از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض غرهؤلاء دینهم و من یتوکل علی الله فان الله عزیز حکیم ):(هنگامی که منافقان و کسانی که بیمار دلند، گفتند:دینشان این قوم را فریبشان داده ، در حالیکه هر کس بر خدا توکل کند،هماناخداوند مقتدری درست کردار است )،منافقان یعنی کسانی که تظاهر به ایمان می کردند، اما در باطن کافر بودند،و بیمار دلان یعنی افراد سست ایمانی که نفسهایشان خالی از شک و شبهه نبود . این دو گروه در حالیکه به مؤمنان اشاره می کردند،آنها را خوار و ضعیف می شمردند و می گفتند: دینشان اینها را مغرور کرده که با چنین عده کمی به چنین خطری اقدام می کنند و با این گروه بسیار به مصاف می روند، و اینها گروهی پست و ذلیل هستند، اما خداوند در جواب آنها می فرماید: اینها خودشان دچارفریب و غرور شده اند و نمی دانند که هر کس بر خدا توکل کند و او را وکیل خودقرار دهد، چون خداوند تنها نیروی مؤثر در عالم است ، در این صورت قدرت آن فرد با قدرت حق پیوند می یابد، و خدا مقتدریست که هر کس را که از او یاری بخواهد، مدد می رساند و حکیمی است که در نهادن هر امری در جای خود به خطا نمی رود. از این آیه استفاده می شودکه جمعی از منافقان و سست ایمانها در جنگ بدردر میان مؤمنان بوده اند و شاید هم این سست ایمانها در بین مشرکان بوده اند که مسلمان شده بودندو پدرانشان آنها را از اینکه به مسلمانان ملحق شوند منع می کردند و در جنگ بدر مجبور شدند که همراه مشرکان به جنگ بیایند و وقتی در بدر ضعف و تعداد اندک مسلمین را دیدند، گفتند: اینها را دینشان مغرورکرده ، به هر حال خداوند داناست . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
این حرف که ﴿إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾ هم ممکن است منافقین به صراح گفته باشند و هم ممکن است که ﴿وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾ در دلشان گفته باشد چون آنچه را که از اندیشه می‌گذرد آن هم برای آن قول اطلاق می‌کنند اما اینکه گفتند ﴿غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ﴾ اینها فریب دینشان را خوردند چون دیدند دین سلسله از دستورات را دارد نظیر آنچه که در سورهٴ مبارکهٴ بقره گذشت آیه 249 که ﴿کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ این حرف یک حرف عمیق علمی و دینی است منافقین ﴿الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾ این حرف را فریب می‌دانند می‌گویند اینها این بسیجیهای ساده ساده لوحها را فریب می‌دهند با یک ﴿کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً﴾ این را فریب می‌دهند مگر می‌شود فئه یک گروه کم فئه را فئه گفتند برای اینکه یک گروهی است که یطیعوا بعضهم الی بعض یرجع بعضهم الی بعض یک گروه متکی که سامان‌دهی خاصی ندارند به آن می‌گویند فئه مگر می‌شود فئه قلیل بر فئه کثیر پیروز بشود چه اینکه مشابه همین وعده را ذات اقدس الهی در بخشهای دیگر عطا کرده است فرمود که خیلی‌ها هستند که گاهی هم مثلاًً کم‌اند اگر مثلاً ﴿إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ﴾ در همین سورهٴ مبارکهٴ انفال که خواهد آمد ﴿إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ﴾ یکی گاهی به ده برابر اضافه می‌شود آیه 60 به بعد است که اگر چنانچه در سورهٴ مبارکهٴ انفال است 65 سورهٴ مبارکهٴ انفال است که ﴿إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ﴾ این حرفها را که اگر ده نفر شما صابر بیست نفر شما صابر باشند دویست نفر را از پا درمی‌آورند و اگر صد نفر صابر باشند هزار نفر را یعنی یکی بر ده پیروز است می‌گویند این حرفها فریبهای مذهبی است ـ معاذ الله ـ اما چون قوم لا یفقه‌اند چنین تهمتی را می‌زنند اگر ﴿وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾ باشد کسی بخواهد حرف خدا را اطاعت کند چگونه کسی که جمیع جهات سپاه و ستاد او هستند به مشکل انسان عنایت نمی‌کنند پس غروری نیست و بلکه توکل است.
