از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید لغت ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  اعظم زارع بيدکي - تفسیر نور
5) « لِیَنظُرْ » : باید بنگرد .
 توضيح : ‏ نگریستن به معنی اندیشیدن و وارسی کردن است [ نظرات / امتیازها ]
6) « مَآءٍ » : : آب .
 توضيح : نکره آمدن آن دلیل بر ناچیزی و حقارت است [ نظرات / امتیازها ]
6) دَافِقٍ » : : جهنده .
 توضيح : توصیف نطفه است که در آب منی شناور است و به هنگام بیرون آمدن ، جهش و پرش دارد [ نظرات / امتیازها ]
7) « الصُّلْبِ » : : استخوان پشت . ستون فقرات . [ نظرات / امتیازها ]
7) « التَّرَآئِبِ » : استخوانهای سینه
 توضيح : دو قطب جنین رشد یافته انسان در هفته‌های آخر جنینی مابین جناغ و دنده‌های تحتانی سینه مادر و ستون فقرات پشت مادر قرار داشته و از آنجا حرکت در مسیر کانال زایمانی را در موعد مقرر آغاز می‌کند. این آیات مسیر زندگی انسان را از بدو انعقاد نطفه تا رستاخیز مرور می‌کنند .‏ [ نظرات / امتیازها ]
8) « رَجْع‌ » : بازگرداندن
 توضيح : ( نگا : توبه‌ / 83 ) . مراد زنده گرداندن در آخرت است .‏ [ نظرات / امتیازها ]
9) « ذَاتِ الرَّجْعِ » : : برگرداننده . دارای باران
 توضيح : در میان وجوه مختلف ، تنها دو معنی برای « رجع‌ » مقبول به نظر رسید : باران ، و برگرداندن بخار آب . به گمان اینجانب معنی ( رَجْع ) برگرداندن است ، اعم از برگرداندن بخارهای متصاعد اقیانوسها و دریاها به صورت برف و باران ، و یا برگرداندن امواج رادیوئی به هنگام برخورد با آتمسفر زمین ، و برگرداندن اشعّه‌های کیهانی مگر به اندازه نیاز موجودات کره زمین . [ نظرات / امتیازها ]
  حسن حميدي سولا - تفسیر مبین استاد ابوالفضل بهرام پور
5) فَلْیَنْظُرِ : پس بنگرد [ نظرات / امتیازها ]
5) مم خلق= من ، ما : از چه آفریده شد [ نظرات / امتیازها ]
6) دافق : جهنده [ نظرات / امتیازها ]
6) ماءٍ دافِقٍ : آب جهنده منی [ نظرات / امتیازها ]
7) صلب : استخوانهای پشت ، ستون فقرات [ نظرات / امتیازها ]
7) ترائب جمع تریبه : استخوانهای سینه [ نظرات / امتیازها ]
9) «تُبْلی» : آشکار و نمایان می شود [ نظرات / امتیازها ]
9) سرائر جمع سریره : باطن ها ، رازها و اسرار [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - استاد خرمدل
5) «لِیَنظُرْ» : باید بنگرد
 توضيح : «لِیَنظُرْ»: باید بنگرد. نگریستن به معنی اندیشیدن و وارسی کردن است (نگا: اعراف / 185، ق / 6، حشر / 18). [ نظرات / امتیازها ]
6) «مَآءٍ» : آب
 توضيح : «مَآءٍ»: آب. نکره آمدن آن دلیل بر ناچیزی و حقارت است (نگا: سجده / 8، مرسلات / 20) [ نظرات / امتیازها ]
6) «دَافِقٍ»: : جهنده
 توضيح : «دَافِقٍ»:جهنده. توصیف نطفه است که در آب منی شناور است و به هنگام بیرون آمدن، جهش و پرش دارد (نگا: عبس / 18 و 19). [ نظرات / امتیازها ]
7) «الصُّلْبِ»: : استخوان پشت. ستون فقرات. [ نظرات / امتیازها ]
8) «رَجْع»: : بازگرداندن
 توضيح : «رَجْع»: بازگرداندن (نگا: توبه / 83). مراد زنده گرداندن در آخرت است [ نظرات / امتیازها ]
9) «تُبْلی» : مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرد
 توضيح : «تُبْلی»: مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرد. نمایان و هویدا می‌شود. از آنجا که به هنگام آزمایش، حقیقت اشیاء ظاهر و آشکار می‌شود، این ماده در اینجا به معنی ظهور و بروز آمده است. [ نظرات / امتیازها ]
9) «السَّرَآئِرُ» : اسرار و رازها.
