از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
24) (فلینظر الانسان الی طعامه ):(پس انسان باید در غذای خود بنگرد) [ نظرات / امتیازها ]
25) (انا صببناالماء صبا):(این ما بودیم که آب باران را به نحوی شگفت ازآسمان فرستادیم ) [ نظرات / امتیازها ]
26) (ثم شققنا الارض شقا):(و سپس زمین را با گونه ای ناگفتنی بوسیله دانه هاشکافتیم ) [ نظرات / امتیازها ]
27) (فانبتنافیها حبا):(و در آن دانه ها رویاندیم ) [ نظرات / امتیازها ]
28) (و عنبا و قضبا):(و انگور و سبزیجاتی ) [ نظرات / امتیازها ]
29) (و زیتونا و نخلا):(و زیتون و نخلی ) [ نظرات / امتیازها ]
30) (و حدائق غلبا):(وباغهای پر درخت و انبوهی ) [ نظرات / امتیازها ]
31) (و فاکهه و ابا):(و میوه و چراگاهی ) [ نظرات / امتیازها ]
32) (متاعا لکم و لانعامکم ):(تا وسیله زندگی شما و چهار پایانتان باشد)می فرماید: با اینکه خداوند، هزاران نعمت به انسان ارزانی کرده ،اما شایسته است که انسان با نظر و مطالعه دقیق پیرامون طعامی که می خورد و با آن سد جوع می کندبیاندیشد و اگر همین یک نعمت را مطالعه کند، سعه تدبیر پروردگارش را در خواهدیافت و عقل او حیران و مبهوت می گردد و متوجه می شود که خدای تعالی چقدر نسبت به صلاح حال انسان و استقامت امر او عنایت داشته و به همه احوال او احاطه دارد(39).سپس در توضیح چگونگی آفرینش طعام و شرح آن می فرماید: این ماییم که آب باران را بر زمین فرو می فرستیم و چشمه ها و نهرها را در آن جاری می سازیم و زمین رابوسیله جوانه گیاهان می شکافیم و سپس انواع دانه ها مانند گندم و جو و ... را از زمین بیرون می آوریم و انواع انگور و سبزیجات مختلف و نیز درخت زیتون و درخت خرماو بوستانهای محصور با درختان ستبر و عظیم و انواع میوه ها و مراتع و چراگاهها را پدیدمی آوریم ، و همه این روییدنیها برای آنست که شما و چهارپایانتان را بهره مند ساخته واطعام کنیم و شما با آنها زندگیتان را تداوم بخشید، و پروردگاری که شما را آفریده ، وامور شما را تدبیر کرده و شما را روزی می دهد، مدبر امر چهارپایانتان نیز هست ، اوست که آنها را برایتان مسخر کرده . [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر راهنما
24)
1 - نگاه به خوراکى ها و توجّه به روند تولید و مصرف آن، امرى ضرورى و برانگیزنده انسان به انجام دادن فرمان هاى خداوند

فلینظر الإنسـن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام، با حرف «فاء» بر آیه قبل تفریع شده است تا این نکته را برساند که این اندیشه، انسان را به انجام دادن اوامر الهى وادار مى کند. وجود کلمه «الإنسان» در آیات قبل، گرچه از تکرار آن بى نیاز مى کرد و اکتفا به ضمیر آن ممکن بود; ولى بار دیگر به این لفظ تصریح شد تا بیانگر تفاوت مصداق انسان در دو آیه باشد. در آیه قبل مراد کافران بود و این آیه به همه انسان ها نظر دارد.

2 - اندیشیدن در زمینه پیدایش مواد غذایى و تأمّل در مراحل تولید و مصرف آن، از میان برنده کفر به خداوند است.

فلینظر الإنسـن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام (به قرینه «قتل الإنسان ما أکفره» در آیات پیشین ـ ارائه رهنمودى براى ایمان به خدا و کنار نهادن کفر است.

3 - خوراکى هاى انسان، همانند مراحل رشد و فناى جسم او، دربردارنده دلایل و نشانه هاى خداوند است.

فلینظر الإنسـن إلى طعامه

مراد از نظر به طعام ـ به قرینه آیات بعد ـ نظر به اسباب و نتایج آن و وابسته بودن مراحل پیدایش آن به خداوند است. عطف آیاتى که درباره غذاى انسان است، بر آیاتى که از حدوث و مرگ جسم او سخن گفته بود; نشانه هماهنگى نعمت هاى درونى و برونى انسان در دلالت بر خداوند است.

4 - توجّه به تأمین مواد غذایى انسان از سوى خداوند، بازدارنده او از کفران نعمت و وادارسازنده او به شکرگزارى است.

ما أکفره ... فلینظر الإنسـن إلى طعامه

چنانچه «کفر» در «ما أکفره» به معناى کفران نعمت باشد، ارتباط این آیه با آیات پیشین، بیانگر برداشت یاد شده است.

5 - «زید الشحّام عن أبى جعفر(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ: «فلینظر الإنسان إلى طعامه» قال: قلت: ما طعامه؟ قال: علمه الذى یأخذه عمّن یأخذه;(1)

زید شحّام از امام باقر(ع) درباره قول خداى عزّوجلّ «فلینظر الإنسان إلى طعامه» روایت کرده و مى گوید: به امام(ع) گفتم: طعام انسان [که باید به آن نظر کند ]چیست؟ فرمود: علم او است که آن را فرامى گیرد; [باید نگاه کند] که از چه کسى فرامى گیرد». [ نظرات / امتیازها ]
25)
1 - خداوند، فرو ریزنده باران به گونه اى شگفت آور

أنّا صببنا الماء صبًّا

«صبّ»; یعنى، ریختن و «صبّاً» مفعول مطلقى است که مضمون جمله را تأکید مى کند. تأکید در این موارد، گویاى شگفت آور بودن محتواى جمله است.

2 - وابستگى ریزش باران به خداوند، حقیقتى شایسته و بایسته تأمل

فلینظر ... أنّا صببنا الماء صبًّا

آیه شریفه بدل براى «طعامه» در آیه قبل است و در حقیقت فرمان تأمّل و نظر (فلینظر) به آن ارتباط مى یابد.

3 - نقش اساسى آب و باران در تغذیه انسان

إلى طعامه . أنّا صببنا الماء صبًّا

عبارت «أنّا صببنا...»، بدل اشتمال براى «طعامه» و گویاى ارتباط تنگاتنگ آب و طعام است.

4 - باران و آب از نعمت هاى خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان به درگاه او است.

ما أکفره ... إنّا صببنا الماء صبًّا

کفر در «ما أکفره» ـ به قرینه آیات پیشین ـ ممکن است به معناى کفران نعمت باشد. بنابراین آیه، در صدد برشمردن نعمت هاى خداوند به انسان است.
[ نظرات / امتیازها ]
27)
1 - رویاندن دانه هاى خوراکى در زمین، براى تأمین غذاى انسان، کار خداوند و جلوه قدرت او است.

فأنبتنا فیها حبًّا

«حبّ» اسم جنس است و به گندم، جو و دیگر دانه هایى گفته مى شود که از زمین مى روید; گرچه برخى از اهل لغت استعمال آن را تنها در گندم و جو دانسته اند. (لسان العرب)

2 - بارش باران و نرم شدن خاک زمین و شیار خوردن آن، زمینه ساز حصول غله جات و تأمین غذاى انسان ها

صببنا الماء ... شققنا الأرض .... فأنبتنا فیها حبًّا

3 - گندم و جو در نظام غذایى انسان ها، داراى نقشى برجسته است.

فأنبتنا فیها حبًّ [ نظرات / امتیازها ]
28)
1 - خداوند، رویاننده انگور بهوسیله بارش باران و آماده سازى زمین

فأنبتنا فیها... عنبًا

2 - تولید سبزى هاى دست چین و ساقه هاى خوراکى، در حقیقت مستند به خداوند است.

فأنبتنا فیها ... قضبًا

«اقتضاب»; یعنى، چیدن و «قضب» گیاهى است که تر و تازه، چیده و خورده شود. (لسان العرب)

3 - رویاندن یونجه و شاخه هاى قابل انحنا از زمین، کار خداوند است.

و قضبًا

از معانى ذکر شده براى «قضب»، یونجه و نیز شاخه اى است که براى ساختن تیر و کمان قابل استفاده باشد (لسان العرب). این دو معنا گرچه با کلمه «طعامه» در آیات پیشین تناسب ندارد; ولى به قرینه «متاعاً لکم و لأنعامکم» ـ در آیات بعد ـ مى توان گفت: این معانى نیز مورد نظر بوده است.

4 - توجّه به رویش گیاهان و سبزیجات، زمینه ساز شناخت خدا و مانع کفر به او است.

ما أکفره ... فأنبتنا فیها ... عنبًا و قضبًا

5 - رویاندن تاک و سبزیجات، با فرستادن باران و قابل کشت ساختن زمین، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان از او است.

ما أکفره ... فأنبتنا فیها ... عنبًا و قضبًا

برداشت یاد شده، با توجّه به این احتمال است که «کفر» در «ما أکفره» به معناى کفران نعمت باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
29)
1 - خداوند، آفریننده زیتون و درخت خرما و رویاننده آن از زمین است.

فأنبتنا فیها ... زیتونًا و نخلاً

2 - بهره مندى انسان از زیتون و از منافع گوناگون درخت خرما، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است.

ما أکفره ... و زیتونًا و نخلاً

«زیتون»، میوه اى معروف (مصباح) و درختى معروف است و مى تواند جمع «زیتونة» باشد که گاه بر درخت و گاه بر میوه آن اطلاق مى گردد (لسان العرب). تعبیر «نخل» ـ به جاى نام میوه آن ـ ممکن است ناظر به این باشد که انسان علاوه بر خرما، از اجزاى دیگر نخل (از قبیل شاخ، برگ، تنه و لیف آن) نیز بهره مى برد.

3 - توجّه به روییدن درختان زیتون و خرما و تأثیر آنها در تغذیه انسان، زمینه ساز شناخت خدا و مانع کفر به او است.

ما أکفره ... و زیتونًا و نخلاً

4 - باران و زمین مناسب، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان زیتون و خرما است.

صببنا الماء ... ثمّ شققنا ... و زیتونًا و نخلاً
[ نظرات / امتیازها ]
30)
1 - درختان تنومند و ستبر بوستان ها، آفریده هاى خداوند و از منابع تغذیه انسان ها

و حدائق غلبًا

«غُلْب» جمع «غَلْباء» است. به کسى که داراى گردنى کلفت باشد «اغلب» و «غلباء» گفته مى شود (لسان العرب). در آیه شریفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصیف شده اند; ولى این وصف ـ به قرینه «أنبتنا» در آیات پیشین ـ ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

2 - ایجاد باغ هاى پردرخت با نزول باران بر زمین مساعد، نعمت خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان از او است.

