1 - برخى از مردم عصر بعثت، پیامبر(ص) را دیوانه شمرده و او را به تدوین قرآن براساس اختلالات عقلى، متهم مى کردند.
و ما صاحبکم بمجنون
2 - نسبت دیوانگى به پیامبر(ص)، نسبتى ناروا و مردود است.
و ما صاحبکم بمجنون
3 - آشنایى مردم عصر بعثت با سوابق پیامبر(ص) و معاشرت آن حضرت با آنان
و ما صاحبکم
4 - مشاهده کمال عقلانى پیامبر(ص) از سوى معاشران آن حضرت، دلیلى کافى بر مردود بودن ادعاى جنون درباره او است.
و ما صاحبکم بمجنون
عنوان «صاحبکم» گویاى مردود بودن اتهام جنون است; زیرا مصاحبت روز مرّه کسانى که به پیامبر(ص) تهمت جنون مى زدند، با آن حضرت، مایه شناخت وضعیت فکرى آن بزرگوار بوده و دستاویزى براى نسبت جنون باقى نمى گذارد.
5 - مرحله دریافت قرآن، همانند مرحله نزول آن، مصون از خطا و تحریف است.
إنّه لقول رسول ... و ما صاحبکم بمجنون
6 - سلامت عقلانى پیامبر(ص)، ضامن دریافت صحیح قرآن از فرشته وحى و مصونیت مرحله دریافت از خطا و تحریف
و ما صاحبکم بمجنون
7 - جنون آمیز خواندن رفتار و گفتار پیامبر(ص)، از شیوه هاى مبارزه مخالفان با آن حضرت در صدراسلام
و ما صاحبکم بمجنون
[ نظرات / امتیازها ]
[22] و در آن صورت که نیرومندی رسالت از جانب خدا و به میانجیگری فرستادهای بزرگوار در نیرومندی و کرامت آن رسول تجلی پیدا کند، آن کس که وسیله دریافت اینکه پیام رسالت است در اوج حکمت و معرفت قرار دارد، و اینکه خود تفسیری از گفته رسول است که: مردمان چون نمیتوانند حقایق غیبی را بفهمند و بپذیرند، آن رسول را دیوانه میپندارند هرگز چنین نیست ... او فرستادهای بزرگ است که مقامی عالی و شرفی عظیم دارد، و کسانی که به او کفر میورزند نمیفهمند.
وَ ما صاحِبُکُم بِمَجنُونٍ- آن که با شما صحبت دارد و گفتگو میکند، دیوانه نیست.»
و میان رسول و مجنون تفاوت فراوان است، چه دیوانه عادات جامعه خود را ترک میکند و آن را پریشان میخواهد، و رسول پس از ترک کردن عادات جانشینهای بهتری برای آنها قرار میدهد، و دیوانه بدون هیچ هدفی صاحبان سلطه رادر اجتماع به چالش میخواند، در صورتی که چالش فرستاده خدا به منظور ساختن اجتماعی برتر و پاکیزهتر است، و دیوانه نادانسته از آنچه به مصلحت او است دست میکشد، در صورتی که رسول از مصلحت خویش به خاطر مصلحت عامه افراد جامعه چشم میپوشد.
مگر رسول همنشین و همدم ایشان نبوده است که او را از خردی میشناختند و حکیم و راشد و راستگو و امینش میدانستند!؟ آیا اینکه را نمیدانستند که او دیوانه نیست!؟ چرا، اینکه را میدانستند، ولی همه امتها فرستادگان بر خودشان را به دیوانگی متهم میکردند، که قرآن کریم در اینکه باره چنین میگوید:
کَذلِکَ ما أَتَی الَّذِینَ مِن قَبلِهِم مِن رَسُولٍ إِلّا قالُوا ساحِرٌ أَو مَجنُونٌ.
[ نظرات / امتیازها ]