حضور منافقین در جریان بدر مستبعد نیست هنوز منافقین آن قدرت و توسعه را پیدا نکرده‌اند که نظیر جنگ احد بتوانند نیمه راه برگردند نفاقشان در جریان جنگ بدر طلیعه آن کارشکنی‌های داخلی بود لذا مستبعد نیست که عده‌ای از منافقین در خود صحنه بدر حضور داشته باشند یا ممکن بود شرکت نکرده باشند و این حرف را از دور گفته باشند که ﴿غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ﴾ در جریان جنگ بدر ذات اقدس اله فرمود: ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ﴾ پیروزی مسلمین را در بخشهای دنیا مشخص فرمود که شما پیروز شدید غنائمی هم نصیب شما شد و پاداش اخروی هم به انتظار شماست که آن جریان پاداش اخروی در مراحل بعدی بازگو می‌شود ولی در جریان کفار و مشرکین هم خطر دنیای آنها را بازگو فرمود و هم خطر آخرت را خطر دنیا همان شکستی بود که دامن‌گیر اینها شد ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ﴾ و عذاب حین احتضار بود و ورود در حفره‌ای از حفر نیران یعنی در جریان جنگ بدر هم شکست دنیایی کفار را ذکر فرمود و هم عذاب حین مرگ را بعد از مرگ را این چنین نیست که جریان جهاد صحنه بدر فقط به پیروزی مسلمین و شکست کفار ختم شده باشد بلکه مجاهدان از لحاظ مسائل دنیایی پیروز شدند و غنائمی به دست آوردند و از نظر مسایل مرگ و برزخ و قیامت هم در رفاه و تنعم‌اند کفار این چنین نیست که فقط محکوم شکست دنیایی شده باشند و کشته شده باشند بلکه هم در دنیا شکست خوردند کشته شدند اموالشان به غنیمت مجاهدان افتاد و هم در حین احتضار و ورود در جهاد دیگر گرفتار عذاب بودند جریان شکست ظاهری ایشان را بیان فرمود [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عصمت زارع بيدکي - تفسیر المیزان
اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض غر هؤلاء دینهم ... منافقین یعنی آنان که ایمان را اظهار و کفر را در دل پنهان می‏داشتند و آن کسانی که در دلهایشان مرض بود سست ایمانهایی که دلهایشان خالی از شک و تردید نبود - در حالی که به مؤمنین اشاره می‏کردند و آنان را ذلیل و حقیر می‏شمردند - گفتند : دین اینان مغرورشان کرده ، چون اگر غرور دینیشان نبود به چنین خطر واضحی اقدام ننموده ، و با اینکه عده کمی هستند و قوا و نفراتی ندارند هرگز حاضر نمی‏شدند با قریش نیرومند و دارای قوت و شوکت مصاف شوند .
و من یتوکل علی الله فان الله عزیز حکیم - در این جمله در مقام جواب گفتار منافقین می‏فرماید : خود ایشان دچار غرورند ، و جمله فان الله عزیز حکیم در حقیقت سببی است که در جای مسبب به کار رفته ، و معنایش این است که : این منافقین و بیماردلان در گفتار خود اشتباه کرده‏اند ، برای اینکه مؤمنین بر خدای تعالی توکل کرده‏اند ، و حقیقت هر تاثیری را به او نسبت داده‏اند و خود را به نیروی خدا و حول و قوه او تکیه داده‏اند و معلوم است کسی که در امور خود بر خدا توکل کند خداوند کفایتش می‏کند ، چون او عزیز است ، و هر کس که از او یاری جوید یاریش می‏کند او حکیم است ، و در نهادن هر امری را در جای خود به خطا نمی‏رود .
از این آیه استفاده می‏شود که جمعی از منافقین و سست ایمانها در جنگ بدر در میان مؤمنین بوده‏اند .
چون کسی را منافق گویند که اظهار اسلام کند ولی در باطن کافر باشد ، و معنا ندارد که چنین کسانی در بین لشکر کفار باشند ، پس لا جرم در میان مسلمین بوده‏اند ، و عمده اینجاست که با نفاق درونی در آن روز که روز سختی بود ایستادگی کردند ، و باید دید عامل اینثبات و ایستادگی چه بوده .
و اما سست ایمان‏ها و یا آنهایی که در باره حقانیت اسلام شک داشته‏اند هم بودنشان میان مؤمنین تصور می‏شود و هم بودنشان در میان مشرکین ، بعضی‏ها هم گفته‏اند که طایفه‏ای از قریش بودند که در مکه مسلمان شده و پدرانشان ایشان را از اینکه به مسلمین ملحق شوند مانع بودند و در جنگ بدر مجبور شدند که با مشرکین قریش به جنگ بدر بیایند ، و وقتی در بدر کمی و ذلت مسلمین را دیدند گفتند : این بیچاره‏ها دینشان مغرورشان کرده ، و این قول در بحث روایتی آینده به زودی خواهد آمد - ان شاء الله .
و به هر حال باید در پیرامون مفاد این آیه به دقت بحث کرد، و دید که به چه سبب این منافقین و آن سست ایمانها در این صحنه حاضر شدند، و چه شد که خود را به چنین موقف خطرناک درآوردند، چون شرکت در اینگونه مواقف تنها کار مردان حقیقت است که خدا دلهایشان را براى ایمان آزموده و شرکت منافقین با اسباب عادى معمولى جور نمى‏آید، خلاصه اینکه منافقین چرا در این صحنه حاضر شدند؟ و به چه منظورى تا آخرین لحظه با مسلمانان صابر صبر کردند؟ شاید در ذیل آیات راجع به منافقین و بیماردلان که بزودى در سوره توبه خواهد آمد- ان شاء اللَّه- تا اندازه‏اى بحث کنیم. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
إِذْ یَقُولُ اَلْمُنٰافِقُونَ :و یاد کن زمانى را که گفتند منافقان مدینه، وَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ :و آنان که در قلبهاى آنها بیمارى شک و کفر رسوخ یافته

بنا بقولى مراد ثانى نیز منافقانند، و عطف جهت تغایر صفتین است اصح آنکه جماعتى از قریش که اظهار اسلام و با قدرت هجرت نکردند، در وقت خروج قریش با آنها به بدر آمدند، قصدشان این بود که هر لشگرى بیشتر بود بدان ملحق شوند و چون قلت لشکر مؤمنان در «بدر» دیدند، گفتند: غَرَّ هٰؤُلاٰءِ دِینُهُمْ : مغرور و فریفته کرد این گروه مؤمنان را دینشان که با وجود قدرت و عدم عده در برابر چنین لشکر آراسته در آمده، حاضر به محاربه شدند این کلام را به عنوان نصیحت ظاهرا ادا نمودند، و حال آنکه در دل غش داشتند

حق تعالى در جواب آنها فرمود: وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّٰهِ :و هرکه توکل بر خداى تعالى نماید و کار خود را به او سبحانه واگذارد، فَإِنَّ اَللّٰهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ : پس بتحقیق که حق تعالى غالب است بر همه، پس متوکل را وانگذارد، حکیم است و به مقتضاى حکمت خود، نصرت متوکلان فرماید یا حکم فرموده که ایشان را یارى دهد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
إِذْ یَقُولُ اَلْمُنٰافِقُونَ وَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هٰؤُلاٰءِ دِینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّٰهِ فَإِنَّ اَللّٰهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ عامل در(اذ)مى شود ابتداء باشد و(ذلک)در تقدیر باشد و مى شود (اذکر)باشد یعنى یاد کن اى محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم

و در شأن نزول آیه گفته اند جماعتى از منافقین در موقع هجرت رسول[ص] به مدینه هجرت ننمودند زیراکه ایمان در دل آنها نفوذ ننموده بود و بمرض نفاق گرفتار بودند این بود که به بهانه اینکه خویشان ما را رها نمى کنند که با رسول هجرت کنیم از هجرت اباء نمودند و آنان قومى از قریش بودند چون قیس بن ولید و مغیره و على بن امیّة بن خلف و عاص بن منیة بن حجاج و چند نفر دیگر و وقتى لشکر قریش براى جنگ ببدر آمدند این جماعت منافقین با آنها بودند وقتى دیدند لشکر اسلام اندکند و لشکر قریش زیادند گفتند محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مؤمنین را مغرور کرده که با این جماعت کثیر روبرو مى شوند و یک دفعه داخل در لشکر قریش شدند و مرتد گردیدند این است که آیه مقول قول آنها است که گفتند (غَرَّ هٰؤُلاٰءِ دِینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّٰهِ ) گویا جواب آنها است که کسى که بر خدا توکّل کند همانا خدا غالب و درستکار است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
در آیه بعد اشاره به روحیه جمعى از طرفداران لشگر شرک و بت پرستى در صحنه بدر مى کند و مى گوید: در آن هنگام منافقان و آنهایى که در دل آنها بیمارى بود مى گفتند:این مسلمانان به آئین خود مغرور شده اند و با این گروه کم و اسلحه ناچیز بگمان پیروزى،و یا به خیال شهادت در راه خدا و زندگى جاویدان،در این صحنه خطرناک که به مرگ منتهى مى شود گام نهاده اند ! ( إِذْ یَقُولُ اَلْمُنٰافِقُونَ وَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هٰؤُلاٰءِ دِینُهُمْ ) ولى آنها بر اثر عدم ایمان و عدم آگاهى از الطاف پروردگار و امدادهاى غیبى او از این حقیقت آگاهى ندارند که هر کس بر خدا توکل کند و پس از بسیج تمام نیروهایش خود را به او بسپارد خداوند او را یارى خواهد کرد،چه اینکه خداوند قادرى است که هیچ کس در مقابل او یاراى مقاومت ندارد،و حکیمى است که ممکن نیست دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد ( وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّٰهِ فَإِنَّ اَللّٰهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ) در اینکه منظور از منافقان وَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ چه کسانى بوده اند مفسران گفتگوى بسیارى کرده اند،ولى بعید نیست که هر دو عبارت اشاره به گروه منافقان مدینه باشد،زیرا قرآن مجید در باره منافقان که شرح حال آنها در آغاز سوره بقره آمده است مى گوید فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزٰادَهُمُ اَللّٰهُ مَرَضاً در دل هاى آنان بیمارى است و خدا نیز بر بیمارى آنها مى افزاید (بقره آیه 10) و این گروه یا منافقانى هستند که در مدینه به صفوف مسلمانان پیوسته بودند و اظهار اسلام و ایمان مى کردند اما در باطن با آنها نبودند،و یا آنها که در مکه ظاهرا ایمان آورده اند،ولى از هجرت به مدینه سرباز زدند و در میدان بدر به صفوف مشرکان پیوسته،و به هنگامى که کمى نفرات مسلمانان را در برابر لشکر کفر دیدند در تعجب فرو رفتند و گفتند این جمعیت مسلمانان فریب دین و آئین خود را خوردند و به این میدان گام گذاردند و در هر حال خداوند از نیت باطنى آنها خبر مى دهد و اشتباه آنان و همفکرانشان را روشن مى سازد، [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
إِذْ یَقُولُ اَلْمُنٰافِقُونَ وَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هٰؤُلاٰءِ دِینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّٰهِ فَإِنَّ اَللّٰهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ منافقان کسانى هستند که اسلام را بروز مى دهند و کفر خود را پنهان مى دارند امّا جملۀ «وَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ » هم منافقان را در بر مى گیرد و هم کافران و فاسقان را بنابراین، عطف بیماردلان بر منافقان از باب عطف عام بر خاص است خدا در این آیه از افرادى سخن به میان آورده که دل هایشان بیمار بود و هنگامى که اقدام گروه اندک مسلمان را بر جنگ با گروه بزرگ کافران دیدند، جز شجاعت فوق العادۀ مسلمانان و غرورشان در مورد دین و عقیده، نتوانستند توجیه دیگرى براى این اقدام پیدا کنند؛ امّا اعتماد و توکّل به خدا و رفتن شهید به بهشت، براى آنان مفهومى نداشت؛ زیرا از دیدگاه آنان هر چیزى و حتّى دین نوعى معاملۀ تجارى است

آیا فداییان، خراب کارند؟ در شرایطى که نیروهاى شرارت پیشه، گرد هم مى آیند و بر ضدّ عرب و مسلمانان توطئه مى کنند و ملّت فلسطین را از شهر و دیارشان آواره و زنان و سالخوردگان و کودکان آنها را در بیابان رها مى سازند و نیز در هنگامى که فداییان خوابگاه اسرائیلیان را ویران مى سازند و خواب راحت را از چشمانشان مى گیرند و به ارادۀ هر آزادى خواه و شوق هر اخلاصمند در آزاد ساختن سرزمین هاى اشغالى تجسم و تبلور مى بخشند، مى بینیم که یک روحانى نما، در مرز اسرائیل و در یکى از روستاهاى جنوب [لبنان] از طریق بلندگو و در حضور جمع فریاد مى زند: فداییان خراب کارند و دقیقا سخن دایان، اشکول و ایبان را تکرار مى کند

اى آقا! آیا فداییان خراب کارند و تو و اسرائیل اصلاح طلب هستید؟ فداییان چرا خراب کارند؟ آیا بدین سبب که مى خواهند حق خود را بگیرند و در راه آن مى کشند و کشته مى شوند و یا بدین جهت که آنان نام پناهندگان را به فداییان تبدیل کرده اند؟ و آیا تو در این سخن خود، از خدا و پیامبر او اطاعت مى کنى و مجاهد فداکارى هستى که وظیفۀ دینى و میهنى خود را انجام مى دهى ؟