صببنا ... شققنا ... فأنبتنا ... و حدائق غلبًا

چنانچه «غلبا» توصیف ذات «حدائق» باشد ـ نه درختان آن ـ ضخامت بستان کنایه از انبوه و متراکم بودن درختان آن خواهد بود. برداشت یاد شده، براساس ارتباط این آیه با «ما أکفره» در آیات پیشین است. با توجّه به این احتمال که «کفر» در آن آیه، به معناى کفران نعمت باشد.

3 - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور، مایه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و کفرورزى به او است.

ما أکفره ... فلینظر الإنسـن ... حدائق غلبًا
[ نظرات / امتیازها ]
31)
1 - خداوند، باران و زمین مساعد را وسیله فراهم آمدن میوه مصرفى انسان و علوفه حیوانات قرار داده است.

صببنا الماء ... شققنا الأرض ... و فـکهة و أبًّا

«أبّ»; یعنى، علوفه چرندگان، چه براى آنها چیده شود و چه خود به چرا مشغول شوند. (لسان العرب)

2 - دستیابى انسان به میوه ها و مراتع، نعمت خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان از او است.

ما أکفره ... و فـکهة و أبًّا

3 - توجّه به باغ هاى میوه و مرغزارها، مایه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و کفرورزى به او است.

ما أکفره ... و فـکهة و أبًّا

4 - «عن أمیرالمؤمنین(ع) قال: إنّ الأبَّ هو الکلأ و المرعى;(1)

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که فرمود: «أبّ» علف ها و گیاهان خودرو و چراگاه [حیوانات] است». [ نظرات / امتیازها ]
32)
1 - آب، زمین، دانه ها، انگور، سبزیجات، زیتون، نخل، بوستان، میوه و چراگاه، آفریده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است.

متـعًا لکم و لأنعـمکم

«متاعاً» اسم مصدر و جایگزین مصدر حقیقى «تمتیعاً»(بهره رساندن) است (لسان العرب). این کلمه، مفعول له و بیانگر علت پیدایش نعمت هایى است که در آیات پیشین ذکر شد.

2 - انسان، داراى حق تصرف و بهره بردارى در تمام محصولات طبیعت

متـعًا لکم

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها (شتر، گاو و گوسفند) و بهره بردارى از آنها، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنعـمکم

«أنعام» جمع «نَعَم» است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار مى رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن «أنعام» به ضمیر «کم»، حاکى از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

4 - کشاورزى و دامدارى، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت

متـعًا لکم و لأنعـمکم

5 - رتبه و مقام انسان در پیشگاه خداوند والاتر از نظام طبیعت است.

متـعًا لکم
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرهدایت
31) و از ثمره این باغها انسان به میوه‏هاى فراوان با اشکال گوناگون و حجمها و لذتها و فایده‏هاى مختلف دسترس پیدا مى‏کند که همه آنها محصول باغى یگانه است و با آب واحدى آبیارى مى‏شود آیا به تفاوتهاى میان پسته و بادام و گردو و موز و آناناس و جوز هندى توجه کرده و دیده‏اى که یک جوز هندى به حجم صدها دانه پسته است، با آن که هر یک از آنها لذیذ و سودمند و زیبا است، سبحان اللَّه. و خداوند متعال علاوه بر میوه‏ها علف نیز براى جانوران اهلى آفریده است.
وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا- و میوه و چمنزار.»
گفته‏اند که: أبّ مرتع حیوانات است و بدان سبب به این نام نامیده شده که حیوان به آن باز مى‏گردد. و به گفته‏اى دیگر: مقصود از ابّ میوه‏هاى خشک است، و ابن عباس گفت: ابّ چیزى است که از زمین مى‏روید و مردمان و چهارپایان از آن مى‏خورند.

در خبر است که از ابو بکر درباره این گفته خداى تعالى: وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا پرسش کردند و او معنى ابّ را نمى‏دانست، پس گفت: یعنى آسمان که بر سر ما سایه مى‏افکند یا زمینى که ما را بر دوش دارد یا چه کنم اگر بگویم که در کتاب خدا چیزى است که من آن را نمى‏دانم فاکهة را مى‏شناسیم، و اما ابّ را خدا مى‏داند، پس خبر به امیر المؤمنین (ع) رسید و او گفت: «یا سبحان اللَّه! آیا نمى‏دانست که ابّ به معنى مرتع و چمنزار است، و گفته خداى تعالى: وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا توجه دادنى است از خدا به نعمتى که بر آفریدگان خود ارزانى داشته و با آن خوراک ایشان را تأمین کرده، و براى آنان و چارپایانشان چیزى آفریده که مایه زنده ماندن جانشان است و قیام بدنهاى ایشان از آن میسر مى‏شود». «21»

در الدر المنثور از انس آمده است که: عمر بر منبر این آیات را تلاوت کرد: فَأَنْبَتْنا فِیها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلًا وَ حَدائِقَ غُلْباً وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا و گفت: این همه را مى‏دانستیم، ولى ابّ چیست؟ سپس عصایى را که در دست داشت به دور انداخت و گفت: این به خدا سوگند تکلف است، بحثى بر تو نیست که ندانى ابّ چیست از آنچه کتاب راهنما براى شما بیان کرده است پیروى و به آن عمل کنید، و آنچه را که نمى‏دانید به پروردگارش احاله دهید. [ نظرات / امتیازها ]
  اعظم زارع بيدکي - برگزیده تفسیر نمونه
25) (آیه 25)- سپس به شرح تفصیلى این مواد غذائى و منابع آن پرداخته، مى‏فرماید: «ما آب فراوان از آسمان فرو ریختیم» (انا صببنا الماء صبا).
آرى! آب که مهمترین مایه حیات است همواره به مقدار فراوان به لطف پروردگار از آسمان نازل مى‏شود، و مى‏دانیم تمام نهرها، چشمه‏ها، قناتها و چاههاى آب، ذخائر آبى خود را از باران مى‏گیرند. [ نظرات / امتیازها ]
26) آیه 26)- بعد از ذکر موضوع آب که یکى از ارکان مهم رویش گیاهان است، به سراغ رکن مهم دیگر یعنى «زمین» مى‏رود و مى‏افزاید: «سپس زمین را از هم شکافتیم» (ثم شققنا الارض شقا).
این شکافتن اشاره به شکافتن زمین به وسیله جوانه‏هاى گیاهان است، و به راستى این یکى از عجائب است که جوانه‏اى با آن همه نرمى و لطافت خاکهاى سخت را مى‏شکافد، و گاه در کوهستانها از لابلاى سنگها عبور کرده، سر بیرون مى‏آورد.
و احتمال دارد منظور از شکافتن زمین خرد شدن سنگهاى سطح آن در آغاز باشد.
به این ترتیب آیه اشاره به یکى از معجزات علمى قرآن است که نشان مى‏دهد اول بارانها فرو مى‏بارند، و سپس زمینها شکافته مى‏شوند و آماده زراعت مى‏گردند، نه تنها در روزهاى نخست این عمل صورت گرفته که امروز نیز ادامه دارد. [ نظرات / امتیازها ]
27) آیه 27)- بعد از ذکر این دو رکن اساسى یعنى «آب» و «خاک» به هشت قسمت از روئیدنیها که از ارکان اساسى غذاى انسان یا حیوانات است اشاره کرده، مى‏فرماید: «و در آن دانه‏هاى فراوانى رویاندیم» (فانبتنا فیها حبا). برگزیده تفسیر نمونه، ج‏5، ص: 413
دانه‏هاى غذائى که مایه اصلى تغذیه انسان و انواع حیوانات است، دانه‏هایى که اگر یک سال بر اثر خشکسالى قطع شود قحطى و گرسنگى تمام جهان را فرا مى‏گیرد و انسانها همه در زحمت فرو مى‏روند. [ نظرات / امتیازها ]
28) (آیه 28)- و در مرحله بعد مى‏افزاید: «و (همچنین) انگور و سبزى بسیار» (و عنبا و قضبا).
ذکر «عنب» (انگور) از میان تمام میوه‏ها به خاطر مواد غذائى و حیاتى فراوانى است که در این میوه نهفته شده و آن را به صورت یک غذاى کامل درآورده است.
توجه داشته باشید که «عنب» هم به «انگور» گفته مى‏شود و هم به «درخت انگور» و در آیات قرآن بر هر دو اطلاق شده، ولى در اینجا مناسب همان انگور است.
«قضب» در اینجا معنى گسترده‏اى دارد که هم سبزیهاى خوردنى را شامل مى‏شود، و هم میوه‏هاى بوته‏اى و هم ریشه‏هاى غذائى را. [ نظرات / امتیازها ]
29) (آیه 29)- سپس مى‏افزاید: «و زیتون و نخل فراوان» (و زیتونا و نخلا).
تکیه روى این دو میوه نیز دلیلش روشن است چرا که امروز ثابت شده که هم «زیتون» و هم «خرما» از مهمترین مواد غذائى نیروبخش و مفید و سلامت آفرین است. [ نظرات / امتیازها ]
30) (آیه 30)- و در مرحله بعد مى‏افزاید: «و باغهاى پردرخت» با انواع میوه‏هاى رنگارنگ (و حدائق غلبا). [ نظرات / امتیازها ]
31) (آیه 31)- سپس مى‏افزاید: «و میوه و چراگاه» (و فاکهة و ابا).
«ابّ» به معنى گیاهان خودرو و چراگاهى است که آماده چریدن حیوانات و یا چیدن گیاهان باشد.
در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که در آیات گذشته بعضى از میوه‏ها بالخصوص مطرح شده بود، و در اینجا میوه بطور کلى مطرح شده، و از این گذشته در آیه قبل که سخن از باغها مى‏گفت ظاهرا نظر به میوه‏هاى باغها داشت، چگونه بار دیگر میوه در اینجا مطرح شده است؟
در پاسخ مى‏گوئیم: اما این که بعضى از میوه‏ها بالخصوص ذکر شده مانند انگور و زیتون و خرما (به قرینه درخت نخل) به خاطر اهمیت فوق العاده‏اى است که از میان میوه‏ها دارند، و اما این که چرا «فاکهه» (میوه) جداگانه از «حدائق» (باغها) ذکر شده؟ ممکن است به خاطر این باشد که باغها منافع دیگرى غیر از میوه نیز دارند، منظره زیبا، طراوت و هواى سالم و مانند آن.
از این گذشته برگ بعضى از درختان و ریشه و پوست بعضى دیگر، جزء مواد غذائى هستند (مانند چاى و دارچین و زنجبیل و امثال آن) به علاوه برگهاى بسیارى از درختان خوراک مناسبى براى حیوانات است و مى‏دانیم آنچه در آیات فوق آمده، هم خوراک انسان را شامل مى‏شود، هم خوراک حیوان را. [ نظرات / امتیازها ]
32) (آیه 32)- و لذا در این آیه مى‏افزاید: «تا وسیله‏اى براى بهره‏گیرى شما و چارپایانتان باشد» (متاعا لکم و لانعامکم).
«متاع» هر چیزى است که انسان از آن متمتع و بهره‏مند مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - تفسیر هدایت
24) [24] و سیاق به مجموع نعمتهاى خدا بر انسان باز مى‏گردد که او را به شناخت قدرت و حکمت و رحمت او رهبرى مى‏کنند، پس آب را ابرهاى خوب به بالاى آسمان مى‏برند و بر زمینهاى هموار و ناهموار به صورت باران فرو مى‏ریزند و آنها را سیراب مى‏کنند، تا سپس سطح زمین بشکافد و آنچه خوراک آدمى است از گونه‏هاى مختلف دانه‏ها و میوه‏ها از آن بیرون آید.

فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ- پس شایسته است که انسان به خوراک خود درنگرد.»

نه فقط براى آن که بداند چگونه خدا آن را براى او فراوان آفریده، بلکه از مدرسه آفریدگان این را بیاموزد که چگونه از آن بهره برگیرد. مگر نه این است که همه این طبیعت مسخّر براى خوراک رساندن به تو است، آیا در این امر حکمت بالغه و قدرت قاهره خدایت را مشاهده نمى‏کنى، و آیا این همه بدان معنى نیست که در وراى این طبیعت تدبیر و تقدیر و حکمتى وجود دارد، و این که مقصود پروردگارت این است که تو را خوشبخت سازد و سپس به راهنماییت بپردازد و آن گاه آماده بهشتت کند؟! آرى. و امام حسین علیه السلام در خطاب به پروردگارش راست گفت که: «کور باد آن چشمى که تو را مراقب و ناظر بر خودش نبیند، و زیانبار باد معامله بنده‏اى که سهمى از آن به دوستى تو اختصاص نیافته است». «11»

پس اگر به غذا با چنین دیدى نگاه کنى، از درجه بلعیدن خوراک با اشتهایى حیوانى به درجه بهره‏بردارى از آن با آسایش نفسانى و با سپاسگزارى و امتنان بالا مى‏روى، و در این هنگام تنها بدنت از خوراک تغذیه نمى‏کند، بلکه روح‏و جانت نیز چنین مى‏کند. مگر سپاسگزارى و خرسندى خوراک نفس نیست؟ و اسلام آداب خوراک خوردن را به همین منظور معین کرده است، که پیش از دست دراز کردن به سفره مى‏گویى: «سپاس خدایى را که خوراک مى‏دهد و کسى به او خوراک نمى‏دهد، و در پناه خود مى‏گیرد و کسى او را در پناه نمى‏گیرد، و بى‏نیاز مى‏سازد و همگان به او نیاز دارند خدایا! تو را بر طعامى که روزى من کردى، و بى رنج و مشقتى به آسانى و عافیت آن را بهره من قرار دادى، سپاس مى‏گزارم»، و پس از پایان یافتن غذا مى‏گویى: «سپاس خداى را که به من خوراک عنایت کرد و سیرم ساخت، و آب نوشاند و سیرابم کرد، و به حفظ و حمایت من پرداخت شکر خداى را که مرا برکت داد و یمن بخشید، از آنچه که از او به آن دست یافتم و بر جاى گذاشتم خدایا! آن را گوارا و مایه سلامتى قرار ده، نه مایه بیمارى و درد، و مرا پس از آن چنان استوار بدار که به سپاسگویى تو برخیزم، و به فرمانبردارى از تو ادامه دهم، و به من روزى قطع ناشدنى عنایت فرما، و معیشتى پایدار نصیب ساز، و مرا زاهدى نیکوکار قرار ده، و آنچه را که در معاد به ملاقات آن مى‏شتابم شادیبخش و مسرت آمیز فرما، برحمتک یا ارحم الراحمین». «12»

هنگامى که شخص به خوراک نظرى ژرف بیندازد، این را مى‏شناسد که هر خوراکى شایسته براى خوردن در هر وقت نیست، پس ناگزیر باید میان سودمند و زیانمند، و خوب و بد، و حلال و حرام تمایز قایل شود، و آن را بخورد که براى وى نافع و حلال است، و به اندازه سودمندى براى بدنش از آن بخورد، و به همین سبب رسول خدا- صلّى الله علیه وآله- گفته است: «دلهاى خود را به زیادى خوراک و نوشابه نکشید، که قلبها همچون کشتى است که چون آب بیش از اندازه به آن برسد خواهد مرد». «13»

در حدیث از امام على- علیه السلام- آمده است که: «هر کس که‏خوراک پاکیزه بخورد، و آن را خوب بجود، و در آن هنگام که هنوز اشتها دارد خوردن را ترک کند، و چون ضرورت به دستشویى رفتن پیش آید خود را از رفتن به آن باز ندارد، به بیمارى جز بیمارى مرگ مبتلا نخواهد شد». «14»

از امام صادق- علیه السلام- روایت شده است که گفت: «چون براى رسول اللَّه (ص) میوه نوبرانه‏اى مى‏آوردند، آن را مى‏بوسید و بر چشم مى‏نهاد و مى‏گفت: خدایا! آغاز آن را در عافیت بهره ما ساختى، پس پایان آن را نیز در عافیت به ما بنما». «15» از رسول اللَّه- صلّى الله علیه وآله- روایت است که گفت: «دمیدن و فوت کردن در خوراک برکت آن را از میان مى‏برد». «16»

دهها آداب دیگر براى طعام هست که اسلام و جز آن از آنها در کتابهاى فقهى سخن گفته است، و در صورتى که دین به طعام که خوراک بدن است این اندازه اهتمام ورزیده، پس چگونه است توجه آن به علم مگر آن غذاى فکر نیست، آیا شایسته است که آن را از هر منبع جستجو کنیم؟! هرگز ... ناگزیر باید در آن بیندیشیم که از چه کس مى‏آموزیم، و مصادر معلوماتى که به آنها توجه مى‏کنیم کدام و چگونه است، چه بسیارى از آنها نادرست است و در وراى آنها جنایتکارانى قرار دارند که کارى جز گمراه کردن مردمان از راه راست ندارند. این گونه معلومات براى انسان از زهر کشنده مهلکتر است.

در ضمن حدیثى در تفسیر این آیه کریمه چنین آمده است: «علمى که آن را کسب مى‏کند، از چه کس کسب مى‏کند؟». «17» [ نظرات / امتیازها ]
25) [25] خدا چگونه خوراک را براى تو فراهم مى‏آورد؟

أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا- ما فرو ریختیم آب (باران) را فرو ریختنى.»

پس آب حیات بخش از بالا و به وفور فرو مى‏ریزد، و حتى یک نظر به نظام‏باران انداختن براى آن کافى است که به پروردگار عزیز و قدرتمند خودمان ایمان آوریم. [ نظرات / امتیازها ]
26) [26] و زمین را چگونه خدا شایسته براى کشاورزى ساخت! از این راه که آن را سخت و صلب، و نیز سست آبمانند (همچون شن متحرک) قرار نداد و آنچه را که براى کشت و زرع لازم است در آن آفرید.

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا- سپس زمین را شکافتیم شکافتنى.»

چه زیبا و با شکوه است شکافته شدن زمین بر اثر جوانه زدن دانه‏اى که راه را براى آشکار شدن بر روى زمین بدین گونه باز مى‏کند، و باشد که در این ضمن از میان سنگهاى سخت عبور کند و بعضى گفته‏اند که: آیه به دورانهاى نخستین عمر زمین اشاره مى‏کند که پوسته زمین سفت و سخت و شایسته براى کشت و زرع نبود، پس خداوند متعال آن را بر اثر جریان یافتن سیلهاى پیاپى بر آن آماده براى زراعت ساخت.

از ابو جعفر- علیه السلام- در حدیثى دراز روایت است که گفت:

«این گفته خداى عزّ و جلّ: کانَتا رَتْقاً- حکایت از آن مى‏کند که آسمان بسته بود و باران از آن فرو نمى‏ریخت، و زمین نیز بسته بود و دانه را نمى‏رویانید، پس چون خداوند تبارک و تعالى خلق را آفرید، و در میان آنان جنبندگانى به وجود آورد و پراکنده ساخت، آسمان را با باریدن باران شکافت، و زمین را با رستن دانه». «18» [ نظرات / امتیازها ]
27) [27] سپس پروردگار ما زمین را آماده کشت کرد، و در آن هزاران گونه رستنى به ودیعت نهاد که هر نوعى از آنها نقش بزرگى در تکامل آفرینش دارد.

فَأَنْبَتْنا فِیها حَبًّا- پس دانه را در آن رویانیدیم.»

بعضى گفته‏اند که مقصود از حب در این جا گندم و جو است، و دیگران آن را دیگر انواع دانه‏ها همچون ذرت و لوبیا و عدس و نخود دانسته‏اند، و این امر دانسته است که دانه نخستین منبع خوراک را در عالم تشکیل مى‏دهد، و آن یک‏خوراک طبیعى مناسب است که هیچ غذاى دیگرى نمى‏تواند، به سبب سلامت و وفور و فایده‏اى که در آن است، با آن رقابت کند، و على رغم چندین بار دو برابر شدن شماره ساکنان کره زمین در قرنهاى اخیر، زمین هنوز وظیفه خود را براى خوراک رساندن به دهانهاى باز بیشتر انجام مى‏دهد، و اگر در جایى گرسنگى و در جاى دیگر نقصان مواد غذایى مشاهده مى‏شود، اینها نتیجه‏اى از بلاهاى طبیعى یا بدى توزیع و بدى طرز اداره است، و گرنه آن اندازه گندمى که از کره زمین به دست مى‏آید، براى اهل آن بسنده است و بنا بر آمارهاى دقیقى از آن هم بیشتر است. [ نظرات / امتیازها ]
28) [28] وَ عِنَباً وَ قَضْباً- و انگور و سبزیها.»

در این جا قرآن به دو گونه دیگر از خوراک فراوان و اساسى براى تغذیه اشاره مى‏کند که از خانواده سبزیها و گیاهان خزنده بر زمین است، و از آن دو یکى عنب یعنى انگور است و دیگرى قضب، و قضب به نباتى گفته مى‏شود که پس از رسیدگى همچون سبزیجات بریده مى‏شود و به مصرف مى‏رسد و بقولاتى همچون بادنجان و سیب‏زمینى و کدو و شلغم و مانندهاى اینها در جزو همین گونه سبزیهاى خوردنى محسوب مى‏شوند و از آنها بزرگترین فایده‏ها به ما مى‏رسد، و شاید این ترتیب دلالت بر تدریجى بودن فایده است، و علم از منافع فراوانى که در سبزیها وجود دارد، پرده برداشته است. [ نظرات / امتیازها ]
29) [29] یکى از نعمتهاى خدا زیتون سرشار از مواد غذایى و روغن است و نان‏خورشى براى خورندگان محسوب مى‏شود و نیز چنین است درخت خرما که از تنه و شاخه‏ها و الیاف آن در صناعتهاى گوناگون بهره‏بردارى مى‏شود، و اما در میوه آن غذاى کاملى وجود دارد که کمتر غذایى به پاى آن مى‏رسد.

وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلًا- و درختهاى زیتون و خرما.» [ نظرات / امتیازها ]
30) [30] درختانى که برگرد یکدیگر مى‏پیچند و بالا مى‏روند تا به پرتوهاى خورشید برسند و ساقه‏هاى آنها ستبر مى‏شود و در مقابل بادها و آفتها مقاومت مى‏ورزد. و این نیز نعمت الاهى دیگرى است که پروردگار به میانجیگرى بارانبهره ما ساخته است.

وَ حَدائِقَ غُلْباً- و باغهاى آکنده از درختان درهم پیچیده.»

بعضى گفته‏اند که اغلب به معنى کسى است که گردن ستبر داشته باشد، و آن مشتق از تغالب و التفاف یعنى گردهم پیچیدن است، چنان که پروردگار ما سبحانه و تعالى گفته است: وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً. «19»

این باغها به زمین ما بهجت و صفا و لطافت هوا مى‏بخشد و محیط را اصلاح مى‏کند و سبب ریزش باران از آسمان مى‏شود، و وسیله آن است که در زمین حوضهایى طبیعى به وجود آید که براى حفظ آبها سودمند است، و براى ما میوه‏هاى گوناگون به ارمغان مى‏آورد، و پرندگان زیبایى را در کنار ما رشد مى‏دهد، و جانوران اهلى را در آن حفظ مى‏کند که این همه براى بقاى انسان و خوشبختى او از عوامل مؤثر به شمار مى‏رود. «20» [ نظرات / امتیازها ]
32) [32] و آن کس که میوه را آفرید، در انسان نیازمندى به آن و لذت بردن و استفاده کردن از آن را نیز خلق کرد، و آن که آب را آفرید (بنا بر آن که علوفه حیوانات باشد) در چهارپایان نیز چیزى آفرید که هماهنگ با آن باشد. آیا مى‏دانى‏که، مثلا: جسد چارپایان قادر بر استخراج پروتئین گیاهى هست، در صورتى که از بدن انسان چنین کارى بر نمى‏آید، و به همین سبب مشاهده مى‏کنیم که جانوران آنچه را که انسان نمى‏تواند از آن سود ببرد، همچون پوستهاى میوه‏ها و بازمانده‏هاى گیاهى را به پروتئین و گوشت مبدل مى‏سازند که سرانجام خوراکى براى انسان مى‏شود.

مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ- که مورد بهره‏بردارى شما و چارپایانتان قرار مى‏گیرد.» [ نظرات / امتیازها ]
  صفدر فولادي - پایگاه اطلاع رسانی حوزه
25) ما بارش باران را بارها دیده ایم، ولی آیا تاکنون در چگونگی شکل گیری دانه های بلورین آن تأمل کرده ایم. اینکه آب چگونه در اقیانوس ها ذخیره با تابش پیوسته خورشید تبخیر می شود و به صورت ابرهای متراکم درمی آید. آن گاه ابرها به وسیله باد به نقاط مختلف می روند و سپس قطره های باران رحمت بر زمین تشنه فرومی ریزند و حیات و سرسبزی به گستره زمین ارزانی می شود.
انا صببنا الماء صبا ما آب (باران) را بر آن ریختیم ریختنی، چه ریختن جالبی، دانه دانه نه یک مرتبه. چه دست هائی این گندم را به صورت نان خوردنی در می آورد، اینها وسائط نعمتهای الهی است، به قول سعدی:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

دقائقی در این نان و آبی که خورده می شود نهفته است به قسمی که به سهولت آن را به دهان می رساند، می خورد ، هضم می کند، زوائدش را دفع می کند. انسان این جریانات را باید تدبر کند، منعم خودش را بشناسد. [ نظرات / امتیازها ]
26) به راستی، زمین با چه چیزی شکافته شده است؟ با جوانه ای ظریف و لطیف که زمین سخت را شکافته و با وجود نیروی جاذبه زمین، به طرف بالا و به عشق نور و هوا سر از خاک بیرون آورده است! چه کسی مدیریت حکیمانه این کار را بر عهده دارد؟ به یقین، عقل سلیم، قدرت خداوند را دراین آثار می بیند [ نظرات / امتیازها ]
27) در مرحله اول به پروتئینها ( دانه های گیاهان ) «حبّا» اشاره می شود خصوصا پروتئینهای گیاهی، مورد تأکید است. پروتئین های گیاهی بیشترین مواد تشکیل دهنده بدن انسان است همه پروتئین های گیاهی ضد سرطان هستند.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر فی الظلال قرآن ( سید قطب )
30) حدائق ‌که جمع حدیقه است‌، به معنی باغهای پردرخت میوه‌داری است‌ که دیوارهائی برای محافظت پیرامون آنها کشیده شده باشد. «‌غُلباً‌»‌: جمع غَلباء است‌. غلباء باغی است‌ که دارای درختان تنومند و پر و انبوه باشد. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر فی ظلال قرآن
32) شـما و چهارپایانتان تا مدّت زمانی از آنها استفاده می‌کنید و بهره‌مند می‌شوید. آن وقت این استفاده و بهره‏مندی به پایان می‌رسد، استفاده و بهره‌مندی‌ای ‌که یزدان آن را مقدّر فرموده است بدان هنگام ‌که زندگی را مقدّر فرموده است‌. بعد از آن‌،‌ کار دیگری پیش می‌آید که به دنبال این استفاده و بهره‏مندی خواهد بود. کاری ‌که بر انسان لازم است در باره‌اش بیندیشد و به فکرش باشد پیش از این ‌که قیامت بیاید [ نظرات / امتیازها ]
 » سایت جهان نیوز
28) انگور یکی از مهمترین میوه‌های نام برده شده در قرآن است که از آن به عنوان درمان هم استفاده می‌کنند و خداوند آن را میوه اهل بهشت دانسته و بی‌تردید این امر با هدف جلب توجه مؤمنان به اهیمت این میوه در سوره مؤمنون صورت گرفته است.
انگور به صورت مفرد عنب و جمع آن اعناب در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است و امروز مشخص شده که نه تنها این میوه بلکه دانه های آن برای درمان سرطان به عنوان یکی از کشنده ترین بیماری ها سودمند است.

درخت انگور از خانواده انگورسانان است. در این خانواده حدود ۱۱ جنس و بیش از ۶۰۰ گونه وجود دارد. مهمترین جنس این خانواده جنس انگور است. این گیاه حالت بوته‌ای و رونده دارد و دارای پیچک در مقابل بعضی از برگها است.

انگور یکی از مهمترین میوه‌هایی است که از زمانهای بسیار قدیم مورد استفاده بشر قرار گرفته است. بطورکلی ، دو نظریه متفاوت در مورد دیرینگی انگور وجود دارد. عده‌ای معتقدند که انگور ، حتی قبل از پیدایش غلات ، مورد استفاده بشر قرار گرفته است. انگور بطور وحشی و به مقدار فراوان در جنگلها وجود داشته و انسانهای نخستین از برگ و میوه آن بهره می‌جستند.

خداوند در قرآن یازده بار از این میوه یاد کرده است:

سوره بقره آین 266: آیا ازمیان شما کسی هست که دوست داشته باشد که او را بوستانی از خرما وانگور بوده باشد، و جوی ها در پای درختانش جاری باشد، و هر گونه میوه ای دهد. و خود پیر شده و فرزندانی ناتوان داشته باشد، بناگاه گردبادی آتشناک در آن بوستان افتد و بسوزد؟ خدا آیات خود را برای شما این چنین بیان می کند، باشد که بیندیشید.

سوره رعد آیه 4: و در زمین قطعاتى است کنار هم و باغهایى از انگور و کشتزارها و درختان خرما چه از یک ریشه و چه از غیر یک ریشه که با یک آب سیراب مى‏گردند و [با این همه] برخى از آنها را در میوه [از حیث مزه و نوع و کیفیت] بر برخى دیگر برترى مى‏دهیم بى گمان در این [امر نیز] براى مردمى که تعقل مى‏کنند دلایل [روشنى] است.

سوره نحل آیه 11: به وسیله آن کشت و زیتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [دیگر] براى شما مى‏رویاند قطعا در اینها براى مردمى که اندیشه مى‏کنند نشانه‏اى است.

سوره نحل آیه 67: و از میوه درختان خرما و انگور باده مستى‏بخش و خوراکى نیکو براى خود مى گیرید قطعا در این[ها] براى مردمى که تعقل مى‏کنند نشانه‏اى است

سوره مومنون آیه 19: پس براى شما به وسیله آن باغهایى از درختان خرما و انگور پدیدار کردیم که در آنها براى شما میوه‏هاى فراوان است و از آنها مى‏خورید.

سوره کهف آیه 32: و براى آنان آن دو مرد را مثل بزن که به یکى از آنها دو باغ انگور دادیم و پیرامون آن دو [باغ] را با درختان خرما پوشاندیم و میان آن دو را کشتزارى قرار دادیم.

سوره انعام آیه 99: و اوست کسى که از آسمان آبى فرود آورد پس به وسیله آن از هر گونه گیاه برآوردیم و از آن [گیاه] جوانه سبزى خارج ساختیم که از آن دانه‏هاى متراکمى برمى‏آوریم و از شکوفه رخت‏خرما خوشه‏هایى است نزدیک به هم و [نیز] باغهایى از انگور و زیتون و انار همانند و غیر همانند خارج نمودیم به میوه آن چون ثمر دهد و به [طرز] رسیدنش بنگرید قطعا در اینها براى مردمى که ایمان مى‏آورند نشانه‏هاست.

سوره اسرا آیه 91: [باید] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشکارا از میان آنها جویبارها روان سازى.

سوره عبس آیه 28:و انگور و سبزى

سوره یس آیه 34: و در آن [زمین] باغهایى از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمه‏ها در آن روان کردیم.

سوره نبا آیه 31 و 32: مسلما پرهیزگاران را رستگارى است؛ باغچه‏ها و تاکستانها.

خواص انگور:

انگور یکی از بهترین منابع طبیعی گلولز و فروکتوز است و 20 درصد انگور را این مواد تشکیل می دهد. علاوه بر قندها، انگور دارای اسید تارتاریک و اسید مالیک فراوان است. مواد معدنی مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم، و آهن به مقدار زیاد در آن وجود دارد. در صورتی که پروتئین و چربی آن بسیار ناچیز است.

