از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(و اذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجاره من السماءاو ائتنا بعذاب الیم ):(و آن هنگام که گفتند:خدایا اگر این حقی از جانب توست ، پس بر ما سنگی از آسمان بباران ،یا عذابی دردناک برمانازل کن )،(امطار)یعنی نازل کردن چیزی از بالا به پایین . می فرماید:کفار وقتی که دعوت رسولخدا(ص ) را شنیدند که به زبان حال وقال می فرمود:دین حقی که من از ناحیه خدا آورده ام ،تنها همین دین است و هیچ حقی غیر آن نیست ، رو به آسمان کرده و گفتند: خدایا اگر تنها دین حق همین است ، پس از آسمان بر ما سنگ بباران و یا ما را به عذابی دردناک از سایر انواع عذاب دچار کن ، از حکایت قول آنها استفاده می شود که این سخن احتمالا گفتارمشرکان و بت پرستان نیست ، چون هم به خدا و هم به نزول آیات آسمانی اعتقادداشته اند، لذا گوینده این سخن یا مرتدین از اهل اسلام می باشند و یا اهل کتاب که معتقدان به یک دین حق آسمانی بودند. در روایات آمده است که حارث بن نعمان فهری ، زمانیکه قضیه ولایت امیرالمؤمنین علی (ع ) را شنید، نزد رسولخدا(ص ) رفت و گفت : اگر این امر ازناحیه خداست ، پس سنگی از آسمان بر من نازل کن و در دم سنگی بر سرش اصابت نمود و او را به قتل رسانید. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : نکته ای که در این آیه مطرح است انکار پس از علم است و درجه دشمنی فرد یا گروهی را نسبت به رقیب نشان می¬دهد که حاضر است چنین اظهاراتی را بیان ¬کند. این گفتار بسیار شبیه به گفتار ابلیس است که تا وقتی تضاد عملی و عملیاتی مطرح نبود همانند فرشتگان عبادت می¬کرد ولی وقتی در صحنه عمل موجودی پیدا شد که وی آن را رقیب خود دید عملاً به مخالفت برخاست و تا آنجا پیش رفت که حاضر شد همه موجودیت اعتباری خود را هم فدا کند. این تعصبهای جاهلی را در بسیاری از موارد ما در زندگی می¬بینیم که فرد به خاطر رقابت، یا حسادت حاضر است آبرو و حتی سر خود را هم به باد دهد و زیر بار طرف مقابل نرود. . غلامرضا فدائی
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
این یک تفاوت نظری بین سیدنا الاستاد (رضوان الله علیه) و سایر مفسرین است سایر مفسرین این دو آیه ٣٢ و ٣٣ همین سورهٴ مبارکهٴ را همراه با آیات دیگر معنا می‌کنند متحد السیاق می‌دانند سعی می‌کنند با صدر و ساقه گذشته و آینده این را مرتبط بدانند و معنا کنند ولی ایشان روی شواهدی که دارند می‌فرمایند این دو آیه جداگانه نازل شد مربوط به این قضیه نیست شاهد مربوط به مسأله ولایت و جریان غدیر و امثال ذلک باشد و علی حده این دستور پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اینجا قرار داده شد این با قبل و بعد سازگار نیست نظیر این ابتکار تفصیلی را ایشان در همان آیه ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دینًا﴾ می‌فرماید نه با قبل مرتبط است نه با بعد مرتبط است قبل و بعدش درباره همین احکام میته و امثال میته است که قبلاً هم نازل شده بود تازگی ندارد حالا این چهار تا حکمی که قبلاً هم نازل شده الآن هم نازل شده این دیگر باعث یأس کفار نیست اینکه فرمود ﴿الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ﴾ امروز از این تاریخ به بعد کفار دیگر ناامید شدند معلوم شد یک حادثه جدیدی رخ داد خب ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ﴾ این چهار تا مسأله فقهی که قبلاً هم نازل شده بود حالا بر فرض بار اول نازل شده این دیگر باعث یأس کفار از نظام اسلامی و دولت اسلامی نخواهد بود معلوم می‌شود یک حادثه‌ای پیش آمده که قدرت اسلامی را تثبیت می‌کند باعث اجرای حدود الهی است و این نیست مگر همان برابر روایاتی که وارد شده است مربوط به جریان غدیر است اینجا هم یک بحث مفصلی دارند که حتما المیزان را ملاحظه فرمایید تا ببینیم که این بحث به کجا منتهی می‌شود آیا نظر شریف ایشان تام است یا نظر سایر مفسران که این دو تا آیه ٣٢ و ٣٣ را همراه با سایر آیات معنی می‌کنند؟
