزرگ به جنبش و خروش افتاد:
[ نظرات / امتیازها ]