کدامین دین از ادیان جهان، فداکارى را براى دفاع انسان از میهن خود و خواستن زندگى آزاد و شرافتمندانه در آن، هرچند به بهاى سنگین تمام شود، حرام مى کند؟

اى آقاى روحانى نما! من با منطق تو آشنا هستم تو مى گویى: در پاسخ به عمل فداییان، اسرائیل از غیر نظامیان بى گناه انتقام مى گیرد؛ لکن ما به نوبۀ خود از تو مى پرسیم: در 29 ماه اوت سال 1897، هنگامى که صهیونیست ها در سوئیس، کنفرانسى را تشکیل دادند و قرار بر این گذاشتند که عرب را از فلسطین بیرون و یهود را جایگزین آنها کنند، آیا فداییان در آن زمان وجود داشتند؟ آیا این قرار و تصمیم در نتیجۀ ضربات فداییان آن زمان بود؟ وانگهى شما دربارۀ کشتار دیر یاسین و کشتارهایى که یهود در مورد مردم بى دفاع، پیش از ورود ارتش آنها در سرزمین فلسطین انجام دادند، چه مى گویید؟

اى روحانى ساده‏‌لوح! تو و نیز هر فرد عربى باید بدانید که اسرائیل تنها به فلسطین طمع ندارد، بلکه به اردن، لبنان، سوریه و عراق نیز چشم دوخته است. هدف اسرائیل آن است که تمام عرب را به ذلّت بکشاند و آنها را وادار سازد که هم از لحاظ سیاسى و هم از لحاظ اقتصادى پیرو صهیونیزم و استعمار باشند. اسرائیل چشم طمع به نفت کویت، قطر، ابوظبى و سعودى و نیز به بازار مصرف عربى و کارگرانى عربى که با دست‏مزد پایین کار کنند دوخته است. او به منظور دست یافتن به آزمندى‏‌هاى خود، این تصمیم‌‏ها را گرفته و با همکارى دولت‏‌هاى استعمارى، نقشه‏‌ها طرح کرده است.
کار فدایى آن است که این نقشه‏‌ها و آن تصمیم‏‌هاى اسرائیل را خنثى کند و به او بقبولاند که این تصمیم‏‌ها جز خواب و خیال چیزى نیست.
بنابراین اگر ما آثار عملیات فداییان را تحمّل کنیم، هزار بار بهتر از این است که اسرائیل به آرزوهاى بى‏‌حدّ و مرزش، که حتّى نیل و فرات را هم در بر مى‏‌گیرد، جامه عمل بپوشاند. به‏‌علاوه، ما در مرحله‌‏اى هستیم که به عنوان نخستین گام، باید از طریق مقاومت فداییان با دشمن روبه‏‌رو شویم و به منظور دفع آنچه سخت‌‏تر و بزرگ‏تر است هر نوع رنجى را تحمل کنیم.
افزون بر این سخنان، شما اى روحانى‌‏نما! چه خواهى گفت درباره سریه‌‏ها و دسته‌‏هایى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آنها را با هدف بستن راه دشمنان مشرک، گرفتن اموال، کشتن و اسیر کردن، و سلب آسایش و امنیت آنها در سرزمینشان اعزام مى‏‌کرد و فرماندهى‏ برخى از این سریه‌‏ها را خود او به عهده داشت؛ چنان‏که همین کار را درباره یهودیان بنى قریظه کرد؛ زیرا پس از آن‏که این یهودیان پیمان خود را شکستند و در جنگ احزاب، به ابو سفیان، دشمن خدا و پیامبر او پیوستند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به سپاهش که خود فرماندهى آن‏را به عهده داشت، دستور داد تا مزارع یهود را بسوزانند، درختان آنها را قطع کنند و خانه‏‌هایشان را منهدم سازند. آیا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در این کارها، اصلاح‏‌کننده بود و یا خراب‏‌کننده؟

از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به تواتر روایت شده که فرموده: «هرکس در راه نگه‏دارى از مالش بمیرد، شهید از دنیا رفته است»، چه‌‏رسد به کسى‏‌که در راه مقاومت و مبارزه با اسرائیل که دشمن خدا و میهن و انسانیت است بمیرد؟ خداوند فرموده است: «خدا از مؤمنان، جان‏‌ها و مال‏‌هایشان را خرید، تا بهشت از آنان باشد. در راه خدا جنگ مى‏‌کنند، چه بکشند یا کشته شوند؛ وعده‌‏اى که خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به حق بر عهده اوست و چه‏‌کسى بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد؟ بدین خرید و فروخت که کرده‌‏اید شاد باشید که کامیابى بزرگى است». [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.