آن طوری که دیگران معنا می‌کنند این است که بعد از اینکه آیات الهی بر آنها تلاوت شد عده گفتند اینها جزو اسطوره‌هاست ما هم اگر بخواهیم می‌توانیم مثل این بیاوریم همان حارث بن نجم و مانند آن گفتند اگر این حق باشد یک و حق الهی باشد دو ما درخواست عذاب می‌کنیم چون در هر دو جهت اینها به زعم باطل خودشان یقین بر خلاف داشتند هم در اصل حق بودن محتوای این کتاب که به اصطلاح حق فعلی است یکی هم استناد این کتاب به الله که حق فاعلی است آنها اصرارشان بر این است که این حرفها باید حق باشد مطابق با عقل و برهان باشد اولاً و اینها را هم خدا گفته باشد ثانیاً اگر چیزی حق نبود یا حق بود و خودت گفتی نه خدا ما باور نمی‌کنیم آنها چون قائل بودند که هیچ کدام از این دو نیست هم اسطوره است و هم گفته خدا نیست به ضرس قاطع می‌گفتند که اگر این حق است عذاب بیاید به حیات ما خاتمه بدهد چون در حقیقت خود را محق می‌دانستند و _معاذ الله_ قرآن را باطل می‌پنداشتند به زعم باطل اینها این یقین روانی بود البته نه یقین منطقی باورشان بود این از همان قطعه قطاعی است که در اصول گفته‌اند خبری نیست اصلا اعتباری ندارد اینها یقین منطقی نداشتند برهان اقامه نشده یک یقین روان شناختی به زعم خودشان رسوبات جاهلی داشتند می‌گفتند این حرفی است باطل _معاذ الله_ اولاً بر فرض هم حق باشد گفته خدا نیست لذا این دو قید را ذکر کردند گفتند که اگر حق باشد یک من عندک باشد دو که یقیناً این چنین نیست ﴿فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ﴾ یک انسان عاقل باید بگوید اگر این حق است ما باور می‌کنیم حالا چون حق نیست باور نداریم نه اینکه اگر حق است عذاب بیاید این روی لجاج و عناد است که اشد اعد خصام‌اند لد‌اند و مانند آن ﴿وَ إِذْ قالُوا اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ یا یک عذاب دردناکی نظیر سیل زلزله و مانند آن که بر امم گذشته نازل می‌شد نازل بشود یا نه یک عذاب سنگ‌باران بشویم از آسمان که هم عذاب جسمی را دارد هم خزی روحی را دارد اینکه گفتند ﴿فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ﴾ امطار همیشه از بالاست حالا ممکن است گاهی از بالای کوه دامنه کوه و مانند آن مثلاً سنگی چیزی بیاید و اینها گفتند نه از آسمان بیاید که روشن بشود عذاب الهی است نظیر آنچه که درباره قوم لوط نقل می‌کنید از آن سنخ عذاب بیاید که هم عذاب جسمی باشد هم عذاب روحی یا نه یک عذاب دیگری بیاید این تعبیر در قرآن کریم کم نیست که ما امطار کردیم یعنی عذاب را بر اینها مطر گونه نازل کردیم در بخشی از آیات قرآن کریم اول با عنوان امطار مطرح شده است که ما به عنوان باران بر اینها چیزی فرستادیم بعد هم توضیح دادند که آنها را سنگ ‌باران کردیم در حقیقت نه باران مصطلح باشد که مثلاً آبی آمده باشد آیه ١٧٣ سورهٴ مبارکهٴ شعراء درباره همین قوم لوط فرمود به اینکه آنها گفتند ﴿لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجینَ ٭ قالَ إِنّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالینَ ٭ رَبِّ نَجِّنی وَ أَهْلی مِمّا یَعْمَلُونَ ٭ فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعینَ ٭ إِلاّ عَجُوزًا فِی الْغابِرینَ ٭ ثُمَّ دَمَّرْنَا اْلآخَرینَ ٭ وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَرًا﴾ حالا این مطر چه بوده است در آیات دیگر مشخص کرده است که سنگ بارانشان کردیم ﴿فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرین﴾ فعلاً در این بخش از آیات فرمود که ما به اینها امطار کردیم یعنی از بالا بر اینها باران گونه عذاب را نازل کردیم آیه ٧٤ سورهٴ مبارکهٴ حجر در جریان قصه لوط این چنین می‌فرماید ﴿فَجَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ﴾ گاهی هم در بعضی از آیات دارد ﴿حِجارَةً مَنْضُودٍ﴾ خب این سجیل را گفتند معرب سنگ و گل است سنگ و گل است یا حجره منضود نضد یعنی نظم طلح منضود یعنی طلح منظوم ﴿حِجارَةً مَنْضُود﴾ یعنی حجاره منظم آنها را سنگ باران کردیم معلوم می‌شود این امطار همان سنگ باران کردن است که در آیه ٨٢ سورهٴ مبارکهٴ هود به این صورت است ﴿فَلَمّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ﴾ پس این گونه از امطارها یعنی سنگ باران کردن حالا یا شهب و نیازک و همین سنگ ریزه‌های آسمانی است یا از راه دیگری تکمیل شده هر کدام از اینها باشد بالأخره در اختیار ذات اقدس الهی است و می‌تواند منشأ تعذیب باشد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 32)- در این آیه منطق عجیب دیگرى را بازگو مى‏کند، مى‏گوید:
به خاطر بیاور «هنگامى را که (دست به دعا برمى‏داشتند و) مى‏گفتند: خداوندا! اگر این (آیین و این قرآن) حق و از ناحیه توست بارانى از سنگ از آسمان بر سر ما فرود آورد»! (وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ).
«یا به عذاب دردناک (دیگرى) ما را گرفتار کن» (أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ).
این سخن را به خاطر آن مى‏گفتند که بر اثر شدت تعصّب و لجاجت چنان مى‏پنداشتند که آیین اسلام صد در صد بى‏اساس است و گر نه کسى که احتمال حقّانیت آن را مى‏دهد چنین نفرینى به خود نمى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
(إن کان هذا هوالحق ) وهذا أسلوب من الجحود بلیغ ، یعنی إن کان القرآن هو الحق فعاقبنا علی إنکاره بالسجیل ، کما فعلت بأصحاب الفیل ، أو بعذاب آخر . و مراده نفی کونه حقا ، و إذا انتفی کونه حقا لم یستوجب منکره عذابا فکان تعلیق العذاب بکونه حقا مع اعتقاد أنه لیس بحق ، کتعلیقه بالمحال فی قولک : إن کان الباطل حقا ، فأمطر علینا حجارة . و قوله : (هو الحق ) تهکم بمن یقول علی سبیل التخصیص والتعیین : هذا هو الحق . وقرأ الاعمش (هو الحق ) بالرفع ، علی أن هو مبتدأ غیر فصل . و هو فی القراءة الاولی فصل . و یقال : أمطرت السماء ، کقولک أنجمت وأسبلت ومطرت ، کقولک : هتنت وهتلت . وقد کثر الامطار فی معنی العذاب . فإن قلت : ما فائدة قوله (من السماء) ؟ والامطار لاتکون إلا منها . قلت : کأنه یرید أن یقال : فأمطر علینا السجیل و هی الحجارة المسومة للعذاب ، فوضع (حجارة من السماء) موضع السجیل ، کما تقول : صب علیه مسرودة من حدید ، ترید درعا ( بعذاب ألیم ) أی بنوع آخر من جنس العذاب الالیم ، یعنی أن أمطار السجیل بعض العذاب الالیم ، فعذبنا به أو بنوع آخر من أنواعه . وعن معاویة أنه قال لرجل من سبإ ما أجهل قومک حین ملکوا علیهم امرأة ؟ قال : أجهل من قومی قومک قالوا لرسول الله صلی الله علیه و سلم حین دعاهم إلی الحق (إن کان هذا هو الحق من عندک فأمطر علینا حجارة) ولم یقولوا : إن کان هذا هو الحق فاهدنا له . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ إِذْ قٰالُوا اَللّٰهُمَّ إِنْ کٰانَ هٰذٰا هُوَ اَلْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ :و یاد کن زمانى را که نضر و تابعان او گفتند: خدایا اگر هست این قرآن حق و منزل از جانب تو، غیر آنچه ما بر او هستیم، فَأَمْطِرْ عَلَیْنٰا حِجٰارَةً مِنَ اَلسَّمٰاءِ :پس بباران بر ما سنگ از آسمان، چنانچه بر قوم لوط و اصحاب فیل نازل نمودى، أَوِ اِئْتِنٰا بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ :یا بیار ما را به عذابى مولم مهلک چون نضر این دعا نمود، آیۀ شریفه نازل شد: سَأَلَ سٰائِلٌ بِعَذٰابٍ وٰاقِعٍ

تبصره: ثعلبى از سفیان بن عیینه روایت نموده که گفت: از حضرت صادق شنیدم از پدرانش روایت فرمود که: چون حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به غدیر خم رسیدند، امر فرمود مردم جمع شدند، و دست على علیه السّلام را گرفت، فرمود: من کنت مولاه فعلىّ مولاه و این امر شایع شد، خبر به شهرها رسید حارث بن نعمان فهرى آمد خدمت حضرت، در میان صحابه و از ناقه فرود آمد به حضرت عرض کرد: یا محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ما را امر نمودى از جانب خدا که شهادت دهیم به وحدانیت خدا و رسالت تو، پس قبول کردیم آن را؛ و امر نمودى به پنج نماز، قبول کردیم و امر به روزۀ ماه رمضان نمودى و حج خانۀ کعبه، قبول نمودیم به اینها راضى نشدى تا دست پسر عم خود گرفتى و بر ما زیادتى دادى و گفتى: هرکه من مولاى او هستم على مولاى او است این از جانب تو باشد یا از جانب خدا؟ حضرت فرمود: سوگند یاد مى کنم به حق خدائى که غیر او خدائى نیست که تفضیل او بر شما از جانب خدا باشد حارث روانه شد و گفت: اَللّٰهُمَّ إِنْ کٰانَ هٰذٰا هُوَ اَلْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنٰا حِجٰارَةً مِنَ اَلسَّمٰاءِ أَوِ اِئْتِنٰا بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ پس هنوز به راحلۀ خود نرسیده بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و از دبرش خارج شد در منهج سعید بن جبیر روایت کند که: سه نفر را حضرت در حبس، امر به قتل نمود: مطعم بن عدى و عقبة بن ابى معیط و نضر بن حرث نضر اسیر مقداد بود چون پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم امر به قتل او نمود، مقداد گفت: یا رسول اللّه اسیر من است حضرت فرمود: دانى در حق کتاب الهى چه گفته ؟ مقداد ثانیا شفاعت و همان جواب شنید مرتبۀ سوم حضرت فرمود: خدایا مقداد را از فضل خود اعانت فرما مقداد گفت: مقصود من یا رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم همین دعا بود، پس او را در حبس کشت [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ إِذْ قٰالُوا اَللّٰهُمَّ إِنْ کٰانَ هٰذٰا هُوَ اَلْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنٰا حِجٰارَةً مِنَ اَلسَّمٰاءِ أَوِ اِئْتِنٰا بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ مفسرین گفته اند که آیه مقول قول همان نضر بن حارث است که در مقام دعاء گفته خدایا اگر قرآن حق است و از نزد تو است بباران بر ما سنگ از آسمان یا بفرست بر ما عذاب دردناک یعنى همان طورى که بر اصحاب فیل سنگ باراندى یا بعذاب دیگر ما را هلاک گردان،و مقصودش به(ان)شرطیه که کلام را معلّق بر آن گردانیده این بود که حق نیست که اگر حق باشد باید بر ما عذاب نازل شود مثل امّت پیمبران گذشته و وقتى عذاب بر ما نازل نشده ما در انکار او مستحق عذاب نیستیم