 توضيح : «السَّرَآئِرُ»: جمع سَرِیرَة، نهانیها و پنهانیها. اسرار و رازها. نیّات و عقائد و هرچیزی که نهفته و پوشیده باشد [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر هدایت
7) [الترائب‌] : دنده‌های‌ سینه‌ ‌است‌. [ نظرات / امتیازها ]
9) [تبلی‌ السرائر]: : یعنی‌ آشکار می‌شود ضمیرها و اسرار
 توضيح : [تبلی‌ السرائر]: ‌یعنی‌ آشکار می‌شود ضمیرها و اسرار و «بلی‌ الثوب‌» ‌یعنی‌ جامه‌ کهنه‌ شد و بلوته‌ ‌به‌ معنی‌ آزمایش‌ و امتحان‌ کردم‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌است‌، ‌که‌ گویی‌ ‌از‌ کثرت‌ آزمایش‌ کهنه‌ و فرسوده‌ ‌شده‌. و ‌در‌ روز قیامت‌ سرائر و رازها آزمایش‌ می‌شود ‌تا‌ شرّ و خیر ‌آنها‌ آشکار شود. [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه
7) ترائب : استخوانهاى بالاى سینه
 توضيح : ترائب جمع تریبه بنابر مشهور میان علماى لغت استخوانهاى بالاى سینه است ، همانجا که گردن‏بند روى آن قرار مى‏گیرد ، چنانکه این منظور در لسان العرب مى‏گوید : قال اهل اللغة اجمعون موضع القلادة من الصدر.
در عین حال معانى متعدد دیگرى نیز براى آن ذکر کرده است ، از جمله اینکه ترائب به معنى قسمت پیش روى انسان است ( در مقابل صلب که پشت انسان است ) یا اینکه ترائب به معنى دستها و پاها و چشمها است ، یا اینکه مجموعه استخوانهاى سینه، و یا چهار دنده از طرف راست و چهار دنده از طرف چپ است.
[ نظرات / امتیازها ]
9) تبلى : آزمایش و امتحان
 توضيح : تبلى از ماده بلوى به معنى آزمایش و امتحان است ، و از آنجا که به هنگام آزمایش حقیقت اشیاء ظاهر و آشکار مى‏شود این ماده در اینجا به معنى ظهور و بروز آمده است. [ نظرات / امتیازها ]
9) سرائر : حالات و صفات و نیات درونى و پنهانى
 توضيح : سرائر جمع سریره است. [ نظرات / امتیازها ]
 » مجمع البیان
6) دافق : معنى ریختن آب بسیار و با اعتماد فراوان آمده ا
 توضيح : دفق: این واژه در اصل به معنى ریختن آب بسیار و با اعتماد فراوان آمده است؛ به همین تناسب به نطفه اى که خدا کودک را از آن پدید مى آورد، «دافق» یا آب جهنده مى گویند.
برخى واژه «دافق» را به معنى «مدفوق» یا آبى که با جهش ریخته شده است، گرفته اند؛ بسان«سرّ کاتم» که منظور راز نهان داشته شده است. [ نظرات / امتیازها ]
7) ترائب : اطراف سینه
 توضيح : ترائب: این واژه به معنى اطراف سینه مى باشد و مفرد آن «تریبه» است. [ نظرات / امتیازها ]
8) رجع: : بازگشت آمده
 توضيح : رجع: این واژه از ماده «رجوع» و در اصل به معنى بازگشت آمده است. [ نظرات / امتیازها ]