اخیراً ترکیب دیگری به نام ویتامین P از آن تهیه می شود . گفته می شود این ویتامین در جلوگیری از خونریزیهای ناشی از بیماری قند بسیار موثر است، تورم وریدی و تصلب شرائین بدن را به خوبی بهبود می بخشد انگور به علت مواد معدنی موجود در آن خاصیتی محرک، هاضم، آرام بخش، اشتها آور، مبرّد و مدّر دارد. خون را زیاد و تصیفه می کند و ناتوانی عمومی را درمان می بخشد. آب غوره قابض است و گلو درد را درمان می کند. شیره تاک برای بیماریهای پوستی و چشم درد مفید است. انگور همچنین برای برنشیت مزمن، بیماریهای قلبی، التهاب کلیه و نقرس مفید است. [ نظرات / امتیازها ]
 » سایت تسنیم
29) درختی است که در طور سینا می روید. روغن دهد و آن روغن برای خورندگان خورشی است.مؤمنون/۲۰

اشارات قرآنی: ۱- وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلکم لایات لقوم یومنون.( انعام / ۹۹ ) " اوست خدایی که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتی را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه ای سبز و از آن دانه هایی بر یکدیگر چیده و نیز ازجوانه های نخل خوشه هایی سر فروهشته پدید آوردیم، و نیز بستانهایی از تاکها و زیتون و انار، همانند و ناهمانند. به میوه هایش آنگاه که پدید می آیند و آنگاه که می رسند بنگرید که در آنها عبرتهاست برای آنان که ایمان می آورند. "

2- و هوالذی انشا جنات معروشات و غیرمعروشات والنخل و الزرع مختلفا اکله و الزیتون و الرمان متشابها و غیرمتشابه کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین. (انعام / ۱۴۱) و اوست که باغهایی آفرید نیازمند به داربست و بی نیاز از داربست، و درخت خرما و کشتزار، با طعمهای گوناگون، و زیتون و انار، همانند، در عین حال ناهمانند. چون ثمره آوردند از آنها بخورید و در روز درو حق آن را نیز بپردازید و اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.

۳- ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل والاعناب و من کل الثمرات ان فی ذلک لایة لقوم یتفکرون.نحل/۱۱ و با آن برایتان کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند، در این عبرتی است برای مردمی که می اندیشند.

۴- وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناء تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلاکِلینَ. (مومنون / ۲۰) و درختی است که در طور سینا می روید. روغن می دهد و آن روغن برای خورندگان نان خورشی است.

۵- اللهُ نور السّمواتِ و الارضِ مثلُ نورهِ کمشکوةٍ فیها مصباحٌ المصباحُ فی زُجاجةٍ الزُّجاجةُ کانّها کوکبٌ دریٌ یوقد من شجرةٍ مبارکةٍ زیتونةٍ لا شرقیةٍ ولاغریبةٍ یکادُ زَیتها یُضیءُ و لو لم تمسسهُ نارٌ نورٌ علی نورٍ یهدی الله لنورهِ مَن یشاءُ و یضربُ اللهُ الامثالُ للناسِ و الله بکلِّ شیءٍ علیمٌ. (نور / ۳۵) خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی باشد، آن چراغ درون آبگینه ای و آن آبگینه چون ستاره ای درخشنده. از روغن درخت پر برکتزیتونکه نه خاوری است و نه باختری افروخته باشد. روغنش روشنی بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نوری افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می نماید و برای مردم مثلها می آورد. زیرا بر هر چیز آگاه است.

۶- و زیتونا و نخلاً.( عبس/۲۹) و زیتون و نخل.

۷- والتّینَ والزّیتون. و طُور سینین. و هذا البلدِ الامین. لقدْ خلقنا الانسانِ فی احسنِ تقویمٍ.تین۱-۴ سوگند به انجیر و زیتون، سوگند به طور مبارک، سوگند به این شهر ایمن، که ما آدمی را در نیکوتر اعتدالی بیافریدیم. نام زیتون شش مرتبه در قرآن آمده است و یک بار در سوره مؤمنون، آیه۲۰ اشاره غیر مستقیم به درختی شده که روغن می دهد و در کوه سینا می روید. نام زیتون به تنهایی فقط دوبار آمده است در حالی که پنج بار همراه با دیگر میوه ها یعنی خرما، انار، انگور و انجیر از آن یاد شده است.

نام علمی زیتون « الیا یوروپیا» است و در سرتاسر منطقه ی مدیترانه ای کاشته می شود. اما مرکز عمده ی تولید آن اسپانیا، ایتالیا، ترکیه، تونس و مراکش می باشد. بر اساس تخمینی در سال ۱۳۴۳/ ۱۹۶۴ حداقل ۲۰۰ میلیون درخت زیتون در اسپانیا و ۱۲۳ میلیون در ایتالیا وجود داشته است.

پیشینه درخت زیتون

زیتون درختی تناور نیست و کمتر اتفاق می افتد که ارتفاع آن به هشت متر برسد. زادگاه اصلی این درخت احتمالاً فنیقیه بوده که در حدود سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد در این ناحیه کاشته می شده و از آن جا به غرب یعنی اروپا و آفریقا و به شرق یعنی افغانستان و ایران راه یافته است. این حقیقت درباره منشأ درخت زیتون در سوره نور، آیه ۳۵ بیان شده که می فرماید «درخت زیتون که نه خاوری است و نه باختری». با این وجود بعضی از مفسّران از این آیه تفسیرهای مختلفی کرده اند. برای مثال علامه عبدالله یوسف علی معتقد است که درخت زیتون متعلق به همه جهان است و منحصر به شرق و غرب نیست. به علاوه از نظر او منظور از شرق و غرب جهت درخت است. دیگر نویسندگان مانند مولانا عبدالماجد، مولانا مودودی، مولانا عثمانی، مولانا حقانی کم و بیش چنین نظری دارند و حتی گفته اند مزّه و کیفیّت زیتون به جهت این درخت نسبت به خورشید بستگی دارد. اما به نظر می رسد این کلام خداوند در واقع به زادگاه و گسترش این درخت اشاره دارد نه به چیزی دیگر. درخت زیتون در ناحیه ی مدیترانه ای اروپا و آفریقا درختی معمولی بود. در جنوب اروپا آن چنان فراوان پرورش می یافت که زیتون اروپایی نام گرفت یعنی درختی که متعلق به اروپا بود. اما محققان به این حقیقت پی برده اند که اروپا زادگاه اصلی زیتون نبود، بلکه فنیقیه، یا به عبارت دیگر، بخش شمالی جزیرة العرب بود که زیتون از آن جا نشأت گرفت. به سادگی می توان پذیرفت که اعراب در زمان نزول قرآن به این نکته واقف بوده اند که رشد و پرورش گیاهان در منطقه ای الزاماً به معنی نشأت گرفتن گیاه از آن منطقه نیست. لذا این آیه سوره نور بر بومی بودن این گیاه دلالت دارد.

موارد مصرف زیتون

زیتون از طریق پیوند زدن تکثیر می شود و درختان غیر پیوندی میوه ای نامطبوع دارند. زیتون نارس طعمی تلخ دارد و در تهیه ی ترشی و چاشنی غذا از آن استفاده می شود. اما میوه ی رسیده طعمی بسیار مطبوع دارد. زیتون میوه ای است بیضی شکل به طول ۲ تا ۳ سانتیمتر. هر درخت زیتون ۱۰ تا ۲۰ کیلوگرم میوه می دهد. گوشت میوه ی زیتون منبعی برای روغنی ماندنی با کیفیتی عالی است که ۱۵% یا بیشتر روغن از آن گرفته می شود. روغن با فشردن به دست می آید. اولین افشره بهترین نوع روغن را دارد که نیازی به تصفیه آن نیست. ترکیبات اصلی روغن تازه شامل اسید اولئیک (۸۰%) و مقدار کمی جوهر نخل و اسیدهایی دیگر مانند اسید استیریک، لینولئیک، آراشیدیک و میریستیک می باشد. از تفاله ی پس از اولین افشره، روغنی غیر خوراکی به دست می آید که در صابون سازی مصرف می شود. روغن زیتون خوراکی در اروپا خواهان بسیاری دارد و در تهیه ی سالاد و غیره مصرف می شود. این روغن را می توان در برخی غذاها به طور خام مصرف کرد. در زمانهای قدیم سربازان عرب در لشکرکشیها نان و روغن زیتون یا عسل برای غذا همراه خود می بردند و با این کار وقت خود را صرف پختن غذا نمی کردند و نان خورشی خوشگوار با روغن خام یا عسل می خوردند. تولید سالانه روغن زیتون در جهان حدود ۲۰ میلیون تن است. ایتالیا و اسپانیا عرضه کننده عمده این روغن به بازار جهانی می باشند. در هندوستان محصول زیتونی که قابل نام بردن باشد نیست، اما به تازگی کاشت آزمایشی این درخت در مناطق کوهستانی هند مرکزی آغاز شده است.

زیتون ارزش دارویی زیادی دارد. در صورتی که به صورت خوراکی مصرف شود ماده ای مغذی، آرام بخش و مسهلی ملایم است و زخم معده و اثنی عشر بیمار را بهبود می بخشد. و در مورد نارساییهای کلیوی به عنوان غذایی بدون ازت تجویز می شود. روغن زیتون ماده ای ملیّن است و مصرف خارجی آن پوست بدن و تاولهای سودا (اکزما) و داءالصدف را نرم می کند. این روغن برای ماساژ دادن نیز مناسب است و از ترکیبات مهم بسیاری از مرهمها و ضمادها می باشد. در حدیثی رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه وآله به مردم توصیه می کند که از روغن زیتون برای خوردن و برای ماساژ دادن استفاده کنند زیرا از «شجره ی مبارکه» گرفته شده است. روغن زیتون سوخت مناسبی برای چراغ است. در سوره نور، آیه ۳۵ این کاربرد زیتون به خوبی وصف شده است. کسانی که روغن زیتون را به کار برده یا دیده اند به سادگی این آیه را درک می کنند. نوع مرغوب روغن زیتون زرد کرمی رنگ، گاهی متمایل به سبز، چنان صاف و شفاف است که اگر در ظرفی شیشه ای ریخته شود حالت شیئی درخشان دارد و چون در چراغی بسوزد روشنی چراغ، افزون می شود. این خاصیت زیتون در عبارت «نورٌ علی نور» توصیف شده است. کبوتری با شاخه ای زیتون در منقار رمز جهانی صلح و وحدت است. این رمز از کشتی نوح سرچشمه می گیرد. بنابر روایتی هنگامی که خشم خداوند، که در طوفان ظاهر شده بود، کاهش یافت کبوتری با شاخه ای زیتون در منقارش ظاهر شد که نشانه ی آرامش و صلح بود.

