1 - ابن ام مکتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محرومیت از تزکیه او را نگران ساخته بود.
و هو یخشى
حذف بعضى از قیدهاى کلام، گاهى به منظور تعمیم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق «خشیت» در این آیه گویا به همین منظور ذکر نشده است تا احتمالاتى از قبیل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفیق تزکیه، ترس از فرجام خویش و نظایر آن را در ذهن شنونده ترسیم کند.
2 - خداترسى و حالت خشیت، برانگیزاننده ابن ام مکتوم براى حضور در مجلس پیامبر(ص) بود.
و أمّا من جاءک یسعى . و هو یخشى
3 - افراد خداترس و نگران از ناکامى در تزکیه و درست کارى، سزاوار ارج نهادن و دریغ نداشتن راهنمایى و ارشاد از آنان
جاءک ... و هو یخشى
4 - ترس از خدا و نگرانى از دست نیافتن به تزکیه نفس، ترسى به سزا و حالتى مطلوب در پیشگاه خداوند
و هو یخشى
5 - احساس بى نیازى از تعالیم دین، زمینه ساز غفلت از خداوند و بى باکى از آلودگى به پلیدى ها است.
أمّا من استغنى ... ألاّ یزّکّى ... و هو یخشى
6 - حالت خشیت، حالتى حرکت آفرین و وادارکننده انسان به تلاش در راه آموختن و کسب کمالات
و أمّا من جاءک یسعى . و هو یخشى
7 - ابن ام مکتوم، از طیف ثروتمندان نبود.*
أمّا من استغنى ... و هو یخشى
در این آیات بین اوصاف دو فرد تقابل شیوایى به نام احتباک پدید آمده است. این گونه سخن گفتن، نوعى بلاغت است که با ذکر وصف ثروتمندى در یک طرف (استغنى) اشاره به نبود ثروت در طرف مقابل شود و با ذکر وصف خشیت در طرف دیگر، به نبود آن وصف در فرد نخست اشاره گردد.
[ نظرات / امتیازها ]