در تفسیر ابو الفتوح رازى از عثمان بن مطعون چنین نقل مى کند که بنضر بن حارث گفت از خدا بترس محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم حق مى گوید گفت من هم حق مى گویم گفت محمد[ص]مى گوید(لا اله الاّ اللّه)گفت من نیز مى گویم(لا اله الاّ اللّه) و لکن مى گویم(هؤلاء بنات اللّه)یعنى بتها دخترهاى خدایند،و(الحق)منصوب است بخبر مقدر بمعنى(عمّا قال اللّه تعالى)آن کافر گفت بارخدایا اگر این کلام از نزد تو است از آسمان بر ما سنگ بباران ابو عبیده گفته در رحمت مطر گویند و در عذاب امطر [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
نکته ها:
این گونه نفرین ها، یا از شدّت تعصّب و لجاجت است و یا براى عوام فریبى بر خود نفرین مى کنند تا مردم ساده دل احساس کنند که آنان حقّ هستند و اسلام، باطل است

پس از تعیین حضرت على علیه السلام به امامت از سوى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که به فرمان خداوند در غدیر خم انجام شد و حضرت فرمودند: «مَن کنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، نعمان بن حارث که از منافقان بود، نزد پیامبر آمده، گفت: ما را به توحید، نبوّت، جهاد، حج، روزه، نماز و زکات، دستور دادى پذیرفتیم، حالا هم این جوان را امام ما قرار داده اى ؟! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «به فرمان خدا بود»

او از شدّت ناراحتى به خود نفرین کرد و در نفرین، همین آیه را خواند امّا هنوز چند قدمى برنداشته بود که سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را به هلاکت رساند و آیات اوّل سوره ى معارج نازل گردید «سَأَلَ سٰائِلٌ بِعَذٰابٍ وٰاقِعٍ » [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ إِذْ قٰالُوا اَللّٰهُمَّ إِنْ کٰانَ هٰذٰا هُوَ اَلْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنٰا حِجٰارَةً مِنَ اَلسَّمٰاءِ أَوِ اِئْتِنٰا بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ برخى از مردم به سبب تعصبى که به خودخواهى خود دارند؛ نظیر تعصّبى که به دینشان دارند و یا شدیدتر از آن، کشته شدن را بر تسلیم شدن در برابر دشمن هرچند حق به جانب باشد ترجیح مى دهند این قبیل افراد در تاریخ زیاد به چشم مى خورند و قرآن، فرعون و قوم نوح و دیگران را جزء همین گروه از مردم به حساب آورده است

وقتى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله قریش را به اسلام فراخواند، آنها گفتند: خدایا! اگر محمّد صلّى اللّه علیه و آله در ادّعاى خود، حقّ است بر ما از آسمان بارانى از سنگ ببار آنها نابود شدن به وسیلۀ سنگبار شدن را بر پیروى از محمّد صلّى اللّه علیه و آله ترجیح مى دادند، هرچند او پیامبرى بود فرستاده از سوى خدا

ازاین رو، خداوند به آنان پاسخ داد که عذاب پیش روى آنها قرار دارد و در عذاب همیشه به روى آنها باز است و اگر خدا مقدارى به ایشان مهلت داده [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
بعضى گفته اند این کلام هم از نضر ملعون است که از شدّت عناد و بغض براى اظهار جزم و اعتقاد کامل بباطل از او صادر شد و قمّى ره نسبت به ابو جهل داده و در کافى نسبت بحارث بن عمرو قهرى داده و در مجمع نسبت بنعمان بن حارث داده و در آیه بعد شرح هریک بیاید انشاء اللّه تعالى و محتمل است همه آنها گفته باشند چنانچه ظاهر لفظ جمع است اگرچه اکتفا مى شود در اسناد جمع بگفتن یک نفر از جانب همه با رضایت آنها و هذا اشاره است به آنچه پیغمبر (ص) آورده از جانب خدا و هو ضمیر فصل است که براى تاکید مى آورند و سرّ عدم اجابت نفرین آنها علاوه بر آنکه قصد انشاء نداشتند آیه بعد است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.