روایاتی در باب زیتون

۱- السید انصاری (ره) روایت کرده؛ پیامبر صلی الله علیه وآله: فرمود: «روغن زیتون را بخورید و آن را به بدن خود بمالید که آن شجره ی مبارکه است.» (دارمی،ج ۳، ص ۲۹).
۲- ابوهریره (ره) روایت کرده: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «زیتون را بخورید و به بدن بمالید که هفتاد مرض از جمله جذام را شفا می بخشد.» (ابونعیم).
۳- علقمة بن عامر (ره) روایت کرده: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «شما روغن را از شجره ی مبارکه ی زیتون می گیرید. خود را با آن معالجه کنید که شفا بخش بواسیر است.»

گیاهان در قرآن ( انگور )

ان للمتقینَ مفازًا. حَدَآئق و اعناباً"پرهیزکاران را جایی است در امان از هر آسیب؛بستانها و تاکستانها نباء/ ۳۱ نام قرآنی: عنب ( مفرد)، اعناب (جمع)
آن برایتان کشتزار زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند، در این عبرتی است برای مردمی که می اندیشند. (نحل/11)

نخل

نام قرآنی: نخل، نخیل
نامهای متداول: فارسی: نخل، خرما؛ عربی: نخل، تمر؛ عبری: تمر؛ اردو: خرم، کهجور؛ هندی، گجراتی، مراتی: پِند کهجور، بنگالی: کهجور؛ پنجابی: پِند؛ تلگو: کرجورو؛ کشمیری: کهریز؛ ملیالمی: انتها؛ سانسکریت:کرجور؛ تامیلی پریچای؛ انگلیسی: date-palm؛ فرانسوی:datte-dattier؛ ایتالیایی: dattero؛ لاتینی: palma؛ روسی: finik؛ اسپانیایی: palmera,datil؛ آلمانی: Dattelpalm ؛ یونانی:finiks khurmas

نام علمی: Phoenix dactylifera ( از تیره نخل Palmaceae , Arecaceae )

اشارات قرآنی

"ایود احدکم ان تکون له جنة من نخیل و اعناب تجری من تحتها الانهار له فیها من کل الثمرات و اصابهُ الکبر و له ذریة ضعفاء فاصابها اعصار فیه نار فاحترقت کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون. ( بقره/266)"

"آیا ازمیان شما کسی هست که دوست داشته باشد که او را بوستانی از خرما و انگور بوده باشد، و جویها در پای درختانش جاری باشد، و هر گونه میوه ای دهد. و خود پیر شده و فرزندانی ناتوان داشته باشد، بناگاه گردبادی آتشناک در آن بوستان افتد و بسوزد؟ خدا آیات خود را برای شما این چنین بیان می کند، باشد که بیندیشید."

2- "وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلکم لایات لقوم یومنون." (انعام/99)

"اوست خدایی که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتی را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه ای سبز و از آن دانه هایی بر یکدیگر چیده و نیز از جوانه های نخل خوشه هایی سر فروهشته پدید آوردیم، و نیز بستانهایی از تاکها و زیتون و انار، همانند و ناهمانند. به میوه هایش آنگاه که پدید می آیند و آنگاه که می رسند بنگرید که در آنها عبرتهاست برای آنان که ایمان می آورند. "

3- "و هوالذی انشا جنات معروشات و غیرمعروشات والنخل و الزرع مختلفا اکله و الزیتون و الرمان متشابها و غیرمتشابه کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین."( انعام/141)

"و اوست که باغهایی آفرید نیازمند به داربست و بی نیاز از داربست، و درخت خرما و کشتزار، با طعمهای گوناگون، و زیتون و انار، همانند، در عین حال ناهمانند. چون ثمره آوردند از آنها بخورید و در روز درو حق آن را نیز بپردازید و اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد. "

4-" و فی الارض قطع متجاورات و جنات من اعناب و زرع و نخیل صنوان و غیر صنوان یسقی بماء واحد و نفضل بعضها علی بعض فی الاکل ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون.( رعد/ 4)"

"و بر روی زمین قطعه هایی است در کنار یکدیگر و باغهای انگور و کشتزارها و نخلهایی که دوتنه از یک ریشه رسته است یا یک تنه از یک ریشه و همه به یک آب سیراب می شوند و در ثمره، بعضی را بر بعضی دیگر برتری نهاده ایم. هر آینه در اینها برای خردمندان عبرتهاست."

5-" ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل والاعناب و من کل الثمرات ان فی ذلک لایة لقوم یتفکرون.( نحل/11)"

و با آن برایتان کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند، در این عبرتی است برای مردمی که می اندیشند.

6- "و من ثمرات النخیل والاعناب تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا ان فی ذلک لایة لقوم یعقلون." ( نحل/67)

و از میوه ها نخلها و تاکها شرابی مستی آور و رزقی نیکو به دست می آورید، و خردمندان را در این عبرتی است.

7- "او تکون لک جنة من نخیل و عنب فتفجر الانهار خلالها تفجیرا."( اسراء/91)

"یا تو را بستانی باشد از درختان خرما و انگور که در خلالش نهرها جاری گردانی."

8-" واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعناب و حففنا هما بنخل و جعلنا بینهما زرعا."( کهف/32)

برایشان داستان دو مرد را بیان کن که به یکی دو تاکستان داده بودیم و بر گرد آنها نخلها و در میانشان کشتزار کرده بودیم.

9- "فاجاءها المخاض الی جذع النخلة قالت یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیاً منسیاً".( مریم/23)

درد زاییدن او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. گفت ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم.

10- "و هزی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطبا جنیاً."( مریم/25)

نخل را بجنبان تا خرمای تازه چیده برایت فرو ریزد.

11- "قال امنتم له قبل ان اذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلا قطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف ولاصلبنکم فی جذوع النخل و لتعلمن اینا اشد عذابا و ابقی."( طه/71)

"فرعون گفت: آیا پیش از آن که شما را رخصت دهم به او ایمان آوردید؟ او بزرگ شماست که به شما جادوگری آموخته است. دستها و پاهایتان را از چپ و راست می برم و بر تنه درخت خرما به دارتان می آویزم. تا بدانید که عذاب کدام یک از ما سخت تر و پاینده تر است."

12-" فانشانا لکم به جنات من نخیل و اعناب لکم فیها فواکه کثیرة و منها تاکلون."( مؤمنون/19)

با آن برایتان بوستانهایی از خرما و انگور پدید آوردیم. شما را در آن باغها میوه های بسیاری است که از آنها می خورید.

13- "و زروع و نخل طلعها هضیم."( شعراء/148)

و کشتزارها و نخلها با آن شکوفه های نرم و لطیف؟

14- "و جعلنا فیها جنات من نخیل و اعناب و فجرنا فیها من العیون".( یس/ 34)

"و در آن باغهایی از نخلها و تاکها پدید آوردیم و چشمه ها را روان ساختیم."

15- "والنخل باسقات لها طلع نضید."( ق/10)

"و نخلهای بلند با خوشه های بر هم چیده."

16- "تنزع الناس کانهم اعجاز نخل منقعر."( قمر/20)

"که مردمان را از زمین، همانند ریشه های از جای کنده نخل، بر می کند."

17-" فیها فاکهة و النخل ذات الاکمام."( رحمن/11)

"در آن میوه هاست و نخلها، با خوشه هایی که درغلافند."

18- "فیهما فاکهة و نخل و رمان."( رحمن/68)

"در آن دو، میوه هست و نخل هست و انار هست."

19- "سخرها علیهم سبع لیال و ثمانیة ایام حسوما فتری القوم فیا صرعی کانهم اعجاز نخل خاویة."( حاقه/7)

"آن عذاب را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنان بگماشت . آن قوم را چون تنه های پوسیده خرما می دیدی که افتاده اند و مرده اند."

20-" و زیتونا و نخلاً."( عبس/29)

"و زیتون و نخل."

در قرآن مجید نام بسیاری از میوه ها و درختان میوه آمده است. ولی نام نخل بیش از همه اینها تکرار شده است. کلمه نخل( جمع آن نخیل) و نخله در بیست آیه قرآن آمده است که همه این آیات در این مورد نقل شد. شایان ذکر است که در هشت آیه نام نخل به تنهایی ذکر شده در دوازده آیه دیگر در جمع میوه هایی دیگر مانند زیتون، انار و انگور ذکر شده است. بجز کلمه نخل نام نوعی خاص از درخت خرما به نام لینة در سوره حشر/5 آمده است. در دو آیه( 53 و 124) سوره نساء کلمه " نقیر" آمده که به معنای " گودیی بر پشت هسته خرما" می باشد؛ یعنی چیزی بی ارزش. " قطمیر" کلمه دیگری است که در قرآن در سوره فاطر/13 آمده است نیز به معنای چیزی بی اهمیت است هر چند در لغت به معنای پوست نازک بین خرما و هسته آن می باشد. کلمه " نوی" در سوره انعام /95 را علامه عبدالله یوسف علی در ترجمه قرآن خود هسته خرما معنی کرده است هر چند بسیاری از دیگر مفسران آن را هسته هر نوع میوه ای می دانند. همچنین کلمه "عرجون" به معنی چوب هلالی شکل خوشه خرماست که خشکیده و به شکل داس برآمده است که در سوره یس/39 هلال ماه به آن تشبیه شده است. کلمات " حبل" و " دُسُر" را که در سوره لهب/5 و قمر/13 به ترتیب آمده است علامه یوسف علی، لیف خرما معنی کرده است.

نام علمی درخت خرما " فونیکس داکتیلی فرا" از تیره نخل است ( کتاب نخلهای جهان از مک کورا). درخت خرما در زبان عربی " نخل" و میوه آن" تمر" نامیده می شود. هر چند در بسیاری از کشورهای عربی و آفریقایی کلمه هندی " کهجور" و کلمه فارسی " خرما" برای میوه این درخت کاربردی عام دارد. [ نظرات / امتیازها ]
 » سایت راسخوان
31) روایت کرده‏اند که از أبى بکر پرسیدند از معناى گفتار خداى تعالى «وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا» (سوره‏ عبس آیه 31)- (که فاکهة بمعناى میوه است) ولى معناى «أب» را نمیدانستند (و پرسیدند «أب» در این آیه بچه معنا است؟) أبو بکر گفت: کدام آسمان بر من سایه گستراند، یا کدام زمین مرا بر خود گیرد، یا چه بکنم اگر در کتاب خداى تعالى چیزى را بگویم که آن را ندانم، (یعنى من ندانسته چیزى نگویم) اما «فاکهة» را میدانم که چیست و اما «أب» پس خدا بآن داناتر است، این سخنان بگوش امیر المؤمنین علیه السّلام رسید فرمود: سبحان اللَّه! آیا ندانسته که «أب» گیاه و علوفه و چراگاه است، و این گفتار خداى تعالى که فرموده: «و فاکهة و أبا» براى بیان شمار کردن نعمتهاى او بر بندگان است، که بوسیله آنها بآنان غذا دهد و آنها را براى ایشان و براى چهار پایانشان آفریده، چیزهائى که موجب زندگى و حیات نفوس ایشان است و بدنهاى آنان بدان وسیله زنده بماند. [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
24) تفسیر : انسان باید به غذاى خود بنگرد !
از آنجا که آیات قبل سخن از مساله معاد مى‏گفت ، و آیات آینده نیز با صراحت بیشترى از این مساله سخن مى‏گوید ، به نظر مى‏رسد که آیات مورد بحث به منزله دلیلى است براى مساله معاد که از طریق بیان قدرت خداوند بر همه چیز ، و همچنین احیاى زمینهاى مرده به وسیله نزول باران که خود نوعى معاد در عالم گیاهان است ، امکان رستاخیز را اثبات مى‏کند.
در ضمن چون این آیات از انواع غذاهائى که خدا در اختیار انسان و چهار پایان قرار داده سخن مى‏گوید حس شکرگزارى انسان را برمى‏انگیزد و او را به شناخت منعم و معرفت الله دعوت مى‏کند .
نخست مى‏فرماید : انسان باید به غذاى خویش بنگرد که چگونه خداوند آن را آفریده است ؟ ( فلینظر الانسان الى طعامه).
نزدیکترین اشیاء خارجى به انسان غذاى او است که با یک دگرگونى جزء بافت وجود او مى‏شود ، و اگر به او نرسد به زودى راه فنا را پیش مى‏گیرد ، و به همین دلیل قرآن از میان تمام موجودات روى مواد غذائى آن هم موادى که از طریق گیاهان و درختان ، عائد انسان مى‏شود تکیه کرده است.
روشن است که منظور از نگاه کردن تماشاى ظاهرى نیست ، بلکه نگاه به معنىدقت و اندیشه در ساختمان این مواد غذائى ، و اجزاء حیاتبخش آن ، و تاثیرات شگرفى که در وجود انسان دارد ، و سپس اندیشه در خالق آنها است.
و اینکه بعضى احتمال داده‏اند مراد نگاه ظاهرى است ، نگاهى که باعث تحریک غده‏هاى بزاقى دهن ، مى‏شود ، در نتیجه کمک به هضم غذا مى‏کند بسیار بعید به نظر مى‏رسد ، زیرا آیه به قرینه آیات قبل و بعد اصلا در مقام بیان اینگونه مسائل نیست ، منتها بعضى از دانشمندان غذاشناس که قرآن را تنها از زوایه محدود مسائل شخصى خود مى‏نگرند طبیعى است چنین پندارى درباره آیه فوق داشته باشند.
بعضى نیز معتقدند که منظور از نگاه کردن به مواد غذائى این است که انسان هنگامى که بر سر سفره مى‏نشیند دقیقا بنگرد که آنها را از چه راهى تهیه کرده ؟ حلال یا حرام ؟ مشروع یا نامشروع ؟ و به این ترتیب جنبه‏هاى اخلاقى و تشریعى را مورد توجه قرار دهد .
در بعضى از روایات که از معصومین نقل شده نیز آمده است که منظور از طعام در اینجا علم و دانشى است که غذاى روح انسان است ، باید بنگرد که آن را از چه کسى گرفته ؟ از جمله از امام باقر (علیه‏السلام‏) نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود : علمه الذى یاخذه عمن یاخذه ؟.
نظیر همین معنى از امام صادق (علیه‏السلام‏) نیز نقل شده است .
بدون شک معنى ظاهرى آیه همان غذاهاى جسمانى است که در آیات بعد مشروحا ذکر شده ، ولى غذاى روح را نیز از طریق قیاس اولویت مى‏توان استفاده کرد ، چرا که انسان ترکیبى است از روح و جسم ، همانگونه که جسماو نیاز به غذاى مادى دارد ، روح او نیز محتاج به غذاى روحانى است.
و جائى که انسان باید در غذاى جسمانیش دقیق شود ، و سرچشمه آن را که باران حیاتبخش است طبق آیات بعد بشناسد باید در غذاى روحانى خود نیز دقت بخرج دهد که از طریق باران وحى بر سر زمین قلب پاک پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نازل مى‏گردد ، و از آنجا در سینه‏هاى معصومین (علیهم‏السلام‏) ذخیره مى‏شود و همچون چشمه‏هاى جوشانى در صفحه قلوب جارى مى‏گردد ، و انواع میوه‏هاى لذتبخش ایمان و تقوا و فضائل اخلاقى را پرورش مى‏دهد .
آرى انسان باید درست بنگرد که سرچشمه اصلى علم و دانش او که غذاى روحانى او است کجا است مبادا از سرچشمه آلوده‏اى تغذیه شود و روح و جان او را بیمار کند یا به هلاکت افکند.
و نیز از طریق قیاس اولویت مى‏توان مساله حلال و حرام و مشروع و نامشروع را به وسیله دلالت التزامى از آیه استفاده کرد .
این احتمال نیز وجود دارد که هم طعام در آیه شریفه معنى وسیع و گسترده دارد ، و هم نگاه کردن و بنا بر این تفسیرهاى سه گانه فوق در آن جمع مى‏گردد.
در اینکه منظور از انسان در اینجا چه کسى است ؟ ناگفته پیدا است که همه انسانها را شامل مى‏شود ، اعم از مؤمن و کافر ، همه باید به این مواد غذائى و شگفتیها و اسرار نهفته در آنها بنگرند ، تا افراد بى‏ایمان راه حق را پیدا کنند و افراد مؤمن بر ایمانشان افزوده شود.
و به راستى هر یک از مواد غذائى : میوه‏ها ، دانه‏هاى غذایى سبزیها ، براى خود دنیاى شگفت‏انگیزى دارد که مدتها مى‏توان روى آن مطالعه کرد ، و درسهائى از آن آموخت که در تمام عمر به ما روشنائى و بینش مى‏دهد . [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
25) ما آب فراوانى از آسمان فرو ریختیم ( انا صببنا الماء صبا).
صب به معنى فرو ریختن آب است از طرف بالا و در اینجا منظور نزول باران است ، و تعبیر به صبا در آخر آیه براى بیان تاکید و فراوانى این آب مى‏باشد.
آرى آب که مهمترین مایه حیات است همواره به مقدار فراوان به لطف پروردگار از آسمان نازل مى‏شود ، و مى‏دانیم تمام نهرها ، و چشمه‏ها ، و قناتها ، و چاههاى آب ، ذخائر آبى خود را از باران مى‏گیرند ، و مایه اصلى همه آنها باران است که اگر باران به کوهستان نبارد به سالى دجله گردد خشک رودى .
بنا بر این به هنگام مطالعه مواد غذائى قبل از هر چیز انسان به نظام بارش باران متوجه مى‏شود ، که چگونه دائما آفتاب بر سطح دریاها مى‏تابد ، و ابرها از آن برمى‏خیزند ، و بادها آنها را بحرکت در مى‏آورند ، سپس به خاطر دور شدن از سطح زمین ، و قرار گرفتن در منطقه سرد جوى بار دیگر تبدیل به آب شده ، و فرو مى‏ریزند آبى زلال و پاک و خالى از هر گونه املاح مضر و آلودگى ، آن هم به صورت قطرات کوچک ، یا دانه‏هاى نرم برف که به آرامى بر زمین مى‏نشیند ، و جذب زمین و گیاهان و درختان مى‏شود . [ نظرات / امتیازها ]
26) بعد از ذکر موضوع آب که یکى از ارکان مهم رویش گیاهان است ، به سراغ رکن مهم دیگر یعنى زمین مى‏رود ، و مى‏افزاید : سپس زمین را از هم شکافتیم ( ثم شققنا الارض شقا).
بسیارى از مفسران گفته‏اند که این شکافتن اشاره به شکافتن زمین به وسیله جوانه‏هاى گیاهان است ، و به راستى این یکى از عجائب است که جوانه‏اى با آنهمهنرمى و لطافت خاکهاى سخت را مى‏شکافد ، و گاه در کوهستانها از لابلاى سنگها عبور کرده ، سر بیرون مى‏آورد ، چه قدرت عظیمى خالق بزرگ در این جوانه لطیف آفریده است که مى‏تواند این چنین قدرت‏نمائى کند ؟ ! بعضى نیز احتمال داده‏اند که منظور شکافتن زمین به وسیله شخم زدن انسانها ، یا حتى به وسیله کرمهائى است که نوعى عمل شخم زدن را توام با اعمال حیاتى دیگر در زمین انجام مى‏دهند ! درست است که شخم زدن کار انسان است ، ولى از آنجا که تمام وسائل آن را خدا در اختیار او گذاشته ، به خداوند نسبت داده شده است.
تفسیرسومى که براى این تعبیر به نظر مى‏رسد و از جهاتى ترجیح دارد این است که منظور از شکافتن زمین خرد شدن سنگهاى سطح آن است
توضیح اینکه : در آغاز سطح زمین را قشر عظیمى از سنگها پوشانده بود ، بارانهاى سیلابى پى در پى فرو باریدند ، و سنگها را شکافتند ، ذرات آن را جدا کردند و در قسمتهاى گود زمین گستردند ، و به این ترتیب توده خاک قابل زراعت تشکیل شد ، و هم اکنون نیز سیلابها قسمتى از آنها را در خود حل کرده به دریا مى‏ریزند ، اما خاکهاى جدیدى که به وسیله برف و باران مجددا تشکیل مى‏شود جاى آن را مى‏گیرد ، و گرنه انسان گرفتار کمبود خاک زراعتى مى‏شد ! به این ترتیب آیه اشاره به یکى از معجزات علمى قرآن است که نشان مى‏دهد اول بارانها فرو مى‏بارند ، و سپس زمینها شکافته مى‏شوند و آماده زراعت مى‏گردند ، نه تنها در روزهاى نخست این عمل صورت گرفته که امروز نیز ادامه دارد .
این تفسیر از آنجا که مساله انبات و رویاندن گیاه در آیه بعد ذکر مى‏شود مناسبتر به نظر مى‏رسد.
جمع میان هر سه تفسیر نیز بعید نیست. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
27) بعد از ذکر این دو رکن اساسى یعنى آب و خاک به هشت قسمت از از روئیدنیها که از ارکان اساسى غذاى انسان یا حیوانات است اشاره کرده ، مى‏فرماید : سپس ما در زمین دانه فراوانى رویاندیم ( فانبتنا فیها حبا ) .
دانه‏هاى غذائى که مایه اصلى تغذیه انسان و انواع حیوانات است ، دانه‏هائى که اگر یکسال بر اثر خشکسالى قطع شود قحطى و گرسنگى تمام جهان را فرا مى‏گیرد ، و انسانها همه در زحمت فرو مى‏روند.
تعبیر به حبا به صورت نکره در اینجا دلیل بر بیان عظمت ، و یا تنوع انواع این دانه‏ها است ، و اینکه بعضى آن را تفسیر به خصوص گندم و جو کرده‏اند دلیلى بر آن نیست ، چرا که این تعبیر همه حبوبات را شامل مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
28) همچنین انگور و سبزى بسیار ( و عنبا و قضبا ) ذکر عنب ( انگور ) از میان تمام میوه‏ها به خاطر مواد غذائى و حیاتى فراوانى است که در این میوه نهفته شده ، و آن را به صورت یک غذاى کامل در آورده است ( توجه داشته باشید که عنب هم به انگور گفته مى‏شود و هم به درخت انگور و در آیات قرآن بر هر دو اطلاق شده ، ولى در اینجا مناسب همان انگور است ) .
قضب ( بر وزن جذب ) در اصل به معنى سبزیهائى است که آن را در نوبتهاى مختلف مى‏چینند ، و در اینجا به معنى انواع سبزیهاى خوردنى است ، و ذکر آن به دنبال انگور دلیل بر اهمیت این ماده غذائى است .
که در علم غذاشناسى امروز فوق العاده روى آن تکیه مى‏شود.
گاه کلمه قضب به معنى قطع کردن و چیدن ، و واژه قضیب به معنى شاخه درخت آمده ، و سیف قاضب به معنى شمشیر قاطع است.
از ابن عباس نقل شده که منظور از قضب در اینجا رطب است که آن را از درخت مى‏چینند ، ولى این تفسیر بسیار بعید به نظر مى‏رسد ، چرا که در آیه بعد اشاره جداگانه به مساله رطب شده است.
بعضى نیز احتمال داده‏اند که قضب به معنى میوه‏هاى بوته‏اى باشد ( مانند خیار و هندوانه و مانند آنها ) و یا ریشه‏هاى گیاهى ( مانند هویج و پیاز و کلم ) .
ولى بعید نیست که قضب در اینجا معنى گسترده‏اى داشته باشد که هم سبزیهاى خوردنى را شامل شود ، و هم میوه‏هاى بوته‏اى و هم ریشه‏هاى غذائى را. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
29) و زیتون و نخل فراوان ( و زیتونا و نخلا).
تکیه روى این دو میوه نیز دلیلش روشن است چرا که امروز ثابت شده که هم زیتون و هم خرما از مهمترین مواد غذائى نیروبخش و مفید و سلامت آفرین است. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
30) و باغهائى پر درخت ( با انواع میوه‏هاى رنگارنگ ) ( و حدائق غلبا).
حدائق جمع حدیقة به معنى باغى است که اطراف آن دیوار و محفوظ باشد ، و در اصل به معنى قطعه زمینى است که داراى آب است ، این واژه از حدقه چشم گرفته شده که دائما آب در آن جارى است .
و از آنجا که اینگونه باغها معمولا باغهاى میوه است مى‏تواند اشاره‏اى بهانواع میوه‏هاى بهشتى بوده باشد.
غلب ( بر وزن قفل ) جمع اغلب و غلباء به معنى گردن کلفت است ، و در اصل از ماده غلبه گرفته شده ، و در اینجا به معنى درختان بلند و تنومند است. [ نظرات / امتیازها ]
31) و میوه و چراگاه ( و فاکهة و ابا).
اب ( با تشدید باء ) به معنى گیاهان خودرو و چراگاهى است که آماده چریدن حیوانات و یا چیدن گیاهان باشد ، و در اصل معنى آمادگى را مى‏بخشد ، و از آنجا که اینگونه چراگاهها آماده بهره‏بردارى است به آن اب گفته شده .
بعضى نیز گفته‏اند منظور از اب میوه‏هائى است که قابل خشک کردن و ذخیره نمودن براى زمستان است ، به مناسبت اینکه همیشه آماده بهره‏بردارى است.
بسیارى از مفسران اهل سنت و شیعه در ذیل این آیه نقل کرده‏اند که روزى عمر بر منبر بود و این آیات را تلاوت کرد ، سپس گفت : همه اینها را ما مى‏شناسیم اما اب چیست ؟ نمى‏دانم، سپس عصائى را که در دست داشت رها کرد و گفت : به خدا سوگند که این یکنوع تکلف است ، چه اشکالى دارد معنى اب را ندانى ! شما از چیزى از کتاب الله پیروى کنید که براى شما تبیین شده ، و به آن عمل نمائید و آنچه را نمى‏دانید و نمى‏فهمید موکول به پروردگار کنید!.
این نشان مى‏دهد که او مفهوم کلمه اب را چیز پیچیده‏اى مى‏دانست ، در حالى که با مراجعه به متون لغت روشن مى‏شود که مطلب پیچیده‏اى نیست.
و عجب اینکه در در المنثور آمده است که همین سؤال را از ابو بکرکرده‏اند ، او گفت من اگر در کتاب خدا چیزى را بگویم که نمى‏دانم کدام آسمان بر سر من سایه مى‏افکند ، و کدام زمین حاضر است مرا بپذیرد ؟ .
درست است که بسیارى از دانشمندان اهل سنت از این دو حدیث نتیجه گرفته‏اند که هیچکس نباید در مورد مسائلى که آگاه نیست ، مخصوصا در کتاب الله ، سخنى بگوید ، ولى بالاخره جاى این سؤال باقى است که چگونه کسى که به عنوان پیشوا و خلیفه مسلمین مى‏خواهد حکومت کند از مفهوم لغتى که در متن قرآن مجید آمده و چندان پیچیدگى ندارد آگاه نباشد ؟ اینها همه دلیل بر این است که باید در هر عصر و زمان رهبرى الهى در میان مردمبوده باشد که از تمام مسائل شرع آگاه و از هر اشتباه و خطائى مصون و معصوم باشد.
و لذا در ذیل حدیثى که مرحوم مفید در ارشاد آورده است مى‏خوانیم : هنگامى که این ماجرا به گوش امیر مؤمنان على (علیه‏السلام‏) رسید ، فرمود : سبحان الله ا ما علم ان الاب هو الکلاء و المرعى و ان قوله تعالى : و فاکهه و ابا اعتداد من الله بانعامه على خلقه ، فیما غذاهم به ، و خلقه لهم و لانعامهم ، مما تحیى به انفسهم و تقوم به اجسادهم : عجیب است ، آیا او نمى‏دانست که اب به معنى گیاهان خودرو و چراگاه است ، و اینکه جمله و فاکهة و ابا عنایتى است از سوى خداوند نسبت به بندگانش در آنچه از مواد غذائى به آنها داده ، و براى آنان و چهارپایانشان آفریده ، از چیزهائى که مایه حیات و قوام جسم آنها است ؟ ! . [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
32) تا وسیله بهره‏گیرى شما و چارپایانتان باشد ( متاعا لکم و لانعامکم).
متاع هر چیزى است که انسان از آن متمتع و بهره‏مند مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
  عليرضا يعقوبي سورکي - تدبردرقران - استاد صبوحی
24) پس لازم است انسان به غذایش بنگرد . گویی خداوند با معطوف کردن توجه انسان به غذایش میخواهد فطرت خداجو و خصلت سپاسگزاری اورا در برابر نعمتهای الهی بیدار نماید که میفرماید با نگریستن به غذای خود و اندکی تامل در مراحل و نحوه حصول طعام آدمی را به شکر وسپاس از صاحب نعمت منتهی میکند
فرمان به دقت در طعام (به قرینه «قتل الإنسان ما أکفره» در آیات پیشین ـ ارائه رهنمودى براى ایمان به خدا و کنار نهادن کفر است.
[ نظرات / امتیازها ]
25) دراین آیه با تاکید فراوان نسبت به باراندن آب اشاره به چرخه آب در طبیعت دارد و با بیان این مطلب توجه انسان را به ریشه آنچه در (انسان باید به غذایش بنگرد) معطوف مینماید. که ای انسان قدری تامل کن که براندن باران کارماست و ....
بنا بر این به هنگام مطالعه مواد غذائى قبل از هر چیز انسان به نظام بارش باران متوجه مى‏شود ، که چگونه دائما آفتاب بر سطح دریاها مى‏تابد ، و ابرها از آن برمى‏خیزند ، و بادها آنها را بحرکت در مى‏آورند ، سپس به خاطر دور شدن از سطح زمین ، و قرار گرفتن در منطقه سرد جوى بار دیگر تبدیل به آب شده ، و فرو مى‏ریزند آبى زلال و پاک و خالى از هر گونه املاح مضر و آلودگى ، آن هم به صورت قطرات کوچک ، یا دانه‏هاى نرم برف که به آرامى بر زمین مى‏نشیند ، و جذب زمین و گیاهان و درختان مى‏شود . [ نظرات / امتیازها ]
26) سپس (بعداز باراندن آب ) زمین را شکافتیم چه شکافتنی !!!
این شکافتن اشاره به شکافتن زمین به وسیله جوانه‏هاى گیاهان است، و به راستى این یکى از عجائب است که جوانه‏اى با آن همه نرمى و لطافت خاکهاى سخت را مى‏شکافد، و گاه در کوهستانها از لابلاى سنگها عبور کرده، سر بیرون مى‏آورد و رویش گیاهان با چنین وضعی قابل تامل است. [ نظرات / امتیازها ]
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
24) قوله تعــــالی: {فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی‏ طَعامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا فَأَنْبَتْنا فیها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً وَ حَدائِقَ غُلْباً وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ}
"آدمی به قوت و غذای خودبه چشم خرد بنگرد که من روزی او را از چه آفریدم و چه سببها پدید آوردم تا روزی باو برسد, ما آب باران را فرو ریختیم آنگاه خاک زمین را بشکافتیم و حبوبات برای غذا برویانیدیم و باغ انگور و نباتات و درخت زیتون و نخل خرما و باغهای پر از درختان کهن و انواع میوه ها و گیاهان و مراتع پدید آوردیم تا شما آدمیان و حیوانات از آنها بهره مند شوید."
در کافی از زید شحام روایت کرده از حضرت صادق ع سؤال کردم مقصود از طعام در این آیه چیست؟ فرمود علم و دانشی است که باید از کسانیکه خـــــداوند معین فرموده اخذ نمود و اینحدیث را مفید در اختصاص روایت کرده و در ارشاد از جمعی امامیه روایت کرده که از ابوبکر سؤال نمودم معنای آب در این آیه چیست جوابداد نمیدانم چگونه چیزیکه نمیدانم بگویم! ولی معنی فاکهه را میدانم.
به امیرالمؤمنین ع خبر دادند فرمود: سبحان الله چگونه نمیداند معنای آب را آن گیاه و مرتع زار است که برای حیوانات خـــــداوند آفریده تا آنها و انسان نفس خود را زنده بدارند و قوام بدنشان بآنها باقی بماند و فرمود میوه جات در دنیا یکصد و بیست نوع است و بزرگ آنها انار است. [ نظرات / امتیازها ]